⭕️همبستگی و سازمانیابی والدین و دانشآموزان با کمک معلمان ممکن میشود
در این ویدئو وضعیت دشوار دانشآموزان برای عبور از رودخانه و رفتن به مدرسه را می بینیم. آسیبِ استرسی که هر بار به این کودکان و نوجوانان وارد میشود تا آخر زندگی همراهشان خواهد بود. جای خالیِ انگشتانی که با قرقرههای سیمبکسل قطع شدهاند، تا همیشه باقی میماند. این تنها گوشهای از محرومیتهای کودکان ایران است. کودکانی که از تحصیل محروم میشوند برای همیشه این کمبود را با خود خواهند داشت. سرنوشت کودکانی که به بازار کار و استثمار میروند، مثل سیاست های سران حاکم سیاه خواهد بود. کودکانی که زندگیشان زیر دیوار فرسودهی مدرسه و در آتش بخاریهای نفتی نیست و نابود میشود طعم ستم و نابرابری را خوب میفهمند. کودکانی که از فرا گرفتن زبان مادری محروماند و زنانی که از همان کودکی چوب و روسَریِ سرکوفت و ستم جنسیتی را بر سر دارند، معنی در اقلیت بودن را خوب میدانند. بعلاوه، دانشآموزان هم مانند اکثریت معلمان قربانی خصوصیسازی و پولیسازی آموزش هستند. پس دانشآموزان حق دارند اعتراض کنند. آنها را از این حقشان محروم نکنیم. خواستهی افزایش حقوق معلمان به بالاتر از ۱۲ میلیون (خط فقر)، خواستهی آحاد کارگر و زحمتکش جامعه هم هست. والدینی که بر اثر فقر و فلاکت حاکم نمیتوانند فرزندانشان را به مدرسه بفرستند و عرق شرم بر رخسارشان نشسته است، حق دارند به صف اعتراض معلمان بپیوندند.
اما بدیهی است مدیران محافظهکار و بخشی از معلمان که صاحبان مدارس غیر دولتیاند (مدارسی که بلعکس نام کاذب غیرانتفاعی، کاملا انتفاعی و سودمحور هستند) از بههمپیوستن اعتراضات معلمان و دانشآموزان ناراحت هستند. مشخص است امنیتیکاران نفوذی که با درماندگی میخواهند در صف معلمان رخنه کنند و صنفیصنفی گویان اختلاف و تفرقه راه بیاندازند از اتحاد کارگران و دانشجویان و ارتقاء این اعتراضات هراسناکند. ما میگوییم والدین و دانشآموزان حق دارند در صف اعتراضی معلمان قرار بگیرند. درسهای تاریخ هم ضرورت اتحاد را بهمان نشان میدهد. اعتصاب معلمان در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۰ که به رهبری زنده یادان محمد درخشش و دکتر خانعلی شکل گرفته بود، تنها زمانی به خواستههایش رسید که دانشآموزان هم به عرصه آمدهاند. امروز مهمترین امر معلمان در امر آموزش این است که نسل جسور و پرشور دههی ۸۰ی را با مبارزهی آگاهانه و متشکل آشنا کنند و از هزینههای ماجراجویی این نسل جلوگیری کنند. معلمان متعهد جوانانی مستقل و منتقد میپرورانند نه انسانهایی مطیع و منفعل. منظور همان معلمانی است که امروز درس مطالبهگری را هم به تدریسشان اضافه کردهاند. معلمان، با نفوذی که در میان دانشآموزان و والدین دارند و با اتکا به سطح قابل قبولی از تشکلیابی سراسری که ایجاد کردهاند میتوانند در شهرهای مختلف آنها را به شرکت در تجمعات اعتراضی خودشان تشویق و دعوت کنند. همچنین معلمان با توجه به تجارب گرانبهایی که دارند میتوانند دانش آموزان و والدین را در امر تشکلیابی کمک و راهنمایی کنند.
کمیتههای دانشآموزی و کمیتههای والدین با محوریت مدارس و محلات از جمله اَشکال ممکن برای سازمانیابی مردم زحمتکش در شرایط موجود است. وحشت و عصبانیت حاکمانی که هر روز حیلهای بر علیه معلمان سوار می کنند، حاکمانی که میخواهند مردم را در مقابل همدیگر قرار بدهند، از شکل گرفتن همین همبستگی طبقاتی است. نباید فراموش کرد وقتی سرهنگِ سرکوبگر یقهی فرهنگی را میگیرد، این یعنی اگر زورشان برسد معلم را هم مانند کارگر شلاق میزنند. به همین دلیل بهترین راه دستیابی معلمان مطالبهگر به خواستههای اقتصادی و خواستههای سیاسی برحقشان تغییر توازن قوا به نفع مردم و به زیان حاکمان است. دانشجویان متشکل، والدین متشکل، دانشآموزان متشکل و در کل اردوی کار و زحمتی که سازمانیافته باشد، بهترین متحد و پشتیبان معلمان خواهد بود. پس معلمان آگاه بیایید در یاری رساندن به ایجاد تشکلهای والدین و دانشآموزان کوشا باشیم.
#معلم_محصل_اتحاد_اتحاد
#معلم_دانشجو_کارگر_اتحاد_اتحاد
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
در این ویدئو وضعیت دشوار دانشآموزان برای عبور از رودخانه و رفتن به مدرسه را می بینیم. آسیبِ استرسی که هر بار به این کودکان و نوجوانان وارد میشود تا آخر زندگی همراهشان خواهد بود. جای خالیِ انگشتانی که با قرقرههای سیمبکسل قطع شدهاند، تا همیشه باقی میماند. این تنها گوشهای از محرومیتهای کودکان ایران است. کودکانی که از تحصیل محروم میشوند برای همیشه این کمبود را با خود خواهند داشت. سرنوشت کودکانی که به بازار کار و استثمار میروند، مثل سیاست های سران حاکم سیاه خواهد بود. کودکانی که زندگیشان زیر دیوار فرسودهی مدرسه و در آتش بخاریهای نفتی نیست و نابود میشود طعم ستم و نابرابری را خوب میفهمند. کودکانی که از فرا گرفتن زبان مادری محروماند و زنانی که از همان کودکی چوب و روسَریِ سرکوفت و ستم جنسیتی را بر سر دارند، معنی در اقلیت بودن را خوب میدانند. بعلاوه، دانشآموزان هم مانند اکثریت معلمان قربانی خصوصیسازی و پولیسازی آموزش هستند. پس دانشآموزان حق دارند اعتراض کنند. آنها را از این حقشان محروم نکنیم. خواستهی افزایش حقوق معلمان به بالاتر از ۱۲ میلیون (خط فقر)، خواستهی آحاد کارگر و زحمتکش جامعه هم هست. والدینی که بر اثر فقر و فلاکت حاکم نمیتوانند فرزندانشان را به مدرسه بفرستند و عرق شرم بر رخسارشان نشسته است، حق دارند به صف اعتراض معلمان بپیوندند.
اما بدیهی است مدیران محافظهکار و بخشی از معلمان که صاحبان مدارس غیر دولتیاند (مدارسی که بلعکس نام کاذب غیرانتفاعی، کاملا انتفاعی و سودمحور هستند) از بههمپیوستن اعتراضات معلمان و دانشآموزان ناراحت هستند. مشخص است امنیتیکاران نفوذی که با درماندگی میخواهند در صف معلمان رخنه کنند و صنفیصنفی گویان اختلاف و تفرقه راه بیاندازند از اتحاد کارگران و دانشجویان و ارتقاء این اعتراضات هراسناکند. ما میگوییم والدین و دانشآموزان حق دارند در صف اعتراضی معلمان قرار بگیرند. درسهای تاریخ هم ضرورت اتحاد را بهمان نشان میدهد. اعتصاب معلمان در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۰ که به رهبری زنده یادان محمد درخشش و دکتر خانعلی شکل گرفته بود، تنها زمانی به خواستههایش رسید که دانشآموزان هم به عرصه آمدهاند. امروز مهمترین امر معلمان در امر آموزش این است که نسل جسور و پرشور دههی ۸۰ی را با مبارزهی آگاهانه و متشکل آشنا کنند و از هزینههای ماجراجویی این نسل جلوگیری کنند. معلمان متعهد جوانانی مستقل و منتقد میپرورانند نه انسانهایی مطیع و منفعل. منظور همان معلمانی است که امروز درس مطالبهگری را هم به تدریسشان اضافه کردهاند. معلمان، با نفوذی که در میان دانشآموزان و والدین دارند و با اتکا به سطح قابل قبولی از تشکلیابی سراسری که ایجاد کردهاند میتوانند در شهرهای مختلف آنها را به شرکت در تجمعات اعتراضی خودشان تشویق و دعوت کنند. همچنین معلمان با توجه به تجارب گرانبهایی که دارند میتوانند دانش آموزان و والدین را در امر تشکلیابی کمک و راهنمایی کنند.
کمیتههای دانشآموزی و کمیتههای والدین با محوریت مدارس و محلات از جمله اَشکال ممکن برای سازمانیابی مردم زحمتکش در شرایط موجود است. وحشت و عصبانیت حاکمانی که هر روز حیلهای بر علیه معلمان سوار می کنند، حاکمانی که میخواهند مردم را در مقابل همدیگر قرار بدهند، از شکل گرفتن همین همبستگی طبقاتی است. نباید فراموش کرد وقتی سرهنگِ سرکوبگر یقهی فرهنگی را میگیرد، این یعنی اگر زورشان برسد معلم را هم مانند کارگر شلاق میزنند. به همین دلیل بهترین راه دستیابی معلمان مطالبهگر به خواستههای اقتصادی و خواستههای سیاسی برحقشان تغییر توازن قوا به نفع مردم و به زیان حاکمان است. دانشجویان متشکل، والدین متشکل، دانشآموزان متشکل و در کل اردوی کار و زحمتی که سازمانیافته باشد، بهترین متحد و پشتیبان معلمان خواهد بود. پس معلمان آگاه بیایید در یاری رساندن به ایجاد تشکلهای والدین و دانشآموزان کوشا باشیم.
#معلم_محصل_اتحاد_اتحاد
#معلم_دانشجو_کارگر_اتحاد_اتحاد
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah