زنکُشی
◾️امکان ندارد در اینجا زن باشی و با #رومینا_اشرفی احساس همسرنوشتی نکنی.
پدری گردنکلفت و قلدرمآب به نام «حکومت»، کل زندگی را بالای سر ما بوده. پدری که از شش سالگی ما را در دخمههای تفکیک جنسیتی چپانده و درس فرمانبرداری و تحقیر و توهین و توبیخ را پشت دستهایمان حک کرده.
اما آن زندانی که حکومت از جامعه ساخته، بدون زندانبان کوچک (یعنی «خانواده») تکمیل نمیشود.
◽️سرنوشت رومینا هم حکایت دختر نوجوانی بود که هر روز از زندان مدرسه و جامعه به جهنمی به اسم خانه و خانواده برمیگشت و برای هر خندۀ اضافی، تار موی اضافی، تلفن اضافی، پیادهروی اضافی و... توبیخ و تحقیر و تنبیه میشد.
◽️وقتی در آن جهنم زندانی باشی، کلید رهاییاش را ممکن است هر جایی ببینی؛ حتی در دستان یک مرد تجاوزکار پشت نقاب «خاطرخواه» که به تو سرابی از امنیت نشان میدهد.
◾️در روایت رومینا، عمدتاً لحظۀ بریدن گردنش زیر داس برجسته شد و نه آن ۱۴ سال شکنجهای که تن و روان او زیرِهمان دستانِ داسبهدست به خود دید. لحظۀ مرگش تصویر شد و نه آن زندگیای که ممکن بود در همان زندان خانۀ پدری ادامه یابد یا در زندان جدید دیگری که شوهری تجاوزکار برایش میساخت.
◾️بنابراین مرگ رومینا فقط راوی #کودک_کشی و #زن_کشی نبود، بلکه زندگیاش راوی #خشونت_خانگی و #خشونت_جنسی و #تعرض_جنسی هم بود که روزانه میلیونها زن از سرمیگذرانند.
اما نه زندانبان و نه تجاوزکار کوچک، از خلأ زائیده نشدهاند. هر دو را زندانبان و تجاوزکار بزرگ تربیت کردهاند؛ چنانکه این خشونت ضدزن هم به پشتوانۀ یک دستگاه اقتصادی و اجتماعی و مذهبی سرپا نگه داشته میشود.
◾️این دستگاه ضدزن ستونهای زیادی دارد، اما یکی از سربازپیادههایش، نهادی است به نام «معاونت امور زنان ریاستجمهوری» به ریاست #معصومه_ابتکار.
نهادی که دستش در خون رومینا و رومیناهاست؛ هم زنان را استثمار میکند و هم از خونریزانشان حمایت میکند؛ هم در رسانههای بینالمللی ژست فمینیستی میگیرد و وضعیت زنان ایران را سفیدنمایی میکند و هم دست آخر با مُشتی کاغذپارۀ بیمصرف به اسم لوایح حمایتی (که هرگز هم رنگ واقعیت نمیگیرند)، از تراژدی زنان در ستادهای انتخاباتیاش کاسبی سیاسی میکند.
👇🏽تصویر نقل قولی از معصومه ابتکار است که تنها چندهفته قبل از این گفته بود: «خشونت خانگی علیه زنان در ایران چندان حاد نیست».👇🏽
📷 تصاویر از اینستاگرام کمپین #خیابان_تریبون زندانی سیاسی
منبع: کمیته عمل سازمانده کارگری
🔻🔺🔻
🆔 @edalatxah
◾️امکان ندارد در اینجا زن باشی و با #رومینا_اشرفی احساس همسرنوشتی نکنی.
پدری گردنکلفت و قلدرمآب به نام «حکومت»، کل زندگی را بالای سر ما بوده. پدری که از شش سالگی ما را در دخمههای تفکیک جنسیتی چپانده و درس فرمانبرداری و تحقیر و توهین و توبیخ را پشت دستهایمان حک کرده.
اما آن زندانی که حکومت از جامعه ساخته، بدون زندانبان کوچک (یعنی «خانواده») تکمیل نمیشود.
◽️سرنوشت رومینا هم حکایت دختر نوجوانی بود که هر روز از زندان مدرسه و جامعه به جهنمی به اسم خانه و خانواده برمیگشت و برای هر خندۀ اضافی، تار موی اضافی، تلفن اضافی، پیادهروی اضافی و... توبیخ و تحقیر و تنبیه میشد.
◽️وقتی در آن جهنم زندانی باشی، کلید رهاییاش را ممکن است هر جایی ببینی؛ حتی در دستان یک مرد تجاوزکار پشت نقاب «خاطرخواه» که به تو سرابی از امنیت نشان میدهد.
◾️در روایت رومینا، عمدتاً لحظۀ بریدن گردنش زیر داس برجسته شد و نه آن ۱۴ سال شکنجهای که تن و روان او زیرِهمان دستانِ داسبهدست به خود دید. لحظۀ مرگش تصویر شد و نه آن زندگیای که ممکن بود در همان زندان خانۀ پدری ادامه یابد یا در زندان جدید دیگری که شوهری تجاوزکار برایش میساخت.
◾️بنابراین مرگ رومینا فقط راوی #کودک_کشی و #زن_کشی نبود، بلکه زندگیاش راوی #خشونت_خانگی و #خشونت_جنسی و #تعرض_جنسی هم بود که روزانه میلیونها زن از سرمیگذرانند.
اما نه زندانبان و نه تجاوزکار کوچک، از خلأ زائیده نشدهاند. هر دو را زندانبان و تجاوزکار بزرگ تربیت کردهاند؛ چنانکه این خشونت ضدزن هم به پشتوانۀ یک دستگاه اقتصادی و اجتماعی و مذهبی سرپا نگه داشته میشود.
◾️این دستگاه ضدزن ستونهای زیادی دارد، اما یکی از سربازپیادههایش، نهادی است به نام «معاونت امور زنان ریاستجمهوری» به ریاست #معصومه_ابتکار.
نهادی که دستش در خون رومینا و رومیناهاست؛ هم زنان را استثمار میکند و هم از خونریزانشان حمایت میکند؛ هم در رسانههای بینالمللی ژست فمینیستی میگیرد و وضعیت زنان ایران را سفیدنمایی میکند و هم دست آخر با مُشتی کاغذپارۀ بیمصرف به اسم لوایح حمایتی (که هرگز هم رنگ واقعیت نمیگیرند)، از تراژدی زنان در ستادهای انتخاباتیاش کاسبی سیاسی میکند.
👇🏽تصویر نقل قولی از معصومه ابتکار است که تنها چندهفته قبل از این گفته بود: «خشونت خانگی علیه زنان در ایران چندان حاد نیست».👇🏽
📷 تصاویر از اینستاگرام کمپین #خیابان_تریبون زندانی سیاسی
منبع: کمیته عمل سازمانده کارگری
🔻🔺🔻
🆔 @edalatxah
۱۹ژوئن روزجهانی مقابله با #خشونت_جنسی_علیه_زنان درجنگ است. این روز برای حمایت از زنان و دخترانی است که در مناطق جنگی قربانی #خشنونت_جنسی میشوند. شعار امسال این است: تاثیر کووید-۱۹ بر بازماندگان خشونت جنسی ناشی از جنگها.
🔺🔻🔺
🆔 @edalatxah
🔺🔻🔺
🆔 @edalatxah
💢من یک ... هستم.
✍️سمیه شهریسوند - معلم و فعال صنفی
۱-من کودکی شهری هستم. حتی قبل از به دنیا آمدنم با من #جنسیتزده رفتار کردید. از قبل رنگ صورتی و عروسک سیندرلا را به نام من سند زدید تا #حق_انتخاب و زندگی در مسیر دلخواهم را از من بگیرید. از همان روزها اجاق گاز و ظروف آشپزی را به عنوان اسباببازی برایم انتخاب کردید تا بدون مقاومت نقش کلیشهای خودم را در بزرگسالی بپذیرم.
۲-من کودکی عشایری هستم. هنوز زورم به پارچ آب هم نمیرسید که موقع بازی بقیه بچهها باید میرفتم و از چشمه دبه دبه آب میآوردم.
۳-من کودکی روستایی هستم. چندسالی است کنار گهواره خواهر برادرها و توی آغل و پای تنور روزها را میگذرانم و حسرت یکی از دفترهای برادرم را میکشم که چند خطی در آن بنویسم وقتی از مدرسه شبانه روزی برای تعطیلات خانه میآید و گوشت غذا را برای او میگذارند.
۴-من نوجوانی شهری هستم. هیچکس به من نگفت بلوغ دشوار است اما لذت بخش هم می تواند باشد و بزرگ شدن افتخار هم دارد. من از تغییرات بدنم شرمسار بودم و از اینکه نجس محسوب میشدم خشمگین.
۵-من نوجوانی روستایی هستم. کودکیام که گم شد اما نوجوانی را به اجبار پدر در بستر فردی بزرگسال میگذرانم و انواع #خشونت_جنسی را تجربه می کنم.
۶-من نوجوانی عشایری هستم. #ازدواج_اجباری فامیلی بخشی از سرنوشت محتوم من است.
۷-من جوانی شهری هستم. میخواهم ازدواج کنم ولی خودم صلاحیت انتخاب و تصمیم ندارم؛ یا پدرم یا جد پدریام یا قاضی دادگاه باید برای من تصمیم بگیرد.
۸- من جوانی روستاییام. دوست ندارم دیگر بچهدار شوم ولی اختیار بدنم را ندارم. این دیگران هستند که برای بچهدار شدن من تصمیم میگیرند. وسایل پیشگیری از بارداری را از دسترس ما با یک تصمیم سیاسی خارج کردهاند. البته اگر بود هم این من نبودم که حق تصمیمگیری داشت. همسرم حرف اول و آخر را میزند.
۹-من یک جوان عشایری هستم. تاب این زندگی پرمشقت را ندارم. شریک شدن همسرم با زنی دیگر برایم قابل تحمل نیست. طلاق میخواهم ولی من #حق_طلاق ندارم.
۱۰-فردی میانسالم. سالهاست خسته و فرسودهام. هر بار می خواهم بیرون بروم به من یادآوری میشود #حق_انتخاب_پوشش خود را ندارم. دیگران تصمیم میگیرند چه بپوشم.
۱۱-فردی سالمندم. سالها کار کردم. رفتروب، شستوشو و پختوپز.
ولی نه حقوقی داشتم و نه بیمهای و نه ارث چندانی از همسرم گرفتم. حالا من ماندهام و یک زندگی بدون درآمد.
✳️اگر حداقل در نیمی از این موارد شخصیت نوشته را ناخودآگاه زن تصور کردید یعنی هنوز #تبعیض_ساختاری و سفت و سخت یقه زنان این سرزمین را میفشارد و آسایش و آرامش را از آنان گرفته است.
✳️در راه برابری گامی بردارید حتی کوچک. برای شروع در کار خانگی #سهمی_عادلانه بپذیرید به جای تبریک گفتن و لایک زدن بر پیامهای #روز_جهانی_زن.
🔹🔹🔹
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
https://tttttt.me/edalatxah
✍️سمیه شهریسوند - معلم و فعال صنفی
۱-من کودکی شهری هستم. حتی قبل از به دنیا آمدنم با من #جنسیتزده رفتار کردید. از قبل رنگ صورتی و عروسک سیندرلا را به نام من سند زدید تا #حق_انتخاب و زندگی در مسیر دلخواهم را از من بگیرید. از همان روزها اجاق گاز و ظروف آشپزی را به عنوان اسباببازی برایم انتخاب کردید تا بدون مقاومت نقش کلیشهای خودم را در بزرگسالی بپذیرم.
۲-من کودکی عشایری هستم. هنوز زورم به پارچ آب هم نمیرسید که موقع بازی بقیه بچهها باید میرفتم و از چشمه دبه دبه آب میآوردم.
۳-من کودکی روستایی هستم. چندسالی است کنار گهواره خواهر برادرها و توی آغل و پای تنور روزها را میگذرانم و حسرت یکی از دفترهای برادرم را میکشم که چند خطی در آن بنویسم وقتی از مدرسه شبانه روزی برای تعطیلات خانه میآید و گوشت غذا را برای او میگذارند.
۴-من نوجوانی شهری هستم. هیچکس به من نگفت بلوغ دشوار است اما لذت بخش هم می تواند باشد و بزرگ شدن افتخار هم دارد. من از تغییرات بدنم شرمسار بودم و از اینکه نجس محسوب میشدم خشمگین.
۵-من نوجوانی روستایی هستم. کودکیام که گم شد اما نوجوانی را به اجبار پدر در بستر فردی بزرگسال میگذرانم و انواع #خشونت_جنسی را تجربه می کنم.
۶-من نوجوانی عشایری هستم. #ازدواج_اجباری فامیلی بخشی از سرنوشت محتوم من است.
۷-من جوانی شهری هستم. میخواهم ازدواج کنم ولی خودم صلاحیت انتخاب و تصمیم ندارم؛ یا پدرم یا جد پدریام یا قاضی دادگاه باید برای من تصمیم بگیرد.
۸- من جوانی روستاییام. دوست ندارم دیگر بچهدار شوم ولی اختیار بدنم را ندارم. این دیگران هستند که برای بچهدار شدن من تصمیم میگیرند. وسایل پیشگیری از بارداری را از دسترس ما با یک تصمیم سیاسی خارج کردهاند. البته اگر بود هم این من نبودم که حق تصمیمگیری داشت. همسرم حرف اول و آخر را میزند.
۹-من یک جوان عشایری هستم. تاب این زندگی پرمشقت را ندارم. شریک شدن همسرم با زنی دیگر برایم قابل تحمل نیست. طلاق میخواهم ولی من #حق_طلاق ندارم.
۱۰-فردی میانسالم. سالهاست خسته و فرسودهام. هر بار می خواهم بیرون بروم به من یادآوری میشود #حق_انتخاب_پوشش خود را ندارم. دیگران تصمیم میگیرند چه بپوشم.
۱۱-فردی سالمندم. سالها کار کردم. رفتروب، شستوشو و پختوپز.
ولی نه حقوقی داشتم و نه بیمهای و نه ارث چندانی از همسرم گرفتم. حالا من ماندهام و یک زندگی بدون درآمد.
✳️اگر حداقل در نیمی از این موارد شخصیت نوشته را ناخودآگاه زن تصور کردید یعنی هنوز #تبعیض_ساختاری و سفت و سخت یقه زنان این سرزمین را میفشارد و آسایش و آرامش را از آنان گرفته است.
✳️در راه برابری گامی بردارید حتی کوچک. برای شروع در کار خانگی #سهمی_عادلانه بپذیرید به جای تبریک گفتن و لایک زدن بر پیامهای #روز_جهانی_زن.
🔹🔹🔹
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
https://tttttt.me/edalatxah
Telegram
مدرسه رهایی
«مدرسه رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالتخواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهاییبخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبشهای اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهاییبخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبشهای اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.