💥 تراژدی رتبه بندی معلمان
#تحسین_مصطفی
قبلا از هر بحثی در رابطه با رتبه بندی معلمان لازم است علت مطرح شدن رتبه بندی معلمان را جویا شد و جواب آن فقط یک کلمه است.
تبعیض.
رتبه بندی معلمان ریشه در تبعیض های ساختاری و برنامه ریزی شده دارد.
آنچه که امروز سبب نارضایتی معلمان شده ریشه در بی قانونی و علاقه دولت تدبیر امید به بی قانونی و قانون گریزی دارد.
آنچه در سند توسعه ششم در رابطه با رتبه بندی معلمان آمده ضمانت اجرایی ندارد و بدون تدوین قانون جدید صرفا یک شعار خواهد ماند زیرا قوانین موجود ظرفیت جامه عمل پوشاند به آن را ندارد.
قانون مدیریت خدمات کشوری که از آن به عنوان نظام هماهنگ پرداخت یاد می شد در واقع سند وقف دولت خاتمی بود که موقوف علیهم و متولی آن مدیران اصلاح طلب بودند. نگاهی به فصل دهم قانون خدمات کشوری به خوبی بیانگر این واقعیت است. در اواخر دوره اصلاحات وقتی اصلاح طلبان قافیه را باخته دیدند برای آنکه تمام امتیازات خود را از دست ندهند اقدام به تدوین قانون خدمات کشوری کردند. قانون خدمات کشوری برای حفظ منافع مدیران سیاسی معزول بود. قانون خدمات کشوری برای تبصره ۳ ماده ٦۸ تدوین شد . این مصداق مثل مشهور است که می گوید نویسنده کتابی رای بیان یک جمله می نویسد اصلاح طلبان قانون خدمات کشوری را نه برای رضایت و نه برای عدالت نوشتند بلکه برای حفظ منافع خود نوشتند.
اجرای قطره چکانی فصل دهم موید این است که هدف قانون مدیریت خدمات کشوری عدالت و رضایت کارکنان نبوده و نیست.
تاخیر در دائمی شدن قانون خدمات کشوری ترس مدیران بوده و لابی آنها مانع از اجرای اصلاحات در آن می شود.
قانون خدمات کشوری مثل ماشین قراضه ای است که یک راننده حرفه ای و سرد و گرم دیده می تواند آن را براند اما اگر همین ماشین دست مدیری ناشی مانند الهیار باشد آن را گریپاژ می کند.
استاد گریپاژ علاوە بر بد راندن سکان خلف وعدە و توهین های پی در پی اش سبب شده که معلمان را وادارد که او را در کف خیابان به چالش به طلبند.
ماده ۷۴ قانون خدمات کشوری می تواند راهگشا باشد اما ناشی گری و ناتوانی الهیار موتور این ماشین قراضه را گریپاژ کرده.
ما معلمان هر طرح که ناشی از تبعیض را مانند قبول تبعیض می پنداریم و هیچ طرحی را با هیچ اسم و رسمی نمی پذیریم تنها یک خواسته داریم آن هم رفع تبعیض در پرداخت است.
برای مثال اجرای فصل دهم تنها ۱۷۰ هزار تومان به من معلم ۲۱ سال سابقه با مدرک کارشناس ارشد و با رتبه عالی اضافه کرد. با احتساب این ۱۷۰ هزار تومان حکم بنده به ۵ میلیون ۵۰۰ هزار تومان افزایش یافت . در حالی که همکلاسی های بنده در سایر وزارت خانه حکمشان کمتر از ۸ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان نیست.
کمترین خواسته ما رفع تبعیض است ما هیچ طرح و بندی نمی خواهیم جز برابری با سایر کارکنان دولت.
البته رفع تبعیض اولین خواست ولی تنها خواسته ما ما معلمان نیست. ما معلمان کارمند نیستیم که ما را با کارمندان مقایسه کنید ما در خط مقدم پیکار با جهل ایستاده ایم بنابراین خواسته دوم ما بعد از رفع تبعیض ایجاد فوق العاده ویژه است که دریافتی ما را متمایز کند.
ما برای رسیدن به هدف مدیران کشور را در چالش در کف خیابان می طلبیم.
از مدیران مصرانه خواستارم که در اسرع وقت به خواست های فرهنگیان رسیدگی کنند.
در پایان به اطلاع می رسانم هر نوع رسانه ای کردن افزایش حقوق معمان را توهین تلقی می کنیم. تعریف توهین در روح القوانین حصری نیست بلکه هرچه سبب آزرده خاطر شود می تواند تبعیض تلقی شود ما معلمان از رسانه ای کردن خبرهای خلاف واقع به شدت آزرده خاطر شده ایم و از همین جا به جناب وزیر و اعضای هیئت دولت و سلطان اکاذیب و وعده جناب آقای الهیار در این مورد تذکر می دهم.
جناب الهیار درست است که شما و خلف شما تنها در خدمت پرسنل اداری بودید و هستید ولی از دسته بندی و در مقابل هم قراردادن معلمان و فرهنگیان بپرهیزید. اگرچه شخصا پرسنل اداری را معلم نمی دانم و معتقدم اکثر آنها به خاطر ناتوانی از تدریس به اداره پناه برده اند اما معلمان دسته بندی معلم و فرهنگی مطرح شده از سوی شما را قبول ندارند.
اعتقاد عامه بر این است هر معلم یک فرهنگی است و همه فرهنگیان معلم هستند. مواظب باشید برای بیرون آمدن چاله در چاه نیفتید.
امیدوارم از همین الان در راستای خاتمه دادن به تراژدی بی قانونی و طرح های کذایی قدم بردارید و در راستای تهیه لایحه رتبه بندی که خواسته به حق معلمان است قدم بردارید.
https://tttttt.me/edalatxah
#تحسین_مصطفی
قبلا از هر بحثی در رابطه با رتبه بندی معلمان لازم است علت مطرح شدن رتبه بندی معلمان را جویا شد و جواب آن فقط یک کلمه است.
تبعیض.
رتبه بندی معلمان ریشه در تبعیض های ساختاری و برنامه ریزی شده دارد.
آنچه که امروز سبب نارضایتی معلمان شده ریشه در بی قانونی و علاقه دولت تدبیر امید به بی قانونی و قانون گریزی دارد.
آنچه در سند توسعه ششم در رابطه با رتبه بندی معلمان آمده ضمانت اجرایی ندارد و بدون تدوین قانون جدید صرفا یک شعار خواهد ماند زیرا قوانین موجود ظرفیت جامه عمل پوشاند به آن را ندارد.
قانون مدیریت خدمات کشوری که از آن به عنوان نظام هماهنگ پرداخت یاد می شد در واقع سند وقف دولت خاتمی بود که موقوف علیهم و متولی آن مدیران اصلاح طلب بودند. نگاهی به فصل دهم قانون خدمات کشوری به خوبی بیانگر این واقعیت است. در اواخر دوره اصلاحات وقتی اصلاح طلبان قافیه را باخته دیدند برای آنکه تمام امتیازات خود را از دست ندهند اقدام به تدوین قانون خدمات کشوری کردند. قانون خدمات کشوری برای حفظ منافع مدیران سیاسی معزول بود. قانون خدمات کشوری برای تبصره ۳ ماده ٦۸ تدوین شد . این مصداق مثل مشهور است که می گوید نویسنده کتابی رای بیان یک جمله می نویسد اصلاح طلبان قانون خدمات کشوری را نه برای رضایت و نه برای عدالت نوشتند بلکه برای حفظ منافع خود نوشتند.
اجرای قطره چکانی فصل دهم موید این است که هدف قانون مدیریت خدمات کشوری عدالت و رضایت کارکنان نبوده و نیست.
تاخیر در دائمی شدن قانون خدمات کشوری ترس مدیران بوده و لابی آنها مانع از اجرای اصلاحات در آن می شود.
قانون خدمات کشوری مثل ماشین قراضه ای است که یک راننده حرفه ای و سرد و گرم دیده می تواند آن را براند اما اگر همین ماشین دست مدیری ناشی مانند الهیار باشد آن را گریپاژ می کند.
استاد گریپاژ علاوە بر بد راندن سکان خلف وعدە و توهین های پی در پی اش سبب شده که معلمان را وادارد که او را در کف خیابان به چالش به طلبند.
ماده ۷۴ قانون خدمات کشوری می تواند راهگشا باشد اما ناشی گری و ناتوانی الهیار موتور این ماشین قراضه را گریپاژ کرده.
ما معلمان هر طرح که ناشی از تبعیض را مانند قبول تبعیض می پنداریم و هیچ طرحی را با هیچ اسم و رسمی نمی پذیریم تنها یک خواسته داریم آن هم رفع تبعیض در پرداخت است.
برای مثال اجرای فصل دهم تنها ۱۷۰ هزار تومان به من معلم ۲۱ سال سابقه با مدرک کارشناس ارشد و با رتبه عالی اضافه کرد. با احتساب این ۱۷۰ هزار تومان حکم بنده به ۵ میلیون ۵۰۰ هزار تومان افزایش یافت . در حالی که همکلاسی های بنده در سایر وزارت خانه حکمشان کمتر از ۸ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان نیست.
کمترین خواسته ما رفع تبعیض است ما هیچ طرح و بندی نمی خواهیم جز برابری با سایر کارکنان دولت.
البته رفع تبعیض اولین خواست ولی تنها خواسته ما ما معلمان نیست. ما معلمان کارمند نیستیم که ما را با کارمندان مقایسه کنید ما در خط مقدم پیکار با جهل ایستاده ایم بنابراین خواسته دوم ما بعد از رفع تبعیض ایجاد فوق العاده ویژه است که دریافتی ما را متمایز کند.
ما برای رسیدن به هدف مدیران کشور را در چالش در کف خیابان می طلبیم.
از مدیران مصرانه خواستارم که در اسرع وقت به خواست های فرهنگیان رسیدگی کنند.
در پایان به اطلاع می رسانم هر نوع رسانه ای کردن افزایش حقوق معمان را توهین تلقی می کنیم. تعریف توهین در روح القوانین حصری نیست بلکه هرچه سبب آزرده خاطر شود می تواند تبعیض تلقی شود ما معلمان از رسانه ای کردن خبرهای خلاف واقع به شدت آزرده خاطر شده ایم و از همین جا به جناب وزیر و اعضای هیئت دولت و سلطان اکاذیب و وعده جناب آقای الهیار در این مورد تذکر می دهم.
جناب الهیار درست است که شما و خلف شما تنها در خدمت پرسنل اداری بودید و هستید ولی از دسته بندی و در مقابل هم قراردادن معلمان و فرهنگیان بپرهیزید. اگرچه شخصا پرسنل اداری را معلم نمی دانم و معتقدم اکثر آنها به خاطر ناتوانی از تدریس به اداره پناه برده اند اما معلمان دسته بندی معلم و فرهنگی مطرح شده از سوی شما را قبول ندارند.
اعتقاد عامه بر این است هر معلم یک فرهنگی است و همه فرهنگیان معلم هستند. مواظب باشید برای بیرون آمدن چاله در چاه نیفتید.
امیدوارم از همین الان در راستای خاتمه دادن به تراژدی بی قانونی و طرح های کذایی قدم بردارید و در راستای تهیه لایحه رتبه بندی که خواسته به حق معلمان است قدم بردارید.
https://tttttt.me/edalatxah
Telegram
مدرسه رهایی
«مدرسه رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالتخواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهاییبخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبشهای اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهاییبخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبشهای اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
🔴 صدور کیفرخواست بر علیه اعضای انجمن صنفی معلمان #مریوان
کیفرخواست دادسرای عمومی و انقلاب شعبهی مریوان علیه فعالین صنفی معلمان و اعضای انجمن صنفی معلمان کردستان_مریوان آقایان:
#آرام_قادری، #آرام_محمدی، #تحسین_مصطفی و #سیوان_سلیمانی
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، ضمن محکومیت پروندهسازی علیه فعالین صنفی بار دیگر تاکید میکند زندان، تبعید و پروندهسازیها علیه فعالین مانع دادخواهی جامعه معلمان نخواهد بود و از تمام پتانسیل خود برای رسیدن به مطالبات و لغو احکام قضایی علیه فعالین استفاده خواهد کرد./کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان
#زن_زندگی_آزادی
#سرکوب_سیستماتیک_معلمان_و_دانشآموزان
#جای_معلم_زندان_نیست
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
کیفرخواست دادسرای عمومی و انقلاب شعبهی مریوان علیه فعالین صنفی معلمان و اعضای انجمن صنفی معلمان کردستان_مریوان آقایان:
#آرام_قادری، #آرام_محمدی، #تحسین_مصطفی و #سیوان_سلیمانی
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، ضمن محکومیت پروندهسازی علیه فعالین صنفی بار دیگر تاکید میکند زندان، تبعید و پروندهسازیها علیه فعالین مانع دادخواهی جامعه معلمان نخواهد بود و از تمام پتانسیل خود برای رسیدن به مطالبات و لغو احکام قضایی علیه فعالین استفاده خواهد کرد./کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان
#زن_زندگی_آزادی
#سرکوب_سیستماتیک_معلمان_و_دانشآموزان
#جای_معلم_زندان_نیست
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
🔺در بهارِ ۱۴۰۱ موجِ جدیدی از اعتصابات معلمان آغاز شد. در آنروزها #لیبرال_فاشیستها که سالها بر طبلِ رهبرسازی در خارج از کشور، مداخلهی خارجی و سلبریتیمحوری کوبیده بودند، نه تنها با معلمان همصدا نشدند بلکه دست در دستِ دستگاه سرکوب، در شبکههای اجتماعی مشغول پروندهسازی شدند. کار بهجایی رسید که برخی از آنها در نهایتِ وقاحت، اعتصابِ معلمان در چهارگوشهی ایران را "مصرفِ خیابان" و "اعتراض مجاز" نامیدند.
🔺حاکمیتِ جمهوری اسلامی که منتظرِ خیزشی از جنسِ دی و آبان بود، برای جلوگیری از امکانِ سازمانیابیِ اعترضات، به منازلِ اعضای شوراهای صنفی معلمان یورش برد و بهسرعت در رسانههای خود سناريوهای نخنماشده را کلید زد.
🔺با آغاز اعتراضات #زن_زندگی_آزادی اکثریت نفراتِ شوراهای معلمان در زندانها محبوس بودند و با رسیدنِ دامنهی اعتراضات به مدارس، سرکوب هارتر شد و موجی از احکامِ فلهای برای اخراج معلمانِ معترض صادر گردید.
🔺در همان روزها که معلمانِ سازمانده در زندان بودند، راستِ برانداز از واشنگتن و تورنتو و ... طلبکارانه فغان میزد که "پس معلمان چرا به اعتراضات ملحق نمیشوند؟" "چرا اعتصاب سراسری شکل نمیدهند؟"
از اینکه آنها سازماندهی اجتماعی را با تدارکِ هیئت طفلان مسلم اشتباه گرفتهاند و الفبای تشکلسازی را نمیدانند که بگذریم، میرسیم به اینکه آنها حتی سرکوبِ هدفمند معلمان پیش از آغاز قیام را سانسور میکردند تا چنان شود که انگلهایی نظیر بچهی شاهِ شاهِ مخلوع مدعی شوند: "مشعل مبارزه چهل است که در دست من است". زکی!
🔺بر همین مدار است که هرگاه گعدههای جسدمعاش را نقد میکنیم، برخی سوال میکنند: "پس چرا کسی را قبول ندارید؟" تو گویی اولا: برای پیشراندنِ امرِ مبارزه الزاما باید با یکی یا چند عدد از دلقکهای خارجه بیعت کرد و ب: گویی "همه" آنها هستند نه فعالینی که داخل کشور ایستاده و چشم در چشم استبداد از جوانی و زندگی خود هزینه میکنند برای روشن نگاه داشتنِ چراغ مبارزه. اسامیای که در زیر درج میشوند، تعدادی از پرشمارِ معلمانی هستند که علاوه بر تحملِ زندان و شکنجه، از ادامهی کار منع شدهاند تا حتی امکانِ معیشتشان ( معیشت حداقلی با دستمزد معلمی) مسدود شود. برخی از این معلمان بیش از دو دهه است که مشغول فعالیت مدنی هستند.
از مخاطبین و مریدانِ "اتحاد توئیتریِ جرجتاون" سوال کنید که نام چند تن را شنیدهاند و دربارهی فعالیتهای آنها میدانند:
#رسول_بداقی
#محمد_حبیبی
#محمد_دارکش
#حسن_نظریان
#جعفر_ابراهیمی
#عزیز_قاسم_زاده
#فریبا_انامی
#سارا_سیاهپور
#شیوا_عاملی_راد
#عاتکه_رجبی
#محمد_سعیدی_ابواسحاقی
#حمید_جعفری
#تحسین_مصطفی
#شهربانو_امانی
#روح_الله_مردانی
#طبقه_کارگر #سرکوب_معلمان #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد #علیه_بی_تفاوتی
@Blackfishvoice1
🔺حاکمیتِ جمهوری اسلامی که منتظرِ خیزشی از جنسِ دی و آبان بود، برای جلوگیری از امکانِ سازمانیابیِ اعترضات، به منازلِ اعضای شوراهای صنفی معلمان یورش برد و بهسرعت در رسانههای خود سناريوهای نخنماشده را کلید زد.
🔺با آغاز اعتراضات #زن_زندگی_آزادی اکثریت نفراتِ شوراهای معلمان در زندانها محبوس بودند و با رسیدنِ دامنهی اعتراضات به مدارس، سرکوب هارتر شد و موجی از احکامِ فلهای برای اخراج معلمانِ معترض صادر گردید.
🔺در همان روزها که معلمانِ سازمانده در زندان بودند، راستِ برانداز از واشنگتن و تورنتو و ... طلبکارانه فغان میزد که "پس معلمان چرا به اعتراضات ملحق نمیشوند؟" "چرا اعتصاب سراسری شکل نمیدهند؟"
از اینکه آنها سازماندهی اجتماعی را با تدارکِ هیئت طفلان مسلم اشتباه گرفتهاند و الفبای تشکلسازی را نمیدانند که بگذریم، میرسیم به اینکه آنها حتی سرکوبِ هدفمند معلمان پیش از آغاز قیام را سانسور میکردند تا چنان شود که انگلهایی نظیر بچهی شاهِ شاهِ مخلوع مدعی شوند: "مشعل مبارزه چهل است که در دست من است". زکی!
🔺بر همین مدار است که هرگاه گعدههای جسدمعاش را نقد میکنیم، برخی سوال میکنند: "پس چرا کسی را قبول ندارید؟" تو گویی اولا: برای پیشراندنِ امرِ مبارزه الزاما باید با یکی یا چند عدد از دلقکهای خارجه بیعت کرد و ب: گویی "همه" آنها هستند نه فعالینی که داخل کشور ایستاده و چشم در چشم استبداد از جوانی و زندگی خود هزینه میکنند برای روشن نگاه داشتنِ چراغ مبارزه. اسامیای که در زیر درج میشوند، تعدادی از پرشمارِ معلمانی هستند که علاوه بر تحملِ زندان و شکنجه، از ادامهی کار منع شدهاند تا حتی امکانِ معیشتشان ( معیشت حداقلی با دستمزد معلمی) مسدود شود. برخی از این معلمان بیش از دو دهه است که مشغول فعالیت مدنی هستند.
از مخاطبین و مریدانِ "اتحاد توئیتریِ جرجتاون" سوال کنید که نام چند تن را شنیدهاند و دربارهی فعالیتهای آنها میدانند:
#رسول_بداقی
#محمد_حبیبی
#محمد_دارکش
#حسن_نظریان
#جعفر_ابراهیمی
#عزیز_قاسم_زاده
#فریبا_انامی
#سارا_سیاهپور
#شیوا_عاملی_راد
#عاتکه_رجبی
#محمد_سعیدی_ابواسحاقی
#حمید_جعفری
#تحسین_مصطفی
#شهربانو_امانی
#روح_الله_مردانی
#طبقه_کارگر #سرکوب_معلمان #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد #علیه_بی_تفاوتی
@Blackfishvoice1