🚩قوی باش رفیق!
(صدای حق خواهی جریان صنفی دانشجویی را بشنوید)
وقتی جریان صنفی دانشجویی تازه داشت حرف های ساده و مشخص خود را با صدای پرلکنت بیان می کرد، یعنی در سال 93، پولیسازی آموزش عالی به سطحی رسیده بود که فقط 13 درصد ظرفیت دانشگاه ها رایگان بود.
فعالین صنفی دانشجویی درحالی اعتراضات خود به قوانین تبعیض آمیز دانشگاهها را آغاز کردند که پیشاپیش، آیین نامه شوراهای صنفی به ضرر مشارکت دانشجویان و درجهت کاهش هرچه بیشتر اختیارات شوراها تغییر کرده بود. فعالین صنفی دانشجویی در چندین جبهه مقاومت خود را آغاز کردند، از همه گونه تلاش برای تغییر آیین نامه شوراها تا شکل دهی به اتحادی در سطح کشور برای امکان پیوستگی و هماهنگی بهتر دانشجویان برای دفاع از ساحت صنفی خود تا نوشتن بسیار از خواسته ها و حرف های مشخص خود تا ایستادن و جمع شدن در دانشگاه ها و فریاد صدای حق خواهیشان. به یاد داریم نمایندگان شوراهایمان را که چطور درب سازمان دانشجویان به رویشان بسته شد و باز به یاد داریم جمع شدنشان جلوی وزارت علوم در دفاع از حقوقمان را.
از سال 94 که در سطح دانشگاه تهران فریاد زدند 'سرویس ما شد غارت/با کارت بانک تجارت' تا تحصن چندروزه دانشجویان زنجان در اعتراض به کیفیت و قیمت غذای دانشجویی، اعتصاب غذای دانشجویان دانشگاه بین الملل قزوین در اعتراض به سو مدیریت در حوزه های فرهنگی و مشکلات تغذیه تا تحصن دانشجویان دانشگاه نوشیروانی بابل در اعتراض به کیفیت بد غذا، تا تجمعات سراسری دانشگاه ها در اعتراض به قانون سنوات تا اعتراضات دختران دانشگاه چمران اهواز که دچار #دانشجو_پزی مسولین شده و در گرمای تابستان خوزستان بدون سیستم سرمایشی در خوابگاه مانده بودند، تا تحصن دانشجویان صنعت نفت، تا اعتراضات دختران خوابگاه چمران تهران به ساعت ورود و خروج و ده ها و صدها مطالبه و اعتراض دانشجویی دیگر، همه خواسته های بیواسطه صنفی و جدا از همی بودند که شوراهای صنفی کشوری پیوند میان آنها را ممکن ساختند و سیاستهای کلانی که پس پشت مسائل آنها بود را هدف قرار دادند.
بیانیه فراگیر دانشجویان به مناسبت 16 آذر 95 که با امضای تشکل های دانشجویی بسیار و بیش از 11 هزار دانشجو منتشر شد، نقطه عطفی در ایجاد بیان مشترک و کلان برای مطالبات دانشجویی بود: حق تحصیل رایگان، رد مطرودسازی ساختاری از تحصیلات عالی به واسطه ی مذهب، جنسیت و طبقه، حق تشکلیابی مستقل برای همه گروه های دانشجویی، حذف رویکرد پلیسی از دانشگاه ها، بازگرداندن رشته های دانشگاهی که به دلیل دید بازاری مسئولین امر حذف شده بودند و حذف نگاه بازارمحور به آموزش خواست های مشخص و کلان دانشجویان بودند.
اما فعالین صنفی دانشگاه ها بسیار زود سیاست گذاری یکپارچه و کلانی را که موجب محروم سازی گسترده طبقات فرودست نه تنها از آموزش عالی، بلکه از حق درمان، مسکن، کار و آموزش ابتدایی نیز می شد، نشانه رفتند؛ آنچه در بیانیه شوراهای کشوری به مناسبت 16 آذر 96 نمود مشخص یافت.
برای دانشجویان به سادگی قابل درک است که مساله ی کاهش سنوات مجاز تحصیلی، اخاذی دانشگاه از آنان بهخاطر کوچکترین مسایل همچون مهمان شدن در دانشکده ای دیگر، افزایش 18 برابری قیمت غذا در سال 94 نسبت به سال 88، خصوصی سازی گسترده خوابگاه¬های دانشجویی، اجاره فضاهای دانشجویی به بیرون از دانشگاه و کاهش مداوم ظرفیت روزانه همه در پیوند باهم به سیاست گذاری کلانی مربوطند که تحت عنوان نئولیبرالیسم میشناسیم و سالهاست همه ابعاد حیات مردم را به نفع اقلیتی قدرتمند تهدید میکند. همان سیاستی که آموزش را شبیه کالا به شما میفروشد و درعین حال میخواهد شما طی این فرایند آموزش، به کالایی هرچه ارزان قیمتتر برای فروش در بازار کار بدل شوید: طرح کارورزی یا #بیگارورزی، از شاهکارهای دولت یازدهم که فارغ التحصیل را مجبور می¬کند با یک سوم حداقل دستمزد به نام آموزش مضاعف به بیگاری گماشته شود، یکی دیگر از محصولات این سیاست گذاری است. طی این سیاست گذاری افرادی که توان خرید کالای آموزش را ندارند، از بازار آن حذف می شوند و باز کسانی که آنقدر قوی نیستند تا دوره ای با یک سوم حداقل دستمزد سر کنند از بازار کار حذف می شوند. این سیاست، سیاست حذف مداوم است، برقراری قانون جنگل در انسانی ترین ساحت ها و درحالی که تنها قدرت تعیین کننده قدرت خرید است! درست در این نقطه، پیوند بین دانشگاه و دیگر ساحت های جامعه مشخص و متعین شده است. دانشجویان با معلمان در رد محروم سازی از تحصیل کاملا هم صدا هستند، با کارگران در نیروی کار کالا شده و هرروز ارزانتر از پیش شریکاند، با بیکاران در بحران بیکاری برآمده از منطق سود که گروه های گسترده ای را از داشتن شغل محروم میکند و حذف میسازد، همراهاند. آنها همراه و هم سرنوشت دیگر محذوفان هستند!
⏬ادامه در پست بعدی⏬
(صدای حق خواهی جریان صنفی دانشجویی را بشنوید)
وقتی جریان صنفی دانشجویی تازه داشت حرف های ساده و مشخص خود را با صدای پرلکنت بیان می کرد، یعنی در سال 93، پولیسازی آموزش عالی به سطحی رسیده بود که فقط 13 درصد ظرفیت دانشگاه ها رایگان بود.
فعالین صنفی دانشجویی درحالی اعتراضات خود به قوانین تبعیض آمیز دانشگاهها را آغاز کردند که پیشاپیش، آیین نامه شوراهای صنفی به ضرر مشارکت دانشجویان و درجهت کاهش هرچه بیشتر اختیارات شوراها تغییر کرده بود. فعالین صنفی دانشجویی در چندین جبهه مقاومت خود را آغاز کردند، از همه گونه تلاش برای تغییر آیین نامه شوراها تا شکل دهی به اتحادی در سطح کشور برای امکان پیوستگی و هماهنگی بهتر دانشجویان برای دفاع از ساحت صنفی خود تا نوشتن بسیار از خواسته ها و حرف های مشخص خود تا ایستادن و جمع شدن در دانشگاه ها و فریاد صدای حق خواهیشان. به یاد داریم نمایندگان شوراهایمان را که چطور درب سازمان دانشجویان به رویشان بسته شد و باز به یاد داریم جمع شدنشان جلوی وزارت علوم در دفاع از حقوقمان را.
از سال 94 که در سطح دانشگاه تهران فریاد زدند 'سرویس ما شد غارت/با کارت بانک تجارت' تا تحصن چندروزه دانشجویان زنجان در اعتراض به کیفیت و قیمت غذای دانشجویی، اعتصاب غذای دانشجویان دانشگاه بین الملل قزوین در اعتراض به سو مدیریت در حوزه های فرهنگی و مشکلات تغذیه تا تحصن دانشجویان دانشگاه نوشیروانی بابل در اعتراض به کیفیت بد غذا، تا تجمعات سراسری دانشگاه ها در اعتراض به قانون سنوات تا اعتراضات دختران دانشگاه چمران اهواز که دچار #دانشجو_پزی مسولین شده و در گرمای تابستان خوزستان بدون سیستم سرمایشی در خوابگاه مانده بودند، تا تحصن دانشجویان صنعت نفت، تا اعتراضات دختران خوابگاه چمران تهران به ساعت ورود و خروج و ده ها و صدها مطالبه و اعتراض دانشجویی دیگر، همه خواسته های بیواسطه صنفی و جدا از همی بودند که شوراهای صنفی کشوری پیوند میان آنها را ممکن ساختند و سیاستهای کلانی که پس پشت مسائل آنها بود را هدف قرار دادند.
بیانیه فراگیر دانشجویان به مناسبت 16 آذر 95 که با امضای تشکل های دانشجویی بسیار و بیش از 11 هزار دانشجو منتشر شد، نقطه عطفی در ایجاد بیان مشترک و کلان برای مطالبات دانشجویی بود: حق تحصیل رایگان، رد مطرودسازی ساختاری از تحصیلات عالی به واسطه ی مذهب، جنسیت و طبقه، حق تشکلیابی مستقل برای همه گروه های دانشجویی، حذف رویکرد پلیسی از دانشگاه ها، بازگرداندن رشته های دانشگاهی که به دلیل دید بازاری مسئولین امر حذف شده بودند و حذف نگاه بازارمحور به آموزش خواست های مشخص و کلان دانشجویان بودند.
اما فعالین صنفی دانشگاه ها بسیار زود سیاست گذاری یکپارچه و کلانی را که موجب محروم سازی گسترده طبقات فرودست نه تنها از آموزش عالی، بلکه از حق درمان، مسکن، کار و آموزش ابتدایی نیز می شد، نشانه رفتند؛ آنچه در بیانیه شوراهای کشوری به مناسبت 16 آذر 96 نمود مشخص یافت.
برای دانشجویان به سادگی قابل درک است که مساله ی کاهش سنوات مجاز تحصیلی، اخاذی دانشگاه از آنان بهخاطر کوچکترین مسایل همچون مهمان شدن در دانشکده ای دیگر، افزایش 18 برابری قیمت غذا در سال 94 نسبت به سال 88، خصوصی سازی گسترده خوابگاه¬های دانشجویی، اجاره فضاهای دانشجویی به بیرون از دانشگاه و کاهش مداوم ظرفیت روزانه همه در پیوند باهم به سیاست گذاری کلانی مربوطند که تحت عنوان نئولیبرالیسم میشناسیم و سالهاست همه ابعاد حیات مردم را به نفع اقلیتی قدرتمند تهدید میکند. همان سیاستی که آموزش را شبیه کالا به شما میفروشد و درعین حال میخواهد شما طی این فرایند آموزش، به کالایی هرچه ارزان قیمتتر برای فروش در بازار کار بدل شوید: طرح کارورزی یا #بیگارورزی، از شاهکارهای دولت یازدهم که فارغ التحصیل را مجبور می¬کند با یک سوم حداقل دستمزد به نام آموزش مضاعف به بیگاری گماشته شود، یکی دیگر از محصولات این سیاست گذاری است. طی این سیاست گذاری افرادی که توان خرید کالای آموزش را ندارند، از بازار آن حذف می شوند و باز کسانی که آنقدر قوی نیستند تا دوره ای با یک سوم حداقل دستمزد سر کنند از بازار کار حذف می شوند. این سیاست، سیاست حذف مداوم است، برقراری قانون جنگل در انسانی ترین ساحت ها و درحالی که تنها قدرت تعیین کننده قدرت خرید است! درست در این نقطه، پیوند بین دانشگاه و دیگر ساحت های جامعه مشخص و متعین شده است. دانشجویان با معلمان در رد محروم سازی از تحصیل کاملا هم صدا هستند، با کارگران در نیروی کار کالا شده و هرروز ارزانتر از پیش شریکاند، با بیکاران در بحران بیکاری برآمده از منطق سود که گروه های گسترده ای را از داشتن شغل محروم میکند و حذف میسازد، همراهاند. آنها همراه و هم سرنوشت دیگر محذوفان هستند!
⏬ادامه در پست بعدی⏬