مدرسه رهایی
💠 #بودجه۱۴۰۰_آموزش_و_پرورش «بایدها و نبایدها 🔹 محمد مالجو ✅ قسمت دوم در واقع سطح اول اشاره میکند به نوعی توازن قوای نابرابر. یعنی نیروهای نشسته بر مسندهای غیرانتخابی، در مقایسه با نیروهای نشسته بر مسندهای به اصطلاح انتخابی، قدرتی فائقه دارند. اگر…
💠 #بودجه_۱۴۰۰_آموزش_و_پرورش
«بایدها و نبایدها »
🔹محمد مالجو
✅ قسمت سوم (پایانی)
🔹سطح چهارم بحث رویکرد تشکل ستیزانه دولت است. در چهل ساله گذشته به نحوی و در دوره شاهنشاهی هم به نحوی دیگر، همه دولتها به غیر از نیروهای خود، مخالف شکلگیری و تاسیس تشکل هایی بودهاند که از نگاه آنها اغیار محسوب میشدهاند. اتفاقی که میافتد نهادهای جامعه مدنی که در واقع محمل این تشکل ها هستند ضعیف و ضعیف تر می شوند. کما این که امروز شاهد هستیم. به چه ترتیب میشود قضیه را در جامعه ای که بحران های شدید دارد و دولتی که حقیقتاً به دنبال مهار شدن این بحرانهاست و نمیخواهد تورم بالا، نابرابری بالا، بیکاری بالا، سفره های کوچک، آسیبهای اجتماعی و ... را داشته باشد، اما زمین خورده تصمیمی است که در گذر ۴۰ سال مستمر آن را به اجرا گذاشته است؛ یعنی ممانعت از شکل گیری هویتهای جمعی.
آن هویت های جمعی که امروز به سهم خودشان بتوانند در حل بحرانهای ما، در مهارشان، در به تعویق انداختنشان، نقش آفرینی کنند. نتیجه، جامعهای پرمشکل است که رویکرد تشکلستیزی حکومتها و دولتها در چند دهه اخیر بهطور غیرمستقیم باعث شده که حجم عظیمی از بلایا و مشکلات را بر سر نهادهای انتظامی و قوه مجریه بریزد. این همه دادگاه، این همه اختلاف، این همه پرونده و مشکلاتی که در نبود هویتهای جمعی در جامعه به وجود آمده و دولت برای به اصطلاح حفظ امنیت باید متولی حل و فصل اینها شود. به چه ترتیب؟ از طریق روزبهروز منبسط تر کردن نیروهای انتظامی، منبسطتر کردن دستگاه قضایی و منبسطتر کردن کنترل برای مهار آسیب های اجتماعی و هزار و یک مشکلی که نبود این نهاد های جامعه مدنی در واقع زمینهساز آن است.
بنابراین تاثیرش به ترتیبی است که باعث افزایش چشمگیر مخارج دولت می شود. مخارجی که اگر نبود، می توانست صرف آموزش عمومی، آموزش عالی یا خدمات اجتماعی و انواع دیگر خواسته های جمهور مردم شود.
در این جا هم با نوعی توازن قوای نابرابر مواجه هستیم. یعنی دولتهای تشکل ستیز چیرگی دارند بر تشکلیابی جامعه مدنی و نیروهای هوادار تشکلیابی در جامعه مدنی.
🔹پنجمین سطح از بحث مربوط به تحریم های بین المللی به خصوص از دهه ۹۰ به بعد و با خروج دولت ترامپ از برجام است که چگونه این تحریمها بر بودجه دولت تاثیر می گذارد و باعث کاهش تجارت خارجی ما شده است.
در حال حاضر بین ۷۵ تا ۹۵ میلیون دلار واردات و صادرات ما در سال است. این تجارت ضعیف و له شده از زوایای مختلف باعث ضربه زدن به تولید داخلی میشود. وقتی تولید داخلی ضربه میبیند ظرفیتهای مالیات ستانی دولت کم میشود، بنابراین درآمدهای دولت از زاویه مالیات هم کاهش پیدا میکند. بخش دیگری از درآمدهای دولت که بسیار کاهش یافته است، درآمدهای نفتی است. در حالی که از سوی دیگر هزینههای دولت هم به شدت افزایش یافته است. از چه طریق؟ از طریق حدود ۳۵ تا ۴۰ میلیون دلار وارداتی که ما داریم که بخش اعظمی از آن به دلیل افایتیاف، تحریمها و... ، پوششی است. بنابراین هزینه سربار ۲۰ تا ۳۰ درصدی بر روی آن چیزی که ما وارد میکنیم اضافه میشود؛ یکی از خریداران اصلی آن چیزها هم دولت است. در بودجه عمومی دولت ما یک مخارج نالازمی را داریم که ناشی از مخارج تحریم هاست.
اینجا هم اشاره به نوعی توازن قواست که بین دو نیرو بر قرار است. مجموعه نیروهایی که دیپلماسی منازعه محور را در دستور کار دارند، غلبه دارند بر مجموعه نیروهایی سیاسی- اجتماعی که در واقع از دیپلماسی خارجی صلح محور دفاع می کنند. در واقع اگر مطالبات صنفی معلمان را بخواهیم به زبان سیاسی در این چارچوب تحلیل و ترجمه کنیم، عبارت است از اینکه معلمان چه در چارچوب کار صنفی خودشان چه در پیوند با سایر شهروندان در کارزاری به مراتب بزرگتر، باید به دنبال گرایشهای جمهوریخواهانه، و انقباض و در تحلیل نهایی انحلال هر چه بیشتر بخش های غیر انتخابی باشند.
دوم به دنبال بسط آزادیهای حقوق سیاسی و مدنی شهروندی باشند که حجم عظیمی از بودجه دولت را آزاد میکند. در واقع دولت دیگر مجبور نخواهد بود کنترل و نظارت به این میزان فعلی را داشته باشد.
سوم، کالاییسازی زدایی ... به شکل بازگشت و احیای اصول اقتصادی قانون اساسی.
چهارم، تلاش برای تشکل یابی هم در بدنه آموزش و پرورش و هم در بیرون از آن. چرا چون همه صحبت این است که بودجه بازتاب توازن قواست. تا معلمان و البته نیروهای دیگری از این دست، تشکل های قوی نداشته باشند، صحبت من و شما، توصیه های اخلاقی و امثال آن کارگر نمی افتد. تشکل یابی ابزار مجبورکردن دولت به شنیدن صدای اقشار مختلف است.
پنجم، حرکت به سمت دیپلماسی که همزیستی با سایر جهان را در دستور کار خودش قرار دهد.
منبع: کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
🔷🔷🔷🔷🔷🔷
🆔 @edalatxah
«بایدها و نبایدها »
🔹محمد مالجو
✅ قسمت سوم (پایانی)
🔹سطح چهارم بحث رویکرد تشکل ستیزانه دولت است. در چهل ساله گذشته به نحوی و در دوره شاهنشاهی هم به نحوی دیگر، همه دولتها به غیر از نیروهای خود، مخالف شکلگیری و تاسیس تشکل هایی بودهاند که از نگاه آنها اغیار محسوب میشدهاند. اتفاقی که میافتد نهادهای جامعه مدنی که در واقع محمل این تشکل ها هستند ضعیف و ضعیف تر می شوند. کما این که امروز شاهد هستیم. به چه ترتیب میشود قضیه را در جامعه ای که بحران های شدید دارد و دولتی که حقیقتاً به دنبال مهار شدن این بحرانهاست و نمیخواهد تورم بالا، نابرابری بالا، بیکاری بالا، سفره های کوچک، آسیبهای اجتماعی و ... را داشته باشد، اما زمین خورده تصمیمی است که در گذر ۴۰ سال مستمر آن را به اجرا گذاشته است؛ یعنی ممانعت از شکل گیری هویتهای جمعی.
آن هویت های جمعی که امروز به سهم خودشان بتوانند در حل بحرانهای ما، در مهارشان، در به تعویق انداختنشان، نقش آفرینی کنند. نتیجه، جامعهای پرمشکل است که رویکرد تشکلستیزی حکومتها و دولتها در چند دهه اخیر بهطور غیرمستقیم باعث شده که حجم عظیمی از بلایا و مشکلات را بر سر نهادهای انتظامی و قوه مجریه بریزد. این همه دادگاه، این همه اختلاف، این همه پرونده و مشکلاتی که در نبود هویتهای جمعی در جامعه به وجود آمده و دولت برای به اصطلاح حفظ امنیت باید متولی حل و فصل اینها شود. به چه ترتیب؟ از طریق روزبهروز منبسط تر کردن نیروهای انتظامی، منبسطتر کردن دستگاه قضایی و منبسطتر کردن کنترل برای مهار آسیب های اجتماعی و هزار و یک مشکلی که نبود این نهاد های جامعه مدنی در واقع زمینهساز آن است.
بنابراین تاثیرش به ترتیبی است که باعث افزایش چشمگیر مخارج دولت می شود. مخارجی که اگر نبود، می توانست صرف آموزش عمومی، آموزش عالی یا خدمات اجتماعی و انواع دیگر خواسته های جمهور مردم شود.
در این جا هم با نوعی توازن قوای نابرابر مواجه هستیم. یعنی دولتهای تشکل ستیز چیرگی دارند بر تشکلیابی جامعه مدنی و نیروهای هوادار تشکلیابی در جامعه مدنی.
🔹پنجمین سطح از بحث مربوط به تحریم های بین المللی به خصوص از دهه ۹۰ به بعد و با خروج دولت ترامپ از برجام است که چگونه این تحریمها بر بودجه دولت تاثیر می گذارد و باعث کاهش تجارت خارجی ما شده است.
در حال حاضر بین ۷۵ تا ۹۵ میلیون دلار واردات و صادرات ما در سال است. این تجارت ضعیف و له شده از زوایای مختلف باعث ضربه زدن به تولید داخلی میشود. وقتی تولید داخلی ضربه میبیند ظرفیتهای مالیات ستانی دولت کم میشود، بنابراین درآمدهای دولت از زاویه مالیات هم کاهش پیدا میکند. بخش دیگری از درآمدهای دولت که بسیار کاهش یافته است، درآمدهای نفتی است. در حالی که از سوی دیگر هزینههای دولت هم به شدت افزایش یافته است. از چه طریق؟ از طریق حدود ۳۵ تا ۴۰ میلیون دلار وارداتی که ما داریم که بخش اعظمی از آن به دلیل افایتیاف، تحریمها و... ، پوششی است. بنابراین هزینه سربار ۲۰ تا ۳۰ درصدی بر روی آن چیزی که ما وارد میکنیم اضافه میشود؛ یکی از خریداران اصلی آن چیزها هم دولت است. در بودجه عمومی دولت ما یک مخارج نالازمی را داریم که ناشی از مخارج تحریم هاست.
اینجا هم اشاره به نوعی توازن قواست که بین دو نیرو بر قرار است. مجموعه نیروهایی که دیپلماسی منازعه محور را در دستور کار دارند، غلبه دارند بر مجموعه نیروهایی سیاسی- اجتماعی که در واقع از دیپلماسی خارجی صلح محور دفاع می کنند. در واقع اگر مطالبات صنفی معلمان را بخواهیم به زبان سیاسی در این چارچوب تحلیل و ترجمه کنیم، عبارت است از اینکه معلمان چه در چارچوب کار صنفی خودشان چه در پیوند با سایر شهروندان در کارزاری به مراتب بزرگتر، باید به دنبال گرایشهای جمهوریخواهانه، و انقباض و در تحلیل نهایی انحلال هر چه بیشتر بخش های غیر انتخابی باشند.
دوم به دنبال بسط آزادیهای حقوق سیاسی و مدنی شهروندی باشند که حجم عظیمی از بودجه دولت را آزاد میکند. در واقع دولت دیگر مجبور نخواهد بود کنترل و نظارت به این میزان فعلی را داشته باشد.
سوم، کالاییسازی زدایی ... به شکل بازگشت و احیای اصول اقتصادی قانون اساسی.
چهارم، تلاش برای تشکل یابی هم در بدنه آموزش و پرورش و هم در بیرون از آن. چرا چون همه صحبت این است که بودجه بازتاب توازن قواست. تا معلمان و البته نیروهای دیگری از این دست، تشکل های قوی نداشته باشند، صحبت من و شما، توصیه های اخلاقی و امثال آن کارگر نمی افتد. تشکل یابی ابزار مجبورکردن دولت به شنیدن صدای اقشار مختلف است.
پنجم، حرکت به سمت دیپلماسی که همزیستی با سایر جهان را در دستور کار خودش قرار دهد.
منبع: کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
🔷🔷🔷🔷🔷🔷
🆔 @edalatxah