💠 #بودجه۱۴۰۰_آموزش_و_پرورش_۱
« بایدها و نبایدها»
🔹 #محمد_مالجو
✅ #قسمت_اول
موضوع بحث ارائه یک طرح کلی است که کدام نوع از انواع توازن قوای نیروهای سیاسی،
اقتصادی،اجتماعی،خصوصاً در سطح ملی این برونداد را و این ویژگیهای معیوب را برای بودجه ۱۴۰۰ و البته سالهای گذشته هم به بار آورده است.
در واقع در یک سطح کلان و تجریدی موضوع بحث اقتصاد سیاسی بودجه سال ۱۴۰۰ آموزش و پرورش است. اقتصاد سیاسی آن شاخهای از دانش است که امور گوناگون اقتصادی را در بستر مناسبات قدرت مطالعه میکند.
موضوع بحث ما نیز مناسبات قدرتی است که در جامعه جاری و ساری است و بروندادش در بسیاری از زمینهها از جمله بودجه ۱۴۰۰ آموزش و پرورش مطرح می شود.
این چارچوب تحلیلی را من در ۵ سطح عرضه میکنم. در جریان بحث به ۵ نوع توازن قوای نابرابر در جامعه اشاره خواهم کرد که تا زمانی که این ۵ نوع توازن قوا برقرار باشد، بودجه ۱۴۰۰ و تمام سالهای بعدی علیالقاعده دارای عیب های بسیار بزرگی از این دست خواهد بود.
این چارچوب تحلیلی در خدمت این است که اگر معلمان به درستی مطالباتی صنفی دارند، ترجمه این مطالبات صنفی در آینه سیاست چه زبانی باید به خود بگیرد.
🔹 سطح اول، سرشت دوگانه ساختار قدرت سیاسی نظام مستقر در کشور در چند دهه اخیر است. به این معنا که بدنه حکومتی ما متشکل است از یک بخش انتخابی با همین کیفیتی که از انتخابات سراغ داریم و یک بخش به مراتب بزرگتر غیر انتخابی. نماد این بخشهای غیرانتخابی را میتوانیم در سه محور خلاصه کنیم:
محور اول، نهادهای نظامی و انتظامی هستند
محور دوم، انواع پرشمار بنیادها و سازمان های موازی دولت
محور سوم، انواع پرشمار نهادهای حکومتی و انقلابی هستند.
نه همه وظایف و دستورکارهای این مجموعه اما بخش قابل توجهی از این دستور کارها به نحوی موازیکاری با بخش انتخابی است که متجلی میشود در قوه مجریه، قوه مقننه، شوراهای شهر و بدنه های سیاسی از این نوع.
این بخش غیر انتخابی سوای غیر انتخابی بودن که خصلت اولش هست، در برابر بخش های انتخابی ناپاسخگوست. به طور مطلق اگر پاسخگویی وجود داشته باشد، در درون بدنه خودش است و بیرون از صحنه افکار عمومی؛ و به همین قیاس هیچگونه حسابرسی بیرون از کلیت خودش نزد جامعه یا بخشهای انتخابی نظام سیاسی در جامعه ندارد.
این نوع آرایش قوا یعنی بدنه غیرانتخابی بزرگ و این میزان از بدنه انتخابی که سراغ داریم، چه نوع تاثیری در درآمدهای دولت و در هزینهها و مخارج دولت دارد؟
چون موضوع بحث ما بودجه دولت است که بخش کوچکی از آن هم بودجه آموزش و پرورش است این نوع آرایش قوا و سرشت دوگانه قدرت سیاسی در ایران که ریشه در مناسبات حقوقی برآمده از قانون اساسی دارد و نیز مناسبات حقیقی که به خصوص در ۳۰ سال اخیر به زیان بخش های انتخابی تشدید شده است ،
۱. چه نوع تاثیری بر روی درآمدها و ۲. روی مخارج دولت دارد؟
ابتدا درآمدها: تاثیری که روی درآمدهای دولت دارد، محروم کردن دولت (قوه مجریه/ سازمان مالیاتی) از ظرفیت های مالیاتستانی است. در واقع به میزانی قابل توجه و تعیین کننده درآمدهای مالیاتی دولت را کاهش داده است. به این ترتیب که؛
اولاً، بخش وسیعی از نهادهای غیر انتخابی به رغم استفاده از امکانات محلی و ملی از معافیت مالیاتی برخوردارند.
ثانیاً، بخشهایی از این بدنه های غیر انتخابی مالیات میدهند، اما این مالیات صوری است. یعنی به ازای مالیاتی که می دهند، دریافت های مشابهی را در بودجه دولت از آن خودشان می کنند.
سوما، بخشهای قابل توجهی از این بدنه غیر انتخابی اگرچه مالیات میدهند اما نه متناسب با سطح متعارفی که بخش خصوصی و نیروهای یا پرسنل دولت یا سایر اعضای جامعه با آن مواجه هستند. البته در چارچوب همین سیستم مالیاتی ناکارآمدی که داریم. بنابراین ظرفیت مالیستانی دولت را به طرز تاریخی چند دههایاست که کاهش داده اند. از سوی دیگر هزینه های دولت را به میزانی قابل توجه اما دشوار از نظر برآورد، افزایش میدهند. به این ترتیب که فعالیتها و کارکردهای موازی با دولت دارند که غالباً در خدمت کنترل و نظارت روی جامعه است و بخش قابل توجهی از تامین مالی این نوع عملیات بخشهای غیر انتخابی هم بر دوش بودجه دولت است.
به میزانی که بودجههای بخش غیر انتخابی زیاد میشود از یک جایی باید کم شود یکی از آنها بودجه آموزش و پرورش است.
✅ ادامه دارد....
#محمد_مالجو
#نابرابری_آموزشی
#نابرابری_اجتماعی
#آموزش_پرورش
#بودجه
منبع: کانال کانون صنفی معلمان تهران
🔷🔷🔷🔷🔷🔷
🆔 @edalatxah
« بایدها و نبایدها»
🔹 #محمد_مالجو
✅ #قسمت_اول
موضوع بحث ارائه یک طرح کلی است که کدام نوع از انواع توازن قوای نیروهای سیاسی،
اقتصادی،اجتماعی،خصوصاً در سطح ملی این برونداد را و این ویژگیهای معیوب را برای بودجه ۱۴۰۰ و البته سالهای گذشته هم به بار آورده است.
در واقع در یک سطح کلان و تجریدی موضوع بحث اقتصاد سیاسی بودجه سال ۱۴۰۰ آموزش و پرورش است. اقتصاد سیاسی آن شاخهای از دانش است که امور گوناگون اقتصادی را در بستر مناسبات قدرت مطالعه میکند.
موضوع بحث ما نیز مناسبات قدرتی است که در جامعه جاری و ساری است و بروندادش در بسیاری از زمینهها از جمله بودجه ۱۴۰۰ آموزش و پرورش مطرح می شود.
این چارچوب تحلیلی را من در ۵ سطح عرضه میکنم. در جریان بحث به ۵ نوع توازن قوای نابرابر در جامعه اشاره خواهم کرد که تا زمانی که این ۵ نوع توازن قوا برقرار باشد، بودجه ۱۴۰۰ و تمام سالهای بعدی علیالقاعده دارای عیب های بسیار بزرگی از این دست خواهد بود.
این چارچوب تحلیلی در خدمت این است که اگر معلمان به درستی مطالباتی صنفی دارند، ترجمه این مطالبات صنفی در آینه سیاست چه زبانی باید به خود بگیرد.
🔹 سطح اول، سرشت دوگانه ساختار قدرت سیاسی نظام مستقر در کشور در چند دهه اخیر است. به این معنا که بدنه حکومتی ما متشکل است از یک بخش انتخابی با همین کیفیتی که از انتخابات سراغ داریم و یک بخش به مراتب بزرگتر غیر انتخابی. نماد این بخشهای غیرانتخابی را میتوانیم در سه محور خلاصه کنیم:
محور اول، نهادهای نظامی و انتظامی هستند
محور دوم، انواع پرشمار بنیادها و سازمان های موازی دولت
محور سوم، انواع پرشمار نهادهای حکومتی و انقلابی هستند.
نه همه وظایف و دستورکارهای این مجموعه اما بخش قابل توجهی از این دستور کارها به نحوی موازیکاری با بخش انتخابی است که متجلی میشود در قوه مجریه، قوه مقننه، شوراهای شهر و بدنه های سیاسی از این نوع.
این بخش غیر انتخابی سوای غیر انتخابی بودن که خصلت اولش هست، در برابر بخش های انتخابی ناپاسخگوست. به طور مطلق اگر پاسخگویی وجود داشته باشد، در درون بدنه خودش است و بیرون از صحنه افکار عمومی؛ و به همین قیاس هیچگونه حسابرسی بیرون از کلیت خودش نزد جامعه یا بخشهای انتخابی نظام سیاسی در جامعه ندارد.
این نوع آرایش قوا یعنی بدنه غیرانتخابی بزرگ و این میزان از بدنه انتخابی که سراغ داریم، چه نوع تاثیری در درآمدهای دولت و در هزینهها و مخارج دولت دارد؟
چون موضوع بحث ما بودجه دولت است که بخش کوچکی از آن هم بودجه آموزش و پرورش است این نوع آرایش قوا و سرشت دوگانه قدرت سیاسی در ایران که ریشه در مناسبات حقوقی برآمده از قانون اساسی دارد و نیز مناسبات حقیقی که به خصوص در ۳۰ سال اخیر به زیان بخش های انتخابی تشدید شده است ،
۱. چه نوع تاثیری بر روی درآمدها و ۲. روی مخارج دولت دارد؟
ابتدا درآمدها: تاثیری که روی درآمدهای دولت دارد، محروم کردن دولت (قوه مجریه/ سازمان مالیاتی) از ظرفیت های مالیاتستانی است. در واقع به میزانی قابل توجه و تعیین کننده درآمدهای مالیاتی دولت را کاهش داده است. به این ترتیب که؛
اولاً، بخش وسیعی از نهادهای غیر انتخابی به رغم استفاده از امکانات محلی و ملی از معافیت مالیاتی برخوردارند.
ثانیاً، بخشهایی از این بدنه های غیر انتخابی مالیات میدهند، اما این مالیات صوری است. یعنی به ازای مالیاتی که می دهند، دریافت های مشابهی را در بودجه دولت از آن خودشان می کنند.
سوما، بخشهای قابل توجهی از این بدنه غیر انتخابی اگرچه مالیات میدهند اما نه متناسب با سطح متعارفی که بخش خصوصی و نیروهای یا پرسنل دولت یا سایر اعضای جامعه با آن مواجه هستند. البته در چارچوب همین سیستم مالیاتی ناکارآمدی که داریم. بنابراین ظرفیت مالیستانی دولت را به طرز تاریخی چند دههایاست که کاهش داده اند. از سوی دیگر هزینه های دولت را به میزانی قابل توجه اما دشوار از نظر برآورد، افزایش میدهند. به این ترتیب که فعالیتها و کارکردهای موازی با دولت دارند که غالباً در خدمت کنترل و نظارت روی جامعه است و بخش قابل توجهی از تامین مالی این نوع عملیات بخشهای غیر انتخابی هم بر دوش بودجه دولت است.
به میزانی که بودجههای بخش غیر انتخابی زیاد میشود از یک جایی باید کم شود یکی از آنها بودجه آموزش و پرورش است.
✅ ادامه دارد....
#محمد_مالجو
#نابرابری_آموزشی
#نابرابری_اجتماعی
#آموزش_پرورش
#بودجه
منبع: کانال کانون صنفی معلمان تهران
🔷🔷🔷🔷🔷🔷
🆔 @edalatxah