مدرسه‌ رهایی
2.33K subscribers
6.97K photos
2.16K videos
199 files
4.99K links
«مدرسه‌ رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالت‌خواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی‌ و عدالت‌ خواهی دانش‌آموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهایی‌بخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبش‌های اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
Download Telegram
#بیگارورزی

🔹بیش از ۴۶۰ کنشگر اجتماعی خواستار لغو طرح کارورزی شدند

🔺يوسف‌علی اباذري، محمد مالجو، فريبرز رييس‌دانا، مراد فرهادپور، پرويز صداقت، فريدا آفاری و ناصر زرافشان به همراه بيش از 460 نفر از كنشگران حوزه‌های مختلف اجتماعي در بيانيه‌ای خواستار لغو طرح «كارورزی» شدند.

🔺دولت یازدهم در روزهای پایانی کار خود به منظور کاهش نرخ بیکاری و ایجاد اشتغال «برنامه اشتغال فراگیر» را به اجرا گذاشته است که طی آن قرار است، فارغ‌التحصیلان دانشگاهی به‌عنوان کارورز بدون تعهد کارفرما به استخدام، مشغول کار در بنگاه‌ها و شرکت‌های تولیدی و خدماتی شوند. این طرح از همان ابتدا مورد انتقاد جامعه دانشگاهی، کارگری و مدنی قرار گرفت. در آخرین رویداد مرتبط به اعتراضات گسترده به این طرح، بیش از ۴۶۰ نفر از کنشگران حوزه‌های مختلف اجتماعی در بیانیه‌ای خواستار الغای فوری و صریح طرح «کارورزی» و طرح‌های مشابه آن نظیر «مهارت‌آموزی در محیط کار» شده‌اند و از آحاد جامعه درخواست کردند، نسبت به تصویب و اجرا شدن چنین طرح‌هایی تحت عنوان شعار «خارج کردن جامعه از بحران» اعتراض کنند.

🔺در بخشی از این بیانیه آمده است: «ما امضاکنندگان این بیانیه ضمن تأکید بر ماهیت استثماری «برنامه اشتغال فراگیر» (به‌ویژه طرح کارورزی) اعلام می‌کنیم که این طرح هدفی جز تأمین نیروی کار بسیار ارزان و بی‌ثبات برای سرمایه‌گذاران خارجی و داخلی ندارد و پیامد آن افزایش ناامنی شغلی و تضعیف بیش از پیش سطح زندگی برای طبقات فرودست است».

🔺به اعتقاد امضاکنندگان این بیانیه طرح «کارورزی» شرایط کاری را برای کارگران شکننده و بی‌ثبات می‌کند و با اجرای چنین طرحی، کارفرما به راحتی می‌تواند کارگران موقت را که قراردادهای بی‌ثبات و وضعیت بیمه‌ی نامشخصی دارند، اخراج و به جای آن‌ها، کارورزان ارزان‌قیمت را جذب کند.

🔺در ادامه این بیانیه هم‌چنین عنوان شده است: «ما با صراحت اعلام می‌کنیم که مشکل طرح کارورزی- و طرح‌های مشابه- به هیچ ‌عنوان محدود به نواقص آیین‌نامه‌ای و حقوقی نیست؛ بلکه این طرح از اساس استثماری‌ست و مشکلات آن ریشه‌ای‌تر است و پیامدهای اجتماعیِ آن فاجعه‌ به بار می‌آورد. بی تردید قانون کار کنونی، خود بخشی از مشکلات وضعیت کارگران ایران است.

🔺به‌ کار گماردن دانش‌آموختگان دانشگاهی به مدت چهار تا شش ماه- بی هیچ تضمینی برای استخدام- و سپس جایگزین ‌کردن چند دانش‌آموخته‌ی دیگر، تنها آمارهای مقطعی بیکاری را کاهش می‌دهد. از طرفی، طرح «کارورزی» تنها فرافکنی بحران در آموزش عالی و سرپوش‌گذاشتن بر آن است».

🔺در پایان این بیانیه نیز آمده است: «با استناد به تمام دلایل فوق و در همراهی با اعتراضات گسترده‌ی اقشار مختلف، که آماج حملات چنین طرح‌هایی هستند، ما امضاکنندگان این بیانیه خواستار لغو «طرح کارورزی» هستیم. هم‌چنین از آحاد جامعه می‌خواهیم تا نسبت به تصویب و اجرا شدن چنین طرح‌هایی تحت عنوان شعار «خارج کردن جامعه از بحران» اعتراض کنند. این‌گونه طرح‌های ضداجتماعی و سودمحور، نه تنها با کرامت و زیست انسانیِ کارگران، دانشجویان و بیکاران، که با قوانینی چون قانون کار که حداقل پشتوانه‌های حمایتی از نیروی کار را تأمین می‌کنند، مغایرت دارند. در نتیجه خواست فوری و صریح ما الغای طرح کارورزی و طرح‌های مشابه آن نظیر «مهارت‌آموزی در محیط کار» است. ما مصرانه از معلمان، پرستاران، کارگران، دانشجویان و تمامی متعهدان به آرمان برابری و عدالت می‌خواهیم در برابر این حملات غیرانسانی به نیروهای کار بایستند».



برای دسترسی به لیست اسامی کلیک کنید 🔰

🔗 https://meidaan.com/archive/40256

کانال معلمان عدالتخواه👇

https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEEP2fLwRR3EqAkGOw
🔴 به یاد صمد بهرنگی
✍️ آسیه سپهری

روز تولد هانس کریستین اندرسن، روز جهانی کتاب کودک است اما اگر از من یک کودک ۶ ،۵ ساله متولد دهه۶۰، بپرسند، روز رفتن صمد را روز کتاب کودک میدانم. بنظر من روز کتاب کودک را باید، به نام صمد مُهر زد.
وقتی از کودکی از پنج، شش سالگی،
تنها دارایی ات، اسباب بازی ات، هم خانه ات، خلوتت، حتی دستاویزِ فرار کردنِ از واقعیت های سنگین تر از شانه های کودکی ات و نشستن در پرواز رویاهایت را، مدیونِ واژه های رهایی بخشِ او بدانی و قصه هایش، رخصتی باشد برای ذهن های پروازی.

وقتی از کودکی همراهِ قهرمانانِ قصه های صمد باشی، دیگر نمیتوانی راحت و ارام و سر به زیر و همه در فکر عافیت خویشتن باشی. نمیتوانی در میدان شوش میان این همه کودکان کار پابرهنه راه بروی، بی آنکه پسرک لبوفروشِ عاشق درس و مدرسه را به یاد نیاوری.
وقتی نگاه مشتاق کودکان کار را با کیسه های سنگین بازیافتی بر دوش پشت ویترین مغازه، خیره به اسباب بازی ها، میبینی نمیتوانی ۲۴ ساعت در خواب و بیداری را از ذهنت دور کنی
و لعنت نفرستی بر هر چه قانونِ عدالتخواهانه!!! و دلت نخواهد رو به آسمان فریاد بزنی: « دوست داشتم مسلسل پشت شیشه مال من باشد».

وقتی برای دوستان گرفتار در قفست، حاضری از جان مایه بگذاری و از این سوی میله هادر اعتصاب غذا، در دردها، در نخوردن ها، در حبس ها و حصرها شریک میشوی به سکوت و بغض در گلو، نمیتوانی یک هلو هزار هلو را به یاد نیاوری و طعم ناب دوستی را در عمق جان کودکی ات از یاد ببری.
این هنر قصه گویی صمد است که نه فقط از انسان ها، بلکه حتی کلاغ ها و اسب ها و مارها و کبوتر ان و ... حتی یک عروسک، یک شتر نیز، تو را به خلسه حضور در وادی قصه های برآمده از واقعیات میکشاند.
وقتی با دیدن کلاغ، سیاهی نمیبینی بلکه بالِ نوازش مادرانه ای را میبینی بر سر اولدوز، کودکی که با محنت نامادری و بدسرپرستی و تنهایی عجین است و خلوت دلهره روز و شبانش، با نوازش کلاغ و مهربانی اش به بهشت رویایی مبدل میشود.
وقتی کودکان کار را میبینی که دست یکدیگر را بر حمل کیسه های سنگین نان خشک و پلاستیک و ... به یاری محکم گرفته اند، یاشار را به نوازش گونه های خیس اولدوز و تمام همتش برای نشاندن لبخندی بر لبان او به یاد میاوری و عشق های ناب کودکی را.
وقتی نظام قانونیِ سرمایه داری را میبینی، و #بیگارورزی و #کولبری و #کارگران آق دره و #فریاد مطالبه حقوق های چند ماه معوق مانده را، ناگهان یاد کچل کفتر باز می افتی و تظلّم خواهی اش.

وقتی اسم هر زندانی، هر کارگری هر اعتصاب کننده ای، هر هشتک #اعتصاب غذا #حصر #حقوق زندانی و ... و هر واژه ای، تو را به یاد کوراوغلو می اندازد این قهرمانِ حماسی و یاران همراهش برای اعتراض، شوریدن و از پای ننشستن، نمیتوانی یاد صمد نیفتی.
صمد جاودانه شد؛ به پاسِ هنر قصه گویی اش در ذهن کودکی، که تنها اسباب بازی اش کتابی بود با جلد ضخیم قهوه ای و بی هیچ تصویری، که اجازه میداد
رویاهای آینده ات را راهت را اندیشه ات را
خودت به تصویر بکشی
سبزِ سبزِ سبز

🔹🔹🔹🔹

🆔 @edalatxah
🔴 روز کارگر و روز معلم، ما دانشجویان

آنچه دانشجو را به معلم و کارگر پیوند می دهد، سرنوشتی بیش از پیش یکسان است. طبق تعریف، کارگر کسی است که جز نیروی کار خود برای فروش ندارد. با تخصص زدایی سیستماتیک از دانشجویان که حاصل بحران شدید اقتصادی است که صاحبان سرمایه و سود رقم زده اند، سرنوشت شغلی دانشجویان هر روز بیشتر منطبق بر تعریف کارگر می شود، آنچنان که معلمان بخشی از طبقه کارگر هستند.
اما پیوند اصلی این گروه ها، نه در سرنوشت مشترکشان در استثمار شدن بلکه در اراده ی مشترکی است که برای مقابله با استثمار و محرومیت ها دارند.
اگر کارگران خواهان تشکل های مستقل بمنظور تلاش برای احقاق حقوق انسانی همچون حق دستمزد، حق امنیت شغلی، حق بازنشستگی و امثالهم برای نیروی کار هستند که تمام حیاتش قربانی سود بیشتر صاحبان سرمایه می شود، معلمان در کانون صنفی معلمان سالهاست برای احقاق حقوق صنفی خود از جمله دستمزد، مسکن، امنیت شغلی و ... می جنگند. علاوه بر این آنها در کانون صنفی معلمان علیه کالایی شدن آموزش عمومی و پولیسازی آن مقاومت می کنند، پولی شدنی که موجب محروم سازی بیش از پیش طبقات زحمتکش از حق طبیعی آموزش می شود.
به همین نسبت شوراهای صنفی دانشجویان در سالهای اخیر موازی با کارگران جبهه ی مقاومتی علیه ناامن سازی شغلی و تشدید بحران بیکاری از طریق بسته اشتغالی دولت و بویژه طرح کارورزی یا همان #بیگارورزی شکل داده اند، از سوی دیگر موازی با کانون صنفی معلمان علیه پولی سازی آموزش در سطح آموزش عالی ایستاده اند. شوراهای صنفی دانشجویان، درمقابل آن سیاست هایی معترض بوده اند که آموزش عالی را بیش از پیش پولی می کنند و محروم سازی گسترده طبقات پایین را در پی دارند، آنها علیه قانون سنوات، کاهش ظرفیت های روزانه، تبعیض جنسیتی، بومی گزینی و در پی آن تبعیض قومی، ستاره دار کردن و محرومیت از تحصیل مبارزه می کنند.

روز کارگر و روز معلم فرصت خوبی است تا بر این سرنوشت مشترک و پیوند مشترک در مقاومت علیه 'استثمار' و 'محروم سازی' تاکید شود.
ما ضمن اعلام دفاع از فعالیت صنفی مستقل کارگران و معلمان، ادای احترام می کنیم به تمامی معلمان عضو کانون صنفی و کارگران عضو سندیکا که سالها فشار امنیتی و زندان و بازداشت را بخاطر دفاع از ساحت صنفی خود متحمل شده اند.
روز کارگر و روز معلم را گرامی می داریم و خود را در کنار این دو گروه می دانیم.

منبع : کانال شورای صنفی دانشجویان

5️⃣6⃣2⃣

🆔 @senfi_uni_iran

🔻🔻🔻

🆔 @edalatxah
🚩قوی باش رفیق!
(صدای حق خواهی جریان صنفی دانشجویی را بشنوید)


وقتی جریان صنفی دانشجویی تازه داشت حرف های ساده و مشخص خود را با صدای پرلکنت بیان می کرد، یعنی در سال 93، پولی‌سازی آموزش عالی به سطحی رسیده بود که فقط 13 درصد ظرفیت دانشگاه ها رایگان بود.
فعالین صنفی دانشجویی درحالی اعتراضات خود به قوانین تبعیض آمیز دانشگاه‌ها را آغاز کردند که پیشاپیش، آیین نامه شوراهای صنفی به ضرر مشارکت دانشجویان و درجهت کاهش هرچه بیشتر اختیارات شوراها تغییر کرده بود. فعالین صنفی دانشجویی در چندین جبهه مقاومت خود را آغاز کردند، از همه گونه تلاش برای تغییر آیین نامه شوراها تا شکل دهی به اتحادی در سطح کشور برای امکان پیوستگی و هماهنگی بهتر دانشجویان برای دفاع از ساحت صنفی خود تا نوشتن بسیار از خواسته ها و حرف های مشخص خود تا ایستادن و جمع شدن در دانشگاه ها و فریاد صدای حق خواهیشان. به یاد داریم نمایندگان شوراهایمان را که چطور درب سازمان دانشجویان به رویشان بسته شد و باز به یاد داریم جمع شدنشان جلوی وزارت علوم در دفاع از حقوقمان را.
از سال 94 که در سطح دانشگاه تهران فریاد زدند 'سرویس ما شد غارت/با کارت بانک تجارت' تا تحصن چندروزه دانشجویان زنجان در اعتراض به کیفیت و قیمت غذای دانشجویی، اعتصاب غذای دانشجویان دانشگاه بین الملل قزوین در اعتراض به سو مدیریت در حوزه های فرهنگی و مشکلات تغذیه تا تحصن دانشجویان دانشگاه نوشیروانی بابل در اعتراض به کیفیت بد غذا، تا تجمعات سراسری دانشگاه ها در اعتراض به قانون سنوات تا اعتراضات دختران دانشگاه چمران اهواز که دچار #دانشجو_پزی مسولین شده و در گرمای تابستان خوزستان بدون سیستم سرمایشی در خوابگاه مانده بودند، تا تحصن دانشجویان صنعت نفت، تا اعتراضات دختران خوابگاه چمران تهران به ساعت ورود و خروج و ده ها و صدها مطالبه و اعتراض دانشجویی دیگر، همه خواسته های بیواسطه صنفی و جدا از همی بودند که شوراهای صنفی کشوری پیوند میان آنها را ممکن ساختند و سیاستهای کلانی که پس پشت مسائل آنها بود را هدف قرار دادند.
بیانیه فراگیر دانشجویان به مناسبت 16 آذر 95 که با امضای تشکل های دانشجویی بسیار و بیش از 11 هزار دانشجو منتشر شد، نقطه عطفی در ایجاد بیان مشترک و کلان برای مطالبات دانشجویی بود: حق تحصیل رایگان، رد مطرودسازی ساختاری از تحصیلات عالی به واسطه ی مذهب، جنسیت و طبقه، حق تشکل‌یابی مستقل برای همه گروه های دانشجویی، حذف رویکرد پلیسی از دانشگاه ها، بازگرداندن رشته های دانشگاهی که به دلیل دید بازاری مسئولین امر حذف شده بودند و حذف نگاه بازارمحور به آموزش خواست های مشخص و کلان دانشجویان بودند.
اما فعالین صنفی دانشگاه ها بسیار زود سیاست گذاری یکپارچه و کلانی را که موجب محروم سازی گسترده طبقات فرودست نه تنها از آموزش عالی، بلکه از حق درمان، مسکن، کار و آموزش ابتدایی نیز می شد، نشانه رفتند؛ آنچه در بیانیه شوراهای کشوری به مناسبت 16 آذر 96 نمود مشخص یافت.
برای دانشجویان به سادگی قابل درک است که مساله ی کاهش سنوات مجاز تحصیلی، اخاذی دانشگاه از آنان به‌خاطر کوچکترین مسایل همچون مهمان شدن در دانشکده ای دیگر، افزایش 18 برابری قیمت غذا در سال 94 نسبت به سال 88، خصوصی سازی گسترده خوابگاه¬های دانشجویی، اجاره فضاهای دانشجویی به بیرون از دانشگاه و کاهش مداوم ظرفیت روزانه همه در پیوند باهم به سیاست گذاری کلانی مربوطند که تحت عنوان نئولیبرالیسم می‌شناسیم و سالهاست همه ابعاد حیات مردم را به نفع اقلیتی قدرتمند تهدید می‌کند. همان سیاستی که آموزش را شبیه کالا به شما می‌فروشد و درعین حال می‌خواهد شما طی این فرایند آموزش، به کالایی هرچه ارزان قیمت‌تر برای فروش در بازار کار بدل شوید: طرح کارورزی یا #بیگارورزی، از شاهکارهای دولت یازدهم که فارغ التحصیل را مجبور می¬کند با یک سوم حداقل دستمزد به نام آموزش مضاعف به بیگاری گماشته شود، یکی دیگر از محصولات این سیاست گذاری است. طی این سیاست گذاری افرادی که توان خرید کالای آموزش را ندارند، از بازار آن حذف می شوند و باز کسانی که آنقدر قوی نیستند تا دوره ای با یک سوم حداقل دستمزد سر کنند از بازار کار حذف می شوند. این سیاست، سیاست حذف مداوم است، برقراری قانون جنگل در انسانی ترین ساحت ها و درحالی که تنها قدرت تعیین کننده قدرت خرید است! درست در این نقطه، پیوند بین دانشگاه و دیگر ساحت های جامعه مشخص و متعین شده است. دانشجویان با معلمان در رد محروم سازی از تحصیل کاملا هم صدا هستند، با کارگران در نیروی کار کالا شده و هرروز ارزانتر از پیش شریک‌اند، با بیکاران در بحران بیکاری برآمده از منطق سود که گروه های گسترده ای را از داشتن شغل محروم می‌کند و حذف می‌سازد، همراه‌اند. آنها همراه و هم سرنوشت دیگر محذوفان هستند!

ادامه در پست بعدی
🔴 قصه های صمد، تنیده در لحظات زندگی

آسیه سپهری

🔹 روز تولد هانس کریستین اندرسن، روز جهانی کتاب کودک است اما اگر از من؛ یک کودک پنج- شش سالهٔ متولد دهه ۶۰ بپرسند؛
۲ تیر، #زادروز_صمد را روز کتاب کودک میدانم. بنظر من روز کتاب کودک را باید، به نام صمد مُهر زد.
وقتی از کودکی از پنج- شش سالگی، تنها دارایی ات، اسباب بازی ات، هم خانه ات، یار خلوتت و حتی دستاویزِ فرار کردنِ از واقعیت های سنگین تر از شانه های کودکی ات و نشستن در پرواز رؤیاهایت را، مدیونِ واژه های رهایی بخشِ او بدانی و قصه هایش، رخصتی باشد برای لحظاتی پرواز ذهن از سرزمینی غمناک و جنگ زده.
وقتی از کودکی با قهرمانانِ قصه های صمد همراه باشی، دیگر نمیتوانی راحت و آرام و سر در لاک خویش فرو برده تنها در فکر عافیت خویشتن باشی.

🔹نمیتوانی در میدان شوش میان این همه کودکان کارِ پابرهنه راه بروی، بی آنکه «پسرک لبوفروشِ»* عاشق درس و مدرسه را به یاد نیاوری.
وقتی نگاه مشتاق کودکان کار را با کیسه های سنگین بازیافتی بر دوش، پشت ویترین مغازه ها، خیره به اسباب بازی های رنگی می بینی، نمیتوانی «۲۴ ساعت در خواب و بیداری»* را از ذهنت دور کنی و لعنت نفرستی بر هر چه قانونِ عدالتخواهانه!!! و دلت نخواهد رو به آسمان فریاد بزنی: « دوست داشتم مسلسل پشت شیشه مال من باشد».
وقتی برای دوستان گرفتار در قفست، حاضری از جان مایه بگذاری و از این سوی میله ها در اعتصاب غذا، در دردها، در نخوردن ها، در حبس ها و حصرها شریک میشوی به سکوت و بغض در گلو، نمیتوانی «یک هلو - هزار هلو»* را به یاد نیاوری و طعم ناب دوستی را در عمق جان کودکی ات از یاد ببری.

🔹این هنر قصه گویی صمد است که نه فقط از انسان ها، بلکه حتی کلاغ ها و اسب ها، مارها و کبوتران، و حتی یک عروسک، یک شتر نیز، تو را به خلسه حضور در وادی قصه های برآمده از واقعیات میکشاند.
وقتی با دیدن «کلاغ»*، سیاهی نمی بینی بلکه بالِ نوازش مادرانه ای می بینی بر سر «اولدوز»* ، کودکی که با محنت نامادری و بدسرپرستی و تنهایی عجین است و خلوت دلهره روز و شبانش، با نوازش کلاغ و مهربانی اش، به بهشت رویایی مبدل میشود و تنها همدمش میشود «عروسکی سخنگو»*.

وقتی کودکان کار را می بینی که دست یکدیگر را بر حمل کیسه های سنگین نان خشک و پلاستیک و... به یاری محکم گرفته اند، یاشار را به نوازش گونه های خیس اولدوز و تمام همتش برای نشاندن لبخندی بر لبان او به یاد می آوری و عشق های ناب کودکی را.
وقتی نظام قانونیِ سرمایه داری را می بینی، و #بیگارورزی و #کولبری و #کارگران_آق_دره و #فریاد_مطالبه_حقوق_های_معوق_مانده_کارگران و... را، به یاد «کچل کفترباز»* می افتی در گیرودار عشق و تظلّم خواهی اش.

🔹وقتی هشتگ #معلم_زندانی و #زندان_تهران_بزرگ تو را بیاد «ماهی_سیاه_کوچولو»* می اندازد و رویای راهی که در سر می پروراند.

و وقتی اسم هر زندانی، هر کارگری، هر اعتصاب کننده ای، هر هشتگ #اعتصاب_غذا #حصر #حقوق_زندانی و #حقوق_شهروندی و هر واژه ای از این دست، تو را به یاد «کوراوغلو»* می اندازد؛ این قهرمانِ حماسی و یاران همراهش برای اعتراض، شوریدن و از پای ننشستن، نمیتوانی یاد صمد نیفتی.
آری
صمد جاودانه شد؛
به پاسِ هنر قصه گویی اش در ذهن کودکی، که تنها اسباب بازی اش کتابی بود با جلدی ضخیم و بی هیچ تصویر، که اجازه می داد رؤیاهای آینده را، راهت را، اندیشه ات را؛ خودت به تصویر بکشی
سبزِ سبزِ سبز 🍃

* نام قصه های صمد

🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
💠 قصه های صمد، تنیده در لحظات زندگی

آسیه سپهری

🔹 روز تولد هانس کریستین اندرسن، روز جهانی کتاب کودک است اما اگر از من؛ یک کودک پنج- شش سالهٔ متولد دهه ۶۰ بپرسند؛
۲ تیر، #زادروز_صمد را روز کتاب کودک میدانم. بنظر من روز کتاب کودک را باید، به نام صمد مُهر زد.
وقتی از کودکی از پنج- شش سالگی، تنها دارایی ات، اسباب بازی ات، هم خانه ات، یار خلوتت و حتی دستاویزِ فرار کردنِ از واقعیت های سنگین تر از شانه های کودکی ات و نشستن در پرواز رؤیاهایت را، مدیونِ واژه های رهایی بخشِ او بدانی و قصه هایش، رخصتی باشد برای لحظاتی پرواز ذهن از سرزمینی غمناک و جنگ زده.
وقتی از کودکی با قهرمانانِ قصه های صمد همراه باشی، دیگر نمیتوانی راحت و آرام و سر در لاک خویش فرو برده تنها در فکر عافیت خویشتن باشی.

🔹نمیتوانی در میدان شوش میان این همه کودکان کارِ پابرهنه راه بروی، بی آنکه «پسرک لبوفروشِ»* عاشق درس و مدرسه را به یاد نیاوری.
وقتی نگاه مشتاق کودکان کار را با کیسه های سنگین بازیافتی بر دوش، پشت ویترین مغازه ها، خیره به اسباب بازی های رنگی می بینی، نمیتوانی «۲۴ ساعت در خواب و بیداری»* را از ذهنت دور کنی و لعنت نفرستی بر هر چه قانونِ عدالتخواهانه!!! و دلت نخواهد رو به آسمان فریاد بزنی: « دوست داشتم مسلسل پشت شیشه مال من باشد».
وقتی برای دوستان گرفتار در قفست، حاضری از جان مایه بگذاری و از این سوی میله ها در اعتصاب غذا، در دردها، در نخوردن ها، در حبس ها و حصرها شریک میشوی به سکوت و بغض در گلو، نمیتوانی «یک هلو - هزار هلو»* را به یاد نیاوری و طعم ناب دوستی را در عمق جان کودکی ات از یاد ببری.

🔹این هنر قصه گویی صمد است که نه فقط از انسان ها، بلکه حتی کلاغ ها و اسب ها، مارها و کبوتران، و حتی یک عروسک، یک شتر نیز، تو را به خلسه حضور در وادی قصه های برآمده از واقعیات میکشاند.
وقتی با دیدن «کلاغ»*، سیاهی نمی بینی بلکه بالِ نوازش مادرانه ای می بینی بر سر «اولدوز»* ، کودکی که با محنت نامادری و بدسرپرستی و تنهایی عجین است و خلوت دلهره روز و شبانش، با نوازش کلاغ و مهربانی اش، به بهشت رویایی مبدل میشود و تنها همدمش میشود «عروسکی سخنگو»*.

وقتی کودکان کار را می بینی که دست یکدیگر را بر حمل کیسه های سنگین نان خشک و پلاستیک و... به یاری محکم گرفته اند، یاشار را به نوازش گونه های خیس اولدوز و تمام همتش برای نشاندن لبخندی بر لبان او به یاد می آوری و عشق های ناب کودکی را.
وقتی نظام قانونیِ سرمایه داری را می بینی، و #بیگارورزی و #کولبری و #کارگران_آق_دره و #فریاد_مطالبه_حقوق_های_معوق_مانده_کارگران و... را، به یاد «کچل کفترباز»* می افتی در گیرودار عشق و تظلّم خواهی اش.

🔹وقتی هشتگ #معلم_زندانی و #زندان_تهران_بزرگ تو را بیاد «ماهی_سیاه_کوچولو»* می اندازد و رویای راهی که در سر می پروراند.

و وقتی اسم هر زندانی، هر کارگری، هر اعتصاب کننده ای، هر هشتگ #اعتصاب_غذا #حصر #حقوق_زندانی و #حقوق_شهروندی و هر واژه ای از این دست، تو را به یاد «کوراوغلو»* می اندازد؛ این قهرمانِ حماسی و یاران همراهش برای اعتراض، شوریدن و از پای ننشستن، نمیتوانی یاد صمد نیفتی.
آری
صمد جاودانه شد؛
به پاسِ هنر قصه گویی اش در ذهن کودکی، که تنها اسباب بازی اش کتابی بود با جلدی ضخیم و بی هیچ تصویر، که اجازه می داد رؤیاهای آینده را، راهت را، اندیشه ات را؛ خودت به تصویر بکشی
سبزِ سبزِ سبز 🍃

* نام قصه های صمد
#یادداشت_صنفی
#آموزش_پرورش
#معلم
#صمد_بهرنگی
#زادروز
#۲تیرماه

🔸🔸🔸
📚کانال صنفی معلمان ایران

🆔 @kasenfi

🔻🔻🔻
#کانال_معلمان_عدالت‌خواه

🆔 @edalatxah
🔴شرط معافیت کارفرمایان از پرداخت ٢ سال حق بیمه

🔰طرح #بیگارورزی( کارورزی) با هدف کذایی افزایش قابلیت جذب و اشتغال دانش‌آموختگان از طریق انتقال مهارت و تجربه برای ورود به بازار کار توسط وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در چند سال گذشته به اجرا درآمده است.

🔻کارشناسان این #طرح_استثماری معتقدند این طرح فرصت آشنایی فارغ التحصیلان دانشگاهی با محیط کار را فراهم کرده و به افزایش قابلیت‌های آنها برای جذب فرصتهای شغلی در آینده و ورود به بازار کار کمک می کند.

🔻میزان کمک هزینه پرداختی به کارورزان به ازای هر ماه، برای مقاطع کارشناسی، ارشد و دکترا به ترتیب ۵٠٠، ۶۰۰ و ۷۰۰ هزار تومان است.

کارفرمایان نیز در صورت جذب کارورز، حداکثر تا دو سال از پرداخت حق بیمه سهم کارفرما معاف می‌شوند.

#بیگارورزی
#استثمار_سرمایه_انسانی
#برده‌داری_نوین
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah