مدرسه‌ رهایی
2.12K subscribers
6.66K photos
2.07K videos
191 files
4.8K links
«مدرسه‌ رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالت‌خواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی‌ و عدالت‌ خواهی دانش‌آموزان و معلمان است.

با نگاهی به سایر جنبش‌های
#اجتماعی، #صنفی و #مدنی
____________________________

#مدرسه_رهایی
Download Telegram
#محمد_حبيبى فعال صنفى و رسانه اى و عضو هيات مديره كانون تهران در هنرستان محل خدمتش با ايراد ضرب و شتم بازداشت شد
اطلاعات تكميلى متعاقبا ارسال مى گردد

#فعالين_صنفى_را_آزاد_كنيد

🆔 @edalatxah
#مسج پيشنهادى شوراي هماهنگى تشكل هاى صنفى معلمان براى ارسال پيامك به وزير

🔸 #بطحایی در شبکه اول سیما، برنامه نگاه یک، امشب ساعت ۲۳:۱۵.

در خصوص بازداشت #محمد_حبيبى

از طریق شماره پیامک
۳۰۰۰۰۱۱
🔰🔰🔰

"جناب وزیر
به عنوان عالی تربن مقام آ.پ از حرمت و شأن معلمی که امروز با بازداشت توهین آمیز و توأم یا ضرب و شتم محمد حبیبی، لکدمال گردید، دفاع کنید."




به معلمان عدالت خواه بپيونديد 👇🏻

https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEEP2fIHSrBpjqsZOQ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴تحصن اعتراضى جمعى از فرهنگيان در محل بازداشت محمد حبيبى


#محمد_حبيبى را آزاد كنيد


🆔 @edalatxah
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 معلم زندانی آزاد باید گردد


ويديوى تحصن اعتراضى جمعى از فرهنگيان كه به نيابت فعالين صنفى از اقصا نقاط كشور، نمادين در محل بازداشت وحشيانه #محمد_حبيبى حضور يافتند

🆔 @edalatxah
🔴ترجمه كامل متن ei در خصوص بازداشت #محمد_حبيبى



✍🏻مترجم : حبيب رضا پور كانون گيلان

"معلم ایرانی ( محمد حبيبى ) عضو اتحادیه معلمان دستگیر شد"



دستگیری اخیر معلم وعضو هیئت مدیره ی كانون صنفى معلمان ایران( تهران ) در مدرسه اش به صراحت بیانگر این است که آزار و اذیت اعضای اتحادیه در ایران همچنان ادامه دارد.

سوم مارس ، محمد حبیبی درمدرسه اش دستگیر شد و طبق گزارشات محلی دستگیری اش و حشیانه صورت گرفته است. آنها مدعی اند که نیروهای امنیتی از اسپری فلفل و دستبند در حضور دانش آموزانش استفاده کرده اند. طبق تحقیقات پلیس بنا به گفته ی منابعى ابتدا او را به خانه اش برده اند و برخی از وسايل شخصی اش را توقیف کرده اند. پس از آن حبیبی را براى بازداشت به زندان اوین برده اند.
خانواده اش هیچ خبری از او نداشتند و نمى دانستند که کجاست و آیا در سلامت به سر میبرد یا خیر. اين در حالى است كه هنوز مقامات دلیلی برای دستگیری اش ارائه نداده اند .
حبیبی قبلأ نیز به خاطر نقش خود به عنوان يكى از مديران اتحادیه صنفى از جانب ایران تهدید شده بود.
كانون هاى صنفى معلمان در شهرها و استان ها ی مختلف بلافاصله به دستگیری اش اعتراض کردند.
اين تازه ترین مورد از برخورد مقامات ایرانی با فعالیت های اتحادیه صنفى است که البته در ایران سابقه ای طولانی دارد و با فعالیت صنفی هم چون عملی مجرمانه رفتار می کنند.
آموزش بين المللى با زندانی کردن حبیبی مخالف است ونسبت به آن معترض است؛ همانطور که به ادامه ی زندان دیگر اعضای اتحادیه آموزش بین الملل نیز معترض است.
از دیگر اعضای شناخته شده ی اتحادیه صنفی معلمان که پشت میله های زندان هستند ، آقایان محمود بهشتی لنگرودی و اسماعیل عبدی ، رهبران تشكل صنفى معلمان تهران می باشند. عبدی با بی عدالتی دادگاه انقلاب اسلامی ایران به شش سال حبس محکوم شد.

كميته مبارزه
آموزش بین المللی همراه با طبقه ی کارگر مبارزاتی راه انداخته اند که مقامات ایرانی را وادار کنند تا عبدی و دیگر اعضای اتحادیه صنفی را که به دلیل فعالیت های قانونی شان در این اتحادیه زندانی شده اند آزاد کنند.
آموزش بين الملل (ei ) در حالى به دستگیری محمد حبیبی اعتراض می کند، كه آزادی رضا شهابی در سیزدهم مارس را خوش آمد می گوید. رضا شهابی همچون گنجی برای اتحادیه ی صنفی کارگران تهران و شرکت اتوبوسرانی حومه شهرمی باشد. رضا شهابی باید ۶۸ میلیون به ریال ایرانی (حدود ۱،۵۰۰ يورو ) جریمه پرداخت کند. او همچنین اجازه ندارد تا دوسال در هیچ یک از فعالیت های اتحادیه یا فعاليت هاى سیاسی شرکت کند. در سال گذشته ei، اتحادیه کارکنان حمل و نقل بین المللی (آی تی اف) و دیگر اتحادیه ها ی جهانی نیز در اعتراض به شرایط حبس غیر انسانی اعضای اتحادیه ها در زندان های ایران مشاركت كرده اند.

متن نوشته شده توسط :آموزش بین الملل
انتشار:2018/3/14
آخرین چاپ :2018/3/15
عنوان این پست:حقوق بشر ، ایران
متن كامل ↙️
https://www.ei-ie.org/en/detail/15742/iran-playing-cat-and-mouse-with-unionists
✍🏻سوران لطفى

#رفيقم_كجاست ؟
رفيقم را دوماه پيش در حاليكه همراه معلمان كشور به شكلى قانونمند ، انسانى ترين خواسته ها را مطالبه مى كرد، بازداشت كرده اند
او حتى جزيى از سازماندهان اين اعتراض نبوده است و فقط مثل هزاران معلم ديگر در يك اعتراض مدنى شركت كرده است .
#حبيبى مثل همه معلمان حق طلب خواسته هايى دارد كه هر انسان شرافتمندى دارد
و من مانده ام آمران به بازداشت او را چه بايد ناميد ؟

كسى كه اصلاح فضاهاى آموزشى ، معيشت آبرومندانه ، كوتاه شدن دست سياست از نظام آموزشى ، برچيده شدن مدارس كپرى را مطالبه كرده است چه به زندان
؟!!!
حبيبى به جرم چنين مطالباتى در مخوف ترين زندان اين از پاى بست ويران خانه بازداشت شده است .

رفيقم طاقت بيار
ما هر روز خطاب به بانيان زندان تو تكرار خواهيم كرد

آن كه اسب داشت غبارش فرو نشست
............................................

#محمد_حبيبى
#محمود_بهشتى
#اسماعيل_عبدى
#نه_به_آموزش_و_پرورش_سياسى
#جاى_معلم_زندان_نيست

#برای_محمد_حبیبی
🔻🔻🔻
🆔@edalatxah
#محمود_بهشتی_لنگرودی رابهتر بشناسيم

⭕️محمود بهشتی لنگرودی(متولد 1339درشهرستان لنگرود) یکی از اعضای ارشد وتاثیر گذارکانون های صنفی معلمان ایران است که هم اکنون بخاطر پیگیری مستمر مطالبات صنفی و آموزشی در حال گذراندن حکم زندان در بند4 اوین می باشد.
وى درسالهای 56و 57 با توزیع اعلامیه های سیاسی و دیگر کنشها درسطح استان گیلان نقش فعالی در مسیر آرمانهای عدالت طلبانه و آزادیخواهانه داشته است
و همان سال ها ساواك برای ایشان پرونده قضايي تشکیل داد

بعدازپیروزی انقلاب وآغاز جنگ 8 ساله به مدت 2 سال داوطلبانه در خط مقدم جبهه ماند.
وی در سال 1362 بصورت حق التدریس در آموزش و پرورش مشغول به کار شد واستخدام وی به دلیل گرایشات ف با مخالفتهای گزینش 7 سال به تعویق افتاد.
در اواخر دهه 70و با شکل گیری کانون های صنفی، از اولین هاى اعضای هیات مدیره کانون صنفی معلمان ایران شد ومتعاقب آن به مدت 2 دوره به عنوان دبیرکل این تشکل انتخاب گردید. ودردوره هایی بعنوان بازرس وسخنگوی کانون نیز فعال بوده است.

شروع فعالیت های صنفی وی همراه با احضارهای مکرر نیروهای امنیتی بود.

وی که اولویتش همواره دفاع از اهداف کانون ودرمسیرحرکت های صنفی و آموزشی بود در سال 83 برای اولین بار بازداشت شد و بعد از سپری کردن 31 روز انفرادی در زندان اوین به قید وثیقه آزاد گردید و بعدها در دادگاه از اتهامات وارده تبرئه گردید.

با روی کار آمدن دولت احمدی نژاد و طرح مبحث لایحه خدمات کشوری و پس گرفتن آن توسط دولت، اعتراضات گسترده ای در اسفند 85 به شکل تجمعات پی درپی در مقابل مجلس شورای اسلامی شکل گرفت که به دنبال آن ده ها معلم فعال در ایران بازداشت شدند.
بهشتی نیز به همراه فعالان صنفی کشور در 23 اسفند 85 دستگیر شد و نوروز را در سلول های انفرادی اوین گذراند و در فروردین 86 با قید وثیقه آزاد گردید و در دادگاهی به ریاست قاضی صلواتی به 4 سال حبس که به مدت 5 سال تعلیق شده بود محکوم گردید.
بعد از وقایع سال 88 ، و با توجه به ادامه فعالیت های صنفی کانون تهران در دفاع از حقوق صنفی معلمان، برای سومین بار محمود بهشتی در اردیبهشت 89 دستگیر شد و پس از 2 ماه انفرادی با قید وثیقه آزاد گردید نتیجه این بازداشت 5 سال حبس تعزیری بود، که درسال 92 توسط قاضی صلواتی صادرگردید.
در تاریخ 15 شهریور 94 و بدنبال اعتراضاتی که دربین معلمان از دی 93 شروع شده بود، برای چهارمین بار وی در منزل خود توسط اطلاعات سپاه بخاطر فعالیت صنفی و حضور در تجمعات بازداشت شد ، بعد ازاتمام دوران بازجویی ،علیرغم تعیین وثیقه توسط بازپرس پرونده وتودیع وثیقه توسط خانواده در هفتم مهرماه ، محمودبهشتی آزادنشد و ايشان رابرای اجرای حکم 5 سال دوران احمدی نژاد به بندعمومی فرستادند.
بهشتی ازتاریخ 8 مهر 94 تا آذر 94،دراعتراض به اجرای حکم ظالمانه 5 سال که دردادگاهی به مدت کمتر از 10 دقیقه به ریاست قاضی صلواتی وبدون حضور وکیل و نماینده دادستان برگزار گردیده بود چندين بار دست به اعتصاب غذای خشک و تر زد وهربار با قول مساعد دادستانی مبنی بر پیگیری اعتراض اعتصابشان راشکستند وبه مرخصی آمدند.
در دی 94 رسیدگی به پرونده اخیرشان دردادگاهی به ریاست قاضی مقیسه تشکیل شد ،و قاضی بدون هیچگونه توجهی به دفاعیات وکیل مبنی بر قانونی بودن فعالیتهای او و تشکل متبوعش ،رای صادر شده توسط ضابط را برای ایشان انشا نمود.
بهشتی دراعتراض به حکم 14 سال زندان طی سه پرونده در اردیبهشت 95 مجددا دست به اعتصاب غذای تر(به مدت 18 روز) وخشک(به مدت 6 روز) زد که نهایتا به دلیل وخامت وضعیت جسمی به بیمارستان منتقل و بعد ازطی دوران درمان از بیمارستان روانه منزل شد.
و 21 شهریور 96 توسط دادستانی بار ديگر در منزل بازداشت و برای گذراندن ادامه حکم روانه اوین گردید.
محمودبهشتی ازابتدای ورود به زندان ضمن پیگیری مطالبات صنفی و آموزشی وعدالت طلبانه اش با سرودن اشعار و نوشتن نامه های متعدد به سران کشور ، تلاشهایی نیز درزمینه احقاق حقوق صنفی زندانیان نیزداشته است مانندبحث مهم تفکیک زندانیان سیاسی ازسایرزندانیان مطابق اصل 168 قانون اساسی و اجرای مقررات و آیین نامه های زندان ازجمله عدم استفاده ازدستبند وپابند و لباس زندان هنگام انتقال به درمانگاه بیرون زندان ودر ملاقات با خانواده.
نزدیک به دودهه فعالیت مستمرصنفی علیرغم همه هزینه هایی که براو وخانواده اش تحمیل گردیده موجب نهادینه شدن فعالیتهای صنفی دراین خانواده گردید وبی شک خاطرات او وخانواده اش بخشی از تاریخ شفاهی کانونهای صنفی و جنبش معلمان ایران است.

بهشتى اكنون در #سيزدهمين روز از اعتصاب غذايي به سر مى برد
وزن وى ٦ كيلو كاهش يافته است نوسان فشار و تپش زياد قلب نگران كننده است
#حاكميت_مسول_حفظ_جان_اوست
#اسماعيل_عبدى
#محمد_حبيبى
#جاى_معلم_زندان_نيست


بيشتر🔰🔰🔰
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEEP2fJN9RJccnzNnQ
ادامه از صفحه ١
https://tttttt.me/edalatxah/3782

....خودگردان زندان واجد سلسله مراتب است. وکیل بند و ناظران معمولا زندانیان مالی و پرونده‌های کلاهبرداری و اختلاس هستند که شرایط رفاهی مناسبی اعم از تخت اختصاصی، تلفن، آزادی تحرک در داخل بند، سیگار و پوشیدن دمپایی شخصی و یا حتی جوراب دارند. در رده دوم رفاه-اقتدار «ناظران شب» قرار دارند که آنها نیز معمولا متهمان مالیهستند و رده سوم (پذیرش،خدمات، آشپزی) معمولا زندانیان سرقتی هستند که بیش از دو هفته است به «تیپ» منتقل نشده‌اند.
وفور افراد تحصیلکرده در زندان که معمولا پرونده مالی دارند، با توجه به تجربه شخصی بنده در دهه‌های قبل، به طرز باورکردنی‌ای افزایش یافته است و این نکته از حیث «جامعه شناختی» میتواند یک «کیس مطالعاتی» بسیار عاجل و ضروری تلقی شود.
پرخاش، تندخویی و نگاه از بالا به پایین به زندانیان تازه وارد تقریبا امری بدیهیست، اما از آن حیث که زندان توسط خود زندانیان اداره می‌شود، زندانیانی که مسئول اداره زندان هستند به مراتب رفتار مناسبتری با «هم‌لباسی»ها دارند و اگر چه که با تحکم و فریاد و گاهی مشت و لگد از تازه واردان پذیرایی می‌شود، اما پس از مرحله «نسق گیری»، میتوان رگه‌هایی از شفقت را در رفتار زندانبانانی که خود زندانی هستند(البته به غیر از برخورد با معتادان تزریقی و خمارکش‌ها)، مشاهده کرد.

رفتار با شخص من که مورد اتهامی‌ام برای 99 درصد هم‌لباسی‌ها و حتی پرسنل زندان «نامفهوم، ناشناخته و غریب» بود، و اگر چه که با دستبند و پابند به زندان منتقل شدم فاقد هرنوع توهین و تحقیری چه نزد پرسنل و چه نزد زندانیان مسئول بند بود.
کوچکترین مورد بی‌احترامی، توهین و پرخاشی را در هیچ مرحله‌ای تجربه نکردم و اگرچه جزو زندانیان «تازه وارد و کف‌خواب» محسوب میشدم، اما از بدو ورود تا انتها مورد لطف و احترام هم لباسی‌ها و بویژه وکیل بند و ناظرین و البته پرسنل اداری، ماموران کلانتری و افسر نگهبان بودم و نشانه آن هم اینکه تنها شخصی در میان تازه‌واردان بودم که موهای سرم را علی‌رغم پروتکل قرنطینه نتراشیدند. این درحالیست که با معتادان، سرقتی‌ها، «کر و کثیف‌ها» و افغانی‌ها به معنای دقیق کلمه در بدو امر مثل «حیوان» و «احشام» برخورد می‌شود.

فشافویه زندانی برای زندانیان «غیر سیاسی» و «عادی»ست که معمولا فاقد هرنوع توجه رسانه‌ای و اعتراضات حقوق بشری هستند و این بزرگترین نقدیست که به کنشگران مدنی و فعالان حقوق بشری وارد است.
توجه به شرایط زیستی و رفاهی «زندانیان عادی» در فشافویه یک ضرورت عاجل، آنی و فوری‌ست. کسی در ایران «بی پناه‌تر» و «مظلوم‌تر» از آنها وجود ندارد. آنها به معنای دقیق کلمه «تحت شرایط ضد بشری» قرار دارند و طردی مضاعف را تجربه می‌کنند که تحمل آن، حتی برای یک شبانه روز از توان انسان خارج است و بی‌تردید لطمات جبران ناپذیری بر جسم و روح آنان برای ابد باقی میگذارد و روز به روز نیز بر تعداد آنها افزوده می‌شود.

بر سردر زندان فشافویه عبارت «ندامتگاه تهران بزرگ» نوشته شده است. این درحالیست که فشار وارد بر زندانی از حیث روحی و جسمی به حدی شدید است که قدرت تفکر را از فرد سلب میکند و اساسا امکانی برای «تامل و ندامت» به او نمیدهد.

بخش دیگری از «مصائب فشافویه» مربوط به «بیرون» است. خانواده‌های زندانیان در محوطه‌ای بیابانی روی خاک و نخاله می‌نشینند و هیچکس، که این «هیچکس» شامل چند سرباز وظیفه می‌شود، کوچکترین اطلاعی از بودن یا نبودن زندانی به خانواده نمی‌دهند یا ندارند. این مسئله از آن حیث اهمیت دارد که اکثر زندانیان فشافویه از اقشار تهی‌دست هستند و باید با تاکسی به آنجا رفت و آمد کنند و کرایه تاکسی بین 100 تا 150 هزار تومان است.
در زندان افرادی را دیدم که 4 روز از بازداشت‌شان گذشته بود و هنوز نتوانسته بودند از «حق تماس تلفنی دو دقیقه رایگان» استفاده کنند.این مسئله برای زندانیانی که از خانوده‌های فقیر هستند یعنی چندصدهزار تومان هزینه.

در هنگام خروج با جمعی از عزیزان دراویش گنابادی از جمله کسری نوری عزیز، جناب انتصاری و دیگر عزیزان برخورد کردم که حجم لطف، مرام و مهربانی آنها در همان دقایق اندک کل فشار جسمی و روحی ساعات قبل را از بین برد. دیدن آنها مثل دیدن صورتی آشنا در یک لحظه تابیدن نور در ظلمات بود و هرگز منظره لبخند پر محبتشان از برابر دیدگانم محو نخواهد شد.

از اینکه از فشافویه آزاد شدم، عمیقا دچار عذاب وجدانم و فکر نمیکنم تا هرگز بتوانم شرایط دهشتناک «هم لباسی»هایم را فراموش کنم. با دیدن شرایط زندانیان فشافویه و آن چشمهایی که در ناامیدی و بوی تعفن و بی‌پناهی و قفس و نفس‌تنگی دودو میزدند، زخمی عمیق و کاری بر روحم وارد شد به نحوی که با نوشیدن هر لیوان آب و کشیدن هر نخ سیگار، بی‌اختیار اشک از چشمانم جاری میشود.

ادامه دارد....🔰🔰


صفحه ١

https://tttttt.me/edalatxah/3782

ادامه از صفحه ٢
https://tttttt.me/edalatxah/3783

مسئله بازداشت من، فاقد هر نوع اهمیتی‌ست. آنرا مطلقا فراموش کنید. از دیدن حجم توجه رسانه‌ای و لطف و محبت بزرگان و عزیزان به بازداشتم خجالت زده و تا حدی عصبانی هستم. من و پرونده‌ام اولویت 50 هزارم این کشور و شقوق متکثر رنج بشری جاری در آن نیستیم. وضع در زندانها و علی الخصوص برای زندانیان عادی از حیث رفاهی وخیمتر از چیزیست که بتوان روایت کرد.
به قول پل والری «این بشریت است، برهنه، تنها و دیوانه. نه آن حمام، قهوه و اندیشه‌ورزیها».
نکته:
اینکه جواب لطف و محبت تک تک رفقا و دوستان را ندادم، بگذارید به حساب نداشتن حوصله ناشی از دیدن وخامت شرایط کسانیکه هنوز آنجا هستند و هیچ کاری از دستم برای‌شان ساخته نیست. از همه شرمنده‌ام.
نصف سیگار بهمن یادگاری دراویش عزیز در آخرین لحظه و آن دو نخ «لطف» آقا موسی، از لوتی‌های حبس‌کش بود که سیگارها را در جیبم گذاشت و گفت «برای آزادی هر کی اسیره صلوات...بری که برنگردی بچه».


پايان
....

كليك كنيد 🔰🔰
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEEP2fJN9RJccnzNnQ