🌀 فرهیختگان دربند
✍ احمدرضا حائری
🔹جمعه هفته گذشته برابر با ۱۶ مهرماه ۱۴۰۰ بر آن بودم که یاداشتی درباره خبر بازخرید اجباری و اخراج معلم آزاده محمد حبیبی بنویسم، در اندیشه ستم رفته بر این معلم شریف بودم که جریان حمله به زندانیان سیاسی تیپ دو زندان تهران بزرگ پیشآمد و نوشتن درباره این موضوع به تاخیر افتاد.
🔹 پس از هجوم خونین به زندانیان سیاسی در بزرگترین زندان کشور، شاهد اظهارات عجیب و تاسفبار آقای حاجیمحمدی رئیس سازمان زندانها بودیم که علاوه بر ادعای ناصحیح اجرای قانون تفکیک جرائم در زندانها، با گفتن جمله:" زندان جای مجرمان است نه فرهیختگان(نقل به مضمون)" موجبات تاسف و ناراحتی زندانیان سیاسی، خانواده آنها و عموم فعالان مدنی را فراهم آورد.
🔹یک هفته پس از آن هجوم خونین در ۱۶مهرماه و در شرایطی که ۱۵ زندانی سیاسی به اجبار در زندان دربسته تیپ دو(واحدیک) مستقر شده و با وجود شرایط فیزیکی این سالن(که برای تنبیه زندانیان ساخته شده و چهار اتاق کوچک و کمنور را در بر میگیرد.) به نوعی آزار زندانیان سیاسی ادامه یافته و فریاد تظامخواهی ما نیز به جایی نرسیده، اکنون من مانده بودم و دو موضوع(اخراج محمد حبیبی از سوی آموزش و پرورش و مجرم نامیدن فعالان صنفی مدنی دربند از سوی رئیس سازمان زندانها) که باید درباره آنها مینوشتم.
🔹در فکر پرداختن به این دو موضوع بودم که "یادداشتهای روزانه زندان" شاپور احسانیراد فعال کارگری دربند( که چندی پیش به دستم رسید) را مرور کرده و به تاریخ ۲۰ آبان ۱۳۹۹ رسیدم، روزی که محمد حبیبی معلم آزاده پس از تحمل نزدیک به سه سال حبس ظالمانه از زندان آزاد شد. با خواندن آن، به نظرم رسید اگر صدها صفحه در پاسخ به سخنان سخیف رئیس سازمان زندانها و رفتار سخیفتر آموزشوپرورش در اخراج محمد حبیبی بنویسم، نمیتواند به اندازه توصیف صادقانه و صمیمانه عمو شاپور از محمد حبیبی و روز آزادی وی تاثیرگذار باشد، با این توضیح که محمد حبیبی در روزهای کرونایی بهار و تابستان سال ۹۹ نخستین کتابخانه داخل بند زندانیان سیاسی زندان تهران بزرگ را در واحد ۲-۱ در تیپ پنج این زندان بنیان گذاشت، کتابخانهای که کتابهای آن همچنان تنها دلخوشی و سرگرمی زندانیان سیاسی این زندان است.
🔹 متن کامل این یاداشتها که خاطرات روزنوشت #شاپور_احسانیراد فعال کارگری دربند از روزهای حبس در زندان تهران بزرگ از خرداد سال ۱۳۹۹ تا فروردین ۱۴۰۰ را در بر میگیرد، در آیندهای نزدیک منتشر خواهد شد.ان شاالله
سه شنبه ۲۰ آبان ماه ۱۳۹۹
از صبح روز سه شنبه همه دغدغههایم شد آزادی قریب الوقوع محمد حبیبی، دوست گرانقدر و دوستداشتنی که نزدیک به سه سال در حبس مانده بود. از چند روز پیش حرف آزادی حبیبی به میان میآمد. ولی هیچ چیز قطعیت نداشت، و اخبار بیرونی بدجوری روی اعصاب خانم حبیبی و خود محمد بود، تا اینکه سه شنبه اخبار موثقتر شد و تقریبا ساعت ۳ بعدازظهر بود که از دادسرای اوین باهاش تماس گرفتند که [نامه]آزادی او آماده شده و وسایلش را جمع کند.
خیلی خوشحال شدم و تقریبا اکثریت بچه های زندانی از حبیبی خاطرات خوشی داشتند، و از آزادی او خوشحال بودند. از ساعت ۴ تا ۷ حبیبی حبس بلند گو کشید( زمانی که زندانی منتظر اعلام نامش از تریبون زندان است که درپی آن آزاد میشود را در زندان حبس بلندگو مینامند)، که ساعت ۷ بلندگو نام او را اعلام کرد و در میان هلهله و شادی بچههای زندانی بدرقه شد، جمله "بری دیگه برنگردی" که تنها در زندان کاریرد دارد طنین انداز شد و روبوسی با اکثریت بچه ها، خلاصه محمد حبیبی آزاد شد.
محمد در این مدت نزدیک سه سال، زندان اوین و تیپ ۴(مخصوص جرائم خشن)، تیپ ۵ وتیپ ۲ زندان تهران بزرگ را تجربه کرد و همیشه همدم و غمخوار زندانیان سیاسی بود و با اخلاق و رفتار گرم در دل ها نفوذ داشت. در این مدتی که من با او بودم او را فردی فوق العاده، انسانی منصف، شجاع، خونگرم و بهطور واقعی پژوهشگر و اندیشمند یافتم. محمد حبیبی یک سوسیال دموکرات واقعی بود و هست، و جا دارد از مقاومت و ایستادگی همسرش که کمتر از ایستادگی محمد نبود یاد کنیم. درود فراوان به محمد حبیبی معلم رزمنده، به خاطر سالها تلاشش برای کاستن از رنج انسان ها.
#مقام_معلم
#وزارتخانه_ضد_معلم
#معلمان_زندانی
#معلمان_اخراجی
#همیشه_معلم
🔻🔻🔻🔻
لینک عضویت #کانال_معلمان_عدالتخواه
https://tttttt.me/joinchat/QQ_Z8ocDVbBvpIRz
✍ احمدرضا حائری
🔹جمعه هفته گذشته برابر با ۱۶ مهرماه ۱۴۰۰ بر آن بودم که یاداشتی درباره خبر بازخرید اجباری و اخراج معلم آزاده محمد حبیبی بنویسم، در اندیشه ستم رفته بر این معلم شریف بودم که جریان حمله به زندانیان سیاسی تیپ دو زندان تهران بزرگ پیشآمد و نوشتن درباره این موضوع به تاخیر افتاد.
🔹 پس از هجوم خونین به زندانیان سیاسی در بزرگترین زندان کشور، شاهد اظهارات عجیب و تاسفبار آقای حاجیمحمدی رئیس سازمان زندانها بودیم که علاوه بر ادعای ناصحیح اجرای قانون تفکیک جرائم در زندانها، با گفتن جمله:" زندان جای مجرمان است نه فرهیختگان(نقل به مضمون)" موجبات تاسف و ناراحتی زندانیان سیاسی، خانواده آنها و عموم فعالان مدنی را فراهم آورد.
🔹یک هفته پس از آن هجوم خونین در ۱۶مهرماه و در شرایطی که ۱۵ زندانی سیاسی به اجبار در زندان دربسته تیپ دو(واحدیک) مستقر شده و با وجود شرایط فیزیکی این سالن(که برای تنبیه زندانیان ساخته شده و چهار اتاق کوچک و کمنور را در بر میگیرد.) به نوعی آزار زندانیان سیاسی ادامه یافته و فریاد تظامخواهی ما نیز به جایی نرسیده، اکنون من مانده بودم و دو موضوع(اخراج محمد حبیبی از سوی آموزش و پرورش و مجرم نامیدن فعالان صنفی مدنی دربند از سوی رئیس سازمان زندانها) که باید درباره آنها مینوشتم.
🔹در فکر پرداختن به این دو موضوع بودم که "یادداشتهای روزانه زندان" شاپور احسانیراد فعال کارگری دربند( که چندی پیش به دستم رسید) را مرور کرده و به تاریخ ۲۰ آبان ۱۳۹۹ رسیدم، روزی که محمد حبیبی معلم آزاده پس از تحمل نزدیک به سه سال حبس ظالمانه از زندان آزاد شد. با خواندن آن، به نظرم رسید اگر صدها صفحه در پاسخ به سخنان سخیف رئیس سازمان زندانها و رفتار سخیفتر آموزشوپرورش در اخراج محمد حبیبی بنویسم، نمیتواند به اندازه توصیف صادقانه و صمیمانه عمو شاپور از محمد حبیبی و روز آزادی وی تاثیرگذار باشد، با این توضیح که محمد حبیبی در روزهای کرونایی بهار و تابستان سال ۹۹ نخستین کتابخانه داخل بند زندانیان سیاسی زندان تهران بزرگ را در واحد ۲-۱ در تیپ پنج این زندان بنیان گذاشت، کتابخانهای که کتابهای آن همچنان تنها دلخوشی و سرگرمی زندانیان سیاسی این زندان است.
🔹 متن کامل این یاداشتها که خاطرات روزنوشت #شاپور_احسانیراد فعال کارگری دربند از روزهای حبس در زندان تهران بزرگ از خرداد سال ۱۳۹۹ تا فروردین ۱۴۰۰ را در بر میگیرد، در آیندهای نزدیک منتشر خواهد شد.ان شاالله
سه شنبه ۲۰ آبان ماه ۱۳۹۹
از صبح روز سه شنبه همه دغدغههایم شد آزادی قریب الوقوع محمد حبیبی، دوست گرانقدر و دوستداشتنی که نزدیک به سه سال در حبس مانده بود. از چند روز پیش حرف آزادی حبیبی به میان میآمد. ولی هیچ چیز قطعیت نداشت، و اخبار بیرونی بدجوری روی اعصاب خانم حبیبی و خود محمد بود، تا اینکه سه شنبه اخبار موثقتر شد و تقریبا ساعت ۳ بعدازظهر بود که از دادسرای اوین باهاش تماس گرفتند که [نامه]آزادی او آماده شده و وسایلش را جمع کند.
خیلی خوشحال شدم و تقریبا اکثریت بچه های زندانی از حبیبی خاطرات خوشی داشتند، و از آزادی او خوشحال بودند. از ساعت ۴ تا ۷ حبیبی حبس بلند گو کشید( زمانی که زندانی منتظر اعلام نامش از تریبون زندان است که درپی آن آزاد میشود را در زندان حبس بلندگو مینامند)، که ساعت ۷ بلندگو نام او را اعلام کرد و در میان هلهله و شادی بچههای زندانی بدرقه شد، جمله "بری دیگه برنگردی" که تنها در زندان کاریرد دارد طنین انداز شد و روبوسی با اکثریت بچه ها، خلاصه محمد حبیبی آزاد شد.
محمد در این مدت نزدیک سه سال، زندان اوین و تیپ ۴(مخصوص جرائم خشن)، تیپ ۵ وتیپ ۲ زندان تهران بزرگ را تجربه کرد و همیشه همدم و غمخوار زندانیان سیاسی بود و با اخلاق و رفتار گرم در دل ها نفوذ داشت. در این مدتی که من با او بودم او را فردی فوق العاده، انسانی منصف، شجاع، خونگرم و بهطور واقعی پژوهشگر و اندیشمند یافتم. محمد حبیبی یک سوسیال دموکرات واقعی بود و هست، و جا دارد از مقاومت و ایستادگی همسرش که کمتر از ایستادگی محمد نبود یاد کنیم. درود فراوان به محمد حبیبی معلم رزمنده، به خاطر سالها تلاشش برای کاستن از رنج انسان ها.
#مقام_معلم
#وزارتخانه_ضد_معلم
#معلمان_زندانی
#معلمان_اخراجی
#همیشه_معلم
🔻🔻🔻🔻
لینک عضویت #کانال_معلمان_عدالتخواه
https://tttttt.me/joinchat/QQ_Z8ocDVbBvpIRz