#تلنگر
⭕️ کمترین انتظار از صداوسیما این است که اخبار هموطنان شریف و نجیب #سیل_زده_گلستانی را به اندازه انعکاس اخبار بی خانمان شدن کودکان مظلوم #یمنی_و_نوارغزه پوشش دهد نه بیشتر!
امیدواریم!!!
#نه_به_رسانه_میلی
#مسئول_بی_کفایت_استعفا
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
⭕️ کمترین انتظار از صداوسیما این است که اخبار هموطنان شریف و نجیب #سیل_زده_گلستانی را به اندازه انعکاس اخبار بی خانمان شدن کودکان مظلوم #یمنی_و_نوارغزه پوشش دهد نه بیشتر!
امیدواریم!!!
#نه_به_رسانه_میلی
#مسئول_بی_کفایت_استعفا
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
⭕️ #تلنگر
🔺تلفن های تلخ و تحقیرآمیزِ آن روزها
✍ مرتضی نظری
🔸تلفنش زنگ می خورد، میگفت:
_آقا سلام! به خدا خیلی ارادت داریم، چاکر آقای رییس! آقا مسؤل دفتر نمی خواهید؟! راننده چطور؟!
باز ادامه می داد:
_حاجی جان! آقای دکتر! باور کنید الان که دارم با شما صحبت می کنم تمام قد سرِ پا ایستادم!
چشم چشم چشم به روی چشمام! حتما پیگیری می کنم!!
تلفنش که تمام می شد بدون فوت وقت میرفت روی خط مدیر کل بیچاره استان تا سفارش لازم رو ابلاغ کند که زودتر حکم انتصاب نورچشمیِ سفارش شده رو بزنند!
🔸من فقط شوکه بودم و هر روز که جلوتر می رفتیم، احساس غریبگی بیشتری در محیط خودم می کردم.
مدیران کل به من تماس می گرفتند که آقا این چی میگه؟ چرا ما رو اینقدر جلوی نماینده ها خوار و ذلیل می کنه؟ و همین طور پشت هم گلایه و ناراحتی و احساس بی اختیاری!
احساس آدم له شده و مسلوب الاختیاری را داشتم که نه می توانست اعتراض کند چون او معاون بود و به نوعی همتای من و اعتراض من به این شیوه مدیریت، نوعی دخالت در کار حوزه ای دیگر استنباط می شد و از طرفی ادامه این وضعیت را هم برای وجاهت آموزش و پرورش مناسب نمی دیدم.
تنها راهی که به ذهنم رسید، توییت بود، همان توییت اعتراض به دخالت های بیرونی در انتصابات آموزش و پرورش استان ها.
بعد از آن توییت، احساس سبُکی می کردم و فکر می کردم وظیفه ام را برای دفاع از اعتبار آموزش و پرورش انجام دادم و از رسانه برای جلوگیری از یک انحراف آشکار از اصول مدیریت در آموزش و پرورش به نحو مناسب استفاده کردم. طبیعی بود باید پای همه هزینه هایش هم می ایستادم.
🔸الان که پنج ماه از این موضوع می گذرد هر وقت یاد اون طرز صحبت های تلفنی آقای مورد نظر با سفارش دهندگان و دخالتگران بیرونی می افتم، به عنوان معلمی که ریشه در تربیت معلم دارم، حس خسارت و تحقیر همه وجودم را پر می کند.
بارها با خودم فکر می کنم که اصلا اینها را از کجا و چرا وارد مهمترین و پیچیده ترین نهاد اجتماعی و تربیتی کشور کردند؟ همین هایی که هیچگونه سابقه و شناختی از معلمی و دنیای تعلیم و تربیت نداشتند؟ حتی یک روز!
🔸چه ماه های تلخی را این آموزش و پرورش مظلوم از سر گذراند.
و البته تلخ تر از آن خاطره، سکوتِ سردِ بسیاری از مدیرانِ شیک پوش و جنتلمن وزارتخانه بود در برابر این تحقیرشدن ها و سکوت و بی تفاوتی بسیاری از به ظاهر دوستان و همکاران و همتایان من بود در برابر عجیب ترین تصمیم غیرعقلانیِ تاریخ آموزش و پرورش یعنی ادغام و حذف روابط عمومی! و البته شجاعت برخی رسانه ای ها و فعالان دلسوز امیدبخش بود.
🔸برخی به غلط از این توییت من برداشت های انحرافی و گزارش های سوگیرانه به برخی نهادها ارائه کردند در حالی که فقط هدف، دفاع از شایستگی ها و صلاحیت های حرفه ای در تعلیم و تربیت بود و خوشبختانه به مرور این سوء تعبیرها و ذهنیت های غلط و ساختگی رفع شد.
🔸خوشبختانه در خبرها آمده بود که سرپرست جدید آموزش و پرورش، از «استقلال در عین تعامل» صحبت کردند، سخن امیدبخشی است اما امیدوارم پای این منطق بمانند و بمانیم، تا فرمان آموزش و پرورش در دست اهالی دلسوز و فکور آن باشد.
هر گونه باج خواهی از آموزش و پرورش از جمله برای تحمیل انتصابهای سفارشی، منزجر کننده و نوعی تعرض و خیانت به آینده کشور است و فرقی نمی کند که این باج خواهی و فشار از ناحیه اصلاحطلبانِ خارج از آموزش و پرورش باشد یا از ناحیه اصولگرایان و اعتدالی ها.
در این سال ها آموزش و پرورش از این بابت خیلی آسیب دیده.
به امید روزهای بهتر
منبع: کانال تربیت و توسعه
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
🔺تلفن های تلخ و تحقیرآمیزِ آن روزها
✍ مرتضی نظری
🔸تلفنش زنگ می خورد، میگفت:
_آقا سلام! به خدا خیلی ارادت داریم، چاکر آقای رییس! آقا مسؤل دفتر نمی خواهید؟! راننده چطور؟!
باز ادامه می داد:
_حاجی جان! آقای دکتر! باور کنید الان که دارم با شما صحبت می کنم تمام قد سرِ پا ایستادم!
چشم چشم چشم به روی چشمام! حتما پیگیری می کنم!!
تلفنش که تمام می شد بدون فوت وقت میرفت روی خط مدیر کل بیچاره استان تا سفارش لازم رو ابلاغ کند که زودتر حکم انتصاب نورچشمیِ سفارش شده رو بزنند!
🔸من فقط شوکه بودم و هر روز که جلوتر می رفتیم، احساس غریبگی بیشتری در محیط خودم می کردم.
مدیران کل به من تماس می گرفتند که آقا این چی میگه؟ چرا ما رو اینقدر جلوی نماینده ها خوار و ذلیل می کنه؟ و همین طور پشت هم گلایه و ناراحتی و احساس بی اختیاری!
احساس آدم له شده و مسلوب الاختیاری را داشتم که نه می توانست اعتراض کند چون او معاون بود و به نوعی همتای من و اعتراض من به این شیوه مدیریت، نوعی دخالت در کار حوزه ای دیگر استنباط می شد و از طرفی ادامه این وضعیت را هم برای وجاهت آموزش و پرورش مناسب نمی دیدم.
تنها راهی که به ذهنم رسید، توییت بود، همان توییت اعتراض به دخالت های بیرونی در انتصابات آموزش و پرورش استان ها.
بعد از آن توییت، احساس سبُکی می کردم و فکر می کردم وظیفه ام را برای دفاع از اعتبار آموزش و پرورش انجام دادم و از رسانه برای جلوگیری از یک انحراف آشکار از اصول مدیریت در آموزش و پرورش به نحو مناسب استفاده کردم. طبیعی بود باید پای همه هزینه هایش هم می ایستادم.
🔸الان که پنج ماه از این موضوع می گذرد هر وقت یاد اون طرز صحبت های تلفنی آقای مورد نظر با سفارش دهندگان و دخالتگران بیرونی می افتم، به عنوان معلمی که ریشه در تربیت معلم دارم، حس خسارت و تحقیر همه وجودم را پر می کند.
بارها با خودم فکر می کنم که اصلا اینها را از کجا و چرا وارد مهمترین و پیچیده ترین نهاد اجتماعی و تربیتی کشور کردند؟ همین هایی که هیچگونه سابقه و شناختی از معلمی و دنیای تعلیم و تربیت نداشتند؟ حتی یک روز!
🔸چه ماه های تلخی را این آموزش و پرورش مظلوم از سر گذراند.
و البته تلخ تر از آن خاطره، سکوتِ سردِ بسیاری از مدیرانِ شیک پوش و جنتلمن وزارتخانه بود در برابر این تحقیرشدن ها و سکوت و بی تفاوتی بسیاری از به ظاهر دوستان و همکاران و همتایان من بود در برابر عجیب ترین تصمیم غیرعقلانیِ تاریخ آموزش و پرورش یعنی ادغام و حذف روابط عمومی! و البته شجاعت برخی رسانه ای ها و فعالان دلسوز امیدبخش بود.
🔸برخی به غلط از این توییت من برداشت های انحرافی و گزارش های سوگیرانه به برخی نهادها ارائه کردند در حالی که فقط هدف، دفاع از شایستگی ها و صلاحیت های حرفه ای در تعلیم و تربیت بود و خوشبختانه به مرور این سوء تعبیرها و ذهنیت های غلط و ساختگی رفع شد.
🔸خوشبختانه در خبرها آمده بود که سرپرست جدید آموزش و پرورش، از «استقلال در عین تعامل» صحبت کردند، سخن امیدبخشی است اما امیدوارم پای این منطق بمانند و بمانیم، تا فرمان آموزش و پرورش در دست اهالی دلسوز و فکور آن باشد.
هر گونه باج خواهی از آموزش و پرورش از جمله برای تحمیل انتصابهای سفارشی، منزجر کننده و نوعی تعرض و خیانت به آینده کشور است و فرقی نمی کند که این باج خواهی و فشار از ناحیه اصلاحطلبانِ خارج از آموزش و پرورش باشد یا از ناحیه اصولگرایان و اعتدالی ها.
در این سال ها آموزش و پرورش از این بابت خیلی آسیب دیده.
به امید روزهای بهتر
منبع: کانال تربیت و توسعه
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah