🔴 ایدئولوژی و سیاست طبقاتی
🔹 نقد ارنستو لاکلائو
نوشتهی: نیکوس موزلیس
ترجمهی: حسن مرتضوی
13 مه 2019
🔸 «سیاست و ایدئولوژی در نظریهی مارکسیستی» اثر ارنستو لاکلائو شامل چهار مقالهی بههم پیوسته اما نسبتاً مستقل است. دو مقاله پیشتر منتشر شدهاند و بسیار نیز تاثیرگذار بودند. نقد لاکلائو بر نظریهی توسعهنیافتگی گوندر فرانک، و بهویژه تعریف او از سرمایه بر حسب بازار به جای تولید، اکنون دیگر سالهاست که به یک مرجع استاندارد در جامعهشناسی توسعه بدل شده و سهم چشمگیری در تأکید کنونی بر واکاوی «شیوهی تولید» در مطالعات کشورهای جهان سوم داشته است. دخالت او در بحث معروف پولانزاس ـ میلیباند دربارهی دولت سرمایهداری نه تنها برخی از بدفهمیهای ناشی از این مجادله را روشن کرد، بلکه نقدی نافذ از برخی جنبههای مارکسیسم آلتوسری را در زمانی ارائه داد که سلطهی این فیلسوف فرانسوی بر روشنفکران چپ در کشورهای انگلیسیزبان بسیار چشمگیر بود.
🔸 با توجه به اینکه این دو مقاله کاملاً شناخته شده و بسیار موردبحث قرار گرفتهاند، من واکاویام را بر دو فصل بلند منتشرنشدهای متمرکز خواهم کرد که عملاً بخش بزرگی از کتاب او را تشکیل میدهند. در این فصلها، لاکلائو خود را به نقد نظریههایی که دیگران مطرح کردهاند محدود نمیکند. او میکوشد بر مبنای مفهوم آلتوسری فراخوانیهای ایدئولوژیک، نخست عناصری برای بازصورتبندی نظریهی مارکسیستی ایدئولوژی فراهم آورد؛ پس از آن، نظریهی عام پوپولیسم را ایجاد کند که نه تنها در جنبشهای پوپولیستی در کشورهای جهان سوم بلکه در خصوص فاشیسم اروپایی نیز کاربرد داشته باشد.
🔸 این نظر که انواع طبقات ممکن است درونمایهی ایدئولوژیکی خود را از یک منبع فکری مشترک بگیرند و آنها را به طرق گوناگون برای ارتقاء منافع متقابلاً ناسازگار دستکاری کنند، بیگمان نظر جدیدی نیست. در اغلب رسالههایی که دربارهی ایدئولوژی نوشته شده است، این نظر بارها تکرار میشود که میتوان با سهولت بسیار در ناسیونالیسم یا ادیان پیچیده مانند مسیحیت یا اسلام دستکاری کرد تا به اهدافی متضاد رسید. اما صورتبندی لاکلائو این شایستگی تردیدناپذیر را دارد که میکوشد با استفاده از مفهوم فراخوانی و تلاش برای تمایز بین فراخوانیهای طبقاتی و «مردمی» و پیوند اینها با انواع متفاوت تضادهای ساختاری، این نظر را به سیاقی دستگاهمند و نظری بسط دهد.
🔸 من اعتقاد دارم اگر مقصود ما طرح این موضوع است که چگونه فراخوانیهای پوپولیستی به همهی ابعاد دیگر صورتبندی اجتماعی مرتبط میشوند، امکان ندارد که بتوانیم از تمرکز بر فرایندهای پیچیدهی سیاسی ـ سازمانی که بین تضادهای ساختاری و گفتمانهای ایدئولوژیک میانجی میشوند، اجتناب کنیم. به هر حال، طبقه و فراخوانیهای مردمی فینفسه مفصلبندی و جداسازی میکنند. هیچیک از آنها را «بورژوازی» یا «پرولتاریا» درون گفتارهای ایدئولوژیکی به شیوهای انسانانگارانه نمیسازند. چنانکه لاکلائو خاطرنشان میکند، کاملاً درست است که مبارزات طبقاتی در ریشهی دگرگونی ایدئولوژیکی قرار دارند. اما اگر مفهوم مبارزهی طبقاتی با جزییات بیشتری مشخص نشود ــ یعنی اگر نشان داده نشود که چگونه چنین مبارزاتی به سازمانهای سیاسی مرتبط میشوند که نهایتاً عاملانی انضمامیاند که مفصلبندی و جداسازی بالفعل را انجام میدهند ــ آنگاه به تعبیری میتوان گفت مبارزهی طبقاتی پا در هوا میماند...
🔹 متن کامل مقاله را در سایت «نقد» و در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-T1
#نیکوس_موزلیس #حسن_مرتضوی
#ارنستو_لاکلائو
#پوپولیسم #فاشیسم
#طبقه #مبارزه_طبقاتی #مارکسیسم
🆔 @edalatxah
🔹 نقد ارنستو لاکلائو
نوشتهی: نیکوس موزلیس
ترجمهی: حسن مرتضوی
13 مه 2019
🔸 «سیاست و ایدئولوژی در نظریهی مارکسیستی» اثر ارنستو لاکلائو شامل چهار مقالهی بههم پیوسته اما نسبتاً مستقل است. دو مقاله پیشتر منتشر شدهاند و بسیار نیز تاثیرگذار بودند. نقد لاکلائو بر نظریهی توسعهنیافتگی گوندر فرانک، و بهویژه تعریف او از سرمایه بر حسب بازار به جای تولید، اکنون دیگر سالهاست که به یک مرجع استاندارد در جامعهشناسی توسعه بدل شده و سهم چشمگیری در تأکید کنونی بر واکاوی «شیوهی تولید» در مطالعات کشورهای جهان سوم داشته است. دخالت او در بحث معروف پولانزاس ـ میلیباند دربارهی دولت سرمایهداری نه تنها برخی از بدفهمیهای ناشی از این مجادله را روشن کرد، بلکه نقدی نافذ از برخی جنبههای مارکسیسم آلتوسری را در زمانی ارائه داد که سلطهی این فیلسوف فرانسوی بر روشنفکران چپ در کشورهای انگلیسیزبان بسیار چشمگیر بود.
🔸 با توجه به اینکه این دو مقاله کاملاً شناخته شده و بسیار موردبحث قرار گرفتهاند، من واکاویام را بر دو فصل بلند منتشرنشدهای متمرکز خواهم کرد که عملاً بخش بزرگی از کتاب او را تشکیل میدهند. در این فصلها، لاکلائو خود را به نقد نظریههایی که دیگران مطرح کردهاند محدود نمیکند. او میکوشد بر مبنای مفهوم آلتوسری فراخوانیهای ایدئولوژیک، نخست عناصری برای بازصورتبندی نظریهی مارکسیستی ایدئولوژی فراهم آورد؛ پس از آن، نظریهی عام پوپولیسم را ایجاد کند که نه تنها در جنبشهای پوپولیستی در کشورهای جهان سوم بلکه در خصوص فاشیسم اروپایی نیز کاربرد داشته باشد.
🔸 این نظر که انواع طبقات ممکن است درونمایهی ایدئولوژیکی خود را از یک منبع فکری مشترک بگیرند و آنها را به طرق گوناگون برای ارتقاء منافع متقابلاً ناسازگار دستکاری کنند، بیگمان نظر جدیدی نیست. در اغلب رسالههایی که دربارهی ایدئولوژی نوشته شده است، این نظر بارها تکرار میشود که میتوان با سهولت بسیار در ناسیونالیسم یا ادیان پیچیده مانند مسیحیت یا اسلام دستکاری کرد تا به اهدافی متضاد رسید. اما صورتبندی لاکلائو این شایستگی تردیدناپذیر را دارد که میکوشد با استفاده از مفهوم فراخوانی و تلاش برای تمایز بین فراخوانیهای طبقاتی و «مردمی» و پیوند اینها با انواع متفاوت تضادهای ساختاری، این نظر را به سیاقی دستگاهمند و نظری بسط دهد.
🔸 من اعتقاد دارم اگر مقصود ما طرح این موضوع است که چگونه فراخوانیهای پوپولیستی به همهی ابعاد دیگر صورتبندی اجتماعی مرتبط میشوند، امکان ندارد که بتوانیم از تمرکز بر فرایندهای پیچیدهی سیاسی ـ سازمانی که بین تضادهای ساختاری و گفتمانهای ایدئولوژیک میانجی میشوند، اجتناب کنیم. به هر حال، طبقه و فراخوانیهای مردمی فینفسه مفصلبندی و جداسازی میکنند. هیچیک از آنها را «بورژوازی» یا «پرولتاریا» درون گفتارهای ایدئولوژیکی به شیوهای انسانانگارانه نمیسازند. چنانکه لاکلائو خاطرنشان میکند، کاملاً درست است که مبارزات طبقاتی در ریشهی دگرگونی ایدئولوژیکی قرار دارند. اما اگر مفهوم مبارزهی طبقاتی با جزییات بیشتری مشخص نشود ــ یعنی اگر نشان داده نشود که چگونه چنین مبارزاتی به سازمانهای سیاسی مرتبط میشوند که نهایتاً عاملانی انضمامیاند که مفصلبندی و جداسازی بالفعل را انجام میدهند ــ آنگاه به تعبیری میتوان گفت مبارزهی طبقاتی پا در هوا میماند...
🔹 متن کامل مقاله را در سایت «نقد» و در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-T1
#نیکوس_موزلیس #حسن_مرتضوی
#ارنستو_لاکلائو
#پوپولیسم #فاشیسم
#طبقه #مبارزه_طبقاتی #مارکسیسم
🆔 @edalatxah
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
ایدئولوژی و سیاست طبقاتی
نوشتهی: نیکوس موزلیس ترجمهی: حسن مرتضوی با توجه به این مشکلات، نظریهپردازی لاکلائو بسیاری از مسائلی را که نظریهی ایدئولوژی پولانزاس آفریده بود حل نمیکند. درست است که واکاوی پولانزاس از فاشیسم …