#توییت_خوان
محمد مساعد (@mohammadmosaed) Tweeted:
یادتان هست درباره گروهی نوشته بودم که اموال مردم را در #بانک_سرمایه بالا کشیده بودند؟ گفته میشد یکی از آنها (عبدالله #رنجبر) در جلسات مختلف خود را پسرعمه سران قوا (برادران #لاریجانی) معرفی میکرده. حالا مشخص شده نامبرده اگرچه دزد است اما دروغگو نیست و واقعا پسرعمه لاریجانیهاست
https://t.co/Fa7uXbGG5H https://twitter.com/mohammadmosaed/status/1160590686200238081?s=17
🔻🔻🔻
📌 اینگونه اموال معلمان غارت شده است.
🆔 @edalatxah
🔺🔺🔺
محمد مساعد (@mohammadmosaed) Tweeted:
یادتان هست درباره گروهی نوشته بودم که اموال مردم را در #بانک_سرمایه بالا کشیده بودند؟ گفته میشد یکی از آنها (عبدالله #رنجبر) در جلسات مختلف خود را پسرعمه سران قوا (برادران #لاریجانی) معرفی میکرده. حالا مشخص شده نامبرده اگرچه دزد است اما دروغگو نیست و واقعا پسرعمه لاریجانیهاست
https://t.co/Fa7uXbGG5H https://twitter.com/mohammadmosaed/status/1160590686200238081?s=17
🔻🔻🔻
📌 اینگونه اموال معلمان غارت شده است.
🆔 @edalatxah
🔺🔺🔺
Twitter
محمد مساعد
گزارش #غارت سال۹۲، ۸۰میلیارد تومان از #مال_مردم وام گرفته و پس نداده. جای بدهی ۱۵۳میلیارد تومان زمین داده و طلبکار هم شده! ارزش واقعی زمین چقدر بوده؟ ۱۳میلیارد تومان بیابان در اصفهان! جای طلبش چی گرفته؟ ۴میلیارد پول نقد بعلاوه چند ملک با ارزش بانک! #بانک_سرمایه…
🔴 درخواست جمعی از #سینماگران برای اعطای مرخصی #زنذانیان سیاسی و عقیدتی
🔹در این روزهای سخت ما سینماگران وظیفهی خود میدانیم تامین بهداشت و سلامت زندانیان عقیدتی، سیاسی و فعالان محیطزیست را هشدار دهیم. همچنین اعلام میکنیم، تداوم در زندان نگهداشتن این افراد میتواند عواقب جبرانناپذیری را به همراه داشته باشد.
شایسته نیست مردم و خانوادههای این عزیزان با اشتباهی از سوی تصمیمگیران، شاهد مخاطرهی جانی آنان در زندانها باشند.
با توجه به پیشبینی موج دوم شیوع ویروسکرونا از سوی پزشکان متعهد، ما امضا کنندگان این متن خواهان اعطای هرچه سریعتر مرخصی به زندانیان عقیدتی، سیاسی و فعالان محیطزیست میهن عزیزمان ایران هستیم.
#داریوش_مهرجویی #علیرضا_داودنژاد #کیومرث_پوراحمد #جعفر_پناهی #محمد_رسول_اف #محسن_امیریوسفی #مجتبی_میرتهماسب #رضا_درمیشیان
🔹🔹🔹
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
🔹در این روزهای سخت ما سینماگران وظیفهی خود میدانیم تامین بهداشت و سلامت زندانیان عقیدتی، سیاسی و فعالان محیطزیست را هشدار دهیم. همچنین اعلام میکنیم، تداوم در زندان نگهداشتن این افراد میتواند عواقب جبرانناپذیری را به همراه داشته باشد.
شایسته نیست مردم و خانوادههای این عزیزان با اشتباهی از سوی تصمیمگیران، شاهد مخاطرهی جانی آنان در زندانها باشند.
با توجه به پیشبینی موج دوم شیوع ویروسکرونا از سوی پزشکان متعهد، ما امضا کنندگان این متن خواهان اعطای هرچه سریعتر مرخصی به زندانیان عقیدتی، سیاسی و فعالان محیطزیست میهن عزیزمان ایران هستیم.
#داریوش_مهرجویی #علیرضا_داودنژاد #کیومرث_پوراحمد #جعفر_پناهی #محمد_رسول_اف #محسن_امیریوسفی #مجتبی_میرتهماسب #رضا_درمیشیان
🔹🔹🔹
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 ناصر زرافشان: «در قتلهای زنجیرهای دهه ۷۰، ۶۶نفر کشته شدند نه چهارنفر و قتلها خودسرانه هم نبودند بلکه برنامهریزی شده بود»
ناصر زرافشان، وکیل خانوادههای مقتولان قتلهای زنجیرهای: «[کسانیکه در قتلهای زنجیرهای کشته شدند] و من برای اثبات آن اسناد و مدرک کافی داشتم، حدود ۶۶ نفر بودند. بعد گفتند شش نفر و از همان هم چهار نفر را مطرح کردند.»
او افزود متهمان قتلهای زنجیرهای در دادگاه رسما میگفتند ربودن و حذف این مقتولان، در شرح وظیفه کاری آنها بوده و قتلها برنامهریزی داشت و خودسرانه نبود.../ برگرفته از اکانت اینستاگرامی تاریخ شفاهی وکالت
- امروز اول آذر ماه است و ۲۳ سال از قتل فجیع داریوش فروهر و پروانه اسکندری توسط عوامل وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی میگذرد. هنوز آمران قتلها نه تنها مجازات نشدهاند بلکه در مصدر مقامهای حساس نظام قرار دارند.
#قتل_های_زنجیره_ای #ناصر_زرافشان #پروانه_اسکندری #داریوش_فروهر
🔻🔻🔻🔻
لینک عضویت #کانال_معلمان_عدالتخواه
https://tttttt.me/joinchat/QQ_Z8ocDVbBvpIRz
ناصر زرافشان، وکیل خانوادههای مقتولان قتلهای زنجیرهای: «[کسانیکه در قتلهای زنجیرهای کشته شدند] و من برای اثبات آن اسناد و مدرک کافی داشتم، حدود ۶۶ نفر بودند. بعد گفتند شش نفر و از همان هم چهار نفر را مطرح کردند.»
او افزود متهمان قتلهای زنجیرهای در دادگاه رسما میگفتند ربودن و حذف این مقتولان، در شرح وظیفه کاری آنها بوده و قتلها برنامهریزی داشت و خودسرانه نبود.../ برگرفته از اکانت اینستاگرامی تاریخ شفاهی وکالت
- امروز اول آذر ماه است و ۲۳ سال از قتل فجیع داریوش فروهر و پروانه اسکندری توسط عوامل وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی میگذرد. هنوز آمران قتلها نه تنها مجازات نشدهاند بلکه در مصدر مقامهای حساس نظام قرار دارند.
#قتل_های_زنجیره_ای #ناصر_زرافشان #پروانه_اسکندری #داریوش_فروهر
🔻🔻🔻🔻
لینک عضویت #کانال_معلمان_عدالتخواه
https://tttttt.me/joinchat/QQ_Z8ocDVbBvpIRz
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #ترانههای_بیهنگام
🔹 ترانه ی #عشق
ساختهی #داوود_بهبودی
با شعر #اردلان_سرفراز
تنظیم #اریک
با صدای دو ستاره ی پاپ ایران، #داریوش و #فرامرز_اصلانی
🔻🔻🔻
به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
https://tttttt.me/edalatxah
🔹 ترانه ی #عشق
ساختهی #داوود_بهبودی
با شعر #اردلان_سرفراز
تنظیم #اریک
با صدای دو ستاره ی پاپ ایران، #داریوش و #فرامرز_اصلانی
🔻🔻🔻
به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
https://tttttt.me/edalatxah
🔴به مناسبت بیست و چهارمین سالگرد قتل تبهکارانهی #محمد_مختاری و #محمدجعفر_پوینده
در نظر برخی کسان که تاریخ از همین امروز آغاز میشود، سلاخی کردن #پروانه_اسکندری و #داریوش_فروهر در خزان سال 1377 و در پی آن قتل محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، اعضای ارجمند و مؤثر کانون نویسندگان ایران، واقعهای شگفت و تکاندهنده بود در سیر وقایع ملالتبار روزمره که یکی چند روزی ذهن خفتگان را برمیانگیخت و سپس در پستوی هزار دالان روزمرگی و غفلت و بیخبری گُم میشد. اما جنایتهای سیاسی- حکومتی سال 77 تاریخچهای بس خونبار و درازآهنگ داشت که اگر ریشههای پلید و ضد بشری آن شناخته نشود و یک بار برای همیشه از میان نرود، بیگمان جنایت پشت جنایت از کُشتهها پشته خواهد ساخت، چنان که این روزها ساخته است، و بر ما روشن نخواهد شد که چرا ندای آزادیخواهانهای که از زن ایرانی در اسفند سال 1357 برخاست، از مرد ایرانی پاسخی نگرفت و به دست حاکمان تازه به قدرت رسیده در نطفه خفه شد، در دو سه ماه گذشته پرچم خونینی شد برای باز پس گرفتن حق آزاد و برابر زیستن و به دور افکندن یوغ بردگی واپسگرایان حاکم. بانگی که در اسفند 57 برخاست پژواکی داشت که در 1401 به گوش جان شنیده شد.
اگر سرکوب زنان در سال 57، در ادامهی خود قلع و قمع مطبوعات از بند رستهی پس از انقلاب بهمن، سرکوب مردم حقطلب کُرد در تابستان سال 1358، در هم کوبیدن جنبش مستقل و آزادیخواهانهی دانشجویان در اردیبهشت سال 59، کشتار مبارزان سیاسی، از میان بردن احزاب، سازمانها و گروههای سیاسی، سندیکاها، اتحادیهها و تشکلهای آزاد کارگری و قتلعام نزدیک به 5000 زندانی سیاسی کتبسته و حکم گرفته را در دههی خونین و سیاه 60 در پی نداشت، شک نباید داشت که حکومت به خود جرئت نمیداد که در روز روشن مشتی رجالهی سیاهکار و سیاهاندیش را به شکار آزادیخواهان راهی خیابانها کند، و برای تحکیم پایههای سست حاکمیت خود از هیچ جنایتی رویگردان نباشد. «مرگ» مشکوک #سعیدی_سیرجانی، نیست کردن جسمی #پیروز_دوانی، کارد آجین کردن #حمید و #کارون_حاجیزاده، قتل #احمد_میرعلایی، #غفار_حسینی، #مجید_شریف و افشای قتل دهها زندانی سیاسی آزاد شدهی پس از سال 67 در مطبوعات سال 77 مقدمهای شد بر کشتار روشنفکران آزادیخواهی که هرگز نخواسته بودند سر بر خط حاکمیت آزادیستیز بگذارند و به چیزی کمتر از آزادی بیان بیهیچ حصر و استثنا برای همگان رضایت نمیدادند. و چنین شد که در فردای قتل محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، در دادگاهی دربسته، بدون حضور خانوادهها و وکلای مقتولان، تنی چند از عوامل دست چندم جنایت را به محاکمه کشیدند، هرگز دست به ریشههای جنایت نبردند و دست به ترکیب آمران و فرماندهان جنایت نزدند، و برای تکمیل این مضحکه چندی بعد وکیل شجاع جانباختگان راه آزادی، #ناصر_زرافشان، را به 5 سال زندان محکوم کردند و بیدرنگ حکم زندان را به اجرا گذاشتند و مطابق معمول این چهار دهه: سنگ را بستند و سگ را رها کردند. از آن پس متهمان این جنایت را به مرخصی ابدی فرستادند، در عوض چندی نگذشت که دردنبالهی پروژهی قتلهای پاییز 77 برخی از اعضای کانون نویسندگان ایران، از جمله #منیژه_نجمعراقی و #فریبرز_رئیسدانا را محاکمه و زندانی کردند، برای عدهای از اعضای کانون پروندهسازی کردند و از آن میان برای سه تن، #رضا_خندانمهابادی، #بکتاش_آبتین و #کیوان_باژن حکمهای دراز مدت زندان بریدند و راهی زندانشان کردند و سرانجام بکتاش آبتین را با تعلل عمدی در درمان بیماری او کینتوزانه به قتل رساندند.
بدینگونه، آنچه امروز در خیابانهای سراسر ایران، در بازداشتگاهها و زندانها و «سوله»های گمنام و بینام و نشان بر جوانان و مردم بپاخاسته و به جان آمدهی جنبش آزادیخواهی ما میگذرد، بی گمان پیوندی ناگسستنی دارد با فریاد حقطلبانه و آزادیخواهانهای که سراسر این چهار دهه را درنوردیده است و تا دستیابی به آزادی همچنان طنینانداز خواهد بود. به گمان ما، دور نیست روزی که تبهکاران برای همهی این جنایتها و نابکاریها یکجا در پیشگاه مردم ایران حساب پس بدهند.
کانون نویسندگان ایران یاد ستمکشتگان پاییز سال 1377 را گرامی میدارد و روز جمعه 18 آذر ساعت 3 بعد از ظهر مزار محمد مختاری و محمد جعفر پوینده را گلباران میکند.
۱۵ آذر ۱۴۰۱
کانون نویسندگان ایران
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
در نظر برخی کسان که تاریخ از همین امروز آغاز میشود، سلاخی کردن #پروانه_اسکندری و #داریوش_فروهر در خزان سال 1377 و در پی آن قتل محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، اعضای ارجمند و مؤثر کانون نویسندگان ایران، واقعهای شگفت و تکاندهنده بود در سیر وقایع ملالتبار روزمره که یکی چند روزی ذهن خفتگان را برمیانگیخت و سپس در پستوی هزار دالان روزمرگی و غفلت و بیخبری گُم میشد. اما جنایتهای سیاسی- حکومتی سال 77 تاریخچهای بس خونبار و درازآهنگ داشت که اگر ریشههای پلید و ضد بشری آن شناخته نشود و یک بار برای همیشه از میان نرود، بیگمان جنایت پشت جنایت از کُشتهها پشته خواهد ساخت، چنان که این روزها ساخته است، و بر ما روشن نخواهد شد که چرا ندای آزادیخواهانهای که از زن ایرانی در اسفند سال 1357 برخاست، از مرد ایرانی پاسخی نگرفت و به دست حاکمان تازه به قدرت رسیده در نطفه خفه شد، در دو سه ماه گذشته پرچم خونینی شد برای باز پس گرفتن حق آزاد و برابر زیستن و به دور افکندن یوغ بردگی واپسگرایان حاکم. بانگی که در اسفند 57 برخاست پژواکی داشت که در 1401 به گوش جان شنیده شد.
اگر سرکوب زنان در سال 57، در ادامهی خود قلع و قمع مطبوعات از بند رستهی پس از انقلاب بهمن، سرکوب مردم حقطلب کُرد در تابستان سال 1358، در هم کوبیدن جنبش مستقل و آزادیخواهانهی دانشجویان در اردیبهشت سال 59، کشتار مبارزان سیاسی، از میان بردن احزاب، سازمانها و گروههای سیاسی، سندیکاها، اتحادیهها و تشکلهای آزاد کارگری و قتلعام نزدیک به 5000 زندانی سیاسی کتبسته و حکم گرفته را در دههی خونین و سیاه 60 در پی نداشت، شک نباید داشت که حکومت به خود جرئت نمیداد که در روز روشن مشتی رجالهی سیاهکار و سیاهاندیش را به شکار آزادیخواهان راهی خیابانها کند، و برای تحکیم پایههای سست حاکمیت خود از هیچ جنایتی رویگردان نباشد. «مرگ» مشکوک #سعیدی_سیرجانی، نیست کردن جسمی #پیروز_دوانی، کارد آجین کردن #حمید و #کارون_حاجیزاده، قتل #احمد_میرعلایی، #غفار_حسینی، #مجید_شریف و افشای قتل دهها زندانی سیاسی آزاد شدهی پس از سال 67 در مطبوعات سال 77 مقدمهای شد بر کشتار روشنفکران آزادیخواهی که هرگز نخواسته بودند سر بر خط حاکمیت آزادیستیز بگذارند و به چیزی کمتر از آزادی بیان بیهیچ حصر و استثنا برای همگان رضایت نمیدادند. و چنین شد که در فردای قتل محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، در دادگاهی دربسته، بدون حضور خانوادهها و وکلای مقتولان، تنی چند از عوامل دست چندم جنایت را به محاکمه کشیدند، هرگز دست به ریشههای جنایت نبردند و دست به ترکیب آمران و فرماندهان جنایت نزدند، و برای تکمیل این مضحکه چندی بعد وکیل شجاع جانباختگان راه آزادی، #ناصر_زرافشان، را به 5 سال زندان محکوم کردند و بیدرنگ حکم زندان را به اجرا گذاشتند و مطابق معمول این چهار دهه: سنگ را بستند و سگ را رها کردند. از آن پس متهمان این جنایت را به مرخصی ابدی فرستادند، در عوض چندی نگذشت که دردنبالهی پروژهی قتلهای پاییز 77 برخی از اعضای کانون نویسندگان ایران، از جمله #منیژه_نجمعراقی و #فریبرز_رئیسدانا را محاکمه و زندانی کردند، برای عدهای از اعضای کانون پروندهسازی کردند و از آن میان برای سه تن، #رضا_خندانمهابادی، #بکتاش_آبتین و #کیوان_باژن حکمهای دراز مدت زندان بریدند و راهی زندانشان کردند و سرانجام بکتاش آبتین را با تعلل عمدی در درمان بیماری او کینتوزانه به قتل رساندند.
بدینگونه، آنچه امروز در خیابانهای سراسر ایران، در بازداشتگاهها و زندانها و «سوله»های گمنام و بینام و نشان بر جوانان و مردم بپاخاسته و به جان آمدهی جنبش آزادیخواهی ما میگذرد، بی گمان پیوندی ناگسستنی دارد با فریاد حقطلبانه و آزادیخواهانهای که سراسر این چهار دهه را درنوردیده است و تا دستیابی به آزادی همچنان طنینانداز خواهد بود. به گمان ما، دور نیست روزی که تبهکاران برای همهی این جنایتها و نابکاریها یکجا در پیشگاه مردم ایران حساب پس بدهند.
کانون نویسندگان ایران یاد ستمکشتگان پاییز سال 1377 را گرامی میدارد و روز جمعه 18 آذر ساعت 3 بعد از ظهر مزار محمد مختاری و محمد جعفر پوینده را گلباران میکند.
۱۵ آذر ۱۴۰۱
کانون نویسندگان ایران
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
Forwarded from بيدارزنى
🟣 روایتی از زندگی و مرگ دالیا اندام، نوجوان مبارز در قیام ژینا
۶ آبان ١٤٠١، مردم سنندج پس از بازگشت از مراسم چهلم #پیمان_منبری، #داریوش_علیزادە، #یحیی_رحیمی و #محمد_امینی، از جانباختگان قیام ژینا دست به تجمع اعتراضی زدند.
نیروهای سرکوبگر در این روز اقدام بە تیراندازی بە سوی معترضان کردند که از بهشت محمدی شهر بازمیگشتند. در نتیجه تیراندازی نیروهای امنیتی، دو معترض بە نامهای #شاهو_بهمنی و #آرام_حبیبی جان خود را از دست دادند. یک معترض دیگر بە نام #امید_حسنی، جوان اهل روستای پایگلان از توابع شهرستان سروآباد در سنندج هم که توسط نیروهای سرکوبگر بازداشت شده بود، در بازداشتگاه زیر شکنجه جان باخت.
⚪️ دالیا اندام، دختری ورزشکار که بە گفتە نزدیکانش تمام وجودش پر از شور و شوق زندگی بود هم در تجمع آن روز شرکت کرده بود. مردم برای مراسم چلهم چهار همشهری معترض جانباختە بە بهشت محمدی رفتە بودند.
⚪️ بە گفتە یکی از نزدیکان دالیا اندام، دوستان دالیا حین بازگشت بە سمت محلە قشلاق سنندج، با او تماس میگیرند و دالیا نیز با تغییر دادن لباس خود به لباس مردانە کردی و جامانە بە سمت قشلاق میرود.
به گفته منابع آگاه، دالیا اندام وقتی بە پل قشلاق رسیدە بود، از پل بالا رفت و بنرهای حکومتی را پایین کشید و آتش زد. نیروهای امنیتی با هجوم بە سمت معترضان، اقدام بە تیراندازی کرد. در نتیجه دالیا از ناحیە هر دو پا و پشت با ٢٥ ساچمە مجروح شد.
دالیا اندام پس از زخمی شدن در کنارە سد قشلاق خود را مخفی کرد. مادر او از زخمی شدن دالیا مطلع شد و بە دنبال او رفت. مادر پس از پیدا کردن دخترش همراه با او ــ که لنگلنگان راه میرفت ــ بە سمت خانە حرکت کردند.
پس از برگشت آنها بە خانە، خانوادەی دالیا از بیم بازداشت، از انتقال دخترشان برای خارج کردن ساچمەها به بیمارستان و مراکز درمانی خوداری کردند. مادر دالیا تمام ٢٥ ساچمەی در بدن دخترش را خود در خانە خارج کردە بود.
خانوادە اندام از ترس بازداشت دختر نوجوانشان او را بە خانە خواهرش منتقل کردند و پس از حدود ١٠ روز کە وضعیت جسمانی او بهبود پیدا کرد، دوبارە بە خانە خودشان بازگشتند.
زمانی که خانوادە اندام دخترشان را بە خانە خواهرش منتقل کردە بودند، او دو عدد اسپری داشتە که همراە خود بردە بود. پس از بازگشت بە خانە مادر دالیا متوجه میشود که دو اسپری خالی شده است. او که اسپریها را تکان دادە بود از دالیا پرسیده که «این همان اسپریهاست که با خودت بردی؟» و دالیا در پاسخ گفتە بود که «نه، این دو اسپری دیگر است کە خریدم.»
⚪️ دالیا همچنین پس از بهبودی دوبارە بە اعتراضهای مردمی در سنندج پیوستە بود. او در محلە شریفآباد سنندج، به دست نیروهای امنیتی از ناحیە سر مورد ضرب و شتم قرار گرفته و آسیب دیدە بود.
دالیا پس از مورد ضرب و شتم قرار گرفتن با باتوم، توسط یک خانوادە دیگر بە خانە برگشته بود. او برای مادرش نقل کردە است کە چهار مرد دالیا و دو دختر نوجوان و یک زن دیگر را تعقیب کردە بودند، ولی آنها موفق شدهاند از دست نیروهای سرکوبگر فرار کنند.
این نوجوان پس از چند روز بە مادرش گفت: «کمی سرم درد میکند و اگر امکان دارد موهای سرم را نوازش کن». مادر دالیا وقتی بە موهای پشت سر دالیا دست زد از دالیا شنید که «بە پشت سرم دست نزن» و وقتی مادرش دلیل آن را جویا شد، دالیا به او گفت: «دیروز با باتوم بە سرم ضربە زدەاند و چیزی نگفتم کە شما، ناراحت نشوید.»
سر او بە سمت گردن تقریبا بە اندازە یک تخممرغ پس از ضربە باتوم، ورم کردە بود. دالیا سپس در بیمارستانهای کوثر و توحید سنندج برای این ضرب و شتم مورد درمان قرار گرفت.
پس از این انتقال است که برخی شبها و زمانی که دالیا در خواب بوده با شمارەهای ناشناسی با او تماس گرفته میشده است و دالیا از ترس تهدیدها بە مادرش پناە میبرده و کنار او میخوابیده است.
پس از مدتی اما دالیا تماس شمارەهای ناشناس را از مادرش مخفی کرد. یکی از دوستان دالیا هم گفتە است نیروهای امنیتی بە دالیا گفتە بودند باید خود را بە ادارە اطلاعات معرفی کند و در غیر این صورت او را بازداشت خواهند کرد.
در پی این تماسهای تلفنی و تهدیدهای مکرر نیروهای امنیتی، این نوجوان ۱۴ ساله به افسردگی شدیدی مبتلا شد و در ۱۷ آذر ۱۴۰۲ به زندگی خود پایان داد.
▪️ منبع: زمانه
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
۶ آبان ١٤٠١، مردم سنندج پس از بازگشت از مراسم چهلم #پیمان_منبری، #داریوش_علیزادە، #یحیی_رحیمی و #محمد_امینی، از جانباختگان قیام ژینا دست به تجمع اعتراضی زدند.
نیروهای سرکوبگر در این روز اقدام بە تیراندازی بە سوی معترضان کردند که از بهشت محمدی شهر بازمیگشتند. در نتیجه تیراندازی نیروهای امنیتی، دو معترض بە نامهای #شاهو_بهمنی و #آرام_حبیبی جان خود را از دست دادند. یک معترض دیگر بە نام #امید_حسنی، جوان اهل روستای پایگلان از توابع شهرستان سروآباد در سنندج هم که توسط نیروهای سرکوبگر بازداشت شده بود، در بازداشتگاه زیر شکنجه جان باخت.
⚪️ دالیا اندام، دختری ورزشکار که بە گفتە نزدیکانش تمام وجودش پر از شور و شوق زندگی بود هم در تجمع آن روز شرکت کرده بود. مردم برای مراسم چلهم چهار همشهری معترض جانباختە بە بهشت محمدی رفتە بودند.
⚪️ بە گفتە یکی از نزدیکان دالیا اندام، دوستان دالیا حین بازگشت بە سمت محلە قشلاق سنندج، با او تماس میگیرند و دالیا نیز با تغییر دادن لباس خود به لباس مردانە کردی و جامانە بە سمت قشلاق میرود.
به گفته منابع آگاه، دالیا اندام وقتی بە پل قشلاق رسیدە بود، از پل بالا رفت و بنرهای حکومتی را پایین کشید و آتش زد. نیروهای امنیتی با هجوم بە سمت معترضان، اقدام بە تیراندازی کرد. در نتیجه دالیا از ناحیە هر دو پا و پشت با ٢٥ ساچمە مجروح شد.
دالیا اندام پس از زخمی شدن در کنارە سد قشلاق خود را مخفی کرد. مادر او از زخمی شدن دالیا مطلع شد و بە دنبال او رفت. مادر پس از پیدا کردن دخترش همراه با او ــ که لنگلنگان راه میرفت ــ بە سمت خانە حرکت کردند.
پس از برگشت آنها بە خانە، خانوادەی دالیا از بیم بازداشت، از انتقال دخترشان برای خارج کردن ساچمەها به بیمارستان و مراکز درمانی خوداری کردند. مادر دالیا تمام ٢٥ ساچمەی در بدن دخترش را خود در خانە خارج کردە بود.
خانوادە اندام از ترس بازداشت دختر نوجوانشان او را بە خانە خواهرش منتقل کردند و پس از حدود ١٠ روز کە وضعیت جسمانی او بهبود پیدا کرد، دوبارە بە خانە خودشان بازگشتند.
زمانی که خانوادە اندام دخترشان را بە خانە خواهرش منتقل کردە بودند، او دو عدد اسپری داشتە که همراە خود بردە بود. پس از بازگشت بە خانە مادر دالیا متوجه میشود که دو اسپری خالی شده است. او که اسپریها را تکان دادە بود از دالیا پرسیده که «این همان اسپریهاست که با خودت بردی؟» و دالیا در پاسخ گفتە بود که «نه، این دو اسپری دیگر است کە خریدم.»
⚪️ دالیا همچنین پس از بهبودی دوبارە بە اعتراضهای مردمی در سنندج پیوستە بود. او در محلە شریفآباد سنندج، به دست نیروهای امنیتی از ناحیە سر مورد ضرب و شتم قرار گرفته و آسیب دیدە بود.
دالیا پس از مورد ضرب و شتم قرار گرفتن با باتوم، توسط یک خانوادە دیگر بە خانە برگشته بود. او برای مادرش نقل کردە است کە چهار مرد دالیا و دو دختر نوجوان و یک زن دیگر را تعقیب کردە بودند، ولی آنها موفق شدهاند از دست نیروهای سرکوبگر فرار کنند.
این نوجوان پس از چند روز بە مادرش گفت: «کمی سرم درد میکند و اگر امکان دارد موهای سرم را نوازش کن». مادر دالیا وقتی بە موهای پشت سر دالیا دست زد از دالیا شنید که «بە پشت سرم دست نزن» و وقتی مادرش دلیل آن را جویا شد، دالیا به او گفت: «دیروز با باتوم بە سرم ضربە زدەاند و چیزی نگفتم کە شما، ناراحت نشوید.»
سر او بە سمت گردن تقریبا بە اندازە یک تخممرغ پس از ضربە باتوم، ورم کردە بود. دالیا سپس در بیمارستانهای کوثر و توحید سنندج برای این ضرب و شتم مورد درمان قرار گرفت.
پس از این انتقال است که برخی شبها و زمانی که دالیا در خواب بوده با شمارەهای ناشناسی با او تماس گرفته میشده است و دالیا از ترس تهدیدها بە مادرش پناە میبرده و کنار او میخوابیده است.
پس از مدتی اما دالیا تماس شمارەهای ناشناس را از مادرش مخفی کرد. یکی از دوستان دالیا هم گفتە است نیروهای امنیتی بە دالیا گفتە بودند باید خود را بە ادارە اطلاعات معرفی کند و در غیر این صورت او را بازداشت خواهند کرد.
در پی این تماسهای تلفنی و تهدیدهای مکرر نیروهای امنیتی، این نوجوان ۱۴ ساله به افسردگی شدیدی مبتلا شد و در ۱۷ آذر ۱۴۰۲ به زندگی خود پایان داد.
▪️ منبع: زمانه
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani