Forwarded from هیمه
🔴 از #مقرری_ماه_اول تا عودت #جبرانی و حکایت #قطعه_گوشت_مرده
#جعفر_ابراهیمی
❇️ بنا بر اخبار منتشر شده در فیش اردیبهشت ماه قرار است مقرری ماه اول کسر گردد همچنین چهارصد هزار تومان علیالحساب که ماه قبل واریز شد باید به حساب خزانه عودت دادهشود. حقیقت ماجرا چیست؟
۱. مقرری ماه اول که سالانه از حقوق ما کم می شود یک کار غیرقانونی و ضد معیشت معلم است که فقط در وزارتخانه ما اجرا میگردد و چون فرهنگیان به این امر اعتراض جدی ندارند دولت با خیال راحت هر سال این تخلف را تکرار میکند.
حال چون در ماه اول میزان افزایش حقوق مشخص نبود در اصل در فیش اردیبهشت واریز و سپس کسر می گردد.
۲. از آنجایی که در فروردین ۴۰۰ هزارتومان به صورت علی الحساب واریز شد این پول را به اصطلاح معلمان به دولت مقروضند پس در فیش اردیبهشت این مبلغ کسر خواهد شد.
به عبارتی اگر از میزان افزایش حقوق هر فرد ۴۰۰ هزار تومان را کم کنیم این مبلغ در فیش اردیبهشت بیشتر از فیش اسفند است. چون کسری افزایش حقوق فروردین بابت مقرری ماه اول کم خواهد شد.
حال سوال اساسی اینجاست که این بازی با ارقام چیست؟ چرا دولت بخشی از اضافه کار نه ماه گذشته را می دهد یا در فروردین ۴۰۰ هزار تومان علی الحساب پرداخت می کند و ...⁉️
مگر همین دولت سال پیش در خرداد ماه احکام را اعلام نکرد چرا اینبار در فروردین علی الحساب پرداخت نمود؟
✳️ به نظر می رسد دولت و وزارتخانه خوب می دانند فرهنگیان شاغل و بازنشسته در این #تورم_افسارگسیخته چه وضعیت اسفباری دارند. آنها از پتانسیل اعتراضی جامعه فرهنگیان مطلعند پس میکوشند آن را مدیریت و کنترل کنند و متاسفانه چون در بین معلمان افرادی هستند که منکوب سیستم شدهاند دولت با این بازی با اعداد و پس و پیش کردن پرداختها میکوشد بحران هفته معلم را سپری کند چون متاسفانه کم نیستند معلمانی که با دریافت دو ماه اضافه کار از سال پیش که دیگر ارزشی ندارد کلاه خود را تا هفت آسمان پرتاب میکنند این جماعت مصداق #قطعه_گوشت_مرده #صمد_بهرنگی هستند.
این #جماعت_نقزن و #بیمایه همان کسانی هستند که موقع اعتراض و پیگیری مطالبات یکسره فاز منفی میدهند و میگویند #نمیشود #فایده_ندارد و ... اما از پس هر اعتراض منتظر افزایش حقوق هستند و روزانه چند بار اخبار را چک میکنند و پس از هر #تحصن و #تجمع ، معلمانِ معترض را مورد پرسش قرار میدهند که "حالا به چه نتیجهای رسیدید؟ فایده داشت؟ "
این افراد ترسو در عین حال که میخواهند خود را بیتفاوت و ناامید به نتیجه اعتراضات نشان دهند شاید نذر و #دعا برای تحقق اعتراضات هم بکنند.
آنها از افزایش حقوق خوششان می آید اما حاضر نیستند اعتراض کنند به عبارتی کارگزار و #مزدور_سیستم هستند.
البته حساب #معلمان_شریفی که جرات اعتراض ندارند اما نق هم نمیزنند و لفاظی هم نمی کنند از این جماعت بیمایه جدا است. معلمانی که به هر دلیل میترسند را باید آگاه نمود و حمایت کرد تا کنشگری کنند و این جماعت سالوس را باید بایکوت کرد.
🔶 حال آنهایی که در کار #پروندهسازی و #گزینش هستند روانشناسی معلمان را میدانند آنها ماهانه از طریق همین همکاران محترم! کلی گزارش بر علیه فعالان و معلمان دیگر دریافت میکنند.
پس خوب می دانند کی علیالحساب بدهند کی پس بگیرند کی مقرری ماه اول را کم کنند و ...
بیایید کمی از دریچه دولت به موضوع نگاه کنیم وقتی ما به حقوق خود آگاه نیستیم چرا باید دولت کاسبکاری چون #دولت_بنفش حقوق ما را اصولی بالا ببرد و پرداخت کند وقتی به معلمان بابت سال پیش بدهکار هستند اما برخی برای تصحیح اوراق و مراقبت امتحان و اضافهکار از بقیه سبقت میگیرند چرا وزارتخانه اضافهکارها را به موقع پرداخت کند؟ چه دلیلی دارد؟
✴️ با این تحلیل اگر کسانی گمان میکنند اگر اعتراضات صنفی اخیر نبود باز دولت سخاوتمندانه اضافهکارها را پرداخت میکرد یا حقوقها را افزایش می داد یا سطح حقوقشان همین بود سخت در اشتباهند.
اگر نبود فداکاری فعالان و پیشروان صنفی ، بخصوص زنان پیشتاز در کنشگری صنفی، اگر همین تشکلهای صنفی با تمام ضعفهایشان نبودند اگر شورای هماهنگی با برخی ناهماهنگیهایش نبود الان باید مثل نیروهای خرید خدمتی ماهانه ۶۰۰ هزار تومان حقوق دریافت می کردیم میگویید نه.
پس ببینیم فاز بعدی اضافه کار کی پرداخت خواهد شد؟
آنهایی که شک به دستاوردهای کنشگری صنفی دارند هنوز ماهیت یک #ساختار_هار_نئولیبرالی را نشناختهاند. ساختاری که بعد از پولی سازی اوقات فراغت، بهداشت و درمان، آموزش و ... اگر بتواند تنفس انسان را هم پولی می کند تا منبع چپاول اقلیتی دزد و فاسد گردد تا پورشهسواران سرمست از ثروتهای باد آورده بعد از کشتن انسانها، پول دیه را به رخ مردم بکشند. این ساختار فاسد را باید دگرگون کرد و طرحی نو در انداخت.
۹۸/۲/۳۱
عضویت کانال :
https://tttttt.me/kahimeh
🔺🔺🔺
#جعفر_ابراهیمی
❇️ بنا بر اخبار منتشر شده در فیش اردیبهشت ماه قرار است مقرری ماه اول کسر گردد همچنین چهارصد هزار تومان علیالحساب که ماه قبل واریز شد باید به حساب خزانه عودت دادهشود. حقیقت ماجرا چیست؟
۱. مقرری ماه اول که سالانه از حقوق ما کم می شود یک کار غیرقانونی و ضد معیشت معلم است که فقط در وزارتخانه ما اجرا میگردد و چون فرهنگیان به این امر اعتراض جدی ندارند دولت با خیال راحت هر سال این تخلف را تکرار میکند.
حال چون در ماه اول میزان افزایش حقوق مشخص نبود در اصل در فیش اردیبهشت واریز و سپس کسر می گردد.
۲. از آنجایی که در فروردین ۴۰۰ هزارتومان به صورت علی الحساب واریز شد این پول را به اصطلاح معلمان به دولت مقروضند پس در فیش اردیبهشت این مبلغ کسر خواهد شد.
به عبارتی اگر از میزان افزایش حقوق هر فرد ۴۰۰ هزار تومان را کم کنیم این مبلغ در فیش اردیبهشت بیشتر از فیش اسفند است. چون کسری افزایش حقوق فروردین بابت مقرری ماه اول کم خواهد شد.
حال سوال اساسی اینجاست که این بازی با ارقام چیست؟ چرا دولت بخشی از اضافه کار نه ماه گذشته را می دهد یا در فروردین ۴۰۰ هزار تومان علی الحساب پرداخت می کند و ...⁉️
مگر همین دولت سال پیش در خرداد ماه احکام را اعلام نکرد چرا اینبار در فروردین علی الحساب پرداخت نمود؟
✳️ به نظر می رسد دولت و وزارتخانه خوب می دانند فرهنگیان شاغل و بازنشسته در این #تورم_افسارگسیخته چه وضعیت اسفباری دارند. آنها از پتانسیل اعتراضی جامعه فرهنگیان مطلعند پس میکوشند آن را مدیریت و کنترل کنند و متاسفانه چون در بین معلمان افرادی هستند که منکوب سیستم شدهاند دولت با این بازی با اعداد و پس و پیش کردن پرداختها میکوشد بحران هفته معلم را سپری کند چون متاسفانه کم نیستند معلمانی که با دریافت دو ماه اضافه کار از سال پیش که دیگر ارزشی ندارد کلاه خود را تا هفت آسمان پرتاب میکنند این جماعت مصداق #قطعه_گوشت_مرده #صمد_بهرنگی هستند.
این #جماعت_نقزن و #بیمایه همان کسانی هستند که موقع اعتراض و پیگیری مطالبات یکسره فاز منفی میدهند و میگویند #نمیشود #فایده_ندارد و ... اما از پس هر اعتراض منتظر افزایش حقوق هستند و روزانه چند بار اخبار را چک میکنند و پس از هر #تحصن و #تجمع ، معلمانِ معترض را مورد پرسش قرار میدهند که "حالا به چه نتیجهای رسیدید؟ فایده داشت؟ "
این افراد ترسو در عین حال که میخواهند خود را بیتفاوت و ناامید به نتیجه اعتراضات نشان دهند شاید نذر و #دعا برای تحقق اعتراضات هم بکنند.
آنها از افزایش حقوق خوششان می آید اما حاضر نیستند اعتراض کنند به عبارتی کارگزار و #مزدور_سیستم هستند.
البته حساب #معلمان_شریفی که جرات اعتراض ندارند اما نق هم نمیزنند و لفاظی هم نمی کنند از این جماعت بیمایه جدا است. معلمانی که به هر دلیل میترسند را باید آگاه نمود و حمایت کرد تا کنشگری کنند و این جماعت سالوس را باید بایکوت کرد.
🔶 حال آنهایی که در کار #پروندهسازی و #گزینش هستند روانشناسی معلمان را میدانند آنها ماهانه از طریق همین همکاران محترم! کلی گزارش بر علیه فعالان و معلمان دیگر دریافت میکنند.
پس خوب می دانند کی علیالحساب بدهند کی پس بگیرند کی مقرری ماه اول را کم کنند و ...
بیایید کمی از دریچه دولت به موضوع نگاه کنیم وقتی ما به حقوق خود آگاه نیستیم چرا باید دولت کاسبکاری چون #دولت_بنفش حقوق ما را اصولی بالا ببرد و پرداخت کند وقتی به معلمان بابت سال پیش بدهکار هستند اما برخی برای تصحیح اوراق و مراقبت امتحان و اضافهکار از بقیه سبقت میگیرند چرا وزارتخانه اضافهکارها را به موقع پرداخت کند؟ چه دلیلی دارد؟
✴️ با این تحلیل اگر کسانی گمان میکنند اگر اعتراضات صنفی اخیر نبود باز دولت سخاوتمندانه اضافهکارها را پرداخت میکرد یا حقوقها را افزایش می داد یا سطح حقوقشان همین بود سخت در اشتباهند.
اگر نبود فداکاری فعالان و پیشروان صنفی ، بخصوص زنان پیشتاز در کنشگری صنفی، اگر همین تشکلهای صنفی با تمام ضعفهایشان نبودند اگر شورای هماهنگی با برخی ناهماهنگیهایش نبود الان باید مثل نیروهای خرید خدمتی ماهانه ۶۰۰ هزار تومان حقوق دریافت می کردیم میگویید نه.
پس ببینیم فاز بعدی اضافه کار کی پرداخت خواهد شد؟
آنهایی که شک به دستاوردهای کنشگری صنفی دارند هنوز ماهیت یک #ساختار_هار_نئولیبرالی را نشناختهاند. ساختاری که بعد از پولی سازی اوقات فراغت، بهداشت و درمان، آموزش و ... اگر بتواند تنفس انسان را هم پولی می کند تا منبع چپاول اقلیتی دزد و فاسد گردد تا پورشهسواران سرمست از ثروتهای باد آورده بعد از کشتن انسانها، پول دیه را به رخ مردم بکشند. این ساختار فاسد را باید دگرگون کرد و طرحی نو در انداخت.
۹۸/۲/۳۱
عضویت کانال :
https://tttttt.me/kahimeh
🔺🔺🔺
Telegram
هیمه
من هیمه ام
برادر خوبم
بشکن مرا
برای اجاق سردت
آتشم بزن...
خسرو گلسرخی
اینجا یادداشتها را بنام جعفر ابراهیمی میگذارم گاهی هم شعری یا دل نوشته یا داستانکی بنام مادریام یئلماز اَزَندَریانی
برادر خوبم
بشکن مرا
برای اجاق سردت
آتشم بزن...
خسرو گلسرخی
اینجا یادداشتها را بنام جعفر ابراهیمی میگذارم گاهی هم شعری یا دل نوشته یا داستانکی بنام مادریام یئلماز اَزَندَریانی
🔴 💠 #بیانیه
به نام خداوند جان و خرد
🔹 #بیانیه_کانون_صنفی_معلمان_تهران در ارتباط با پرونده سازی برای #جعفر_ابراهیمی
عدالت و آزادی در معنای امروزین آن، دو آرزوی کمیاب و دیریاب ملت ایران است که از بیشاز ۱۱۵ سال پیش تاکنون، برای دستیابی به آنها تلاشها و جانفشانیهای فراوان داشته؛ دوبار انقلاب کرده و بارها به روشهایی دیگر برای دستیابی به این مطلوب به کوششهایی بیثمر پرداخته است.
انقلاب ۵۷ که عدالت و آزادی محوریترین شعار آن و عامل جوشش مردمیاش بود، با تغییر رویکرد به شکلی ساختاری و با تدوین برنامههایی برگرفته از نهادهای راستگرای بینالمللی و بدتر از آن با مدیریتی ضعیف، یکهسالارانه و حامیپرور، مسیری را در پیش گرفت که جز به نابرابری و شکاف عظیم طبقاتی، به مقصد دیگری نمیرسید.
حاکمان کنونی از آنجا که شجاعت اعتراف به شکست سیاستگذاریها در سیساله اخیر و تغییر رویکرد را ندارند، در تلاشند همراه با نمایشهای پوپولیستی از عدالتخواهی، هر نوع کنش آگاهی بخش جمعی و فردی در راستای روشنگری نتایج مصیبتبار این سیاستها را با عنوانهایی جعلی و وارونه جلوه دهند و سرکوب کنند.
در این شرایط است که فصل حقوق ملت در قانون اساسی تعطیل و حذف میشود، کنشگران و نهادهای مدنی خواستار اجرای این فصل از قانون، حتی قبل از هرگونه اقدامی صرفا به دلیل قصد تنظیم یک شکایت، بازداشت و متهم میشوند، دهها مانع شبه قانونی برای فعالیت آزادانه نهادهای مدنی تراشیده میشود و کنشگران این عرصه حتی در شرایط بشدت نابسامان چندسال اخیر، به طور مداوم مورد پیگرد قرار گرفته، برای انجام کمترین اقدامات جمعی در غیرسیاسیترین مقولهها از محیطزیست گرفته تا اعتراض به عدم پرداخت دستمزد و تلاش برای برابری خواهی و خروج آموزش و پرورش کشور از ناکارآمدی کنونی، متهم میشوند به تبلیغ علیه نظام، اخلال در نظم عمومی، اقدام علیه امنیت (؟!) و... در پی این اتهامات، در معرض محکومیت به حبسهای سنگین، اخراج از محیط کار و... قرار میگیرند.
جعفر ابراهیمی از این دست کنشگران است که در راستای تامین عدالت اجتماعی، تامین آموزش رایگان و با کیفیت، فعالیت آزاد و مستقل نهادهای مدنی تلاشهای فکری و اجتماعی میکند و از همین رو با احضارها، متهم سازیها و پیگردهای مختلف و پرونده سازی روبرو بوده و اکنون در آستانه تشکیل دادگاه و محکومیت احتمالی است که مطمئنا با هدف محدود نمودن شخص او و ایجاد هراس از ورود به فعالیتهای مدنی از جانب معلمان و کنشگران در عرصههای دیگر است، آن هم در شرایطی که ناظران اجتماعی بیطرف و حتی در درون دستگاه حکومتی، پیشبینی میکنند که جامعه به دلیل شدت فشارهای اقتصادی، اجتماعی، دچار نابسامانی های متعدد بوده و آستانه تحمل آن برای ورود فشارهای بیشتر به مرزهای پایانی رسیده است؛ تکرار روشهای غلط گذشته از قبیل پروندهسازی برای فعالان، نهتنها کارساز نیست، که جز با ایجاد تغییرات بنیادی در سیاستگذاریها نتایجی کاملا وارونه برای سیاستگذاران خواهد داشت.
اگر در بیش از بیست سال گذشته، پرونده سازی برای فعالان مدنی و صنفی در حوزههای مختلف، برای بهشتی، بداقی، باغانی، باقری، عبدی، حبیبی، رمضان زاده، غلامی، فرحزادی، ... از میان معلمان؛ سلطانی، داودی، ستوده، محمدی، نیلی، کیخسروی، ... از میان وکلا؛ و دهها فعال کارگری، روزنامه نگار، فعال محیط زیست، دانشجو، نویسنده و حتی برخی موسسان انجمنهای خیریه، ... موجب کاهش اعتراضاتی که زمینه اقتصادی-اجتماعی دارند، شده است؛ حکم محکومیت دادن به جعفر ابراهیمی و دهها فعال دیگر که هماکنون در معرض پروندهسازیهای گوناگون قرار دارند، نیز به کاهش اعتراضات کمک خواهد کرد.
ما بر این باوریم که اگر گزینه بد برای حاکمان کنونی، اعتراف به شکست سیاستگذاریها دستکم در بیش از سه دههی اخیر باشد، گزینه بدتر ادامه مسیر کنونی است که جز فروپاشی نظام اجتماعی حاصلی نخواهد داشت.
کانون صنفی معلمان ضمن اعلام پشتیبانی و حمایت قوی از این عضو فعال خود، خواهان مختومه اعلام نمودن پرونده تمام فعالان مدنی و صنفی از جمله جعفر ابراهیمی و بازگشت طراحان این اقدامات به قانون، عدالت محوری به معنای واقعی کلمه و تعهد به رعایت آزادیها و حقوق ملت دستکم در چارچوب همین قوانین موجود میباشد.
#کانون_صنفی_معلمان_ایران_(تهران)
۱۴۰۰/۸/۷
#پروندهسازی_علیه_فعالانصنفی_را_متوقف_کنید
🔻🔻🔻
به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
لینک عضویت #کانال_معلمان_عدالتخواه
https://tttttt.me/joinchat/QQ_Z8ocDVbBvpIRz
🔹🔹🔹
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
به نام خداوند جان و خرد
🔹 #بیانیه_کانون_صنفی_معلمان_تهران در ارتباط با پرونده سازی برای #جعفر_ابراهیمی
عدالت و آزادی در معنای امروزین آن، دو آرزوی کمیاب و دیریاب ملت ایران است که از بیشاز ۱۱۵ سال پیش تاکنون، برای دستیابی به آنها تلاشها و جانفشانیهای فراوان داشته؛ دوبار انقلاب کرده و بارها به روشهایی دیگر برای دستیابی به این مطلوب به کوششهایی بیثمر پرداخته است.
انقلاب ۵۷ که عدالت و آزادی محوریترین شعار آن و عامل جوشش مردمیاش بود، با تغییر رویکرد به شکلی ساختاری و با تدوین برنامههایی برگرفته از نهادهای راستگرای بینالمللی و بدتر از آن با مدیریتی ضعیف، یکهسالارانه و حامیپرور، مسیری را در پیش گرفت که جز به نابرابری و شکاف عظیم طبقاتی، به مقصد دیگری نمیرسید.
حاکمان کنونی از آنجا که شجاعت اعتراف به شکست سیاستگذاریها در سیساله اخیر و تغییر رویکرد را ندارند، در تلاشند همراه با نمایشهای پوپولیستی از عدالتخواهی، هر نوع کنش آگاهی بخش جمعی و فردی در راستای روشنگری نتایج مصیبتبار این سیاستها را با عنوانهایی جعلی و وارونه جلوه دهند و سرکوب کنند.
در این شرایط است که فصل حقوق ملت در قانون اساسی تعطیل و حذف میشود، کنشگران و نهادهای مدنی خواستار اجرای این فصل از قانون، حتی قبل از هرگونه اقدامی صرفا به دلیل قصد تنظیم یک شکایت، بازداشت و متهم میشوند، دهها مانع شبه قانونی برای فعالیت آزادانه نهادهای مدنی تراشیده میشود و کنشگران این عرصه حتی در شرایط بشدت نابسامان چندسال اخیر، به طور مداوم مورد پیگرد قرار گرفته، برای انجام کمترین اقدامات جمعی در غیرسیاسیترین مقولهها از محیطزیست گرفته تا اعتراض به عدم پرداخت دستمزد و تلاش برای برابری خواهی و خروج آموزش و پرورش کشور از ناکارآمدی کنونی، متهم میشوند به تبلیغ علیه نظام، اخلال در نظم عمومی، اقدام علیه امنیت (؟!) و... در پی این اتهامات، در معرض محکومیت به حبسهای سنگین، اخراج از محیط کار و... قرار میگیرند.
جعفر ابراهیمی از این دست کنشگران است که در راستای تامین عدالت اجتماعی، تامین آموزش رایگان و با کیفیت، فعالیت آزاد و مستقل نهادهای مدنی تلاشهای فکری و اجتماعی میکند و از همین رو با احضارها، متهم سازیها و پیگردهای مختلف و پرونده سازی روبرو بوده و اکنون در آستانه تشکیل دادگاه و محکومیت احتمالی است که مطمئنا با هدف محدود نمودن شخص او و ایجاد هراس از ورود به فعالیتهای مدنی از جانب معلمان و کنشگران در عرصههای دیگر است، آن هم در شرایطی که ناظران اجتماعی بیطرف و حتی در درون دستگاه حکومتی، پیشبینی میکنند که جامعه به دلیل شدت فشارهای اقتصادی، اجتماعی، دچار نابسامانی های متعدد بوده و آستانه تحمل آن برای ورود فشارهای بیشتر به مرزهای پایانی رسیده است؛ تکرار روشهای غلط گذشته از قبیل پروندهسازی برای فعالان، نهتنها کارساز نیست، که جز با ایجاد تغییرات بنیادی در سیاستگذاریها نتایجی کاملا وارونه برای سیاستگذاران خواهد داشت.
اگر در بیش از بیست سال گذشته، پرونده سازی برای فعالان مدنی و صنفی در حوزههای مختلف، برای بهشتی، بداقی، باغانی، باقری، عبدی، حبیبی، رمضان زاده، غلامی، فرحزادی، ... از میان معلمان؛ سلطانی، داودی، ستوده، محمدی، نیلی، کیخسروی، ... از میان وکلا؛ و دهها فعال کارگری، روزنامه نگار، فعال محیط زیست، دانشجو، نویسنده و حتی برخی موسسان انجمنهای خیریه، ... موجب کاهش اعتراضاتی که زمینه اقتصادی-اجتماعی دارند، شده است؛ حکم محکومیت دادن به جعفر ابراهیمی و دهها فعال دیگر که هماکنون در معرض پروندهسازیهای گوناگون قرار دارند، نیز به کاهش اعتراضات کمک خواهد کرد.
ما بر این باوریم که اگر گزینه بد برای حاکمان کنونی، اعتراف به شکست سیاستگذاریها دستکم در بیش از سه دههی اخیر باشد، گزینه بدتر ادامه مسیر کنونی است که جز فروپاشی نظام اجتماعی حاصلی نخواهد داشت.
کانون صنفی معلمان ضمن اعلام پشتیبانی و حمایت قوی از این عضو فعال خود، خواهان مختومه اعلام نمودن پرونده تمام فعالان مدنی و صنفی از جمله جعفر ابراهیمی و بازگشت طراحان این اقدامات به قانون، عدالت محوری به معنای واقعی کلمه و تعهد به رعایت آزادیها و حقوق ملت دستکم در چارچوب همین قوانین موجود میباشد.
#کانون_صنفی_معلمان_ایران_(تهران)
۱۴۰۰/۸/۷
#پروندهسازی_علیه_فعالانصنفی_را_متوقف_کنید
🔻🔻🔻
به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
لینک عضویت #کانال_معلمان_عدالتخواه
https://tttttt.me/joinchat/QQ_Z8ocDVbBvpIRz
🔹🔹🔹
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
🔴 پروندهسازی علیه #جعفر_ابراهیمی و احضار بازرس شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران به دادگاه
در ادامه تشدید فشارها و پروندهسازی و احضار فعالان صنفی و مدنی در کشور ، طبق ابلاغیههای صادر شده ، #جعفر_ابراهیمی ، بازرس شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران به دادگاه احضار شدهاست و روز یکشنبه ، ۹ آبان، به اتهام واهی و بیاساس « نشر اکاذیب » محاکمه خواهد شد. در ابلاغیه دیگر این فعال فعال صنفی در دادگاه انقلاب کرج به اتهامات بیپایه « تبلیغ علیه نظام » و « اقدام علیه امنیت کشور » در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۰ محاکمه خواهد شد.
کانون صنفی معلمان تهران طی بیانیهای نسبت به این پروندهسازی علیه عضو خود اعتراض نمودهاست در بخشهایی از این بیانیه آمدهاست :
«جعفر ابراهیمی از این دست کنشگران است که در راستای تامین عدالت اجتماعی، تامین آموزش رایگان و با کیفیت، فعالیت آزاد و مستقل نهادهای مدنی تلاشهای فکری و اجتماعی میکند و از همین رو با احضارها، متهم سازیها و پیگردهای مختلف و پرونده سازی روبرو بوده و اکنون در آستانه تشکیل دادگاه و محکومیت احتمالی است که مطمئنا با هدف محدود نمودن شخص او و ایجاد هراس از ورود به فعالیتهای مدنی از جانب معلمان و کنشگران در عرصههای دیگر است، آن هم در شرایطی که ناظران اجتماعی بیطرف و حتی در درون دستگاه حکومتی، پیشبینی میکنند که جامعه به دلیل شدت فشارهای اقتصادی، اجتماعی، دچار نابسامانی های متعدد بوده و آستانه تحمل آن برای ورود فشارهای بیشتر به مرزهای پایانی رسیده است؛ تکرار روشهای غلط گذشته از قبیل پروندهسازی برای فعالان، نهتنها کارساز نیست، که جز با ایجاد تغییرات بنیادی در سیاستگذاریها نتایجی کاملا وارونه برای سیاستگذاران خواهد داشت.»
#پروندهسازی_علیه_فعالانصنفی_را_متوقف_کنید
#معلمان_زندانی را آزاد کنید.
https://tttttt.me/kashowra/3129
منبع : کانال تلگرامی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔻🔻🔻🔻
لینک عضویت #کانال_معلمان_عدالتخواه
https://tttttt.me/joinchat/QQ_Z8ocDVbBvpIRz
در ادامه تشدید فشارها و پروندهسازی و احضار فعالان صنفی و مدنی در کشور ، طبق ابلاغیههای صادر شده ، #جعفر_ابراهیمی ، بازرس شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران به دادگاه احضار شدهاست و روز یکشنبه ، ۹ آبان، به اتهام واهی و بیاساس « نشر اکاذیب » محاکمه خواهد شد. در ابلاغیه دیگر این فعال فعال صنفی در دادگاه انقلاب کرج به اتهامات بیپایه « تبلیغ علیه نظام » و « اقدام علیه امنیت کشور » در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۰ محاکمه خواهد شد.
کانون صنفی معلمان تهران طی بیانیهای نسبت به این پروندهسازی علیه عضو خود اعتراض نمودهاست در بخشهایی از این بیانیه آمدهاست :
«جعفر ابراهیمی از این دست کنشگران است که در راستای تامین عدالت اجتماعی، تامین آموزش رایگان و با کیفیت، فعالیت آزاد و مستقل نهادهای مدنی تلاشهای فکری و اجتماعی میکند و از همین رو با احضارها، متهم سازیها و پیگردهای مختلف و پرونده سازی روبرو بوده و اکنون در آستانه تشکیل دادگاه و محکومیت احتمالی است که مطمئنا با هدف محدود نمودن شخص او و ایجاد هراس از ورود به فعالیتهای مدنی از جانب معلمان و کنشگران در عرصههای دیگر است، آن هم در شرایطی که ناظران اجتماعی بیطرف و حتی در درون دستگاه حکومتی، پیشبینی میکنند که جامعه به دلیل شدت فشارهای اقتصادی، اجتماعی، دچار نابسامانی های متعدد بوده و آستانه تحمل آن برای ورود فشارهای بیشتر به مرزهای پایانی رسیده است؛ تکرار روشهای غلط گذشته از قبیل پروندهسازی برای فعالان، نهتنها کارساز نیست، که جز با ایجاد تغییرات بنیادی در سیاستگذاریها نتایجی کاملا وارونه برای سیاستگذاران خواهد داشت.»
#پروندهسازی_علیه_فعالانصنفی_را_متوقف_کنید
#معلمان_زندانی را آزاد کنید.
https://tttttt.me/kashowra/3129
منبع : کانال تلگرامی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔻🔻🔻🔻
لینک عضویت #کانال_معلمان_عدالتخواه
https://tttttt.me/joinchat/QQ_Z8ocDVbBvpIRz
Telegram
کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔴 پروندهسازی و احضار #جعفر_ابراهیمی ، بازرس شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران به دادگاه انقلاب و عمومی کرج
🔹🔹🔹
کانال تلگرامی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران :
https://tttttt.me/kashowra
تماس با دبیرخانه ی شورا:
@shora_hamahangi
@xs1355…
🔹🔹🔹
کانال تلگرامی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران :
https://tttttt.me/kashowra
تماس با دبیرخانه ی شورا:
@shora_hamahangi
@xs1355…
🔴به قتل نویسندگان آزادیخواه پایان دهید!
بیانیه کانون نویسندگان ایران
ماه پیش باخبر شدیم که چهار نویسندهی عضو کانون نویسندگان ایران، #بکتاش_آبتین، #رضا_خندان (مهابادی)، #کیوان_باژن و #آرش_گنجی در زندان اوین به بیماری کرونا مبتلا شدهاند. وضع دو تن از آنان، آبتین و خندان، نگرانکننده بود. زندانبانان حکومت بکتاش آبتین را با وجود علائم آشکار بیماری، بی هیچ درمان موثری چندین روز میان بند و بهداری سرگردان کردند و سرانجام انتقال شبانهی آبتین به بیمارستان، در بیخبری همبندان و خانوادهاش، زمانی صورت گرفت که از او تنها جسمی نیمهجان باقی مانده بود. اما مأموران حکومت دست از آزار او برنداشتند و همان #جسم_نیمهجان را هم در بیمارستان طالقانی تهران، با غل و زنجیر و در حضور سنگین نیروهای امنیتی، به تخت بستند. بیخبری از آبتین در این وضعیت هم چندین روز ادامه داشت. کوشش اولیهی خانواده و وکیل بکتاش برای گرفتن مرخصی استعلاجی از زندان برای پیگیری درمان او بینتیجه بود، و این وجه دیگری از برخورد عامدانهی حکومت بود که یکراست جان او را نشانه گرفته بود. سرانجام زندانبانان زمانی به او مرخصی دادند که ریههایش درگیر بیماری شده و سلامتش سخت به وخامت گراییده بود و روزها، ساعتها و چه بسا لحظههای ابتدایی مراقبت پزشکی که دورهی حیاتی درمان است یکسر از دست رفته بود. سپس همین ماجرا بر رضا خندان (مهابادی) گذشت، با این تفاوت که اندکی زودتر به درخواست مرخصی او پاسخ دادند. امروز وضع بکتاش آبتین سخت نگرانکننده است تا جایی که او در حال جنگیدن با مرگ است و چند روزی است که پزشکان او را به کمای مصنوعی بردهاند، و این یعنی آخرین تقلاها برای زنده ماندن و جَستن از مرگ.
تازه از مراسم ناتمام یادبود بیست و سومین سالگرد ستمکشتگان راه آزادی، #محمد_مختاری و #محمدجعفر_پوینده، باز آمده بودیم که اخبار تکاندهنده یکی از پس دیگری بر سرمان آوار شد تا در خاطرمان مکرر شود که قاتلان پیشین نه تنها «خودسر» نبودند بلکه مدرسان بازجوها و زندانبانان امروز بودهاند و راه آنان همان است که تا دیروز بود؛ دیروز با کارد و طناب میکشتند و امروز با پروندهسازی، به قتلگاه بردن، رها کردن زندانی بیمار به حال خود و کشتن او با مرگی تدریجی. این سرنوشت شومی است که نه تنها برای نویسندگان زندانی بلکه برای همهی زندانیان سیاسی از جمله #زنان_زندانی رقم خورده است. در ماههای گذشته زندانیانی به دلیل بیماری، عدم اعزامِ به موقع به بیمارستان و در سکوت خبری، قربانی سیستم سرکوبگر حکومتی شدهاند که جز کشتار، ستم، فقر و فساد و خرافات حاصلی ندارد و جامعه را به ورطهی افسردگی و نیستی میبرد. حکومتی که وقتی توان تبدیل جامعه به گورستان را ندارد، به جانِ زندانیان سیاسی میافتد و تا میتواند انتقام شکستهایش را از مخالفان، نویسندگان، و منتقدانِ در بند میگیرد. حاکمان، آمران و عاملان ستمگر و سیاهکار جمهوری اسلامی به خیال خام خود با به بند کشیدن و قتل عمد و خاموش نویسندگان مستقل و آزادیخواه و زنان و مردان مبارز، به همهی مردم معترض پیام میدهند که از اعتراض و آزادیخواهی دست بردارند. غافل از آنکه کانون نویسندگان ایران سر سوزنی از آرمانهایش پا پس نخواهد کشید. کانون هرگز یاران خویش را تنها نخواهد گذاشت و تا درمان کامل، در کنارشان خواهد بود، گرچه این چیزی از مسئولیت حکومت نمیکاهد. بیتردید، وظیفهی حفظ سلامت و درمان زندانیِ بیمار بر عهدهی زندانبان است و چنان که بارها گفتهایم حکومت جمهوری اسلامی، مسئول عواقب هر اتفاقیست که برای نویسندگان زندانی بهخصوص بکتاش آبتین پیش آید. حکومت عامدانه جان زندانیان سیاسی را به بازی گرفته است و آنان باید پیش از وقوع هر فاجعهای آزاد شوند، خاصه آنکه همه میدانیم این نویسندگان هیچ جرمی مرتکب نشدهاند که بخواهد مجازاتی برایشان در کار باشد.
کانون نویسندگان ایران، #پروندهسازی و #قتل_خاموش نویسندگان آزادیخواه را محکوم میکند، حکومت جمهوری اسلامی و وزارت اطلاعات و قوه قضاییهی آن را مسئول مستقیم هر اتفاق ناگواری میداند که برای بکتاش آبتین رخ دهد. کانون خواهان بستن پروندههای قضایی، آزادی کامل، بی قید و شرط و فوری اعضای دربند خود و دیگر زندانیان سیاسی و عقیدتی است.
کانون نویسندگان ایران
۱۵ دی ۱۴۰۰
#حفظ_جان_زندانیان_وظیفه_حکومت_است
#سرکوب_سیستماتیک
#قتلهای_زنجیرهای
#کشتار_سیستماتیک_دگراندیشان
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
بیانیه کانون نویسندگان ایران
ماه پیش باخبر شدیم که چهار نویسندهی عضو کانون نویسندگان ایران، #بکتاش_آبتین، #رضا_خندان (مهابادی)، #کیوان_باژن و #آرش_گنجی در زندان اوین به بیماری کرونا مبتلا شدهاند. وضع دو تن از آنان، آبتین و خندان، نگرانکننده بود. زندانبانان حکومت بکتاش آبتین را با وجود علائم آشکار بیماری، بی هیچ درمان موثری چندین روز میان بند و بهداری سرگردان کردند و سرانجام انتقال شبانهی آبتین به بیمارستان، در بیخبری همبندان و خانوادهاش، زمانی صورت گرفت که از او تنها جسمی نیمهجان باقی مانده بود. اما مأموران حکومت دست از آزار او برنداشتند و همان #جسم_نیمهجان را هم در بیمارستان طالقانی تهران، با غل و زنجیر و در حضور سنگین نیروهای امنیتی، به تخت بستند. بیخبری از آبتین در این وضعیت هم چندین روز ادامه داشت. کوشش اولیهی خانواده و وکیل بکتاش برای گرفتن مرخصی استعلاجی از زندان برای پیگیری درمان او بینتیجه بود، و این وجه دیگری از برخورد عامدانهی حکومت بود که یکراست جان او را نشانه گرفته بود. سرانجام زندانبانان زمانی به او مرخصی دادند که ریههایش درگیر بیماری شده و سلامتش سخت به وخامت گراییده بود و روزها، ساعتها و چه بسا لحظههای ابتدایی مراقبت پزشکی که دورهی حیاتی درمان است یکسر از دست رفته بود. سپس همین ماجرا بر رضا خندان (مهابادی) گذشت، با این تفاوت که اندکی زودتر به درخواست مرخصی او پاسخ دادند. امروز وضع بکتاش آبتین سخت نگرانکننده است تا جایی که او در حال جنگیدن با مرگ است و چند روزی است که پزشکان او را به کمای مصنوعی بردهاند، و این یعنی آخرین تقلاها برای زنده ماندن و جَستن از مرگ.
تازه از مراسم ناتمام یادبود بیست و سومین سالگرد ستمکشتگان راه آزادی، #محمد_مختاری و #محمدجعفر_پوینده، باز آمده بودیم که اخبار تکاندهنده یکی از پس دیگری بر سرمان آوار شد تا در خاطرمان مکرر شود که قاتلان پیشین نه تنها «خودسر» نبودند بلکه مدرسان بازجوها و زندانبانان امروز بودهاند و راه آنان همان است که تا دیروز بود؛ دیروز با کارد و طناب میکشتند و امروز با پروندهسازی، به قتلگاه بردن، رها کردن زندانی بیمار به حال خود و کشتن او با مرگی تدریجی. این سرنوشت شومی است که نه تنها برای نویسندگان زندانی بلکه برای همهی زندانیان سیاسی از جمله #زنان_زندانی رقم خورده است. در ماههای گذشته زندانیانی به دلیل بیماری، عدم اعزامِ به موقع به بیمارستان و در سکوت خبری، قربانی سیستم سرکوبگر حکومتی شدهاند که جز کشتار، ستم، فقر و فساد و خرافات حاصلی ندارد و جامعه را به ورطهی افسردگی و نیستی میبرد. حکومتی که وقتی توان تبدیل جامعه به گورستان را ندارد، به جانِ زندانیان سیاسی میافتد و تا میتواند انتقام شکستهایش را از مخالفان، نویسندگان، و منتقدانِ در بند میگیرد. حاکمان، آمران و عاملان ستمگر و سیاهکار جمهوری اسلامی به خیال خام خود با به بند کشیدن و قتل عمد و خاموش نویسندگان مستقل و آزادیخواه و زنان و مردان مبارز، به همهی مردم معترض پیام میدهند که از اعتراض و آزادیخواهی دست بردارند. غافل از آنکه کانون نویسندگان ایران سر سوزنی از آرمانهایش پا پس نخواهد کشید. کانون هرگز یاران خویش را تنها نخواهد گذاشت و تا درمان کامل، در کنارشان خواهد بود، گرچه این چیزی از مسئولیت حکومت نمیکاهد. بیتردید، وظیفهی حفظ سلامت و درمان زندانیِ بیمار بر عهدهی زندانبان است و چنان که بارها گفتهایم حکومت جمهوری اسلامی، مسئول عواقب هر اتفاقیست که برای نویسندگان زندانی بهخصوص بکتاش آبتین پیش آید. حکومت عامدانه جان زندانیان سیاسی را به بازی گرفته است و آنان باید پیش از وقوع هر فاجعهای آزاد شوند، خاصه آنکه همه میدانیم این نویسندگان هیچ جرمی مرتکب نشدهاند که بخواهد مجازاتی برایشان در کار باشد.
کانون نویسندگان ایران، #پروندهسازی و #قتل_خاموش نویسندگان آزادیخواه را محکوم میکند، حکومت جمهوری اسلامی و وزارت اطلاعات و قوه قضاییهی آن را مسئول مستقیم هر اتفاق ناگواری میداند که برای بکتاش آبتین رخ دهد. کانون خواهان بستن پروندههای قضایی، آزادی کامل، بی قید و شرط و فوری اعضای دربند خود و دیگر زندانیان سیاسی و عقیدتی است.
کانون نویسندگان ایران
۱۵ دی ۱۴۰۰
#حفظ_جان_زندانیان_وظیفه_حکومت_است
#سرکوب_سیستماتیک
#قتلهای_زنجیرهای
#کشتار_سیستماتیک_دگراندیشان
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
🔴رنجنامه سپیده کاشانی؛ فعال محیط زیست که از بهمن ۱۳۹۶ تاکنون در زندان است:
صفحه۱:
من سپیده کاشانی هستم، یک عاشق، عاشق وطن، عاشق خانواده و عاشق هومن عزیزم.
امروز ۵ سال از محکومیت ۶ سالهام به پایان رسید. در این ۵ سال به #پروندهسازی و سناریوی ساختگی اعتراض نکردم و زبان در کام کشیدم ولی امروز میگویم، امروز مینویسم، برای کشورم، برای #زنان_هموطنم. برای #جوانان. برای تمام #زخم_خوردههای_بیعدالتی. تمام این مدت تشنه کلام حق بودم و اجرای عدالت، انتظار کشیدم سخت و طولانی و جان فرسا.
قصد داشتیم از معدود کسانی باشیم که برای وطن بمانیم. از #طبیعت و #خاک و #شرفمان محافظت کنیم. در عمل، نه با شعار. ۲۵ سال از عمر و جوانی مان را در راه حفاظت از میهن صرف کردیم. گنبد و ترکمن صحرا، گلستان، ارس، ارومیه، طبس، بافق، مسجدسلیمان، شوشتر، هجیج، ملکان فرزندانمان شدند. تا اینکه در ۴ بهمن ۱۳۹۶ توسط افراد #اطلاعات_سپاه بطور وحشیانه و با خدعه و نیرنگ دستگیر و زندانی شدیم. روزهای اول مضطرب و پریشان انتظار کشیدیم. در انتظار روشن شدن حقیقت و در پی آن عذرخواهی و آزادی. امروز ۵ سال از آن تاریخ گذشته. حقیقت کتمان شده، سناریو ساخته شده و سنگینترین و هولناکترین اتهامی که پشت هر انسان شریفی را میلرزاند به ما نسبت داده شده. اتهام جاسوسی.
من همانقدر جاسوس هستم که جوانان عزیز وطن قاتل و آشوبگر.
میگویم تا بدانید من نیز (همچون آنان) تحت فشارها، شکنجههای هولناک و بازجوییها و طرحهای از پیش تعیین شده برای گرفتن #اعترافات_دروغین بودم.
برخود لازم دیدم که بخشی از فشارها و شکنجهها را بازگو کنم که تا حدی عمق درد و رنجی را که کشیدم تصویر کنم. شاید چراغ راهی باشد در این شب سیه:
۱. یس والقرآن الحکیم. بازجو ابتدای هر بازجویی سوره یس را با صوت میخواند سوره که تمام میشود یک به ظاهر روحانی حکم اعدام هومن جوکار جان خستهام را میخواند. من او را نمیبینم با چشم بند به سمت دیوار نشستهام، خودش میگوید روحانی است. حکم اعدام هومن است! همین جا؟ در همین اتاق؟ کی؟ هومن من. هومن مادرش. همان هومنی که وجب به وجب این خاک را میبوید و میپرستد و میشناسد. باور کرده بودم. هر روز و هر لحظه فکر میکردم چوبهای برپا میشود و بازجو آنچه گفته عملی میکند. زیر چهارپایه میزند و تمام. در آن فضای ناامن و پر اضطراب مطلقا دور از ذهن نبود. مگر اتفاق نیفتاده بود؟ مگر عکس جسم بیجان #کاووس_سیدامامی را به من نشان نداده بود؟ باور نکردم. ممکن نبود کاووس مرده باشد. او پر از شور زندگی و امید بود. نه او زنده است. کاووس نمرده. من اعتراف نمیکنم. به کار نکرده اعتراف نمیکنم. اعدامم کنید. بازجو موبایلش را به من میدهد #فیلم_جسد_بیجان_و_شریف_کاووس را نشان میدهد. مریم در اطرافش مویه میکرد و او را صدا میزد کاووسی بلند شو کاووسی جوابمو بده. بیحال و بیرمق و بیامید به سلولم بازگشتم. بازجو گفت فیلم بعد جسد هومنه.
۲- بازجوییهای طولانی و همراه با داد و بیداد و #فحاشی ، #هتک_حرمت، دروغ #تهدید، #تهمت، #تفتیش_عقاید بود. بازجو اصرار داشت که من #کلیمی_بهایی مخفی هستم.
۳-ساعتها ایستاده بازجویی میشدم. حتی اجازه نداشتم سرم را به دیوار تکیه بدهم.
۴- دائما و ساعتهای متوالی از پلههای ترسناک بازجویی مجبور به بالا و پایین شدنم میکرد.
۵- در اتاق تاریک بازجویی میشدم. صدای ترسناک بازجو را از بلندگو میشنیدم.
۶- در اتاقی که در و دیوار آن خونی بود بازجویی میشدم. نکند این خون هومن باشد یا خون سام یا امیرحسین و طاهر یا آقای طاهباز، بازجو میگفت شاید شما رو نزنیم ولی به پسرها رحم نمیکنیم. تصور آن حد از خشونت که میتوانستند در مورد هومن و بقیه عزیزانم اعمال کنند کشنده بود.
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#نه_به_جمهوری_اعدامی
#زن_زندگی_آزادی
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
صفحه۱:
من سپیده کاشانی هستم، یک عاشق، عاشق وطن، عاشق خانواده و عاشق هومن عزیزم.
امروز ۵ سال از محکومیت ۶ سالهام به پایان رسید. در این ۵ سال به #پروندهسازی و سناریوی ساختگی اعتراض نکردم و زبان در کام کشیدم ولی امروز میگویم، امروز مینویسم، برای کشورم، برای #زنان_هموطنم. برای #جوانان. برای تمام #زخم_خوردههای_بیعدالتی. تمام این مدت تشنه کلام حق بودم و اجرای عدالت، انتظار کشیدم سخت و طولانی و جان فرسا.
قصد داشتیم از معدود کسانی باشیم که برای وطن بمانیم. از #طبیعت و #خاک و #شرفمان محافظت کنیم. در عمل، نه با شعار. ۲۵ سال از عمر و جوانی مان را در راه حفاظت از میهن صرف کردیم. گنبد و ترکمن صحرا، گلستان، ارس، ارومیه، طبس، بافق، مسجدسلیمان، شوشتر، هجیج، ملکان فرزندانمان شدند. تا اینکه در ۴ بهمن ۱۳۹۶ توسط افراد #اطلاعات_سپاه بطور وحشیانه و با خدعه و نیرنگ دستگیر و زندانی شدیم. روزهای اول مضطرب و پریشان انتظار کشیدیم. در انتظار روشن شدن حقیقت و در پی آن عذرخواهی و آزادی. امروز ۵ سال از آن تاریخ گذشته. حقیقت کتمان شده، سناریو ساخته شده و سنگینترین و هولناکترین اتهامی که پشت هر انسان شریفی را میلرزاند به ما نسبت داده شده. اتهام جاسوسی.
من همانقدر جاسوس هستم که جوانان عزیز وطن قاتل و آشوبگر.
میگویم تا بدانید من نیز (همچون آنان) تحت فشارها، شکنجههای هولناک و بازجوییها و طرحهای از پیش تعیین شده برای گرفتن #اعترافات_دروغین بودم.
برخود لازم دیدم که بخشی از فشارها و شکنجهها را بازگو کنم که تا حدی عمق درد و رنجی را که کشیدم تصویر کنم. شاید چراغ راهی باشد در این شب سیه:
۱. یس والقرآن الحکیم. بازجو ابتدای هر بازجویی سوره یس را با صوت میخواند سوره که تمام میشود یک به ظاهر روحانی حکم اعدام هومن جوکار جان خستهام را میخواند. من او را نمیبینم با چشم بند به سمت دیوار نشستهام، خودش میگوید روحانی است. حکم اعدام هومن است! همین جا؟ در همین اتاق؟ کی؟ هومن من. هومن مادرش. همان هومنی که وجب به وجب این خاک را میبوید و میپرستد و میشناسد. باور کرده بودم. هر روز و هر لحظه فکر میکردم چوبهای برپا میشود و بازجو آنچه گفته عملی میکند. زیر چهارپایه میزند و تمام. در آن فضای ناامن و پر اضطراب مطلقا دور از ذهن نبود. مگر اتفاق نیفتاده بود؟ مگر عکس جسم بیجان #کاووس_سیدامامی را به من نشان نداده بود؟ باور نکردم. ممکن نبود کاووس مرده باشد. او پر از شور زندگی و امید بود. نه او زنده است. کاووس نمرده. من اعتراف نمیکنم. به کار نکرده اعتراف نمیکنم. اعدامم کنید. بازجو موبایلش را به من میدهد #فیلم_جسد_بیجان_و_شریف_کاووس را نشان میدهد. مریم در اطرافش مویه میکرد و او را صدا میزد کاووسی بلند شو کاووسی جوابمو بده. بیحال و بیرمق و بیامید به سلولم بازگشتم. بازجو گفت فیلم بعد جسد هومنه.
۲- بازجوییهای طولانی و همراه با داد و بیداد و #فحاشی ، #هتک_حرمت، دروغ #تهدید، #تهمت، #تفتیش_عقاید بود. بازجو اصرار داشت که من #کلیمی_بهایی مخفی هستم.
۳-ساعتها ایستاده بازجویی میشدم. حتی اجازه نداشتم سرم را به دیوار تکیه بدهم.
۴- دائما و ساعتهای متوالی از پلههای ترسناک بازجویی مجبور به بالا و پایین شدنم میکرد.
۵- در اتاق تاریک بازجویی میشدم. صدای ترسناک بازجو را از بلندگو میشنیدم.
۶- در اتاقی که در و دیوار آن خونی بود بازجویی میشدم. نکند این خون هومن باشد یا خون سام یا امیرحسین و طاهر یا آقای طاهباز، بازجو میگفت شاید شما رو نزنیم ولی به پسرها رحم نمیکنیم. تصور آن حد از خشونت که میتوانستند در مورد هومن و بقیه عزیزانم اعمال کنند کشنده بود.
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#نه_به_جمهوری_اعدامی
#زن_زندگی_آزادی
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah