🔴 توتالیتاریسم «چپ» به بهانهی «مارکسیسم»
نقدی بر مقالهی: «’مارکسیسم’ قومگرا یا قومگرایی ’مارکسیستی’»
🖋 یاشار دارالشفاء
♦️ امیر مصباحی در مقالهی خود زیر عنوان «’مارکسیسم’ قومگرا یا قومگرایی ’مارکسیستی’» به میانجی نقد جزوهیِ «آذربایجان و مسئلهی ملیِ» علیرضا نابدل مدعی است که چیزی تحت عنوان «ستم قومی» در ایران وجود ندارد و اگر بخواهیم به مبنای تحلیلیِ کمونیسم مارکسی وفادار باشیم، تنها باید بر مؤلفهی «کار» و مناسبات حاکم بر آن، که به افراد هویت میدهد، تکیه کنیم. از نظر ایشان هویتهای دیگر، اعم از قومی، ملی، مذهبی، جنسی یا جنسیتی، نمیتوانند مبنایِ عملِ کمونیسمِ مارکسی باشند، چرا که همهی آنها هویتهایی غیرطبقاتیاند؛ کمونیسم فقط هویتِ طبقاتیِ انسانها را به رسمیت میشناسد و مبنای سیاستورزیِ خود قرار میدهد.
در این یادداشت کوتاه میکوشم نشاندهم که نتیجهی منطقی چنین رویکردی چیزی جز توتالیتاریسم با صورتک باصطلاح «چپ» و به اسم دفاع از طبقهی کارگر نیست و عملا راه برای یک دولت-ملت مردسالارِ توتالیتر هموار میسازد.
♦️ مشکل از جایی آغاز میشود که نویسنده اصرار دارد تعریفی از ملت بهدست دهد که بدون استناد به ریشههای پیدایش ملت «همهی باشندگان در یک سرزمین» را دربربگیرد. از همین رو هم هست که بدون کوچکترین ارجاعی به پژوهشهای تعیینکنندهی کسانی چون بندیکت اندرسون یا اریک هابزباوم، از فقدان تعریف واحدی از مفهوم ملت صحبت میکند.
در اینجا با استفاده از شرح انتقادی بر آرای بندکیت اندرسون در دو مقالهی مهم «مسألهی قومیت و تکلیف ما» و «رمزگشایی از ژانوس مدرن: تکثر جوامع و تشکیل ملت» میکوشم درک نادرست نویسنده از مفهوم «ملت» را نشان دهم.
♦️درک شناسنامهای مصباحی از مفهوم «ملت» درکی کجراهکننده و درواقع عامدانه راهی است برای «انکار مسألهی ستم ملی»، در حالی که بنظر من، میتوان در ایران از «ملت غالب فارس» و «ملتهای مغلوب کرد و ترک و عرب و بلوچ و …» سخن گفت. بورژوازی فارس در واقع آن نیروی مؤسس دولت ملی ایران است که بورژوازیبودنش مربوط به نسبت میان پروژهی دولت-ملتسازی با سرمایهداری است و فارسبودنش هم مربوط به برساختهشدن تصوری از یک «ما»ی هویتی. بنابراین، کرد و ترک و عربِ ساکن در جغرافیای ایران که در خدمت منافع این «ما»ی هویتی بورژوایی اند، بهناگزیر باید هویت ملی مغلوب خویش را به نفع بهره بردن از هویت ملی غالب بهکنار بگذارند.
♦️ کمونیسمی که مصباحی از آن یاد میکند و به مارکس نسبت میدهد، کوچکترین ربطی به مارکس ندارد. چطور میتوان انبوه مستندات تاریخی و انواع استدلالهای سنتهای چپ فمینیستی را بیهیچ بررسی به کناری نهاد و اتکا بر هویت جنسیتی در نبرد را به نفع یکهتازی هویت طبقاتی منتفی اعلام کرد؟ این، وجه دیگر مردسالاری است که از قضا نمونههای برجستهی داخلی آن سیاستهای همان نیروهایی است که در ابتدای انقلاب دست در دست اسلام سیاسی گذاشتند و به اسم اهمیت طبقه و خطر امپریالیسم، مسألهی زنان را در اولویت دوم گذاشتند.
♦️ در ارتباط با مسألهی قومیت و مذهب نیز، موضعگیری مارکس در ارتباط با «شورش سپویها» در هند آشکارا نشان میدهد که طبقهگرایی توتالیتاریستی مصباحی ربطی به مارکس ندارد. برای روشنشدن این نکته، بخش مختصری از پژوهش عمیق کوین اندرسون با عنوان «مارکس در حاشیهها» را ذکر میکنم تا تفاوت نگاه گشودهی مارکس به قومیت و مذهب در قیاس با شعار توتالیتاریستی «یا طبقه یا هیچ» مصباحی آشکارتر شود....
📝 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2uj
#یاشار_دارالشفاء #قومیت #ملیت #دولت_ملت #سرمایهداری #علیرضا_نابدل
@sarkhatism
@naghd_com
🔻🔻🔻
به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
https://tttttt.me/edalatxah
نقدی بر مقالهی: «’مارکسیسم’ قومگرا یا قومگرایی ’مارکسیستی’»
🖋 یاشار دارالشفاء
♦️ امیر مصباحی در مقالهی خود زیر عنوان «’مارکسیسم’ قومگرا یا قومگرایی ’مارکسیستی’» به میانجی نقد جزوهیِ «آذربایجان و مسئلهی ملیِ» علیرضا نابدل مدعی است که چیزی تحت عنوان «ستم قومی» در ایران وجود ندارد و اگر بخواهیم به مبنای تحلیلیِ کمونیسم مارکسی وفادار باشیم، تنها باید بر مؤلفهی «کار» و مناسبات حاکم بر آن، که به افراد هویت میدهد، تکیه کنیم. از نظر ایشان هویتهای دیگر، اعم از قومی، ملی، مذهبی، جنسی یا جنسیتی، نمیتوانند مبنایِ عملِ کمونیسمِ مارکسی باشند، چرا که همهی آنها هویتهایی غیرطبقاتیاند؛ کمونیسم فقط هویتِ طبقاتیِ انسانها را به رسمیت میشناسد و مبنای سیاستورزیِ خود قرار میدهد.
در این یادداشت کوتاه میکوشم نشاندهم که نتیجهی منطقی چنین رویکردی چیزی جز توتالیتاریسم با صورتک باصطلاح «چپ» و به اسم دفاع از طبقهی کارگر نیست و عملا راه برای یک دولت-ملت مردسالارِ توتالیتر هموار میسازد.
♦️ مشکل از جایی آغاز میشود که نویسنده اصرار دارد تعریفی از ملت بهدست دهد که بدون استناد به ریشههای پیدایش ملت «همهی باشندگان در یک سرزمین» را دربربگیرد. از همین رو هم هست که بدون کوچکترین ارجاعی به پژوهشهای تعیینکنندهی کسانی چون بندیکت اندرسون یا اریک هابزباوم، از فقدان تعریف واحدی از مفهوم ملت صحبت میکند.
در اینجا با استفاده از شرح انتقادی بر آرای بندکیت اندرسون در دو مقالهی مهم «مسألهی قومیت و تکلیف ما» و «رمزگشایی از ژانوس مدرن: تکثر جوامع و تشکیل ملت» میکوشم درک نادرست نویسنده از مفهوم «ملت» را نشان دهم.
♦️درک شناسنامهای مصباحی از مفهوم «ملت» درکی کجراهکننده و درواقع عامدانه راهی است برای «انکار مسألهی ستم ملی»، در حالی که بنظر من، میتوان در ایران از «ملت غالب فارس» و «ملتهای مغلوب کرد و ترک و عرب و بلوچ و …» سخن گفت. بورژوازی فارس در واقع آن نیروی مؤسس دولت ملی ایران است که بورژوازیبودنش مربوط به نسبت میان پروژهی دولت-ملتسازی با سرمایهداری است و فارسبودنش هم مربوط به برساختهشدن تصوری از یک «ما»ی هویتی. بنابراین، کرد و ترک و عربِ ساکن در جغرافیای ایران که در خدمت منافع این «ما»ی هویتی بورژوایی اند، بهناگزیر باید هویت ملی مغلوب خویش را به نفع بهره بردن از هویت ملی غالب بهکنار بگذارند.
♦️ کمونیسمی که مصباحی از آن یاد میکند و به مارکس نسبت میدهد، کوچکترین ربطی به مارکس ندارد. چطور میتوان انبوه مستندات تاریخی و انواع استدلالهای سنتهای چپ فمینیستی را بیهیچ بررسی به کناری نهاد و اتکا بر هویت جنسیتی در نبرد را به نفع یکهتازی هویت طبقاتی منتفی اعلام کرد؟ این، وجه دیگر مردسالاری است که از قضا نمونههای برجستهی داخلی آن سیاستهای همان نیروهایی است که در ابتدای انقلاب دست در دست اسلام سیاسی گذاشتند و به اسم اهمیت طبقه و خطر امپریالیسم، مسألهی زنان را در اولویت دوم گذاشتند.
♦️ در ارتباط با مسألهی قومیت و مذهب نیز، موضعگیری مارکس در ارتباط با «شورش سپویها» در هند آشکارا نشان میدهد که طبقهگرایی توتالیتاریستی مصباحی ربطی به مارکس ندارد. برای روشنشدن این نکته، بخش مختصری از پژوهش عمیق کوین اندرسون با عنوان «مارکس در حاشیهها» را ذکر میکنم تا تفاوت نگاه گشودهی مارکس به قومیت و مذهب در قیاس با شعار توتالیتاریستی «یا طبقه یا هیچ» مصباحی آشکارتر شود....
📝 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2uj
#یاشار_دارالشفاء #قومیت #ملیت #دولت_ملت #سرمایهداری #علیرضا_نابدل
@sarkhatism
@naghd_com
🔻🔻🔻
به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
https://tttttt.me/edalatxah
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
توتالیتاریسم «چپ» به بهانهی «مارکسیسم»
نقدی بر مقاله: «»مارکسیسم» قومگرا یا قومگرایی «مارکسیستی»» نوشتهی: یاشار دارالشفاء اهمیت هویت طبقاتی برای مبارزه علیه سرمایهداری، هرگز نمیتواند اهمیت ملیت تحت ستم در مب…