مدرسه‌ رهایی
2.34K subscribers
6.97K photos
2.16K videos
199 files
4.98K links
«مدرسه‌ رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالت‌خواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی‌ و عدالت‌ خواهی دانش‌آموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهایی‌بخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبش‌های اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
Download Telegram
🔴 در مورد #کوبا بیشتر بدانیم

🔹بخشی از «یادداشت‌های سفر به کوبا»
✍🏼 فاطمه صادقی

یکی از شگفتی‌های کوبا به‌ویژه برای یک زن خاورمیانه‌ای این است که در این‌جا اثری از خشونت مردانه، چشم‌چرانی، متلک، توهین و تحقیر زنان وجود ندارد. منظورم این نیست که این جامعه به‌کلی عاری از خشونت است. اما این‌طور پیداست که برای زنانگی ارزش زیادی قائل است. همه‌جا می‌توان مجسمه‌ی الهه‌ها، قدیسه‌ها، مادران اسطوره‌ای و زنان برجسته با اندام‌های عریان را دید که مردم برای‌شان نذر و نیاز می‌کنند. بدن زن تابو نیست.

اگر با معیارهای خودمان بسنجیم، زنان کوبایی نیمه‌برهنه محسوب می‌شوند. درواقع لباس بیشتر حکم تجمل و زینت را دارد تا پوشش اندام‌ها. اما کسی از بدنش شرمگین نیست و اهمیتی هم نمی‌دهد که اندامش چطور به نظر می‌رسد. راحتی با بدن به معنای اعتمادبه‌نفس زنان است. این‌جا زنان با تن‌شان بسیار راحت‌اند و برخلاف ایران از جنون لاغری، جراحی و تکنولوژی‌های ساخت بدن خبری نیست.

این نحو پوشش، مهر بطلانی است بر این افسانه‌ی قدیمی که پوشش زن را مساوی با امنیت می‌داند و عریانی را جواز ناامنی و تجاوز به زن تلقی می‌کند. درواقع در این شیوه‌ی پوشش معصومیتی هست که در حجاب نیست. نظر به آب و هوای حاره‌ای، کم‌پوشی بخشی از این فرهنگ است و به‌هیچ‌رو قباحت ندارد. لذا بدن زنان به‌هیچ‌وجه در معرض نظاره‌ی مردان قرار ندارد، بلکه با آن راحت و بسیار طبیعی برخورد می‌شود.

کوبا، در قیاس با ایران، جامعه­ای بسیار زنانه است. مهم‌ترین شاخص این وضعیت، مهربانی مردان با زنان است. پس از مشاهده‌ی این جامعه عمق نامهربانی جامعه‌ی ایران با زنان و خصومتی که با زن و بدن او دارد، برایم روشن‌تر شد.

حضور زنان و بزرگداشت زنانگی به‌ویژه در فرهنگ کارناوال بروز می‌یابد که در کوبا ریشه‌دار و عمیق است. کارناوالِ کوبا در آمریکای لاتین از معروفیت و اعتبار زیادی برخوردار است. این مراسم فرصتی است برای زیرپاگذاشتن تقریباً همه‌ی قواعد رفتاری و زیر سؤال‌بردن همه‌ی مناسبات قدرت. ابزار و ادوات کارناوال شامل لباس‌ها، ماسک‌ها، تزئینات و موسیقی است که بسیار خیره‌کننده‌اند.

زنان سهم مهمی در فرهنگ کارناول و اجرای این مراسم نا/آیینی دارند. کارناوال فرصتی است برای چالش و تمسخر قواعد رسمی و قوانینِ نظام پدرسالار. کارناوال هر نوع ساختار قدرتی را به تمسخر می‌گیرد و پوچی و بی‌معنایی‌اش را نشان می‌دهد؛ از قواعد کنترل بدن و پوشش گرفته تا قواعد سیاسی، تمدنی، نژادی، اجتماعی و اقتصادی. در این وضعیت، سلسله‌مراتب در هم می‌ریزند و نظام‌های آقابالاسری کمرنگ می‌شوند. طبعاً رقص و آواز و موسیقی و الکل و در کل هر آنچه که بتواند سلسله‌مراتب را واژگون کند، بخشی از فرهنگ کارناوالی است. برگزاری این مراسم، یادآور تصنع، بی‌ثباتی و شکنندگی قواعد و قوانین رفتاری است. کارناوال عمیقاً سیاسی است.

گمانم بر این است که آرامشی که در صورت و رفتار این مردمان هست، تا حدی ریشه در فرهنگ کارناوالی دارد. زنان، تراجنسیت‌ها و سیاهان نقشی پررنگ و بسیار تأثیرگذار در برگزاری کارناوال دارند. درواقع طی این مراسم قدرت خود را به رخ می‌کشند و یادآور می‌شوند که نقش‌های جاافتاده‌ی زنانه و مردانه و سلسله‌مراتب نژادی قراردادی‌اند و بازی می‌شوند. کارناوال با واژگون‌کردن سلسله‌مراتب متعارف، جایگاه فرادستان را به سخره می‌گیرد و قدرت سرکوب‌شدگان را به رخ می‌کشد.

تصورم این است که بخشی از احساس امنیتی که به‌عنوان یک خارجی داشتم، از زنانه‌بودن فضا ناشی می‌شود که در این فرهنگ رسوخ عمیقی دارد. زنان تا پاسی از شب بیرون‌اند و مستمر در حال رفت و آمد در خیابان­ها. این احساس امنیت بسیار مشهود است. در کوبا اثری از آدم‌ربایی­ها و دزدی‌های افسانه­ایِ آمریکای لاتینی برای مثال در مکزیک، کلمبیا، و ونزوئلا وجود ندارد.

شواهد حاکی از اهتمام انقلابیون به برابری جنسیتی و آزادی زنان است. روسپی‌گری که پیش از انقلاب یکی از راه­های امرار معاش زنان فقیر بود، امروز به‌مراتب کمتر شده است. کوبا از نظر شاخص‌های برابری جنسیتی در جهان سرآمد است. در قانون اساسی کوبا، زنان از نظر حقوق با مردان برابرند وکمتر از نیمی از بازار کار را زنان تشکیل می‌دهند.

زنان همه‌جا هستند: در پارلمان، در بازار کار، در ادارات، در فضای عمومی. کوبا از نظر حضور زنان در پارلمان رتبه‌ی سوم را در جهان دارد و حدود 48 درصد کرسی‌های پارلمان در اختیار زنان است. در مقایسه، ایالات متحده در رتبه‌ی هفتادم ایستاده است. البته فرهنگ ماچویی که در بسیاری از کشورهای لاتینی غالب است، این‌جا نیز به چشم می‌خورد. برای نمونه حضور زنان در گروه‌های موسیقی در قیاس با مردان به‌مراتب کمتر است.

🔻🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
🔸بخشی از «یادداشت‌های سفر به #کوبا»
🖋#فاطمه_صادقی

📍یکی از شگفتی‌های کوبا به‌ویژه برای یک زن خاورمیانه‌ای این است که در این‌جا اثری از خشونت مردانه، چشم‌چرانی، متلک، توهین و تحقیر زنان وجود ندارد. منظورم این نیست که این جامعه به‌کلی عاری از خشونت است. اما این‌طور پیداست که برای زنانگی ارزش زیادی قائل است. همه‌جا می‌توان مجسمه‌ی الهه‌ها، قدیسه‌ها، مادران اسطوره‌ای و زنان برجسته با اندام‌های عریان را دید که مردم برای‌شان نذر و نیاز می‌کنند. بدن زن تابو نیست.

📍اگر با معیارهای خودمان بسنجیم، زنان کوبایی نیمه‌برهنه محسوب می‌شوند. درواقع لباس بیشتر حکم تجمل و زینت را دارد تا پوشش اندام‌ها. اما کسی از بدنش شرمگین نیست و اهمیتی هم نمی‌دهد که اندامش چطور به نظر می‌رسد. راحتی با بدن به معنای اعتمادبه‌نفس زنان است. این‌جا زنان با تن‌شان بسیار راحت‌اند و برخلاف ایران از جنون لاغری، جراحی و تکنولوژی‌های ساخت بدن خبری نیست.

📍این نحو پوشش، مهر بطلانی است بر این افسانه‌ی قدیمی که پوشش زن را مساوی با امنیت می‌داند و عریانی را جواز ناامنی و تجاوز به زن تلقی می‌کند. درواقع در این شیوه‌ی پوشش معصومیتی هست که در حجاب نیست. نظر به آب و هوای حاره‌ای، کم‌پوشی بخشی از این فرهنگ است و به‌هیچ‌رو قباحت ندارد. لذا بدن زنان به‌هیچ‌وجه در معرض نظاره‌ی مردان قرار ندارد، بلکه با آن راحت و بسیار طبیعی برخورد می‌شود.

📍کوبا، در قیاس با ایران، جامعه­ای بسیار زنانه است. مهم‌ترین شاخص این وضعیت، مهربانی مردان با زنان است. پس از مشاهده‌ی این جامعه عمق نامهربانی جامعه‌ی ایران با زنان و خصومتی که با زن و بدن او دارد، برایم روشن‌تر شد.

📍حضور زنان و بزرگداشت زنانگی به‌ویژه در فرهنگ کارناوال بروز می‌یابد که در کوبا ریشه‌دار و عمیق است. کارناوالِ کوبا در آمریکای لاتین از معروفیت و اعتبار زیادی برخوردار است. این مراسم فرصتی است برای زیرپاگذاشتن تقریباً همه‌ی قواعد رفتاری و زیر سؤال‌بردن همه‌ی مناسبات قدرت. ابزار و ادوات کارناوال شامل لباس‌ها، ماسک‌ها، تزئینات و موسیقی است که بسیار خیره‌کننده‌اند.

📍زنان سهم مهمی در فرهنگ کارناول و اجرای این مراسم نا/آیینی دارند. کارناوال فرصتی است برای چالش و تمسخر قواعد رسمی و قوانینِ نظام پدرسالار. کارناوال هر نوع ساختار قدرتی را به تمسخر می‌گیرد و پوچی و بی‌معنایی‌اش را نشان می‌دهد؛ از قواعد کنترل بدن و پوشش گرفته تا قواعد سیاسی، تمدنی، نژادی، اجتماعی و اقتصادی. در این وضعیت، سلسله‌مراتب در هم می‌ریزند و نظام‌های آقابالاسری کمرنگ می‌شوند. طبعاً رقص و آواز و موسیقی و الکل و در کل هر آنچه که بتواند سلسله‌مراتب را واژگون کند، بخشی از فرهنگ کارناوالی است. برگزاری این مراسم، یادآور تصنع، بی‌ثباتی و شکنندگی قواعد و قوانین رفتاری است. کارناوال عمیقاً سیاسی است.

📍گمانم بر این است که آرامشی که در صورت و رفتار این مردمان هست، تا حدی ریشه در فرهنگ کارناوالی دارد. زنان، تراجنسیت‌ها و سیاهان نقشی پررنگ و بسیار تأثیرگذار در برگزاری کارناوال دارند. درواقع طی این مراسم قدرت خود را به رخ می‌کشند و یادآور می‌شوند که نقش‌های جاافتاده‌ی زنانه و مردانه و سلسله‌مراتب نژادی قراردادی‌اند و بازی می‌شوند. کارناوال با واژگون‌کردن سلسله‌مراتب متعارف، جایگاه فرادستان را به سخره می‌گیرد و قدرت سرکوب‌شدگان را به رخ می‌کشد.

📍تصورم این است که بخشی از احساس امنیتی که به‌عنوان یک خارجی داشتم، از زنانه‌بودن فضا ناشی می‌شود که در این فرهنگ رسوخ عمیقی دارد. زنان تا پاسی از شب بیرون‌اند و مستمر در حال رفت و آمد در خیابان­ها. این احساس امنیت بسیار مشهود است. در کوبا اثری از آدم‌ربایی­ها و دزدی‌های افسانه­ایِ آمریکای لاتینی برای مثال در مکزیک، کلمبیا، و ونزوئلا وجود ندارد.

📍شواهد حاکی از اهتمام انقلابیون به برابری جنسیتی و آزادی زنان است. روسپی‌گری که پیش از انقلاب یکی از راه­های امرار معاش زنان فقیر بود، امروز به‌مراتب کمتر شده است. کوبا از نظر شاخص‌های برابری جنسیتی در جهان سرآمد است. در قانون اساسی کوبا، زنان از نظر حقوق با مردان برابرند وکمتر از نیمی از بازار کار را زنان تشکیل می‌دهند.

📍زنان همه‌جا هستند: در پارلمان، در بازار کار، در ادارات، در فضای عمومی. کوبا از نظر حضور زنان در پارلمان رتبه‌ی سوم را در جهان دارد و حدود 48 درصد کرسی‌های پارلمان در اختیار زنان است. در مقایسه، ایالات متحده در رتبه‌ی هفتادم ایستاده است. البته فرهنگ ماچویی که در بسیاری از کشورهای لاتینی غالب است، این‌جا نیز به چشم می‌خورد. برای نمونه حضور زنان در گروه‌های موسیقی در قیاس با مردان به‌مراتب کمتر است.

#هویت_زنان
#سياست_تن

🔻🔻🔻

به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
#کانال_معلمان_عدالت‌خواه

🆔 @edalatxah

https://tttttt.me/edalatxah
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
۵۶ سال پیش در چنین روزی #تامارا_بونکه که بیشتر او را تانیا یا #تانیای_چریک می‌شناسند، با کمک سازمان جاسوسی آمریکا توسط ارتش #بولیوی به قتل رسید.

تانیا یک انقلابی کمونیست و پارتیزان اهل #آرژانتین بود که بعد از انقلاب #کوبا نقش برجسته ای در دولت کوبا و همچنین در جنبش‌های انقلابی مختلف آمریکای لاتین ایفا کرد.
در سال ۱۹۶۰، در سن ۲۳ سالگی، بونکه با انقلابی مارکسیست #چه_گوارا ملاقات کرد و به شدت تحت تأثیر او واقع شد.
در آن ایام چه‌گوارا با یک هیئت تجاری کوبایی به شهر شرقی #لایپزیگ سفر کرده بود و بونکه که چه را قهرمان خود یافت، مترجمی او را برعهده گرفت و علاوه بر ترجمه مجذوب عقاید گوارا شد. بونکه با الهام از انقلاب کوبا که چه‌گوارا را به نمادی بین‌المللی تبدیل کرده بود، در ۱۹۶۱ زندگی در کوبا را انتخاب کرد.
بونکه ابتدا به صورت داوطلب دنبال کار، آموزش و ساخت خانه و مدرسه در حومه شهر بود. میزبانان کوبایی او هنگامی که از خدماتی که ارائه می‌کرد به کارایی‌های تامارا، نظم و انضباط و اخلاق او پی‌ بردند او را در تیپ‌های کار سازمان داده و به کمک به شبه نظامیان پرداخت و در کمپین سوادآموزی کوبا شرکت کرد.

سرانجام تامارا برای عملیات "شبح" انتخاب شد و با نام مستعار "لورا گوتیرز" به آخرین سفر ماجراجویانه‌اش به بولیوی رفت. مأموریت او در بولیوی این بود که با برخی مقامات محلی ارتباط برقرار کند و بررسی کند که آیا کارگران و کشاورزان برای یک قیام انقلابی آمادگی دارند یا نه.

ساعت ۵:۲۰ عصر ۳۱ اوت ۱۹۶۷، یک ستون از چریک‌ها در وادو دل یسو واقع در ریو گرانده به کمین افتادند.
تانیا که تا کمر در آب بود اسلحه‌اش را بالای سرش قرار داده بود و پس از شلیک‌هایی که به بازو و ریه‌اش اصابت کرد، او به همراه هشت تن دیگر از چریکانش یکی پس از دیگری کشته شدند. جسد وی سپس به پایین کوهستان منتقل شد و چند روز بعد در ۶ سپتامبر توسط ارتش بولیوی شناسایی شد.
به‌دنبال تحقیقات جان لی اندرسون بیوگرافی‌نویسی که توانست در ۱۹۹۷ به کشف بقایای جسد چه گوارا دست یابد، بقایای جسد بونکه نیز در یک گور نامشخص در یک گودال کوچک در حاشیه پایگاه ارتش والگرانده در ۱۳ اکتبر ۱۹۹۸ کشف شد. سپس بقایای جسد بونکه را به کوبا بردند و در آرامگاه چه‌گوارا در شهر #سانتا_کلارا، در کنار خود چه‌گوارا و چند چریک دیگر که در جریان جنگ آزدی‌بخش بولیوی (۱۹۶۶–۱۹۶۷) کشته شده‌بودند به خاک سپردند.


#علیه_فراموشی


@Blackfishvoice1