▫️ ساخت سیاسی بدیل – بخش دوم
▫️ ساختار شورایی
نوشتهی: ناصر پیشرو
20 آوریل 2021
🔸 درک همهجانبه از ساختار شورایی منوط به چگونگی دگرگونی بنیادی در مناسبات تولید سرمایهداری و تلاش برای خودرهایی از سامانههای استثمار و ستم و ایجاد جامعه متکی بر قدرت تولیدکنندگان همبسته آزاد است. پیششرط رهایی اجتماعی اما دگرگونی ـ انقلاب ـ در ساختار سیاسی دولت سرمایهداری و ایجاد نوعی ساخت سیاسی بدیل است که سامانههای دولت بورژوایی را دگرگون کند و بجای آن، نهادهای خودسامان کارگران و زحمتکشان را قرار دهد. نهادهایی که از پایین شکل گرفته و دورنمای آن جامعهی تولیدکنندگان همبسته آزاد است.
🔸 از منظر تجربه تاریخی کمون پاریس که مارکس آن را «شکل سیاسی رهایی اجتماعی» میدانست، نخستین نماد ساخت سیاسی بدیل دولت بورژوایی بود. انقلاب اکتبر و حکومت شوراها در روسیه تجربه دیگری بود که نه تنها ساخت سیاسی دولت سرمایهداری را دگرگون نمود، بلکه مناسبات مالکیت و استثمار کارگران را به چالش کشید و تلاشهایی را در این راستا دنبال کرد. متاسفانه هر دوی این انقلابها شکست خوردند. کمون پاریس با وجود اینکه تنها هفتاد و دو روز دوام آورد، با تهاجم ضد انقلاب شکست خورد اما دستآورد کمنظیری از شناخت تجربی ساخت سیاسی بدیل را نمایان ساخت. انقلاب اکتبر نیز که با درهم شکستن ساخت دولت بورژوایی و ایجاد شوراهای کارگران و زحمتکشان و نیز تلاش برای آماج قراردادن مناسبات مالکیت و استثمار آغاز شده بود، پس از چند سال از مسیر خود منحرف شد و در یک روند گسترشیابنده حزب بلشویک جانشین شوراها شد و ساخت سیاسی بدیل شورایی را به پدیده دولت/حزب بدل کرد و سپس در فرآیندی پر کشمکش در اواسط دهه بیست قرن گذشته به دولتی فراسر جامعه بدل شد و شکست افقهای انقلاب کارگری را رقم زد. دولتی که در روند صنعتیسازی اجباری استحکام یافته بود، مشخصهاش استثمار و سرکوب و نابودی شوراهای خودسامان کارگران و زحمتکشان بود. نگاهی به شناخت تجربی/تاریخی این انقلابها، زمینهساز اهدافشان در شرایط امروز است. برای واکاوی ساخت سیاسی بدیل نه تنها بررسی تجربه این انقلابها، بلکه کارکردهای رفرمیسم و نماد شناخته شدهاش، سوسیال دموکراسی در جنبش کارگری نیز به درک ما از بدیل سرمایهداری کمک میکند. از منظر تاریخی دو گرایش برآمده از جنبش چپ یعنی «سوسیالیسم بوروکراتیک» (یا استالینیسم) و «سوسیال دموکراسی» که به سوسیالیسمهای از بالا مشهور هستند، نقش موثری در شکست سوسیالیسم بهعنوان بدیل سرمایهداری داشتهاند. اشاره به کارکردهای ایندو گرایش میتواند، به شناخت امروزین ما از ساخت بدیل سرمایهداری کمک کند.
🔸 دموکراسیهای لیبرالی متکی به قدرت احزاب هستند و اغلب، احزاب و یا ائتلافی از آنها که آرای بیشتری دارند برای یک دوره معین هدایت ساختار حکومتی را بهعهده میگیرند. در روسیه پس از شکست انقلاب اکتبر و همراه با کنارزدن شوراها از قدرت سیاسی، پدیده دولت-حزب و سیستم تک حزبی شکل گرفت و نهادینه شد و سپس بهعنوان الگوی قدرت سیاسی در بیشتر کشورهای «سوسیالیسم واقعا موجود» رواج یافت. حزبی که به اصطلاح مظهر پیشرفت آگاهی بوده و صلاح عموم کارگران و افراد جامعه را از نهادهای خودسامان آنها بهتر درک میکرد. مارکس در اساس بر ضد چنین دیدگاهی بود. او حتی دیدگاه جانشینگرایانه بلانکیستی را که بهترین انقلابیهای همعصر او بودند و ادعا داشتند که منافع پرولتاریا را بهتر از خود آنها درک میکنند را آماج نقدهای گزنده خود قرار داد. ساختار شورایی حکومت حزبی نیست بلکه متکی به نهادهای خودگردان کمونهای شهری و شوراهای کارگری در محیط زیست و کار و نهادهای اجتماعی است. احزاب میتوانند در این نهادها و در فضای سیاسی جامعه فعالیت آزادانه داشته باشند و افراد جامعه و یا نهادهای آنها را به پروژههای خود جلب نموده و به روایت گرامشی هژمونی کسب کنند اما نمیتوانند جانشین نهادهای خودگردان ساختار شورایی شوند...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-29c
#ناصر_پیشرو #جامعهی_بدیل #دمکراسی #سوسیالیسم #شورا
🔹این نوشتار در دو بخش تنظیم شده است. بخش اول که به نقد دموکراسی لیبرال درسطح عام میپردازد را نیز میتوانید در لینک زیر بخوانید:
https://tttttt.me/naghd_com/529
🔹🔹🔹
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
▫️ ساختار شورایی
نوشتهی: ناصر پیشرو
20 آوریل 2021
🔸 درک همهجانبه از ساختار شورایی منوط به چگونگی دگرگونی بنیادی در مناسبات تولید سرمایهداری و تلاش برای خودرهایی از سامانههای استثمار و ستم و ایجاد جامعه متکی بر قدرت تولیدکنندگان همبسته آزاد است. پیششرط رهایی اجتماعی اما دگرگونی ـ انقلاب ـ در ساختار سیاسی دولت سرمایهداری و ایجاد نوعی ساخت سیاسی بدیل است که سامانههای دولت بورژوایی را دگرگون کند و بجای آن، نهادهای خودسامان کارگران و زحمتکشان را قرار دهد. نهادهایی که از پایین شکل گرفته و دورنمای آن جامعهی تولیدکنندگان همبسته آزاد است.
🔸 از منظر تجربه تاریخی کمون پاریس که مارکس آن را «شکل سیاسی رهایی اجتماعی» میدانست، نخستین نماد ساخت سیاسی بدیل دولت بورژوایی بود. انقلاب اکتبر و حکومت شوراها در روسیه تجربه دیگری بود که نه تنها ساخت سیاسی دولت سرمایهداری را دگرگون نمود، بلکه مناسبات مالکیت و استثمار کارگران را به چالش کشید و تلاشهایی را در این راستا دنبال کرد. متاسفانه هر دوی این انقلابها شکست خوردند. کمون پاریس با وجود اینکه تنها هفتاد و دو روز دوام آورد، با تهاجم ضد انقلاب شکست خورد اما دستآورد کمنظیری از شناخت تجربی ساخت سیاسی بدیل را نمایان ساخت. انقلاب اکتبر نیز که با درهم شکستن ساخت دولت بورژوایی و ایجاد شوراهای کارگران و زحمتکشان و نیز تلاش برای آماج قراردادن مناسبات مالکیت و استثمار آغاز شده بود، پس از چند سال از مسیر خود منحرف شد و در یک روند گسترشیابنده حزب بلشویک جانشین شوراها شد و ساخت سیاسی بدیل شورایی را به پدیده دولت/حزب بدل کرد و سپس در فرآیندی پر کشمکش در اواسط دهه بیست قرن گذشته به دولتی فراسر جامعه بدل شد و شکست افقهای انقلاب کارگری را رقم زد. دولتی که در روند صنعتیسازی اجباری استحکام یافته بود، مشخصهاش استثمار و سرکوب و نابودی شوراهای خودسامان کارگران و زحمتکشان بود. نگاهی به شناخت تجربی/تاریخی این انقلابها، زمینهساز اهدافشان در شرایط امروز است. برای واکاوی ساخت سیاسی بدیل نه تنها بررسی تجربه این انقلابها، بلکه کارکردهای رفرمیسم و نماد شناخته شدهاش، سوسیال دموکراسی در جنبش کارگری نیز به درک ما از بدیل سرمایهداری کمک میکند. از منظر تاریخی دو گرایش برآمده از جنبش چپ یعنی «سوسیالیسم بوروکراتیک» (یا استالینیسم) و «سوسیال دموکراسی» که به سوسیالیسمهای از بالا مشهور هستند، نقش موثری در شکست سوسیالیسم بهعنوان بدیل سرمایهداری داشتهاند. اشاره به کارکردهای ایندو گرایش میتواند، به شناخت امروزین ما از ساخت بدیل سرمایهداری کمک کند.
🔸 دموکراسیهای لیبرالی متکی به قدرت احزاب هستند و اغلب، احزاب و یا ائتلافی از آنها که آرای بیشتری دارند برای یک دوره معین هدایت ساختار حکومتی را بهعهده میگیرند. در روسیه پس از شکست انقلاب اکتبر و همراه با کنارزدن شوراها از قدرت سیاسی، پدیده دولت-حزب و سیستم تک حزبی شکل گرفت و نهادینه شد و سپس بهعنوان الگوی قدرت سیاسی در بیشتر کشورهای «سوسیالیسم واقعا موجود» رواج یافت. حزبی که به اصطلاح مظهر پیشرفت آگاهی بوده و صلاح عموم کارگران و افراد جامعه را از نهادهای خودسامان آنها بهتر درک میکرد. مارکس در اساس بر ضد چنین دیدگاهی بود. او حتی دیدگاه جانشینگرایانه بلانکیستی را که بهترین انقلابیهای همعصر او بودند و ادعا داشتند که منافع پرولتاریا را بهتر از خود آنها درک میکنند را آماج نقدهای گزنده خود قرار داد. ساختار شورایی حکومت حزبی نیست بلکه متکی به نهادهای خودگردان کمونهای شهری و شوراهای کارگری در محیط زیست و کار و نهادهای اجتماعی است. احزاب میتوانند در این نهادها و در فضای سیاسی جامعه فعالیت آزادانه داشته باشند و افراد جامعه و یا نهادهای آنها را به پروژههای خود جلب نموده و به روایت گرامشی هژمونی کسب کنند اما نمیتوانند جانشین نهادهای خودگردان ساختار شورایی شوند...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-29c
#ناصر_پیشرو #جامعهی_بدیل #دمکراسی #سوسیالیسم #شورا
🔹این نوشتار در دو بخش تنظیم شده است. بخش اول که به نقد دموکراسی لیبرال درسطح عام میپردازد را نیز میتوانید در لینک زیر بخوانید:
https://tttttt.me/naghd_com/529
🔹🔹🔹
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
ساختار شورایی
ساخت سیاسی بدیل – بخش دوم نوشتهی: ناصر پیشرو از منظر تجربه تاریخی کمون پاریس که مارکس آن را «شکل سیاسی رهایی اجتماعی» میدانست، نخستین نماد ساخت سیاسی بدیل دولت بورژوایی بود. انقلاب اکتبر و …
🔸 جنبش خودآگاه و آگاه کارگران هفتتپه
▫️ پیروزی جنبش کارگران هفتتپه، تنیده در جنش کارگری و دیگر جنبشهای طبقاتی و اجتماعی، در دستیابی به یکی از هدفهای خود، همانا روبیدن و برون راندن دارودستهی سرمایهداران ستمگر، دزد و چپاولگر و استثمارگر، و خلع ید از بخش خصوصی، گامی بزرگ است؛ گامی بزرگ در ژرفا بخشیدن به خودآگاهی این جنبش و گسترانیدن و نهادین کردن آگاهی نقادانهی ضدسرمایهدارانه در این جنبش و در جنبش کارگری و طبقاتی بطور اعم.
▫️ جنبش کارگران هفت تپه خودآگاه بود و هست: آگاه به ریشههای خود، به موقعیت اجتماعی و اقتصادی عینی خود، به ظرفیتهای عینی و ذهنی خود و به پیوندهای اجتنابناپذیر خود با همهی کشاکشهای سیاسی و اجتماعی و ترفندهای بازیگران آنها، در قدرت و بهسوی قدرت. جنبش کارگران هفتتپه آگاهانه بود، در هر گام آگاهانهتر شد و میشود.
▫️ جنبش کارگران هفتتپه بهترین نمونهی تنیدگی ایدئولوژی و ایدئولوژیها در مبارزه و کردار اجتماعی، بهترین نمونه برای تلاشهای نهادین شدن آگاهی انتقادی در مبارزه و گفتار و کردار مبارزاتی و آشکارترین نمود و نماد انکار دیوارهای عبورناپذیر بین جنبش بهاصطلاح «خودبخودیِ» فاقد اندیشه و آگاهی بهاصطلاح «انقلابی» است.
▫️ جنبش کارگران هفتتپه، گامی پیروزمندانه و واقعی را در متن و بطن یک جنبش واقعی جشن میگیرد. کارگران هفتتپه و نمایندگان پیشرو و برجستهی آنها آخرین کسانی هستند که نسبت به جایگاه این پیروزی در فرآیند مبارزهی دیروز و امروز و فردایشان دچار توهم باشند یا بشوند. خودآگاهی و آگاهی آنها نیرومندترین سلاح علیه چنین توهمی است.
▫️ متوهمان و نومیدان و ناصحان حاشیهنشین، کسانی هستند که دیروز شعار «شورا» را به سخره میگرفتند و امروز از این که جنبش کارگران هفتتپه موفق به برقراری «دیکتاتوری پرولتاریا» در هفتتپه نشده است، افسردهاند و با سرزنش کردن این جنبش، آوار هذیانهای خیالپردازانهی خود را بر سر کارگران خوشحال و پیروزمند هفتتپه فرومیریزند.
✊🏼
#هفت_تپه #جنبش_کارگری #شورا
منبع :
🖋@naghd_com
🔹🔹🔹
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
▫️ پیروزی جنبش کارگران هفتتپه، تنیده در جنش کارگری و دیگر جنبشهای طبقاتی و اجتماعی، در دستیابی به یکی از هدفهای خود، همانا روبیدن و برون راندن دارودستهی سرمایهداران ستمگر، دزد و چپاولگر و استثمارگر، و خلع ید از بخش خصوصی، گامی بزرگ است؛ گامی بزرگ در ژرفا بخشیدن به خودآگاهی این جنبش و گسترانیدن و نهادین کردن آگاهی نقادانهی ضدسرمایهدارانه در این جنبش و در جنبش کارگری و طبقاتی بطور اعم.
▫️ جنبش کارگران هفت تپه خودآگاه بود و هست: آگاه به ریشههای خود، به موقعیت اجتماعی و اقتصادی عینی خود، به ظرفیتهای عینی و ذهنی خود و به پیوندهای اجتنابناپذیر خود با همهی کشاکشهای سیاسی و اجتماعی و ترفندهای بازیگران آنها، در قدرت و بهسوی قدرت. جنبش کارگران هفتتپه آگاهانه بود، در هر گام آگاهانهتر شد و میشود.
▫️ جنبش کارگران هفتتپه بهترین نمونهی تنیدگی ایدئولوژی و ایدئولوژیها در مبارزه و کردار اجتماعی، بهترین نمونه برای تلاشهای نهادین شدن آگاهی انتقادی در مبارزه و گفتار و کردار مبارزاتی و آشکارترین نمود و نماد انکار دیوارهای عبورناپذیر بین جنبش بهاصطلاح «خودبخودیِ» فاقد اندیشه و آگاهی بهاصطلاح «انقلابی» است.
▫️ جنبش کارگران هفتتپه، گامی پیروزمندانه و واقعی را در متن و بطن یک جنبش واقعی جشن میگیرد. کارگران هفتتپه و نمایندگان پیشرو و برجستهی آنها آخرین کسانی هستند که نسبت به جایگاه این پیروزی در فرآیند مبارزهی دیروز و امروز و فردایشان دچار توهم باشند یا بشوند. خودآگاهی و آگاهی آنها نیرومندترین سلاح علیه چنین توهمی است.
▫️ متوهمان و نومیدان و ناصحان حاشیهنشین، کسانی هستند که دیروز شعار «شورا» را به سخره میگرفتند و امروز از این که جنبش کارگران هفتتپه موفق به برقراری «دیکتاتوری پرولتاریا» در هفتتپه نشده است، افسردهاند و با سرزنش کردن این جنبش، آوار هذیانهای خیالپردازانهی خود را بر سر کارگران خوشحال و پیروزمند هفتتپه فرومیریزند.
✊🏼
#هفت_تپه #جنبش_کارگری #شورا
منبع :
🖋@naghd_com
🔹🔹🔹
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
▫️ شورا: شکل در مقام محتوا
▫️ پیرامون شیوهی وجودِ سازمانیابی شورایی
به مناسبت سالگرد انقلاب و قیام شکوهمند ۲۲ بهمن ۱۳۵۷
نوشتهی: کمال خسروی
10 فوریه2022
🔸 نوشتن پیرامون شورا، بهمثابه شکلی از سازمانیابی اجتماعی و سیاسی، همواره با این بدگمانی همراه است که «دفاع» از این شیوهی سازمانیابی در رقابت یا در تعارض با شیوههای دیگر سازمانیابی اجتماعی و سیاسی، مانند اتحادیه یا حزب سیاسی است. اما هدف جُستار پیشِ رو کندوکاو پیرامون سرشتنشانهای شورا یا سازمانیابیِ شورایی و نقش اجتماعی و تاریخی آن است، به یاری مقولهی «شیوهی وجود» و دستگاه مفهومی مارکسی؛ نخست برای روشنکردن وجوه تمایز بنیادینش با شکلهای دیگر سازمانیابی و اهمیت آن در ژرفای پویایِ مبارزهی طبقاتیِ ضدسرمایهداری، و دوم برای تأکید بر این امر، که تقابلهای مصنوعی و نابهنجار بین سازمانیابی شورایی و شکلهای دیگر سازمانیابی اجتماعی و سیاسی، خواسته یا ناخواسته، همین سرشتنشانها را پنهان میکند یا دستکم در ابهام فرو میبرد و با نادیدهگرفتن شرایط اجتماعی و تاریخی مشخصی که ظرف مبارزهی طبقاتی است، به مانعی در برابر مبارزه بدل میشود.
🔸 شورای کارگری بهعنوان دستاوردی از مبارزهی کارگران برای احقاق و تأمین حقوق خود و دفاع از آنها در برابر معارضان، همانا نیروهای اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک سرمایهداران و سرمایهداری ــ از کمون پاریس گرفته تا مبارزهی کارگران در انقلاب روسیه، انقلاب آلمان، اسپانیا، پرتغال یا امریکای جنوبی ــ شکلی است برای این محتوا، یعنی شکلی است برای سازمانیافتگیِ این مبارزه یا نهادینشدنِ آن. از این منظر، شورا با اتحادیه (سندیکا) یا حزب سیاسی، که آنها نیز دستاوردهای بسیار مهم دیگری از همین مبارزهی طبقاتیاند، تفاوتی ندارد. برای شناخت سرشتنشانها و وجوه تمایز بنیادین شورا یا سازمانیابی شورایی، نخست باید اندکی در سازوکار شیوهی تولید سرمایهداری و سازمانیابی مناسبات اجتماعی بر اساس ملزومات این شیوهی تولید تأمل کرد.
🔸 تقریباً همهی گزارشهایِ رویدادهای تاریخیِ پیدایش، مبارزه و سرنوشت شوراها و نیز ارزیابی و واکاوی جامعهشناختی و نظریِ این رویدادها به سه خصیصهی «انکارناپذیر» شوراها اشاره کردهاند و تلازم تقریباً همیشگی این سه خصیصه با گزارش و واکاوی شوراها، آنها را کمابیش به «سرشتنشان»های شورا یا سازمانیابیِ شورایی بدل کرده است. این سه خصیصه عبارتند از نخست: خودانگیختگی در شیوهی تصمیمگیری و اجرای تصمیمها؛ دوم: ظهور شوراها در دورههای بحران، جنگ و گسیختگی و آشفتگیِ سیاسی و اجتماعی در «نظام حاکم»؛ و سوم: قدرت دوگانه.
🔸 آیا آنچه «خودانگیختگی» نامیده میشود و موضوع تمجید و تقبیح رویکردهای سیاسی و ایدئولوژیک متقابل است، خودْ بیان یا شکل پدیداریِ سرشتنشانِ بنیادین دیگری نیست؟ آیا تلقی شرایط اجتماعی و تاریخی بحران، جنگ و اوضاع انقلابی بهمثابه شرایط عینیِ پیدایش و فعالیت و مبارزهی شوراها، به این معنا نیست که بنابراین آنها پدیدههایی گذرا هستند و به محض تغییر و فقدان این شرایط عینی، ناپدید خواهند شد؟ آیا غیر از این است که نگاه سوسیالدمکراتها، بهرغم دستافشانیهای صادقانه و غیرصادقانهشان برای شوراها، بر همین نگرش استوار است؟ آیا تلقی «قدرت» شوراها در «قدرت دوگانه» بهمثابه قدرتی سیاسی و بدیل دولت حاکم، تقلیل سرشت بنیادین شوراها به یکی از شکلهای پدیداری آن نیست؟ آیا این نگرش، نهادی را که در ماهیت خویش «نا ـ دولت» است، به همتایی برای دولت بهطور اعم بدل نمیکند، چنانکه مثلاً دولت بورژوایی ابزار سلطهی طبقاتی بورژوازی و دولت کارگری، به همان معنا، ابزار سلطهی طبقاتی پرولتاریا تلقی شود؟ آیا حزبهای سیاسی، با ساخت و بافت سیاسی و ساختار و استخوانبندی تشکیلاتیشان، بدیل مناسبتری برای قدرت سیاسی، در این معنا، نیستند؟
مقولهی «شیوهی وجود» در دستگاه مفهومی مارکسی میتواند در پاسخ به این پرسشها و حل معضل سیاسی و نظری راهگشا باشد.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Om
#کمال_خسروی #شورا #حزب_سیاسی #خودانگیختگی #سندیکا #سازمانیابی_شورایی #قدرت_دوگانه
🔹🔹🔹
با لینک زیر عضو کانال معلمان عدالتخواه شوید:
http://tttttt.me/edalatxah
▫️ پیرامون شیوهی وجودِ سازمانیابی شورایی
به مناسبت سالگرد انقلاب و قیام شکوهمند ۲۲ بهمن ۱۳۵۷
نوشتهی: کمال خسروی
10 فوریه2022
🔸 نوشتن پیرامون شورا، بهمثابه شکلی از سازمانیابی اجتماعی و سیاسی، همواره با این بدگمانی همراه است که «دفاع» از این شیوهی سازمانیابی در رقابت یا در تعارض با شیوههای دیگر سازمانیابی اجتماعی و سیاسی، مانند اتحادیه یا حزب سیاسی است. اما هدف جُستار پیشِ رو کندوکاو پیرامون سرشتنشانهای شورا یا سازمانیابیِ شورایی و نقش اجتماعی و تاریخی آن است، به یاری مقولهی «شیوهی وجود» و دستگاه مفهومی مارکسی؛ نخست برای روشنکردن وجوه تمایز بنیادینش با شکلهای دیگر سازمانیابی و اهمیت آن در ژرفای پویایِ مبارزهی طبقاتیِ ضدسرمایهداری، و دوم برای تأکید بر این امر، که تقابلهای مصنوعی و نابهنجار بین سازمانیابی شورایی و شکلهای دیگر سازمانیابی اجتماعی و سیاسی، خواسته یا ناخواسته، همین سرشتنشانها را پنهان میکند یا دستکم در ابهام فرو میبرد و با نادیدهگرفتن شرایط اجتماعی و تاریخی مشخصی که ظرف مبارزهی طبقاتی است، به مانعی در برابر مبارزه بدل میشود.
🔸 شورای کارگری بهعنوان دستاوردی از مبارزهی کارگران برای احقاق و تأمین حقوق خود و دفاع از آنها در برابر معارضان، همانا نیروهای اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک سرمایهداران و سرمایهداری ــ از کمون پاریس گرفته تا مبارزهی کارگران در انقلاب روسیه، انقلاب آلمان، اسپانیا، پرتغال یا امریکای جنوبی ــ شکلی است برای این محتوا، یعنی شکلی است برای سازمانیافتگیِ این مبارزه یا نهادینشدنِ آن. از این منظر، شورا با اتحادیه (سندیکا) یا حزب سیاسی، که آنها نیز دستاوردهای بسیار مهم دیگری از همین مبارزهی طبقاتیاند، تفاوتی ندارد. برای شناخت سرشتنشانها و وجوه تمایز بنیادین شورا یا سازمانیابی شورایی، نخست باید اندکی در سازوکار شیوهی تولید سرمایهداری و سازمانیابی مناسبات اجتماعی بر اساس ملزومات این شیوهی تولید تأمل کرد.
🔸 تقریباً همهی گزارشهایِ رویدادهای تاریخیِ پیدایش، مبارزه و سرنوشت شوراها و نیز ارزیابی و واکاوی جامعهشناختی و نظریِ این رویدادها به سه خصیصهی «انکارناپذیر» شوراها اشاره کردهاند و تلازم تقریباً همیشگی این سه خصیصه با گزارش و واکاوی شوراها، آنها را کمابیش به «سرشتنشان»های شورا یا سازمانیابیِ شورایی بدل کرده است. این سه خصیصه عبارتند از نخست: خودانگیختگی در شیوهی تصمیمگیری و اجرای تصمیمها؛ دوم: ظهور شوراها در دورههای بحران، جنگ و گسیختگی و آشفتگیِ سیاسی و اجتماعی در «نظام حاکم»؛ و سوم: قدرت دوگانه.
🔸 آیا آنچه «خودانگیختگی» نامیده میشود و موضوع تمجید و تقبیح رویکردهای سیاسی و ایدئولوژیک متقابل است، خودْ بیان یا شکل پدیداریِ سرشتنشانِ بنیادین دیگری نیست؟ آیا تلقی شرایط اجتماعی و تاریخی بحران، جنگ و اوضاع انقلابی بهمثابه شرایط عینیِ پیدایش و فعالیت و مبارزهی شوراها، به این معنا نیست که بنابراین آنها پدیدههایی گذرا هستند و به محض تغییر و فقدان این شرایط عینی، ناپدید خواهند شد؟ آیا غیر از این است که نگاه سوسیالدمکراتها، بهرغم دستافشانیهای صادقانه و غیرصادقانهشان برای شوراها، بر همین نگرش استوار است؟ آیا تلقی «قدرت» شوراها در «قدرت دوگانه» بهمثابه قدرتی سیاسی و بدیل دولت حاکم، تقلیل سرشت بنیادین شوراها به یکی از شکلهای پدیداری آن نیست؟ آیا این نگرش، نهادی را که در ماهیت خویش «نا ـ دولت» است، به همتایی برای دولت بهطور اعم بدل نمیکند، چنانکه مثلاً دولت بورژوایی ابزار سلطهی طبقاتی بورژوازی و دولت کارگری، به همان معنا، ابزار سلطهی طبقاتی پرولتاریا تلقی شود؟ آیا حزبهای سیاسی، با ساخت و بافت سیاسی و ساختار و استخوانبندی تشکیلاتیشان، بدیل مناسبتری برای قدرت سیاسی، در این معنا، نیستند؟
مقولهی «شیوهی وجود» در دستگاه مفهومی مارکسی میتواند در پاسخ به این پرسشها و حل معضل سیاسی و نظری راهگشا باشد.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Om
#کمال_خسروی #شورا #حزب_سیاسی #خودانگیختگی #سندیکا #سازمانیابی_شورایی #قدرت_دوگانه
🔹🔹🔹
با لینک زیر عضو کانال معلمان عدالتخواه شوید:
http://tttttt.me/edalatxah
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
شورا: شکل در مقام محتوا
پیرامون شیوهی وجودِ سازمانیابی شورایی نوشتهی: کمال خسروی آیا آنچه «خودانگیختگی» نامیده میشود و موضوع تمجید و تقبیح رویکردهای سیاسی و ایدئولوژیک متقابل است، خودْ بیان یا شکل پدیداریِ سرشتنشانِ…
🔴 خاماندیشی و اعتماد به نفس کاذب نیروهای دستراستی مدعی روشنفکری
🔹 #مجید_توکلی از چهرههای فعال مجازی اخیرا در رشته توئیتی مغشوش و بدون فکت تاریخی، چپ شورایی و گفتمان ضد نولیبرالی را زیر سوال بردهاست. #لیلا_حسینزاده فعال دانشجویی #چپگرا در رشته توییتی نشان دادهاست که مدعیان فهم #مساله_ایران چقدر از فهم تاریخی برخی مسایل ناتوان هستند.
رشته توئیت خانم حسینزاده را در زیر بخوانید 👇👇👇
شعار نه شاه میخوایم نه ملا، فقط تشکیل #شورا در دی ماه 96 در ادامه ی شعار اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا طرح شد، رسانه های جریان اصلی شعار دوم را به صورت کامل بایکوت و سانسور کردند. تحت شدیدترین بایکوت، این شعار به خیابان های تبریز و خوزستان رفت و آهسته آهسته بر دیوارها نشست.
اما آنچه موجب بروز اجتماعی،عمومی و بایکوت ناپذیر طرح "شورا" بعنوان آلترناتیوی سیاسی شد، نه نیرویی چپ، نشسته در دانشگاه و رسانه، بلکه کارگران ستمکش هفت تپه و فولاد بودند، در تداوم مبارزاتی که هربار سرکوب و استبداد انباشته اش را صفر می کند و هر بار از نو برخاسته و ادامه میدهد به هر صورت طرح آلترناتیو شورا، درست در زمانی اتفاق افتاد که اتمام ماجرا اعلام شد! نه در یک مخالفت مجاز، بلکه طی یک قیام مردمی، زمانی که هنوز خیل بزرگ-براندازان در تداوم منطق اصلاح طلبی زاده نشده بودند و هنوز از بازی صندوق رایی اصلاحطلب اصولگرا به بازی رژیم چنجی پهلوی-خامنه ای شیفت نکرده بودند.
در خصوص #ستم_ملی، این مساله از زمان ایرلند و لهستان در بین الملل اول در قرن نوزدهم، زمانی که مشخص نیست آیا مادر آرنت هنوز به دنیا آمده بود یا نه، پیگیری میشد، مارکس نهایتا به نظری منسجم در خصوص دولت مدرن نرسید. اولین چارچوب بندی نظری بحث ستم ملی و مواجهه با
دولت مدرن توسط لنین (در سالهای ابتدای حیات واضع ابتذال شر) ساخته و پرداخته شد.از همان زمان تا اکنون، در این خصوص تلاشهای نظری و عملی مختلفی جاریست. متاخرترین نمونه ی نظری-عملی این تلاش شاید از آن #اوجلان باشد که نظراتش توسط طیفهای مختلف سوسیالیست رد،نقد، ترمیم یا تایید میشود.
اینها فقط دو فکت پیش پا افتاده ست که میتوان نه در مقابل یا رد، بلکه در اثبات شدت بیاطلاعی، خاماندیشی و اعتمادبهنفس کاذب نیروهای دست راستی در سرهمبندی گزارههایی داد که به نحوی بدیهی غلطند. باقی نزاع نیروهاست و جنگ گروههای تحت ستم طبقاتی،ملی،مذهبی،جنسی و جنسیتی با بنیانهای وضع موجود.
🔻🔻🔻
به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
https://tttttt.me/edalatxah
🔹 #مجید_توکلی از چهرههای فعال مجازی اخیرا در رشته توئیتی مغشوش و بدون فکت تاریخی، چپ شورایی و گفتمان ضد نولیبرالی را زیر سوال بردهاست. #لیلا_حسینزاده فعال دانشجویی #چپگرا در رشته توییتی نشان دادهاست که مدعیان فهم #مساله_ایران چقدر از فهم تاریخی برخی مسایل ناتوان هستند.
رشته توئیت خانم حسینزاده را در زیر بخوانید 👇👇👇
شعار نه شاه میخوایم نه ملا، فقط تشکیل #شورا در دی ماه 96 در ادامه ی شعار اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا طرح شد، رسانه های جریان اصلی شعار دوم را به صورت کامل بایکوت و سانسور کردند. تحت شدیدترین بایکوت، این شعار به خیابان های تبریز و خوزستان رفت و آهسته آهسته بر دیوارها نشست.
اما آنچه موجب بروز اجتماعی،عمومی و بایکوت ناپذیر طرح "شورا" بعنوان آلترناتیوی سیاسی شد، نه نیرویی چپ، نشسته در دانشگاه و رسانه، بلکه کارگران ستمکش هفت تپه و فولاد بودند، در تداوم مبارزاتی که هربار سرکوب و استبداد انباشته اش را صفر می کند و هر بار از نو برخاسته و ادامه میدهد به هر صورت طرح آلترناتیو شورا، درست در زمانی اتفاق افتاد که اتمام ماجرا اعلام شد! نه در یک مخالفت مجاز، بلکه طی یک قیام مردمی، زمانی که هنوز خیل بزرگ-براندازان در تداوم منطق اصلاح طلبی زاده نشده بودند و هنوز از بازی صندوق رایی اصلاحطلب اصولگرا به بازی رژیم چنجی پهلوی-خامنه ای شیفت نکرده بودند.
در خصوص #ستم_ملی، این مساله از زمان ایرلند و لهستان در بین الملل اول در قرن نوزدهم، زمانی که مشخص نیست آیا مادر آرنت هنوز به دنیا آمده بود یا نه، پیگیری میشد، مارکس نهایتا به نظری منسجم در خصوص دولت مدرن نرسید. اولین چارچوب بندی نظری بحث ستم ملی و مواجهه با
دولت مدرن توسط لنین (در سالهای ابتدای حیات واضع ابتذال شر) ساخته و پرداخته شد.از همان زمان تا اکنون، در این خصوص تلاشهای نظری و عملی مختلفی جاریست. متاخرترین نمونه ی نظری-عملی این تلاش شاید از آن #اوجلان باشد که نظراتش توسط طیفهای مختلف سوسیالیست رد،نقد، ترمیم یا تایید میشود.
اینها فقط دو فکت پیش پا افتاده ست که میتوان نه در مقابل یا رد، بلکه در اثبات شدت بیاطلاعی، خاماندیشی و اعتمادبهنفس کاذب نیروهای دست راستی در سرهمبندی گزارههایی داد که به نحوی بدیهی غلطند. باقی نزاع نیروهاست و جنگ گروههای تحت ستم طبقاتی،ملی،مذهبی،جنسی و جنسیتی با بنیانهای وضع موجود.
🔻🔻🔻
به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
https://tttttt.me/edalatxah
Telegram
مدرسه رهایی
«مدرسه رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالتخواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهاییبخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبشهای اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهاییبخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبشهای اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.