مدرسه رهایی
اجرای تئاتر شورایی توسط دانشجویان در نقشهاى کارگر، دانشجو، معلم، زن آواره آب و... آذرماه ۱۳۹۶ @Honare_Eterazi
🔴 به یاد دانشجویان دربند
🔴 به یاد آنان که فریاد تاریخ شدند
🚩 فریاد تاریخ می شویم ، بیخ گوش هایی که از یاد برده اند
باز می روییم
در حافظه ی محو دیوار ها و آسفالت ها
زن: آنگاه که شما آقایان
پای کوبان در جشن انقلاب فریاد می زدید: "یا روسری یا توسری"
و ما را خرکش از کارخانه ها به کنج خانه ها می بردید
دستور جنگ می دادید
و ما که شوهرانمان همبازی تفنگ و خون بودند
باید می زاییدیم زیر کوهی از جنین ها،
این سربازان خوب جنگ های بعدی
▫️تئاتر شورایی دانشجویان نشانه ای بود از آنکه دانشجویان به شکل جمعی از هضم شدن در نظام اضطرار و فلاکت سر باز می زنند. و کماکان توانِ ساختن اکنون را دارند. اجرای دانشجویان رسانه ای بود که پژواک صداهای فرودستان را مخابره می کرد؛ صحنه ای که به نسبت میان این نیروهای اجتماعی و تاریخی اختصاص یافته بود؛ زن، معلم، آواره، کارگر، دانشجو.
▪️آری آنها صدای تاریخ اند، زیرا دیگر فریب مرزهای کاذب ساختگی را نخواهند خورد. آنها دیگر خود را محکوم به مصرف نظریه و تدوین مقالات علمی-پژوهشی نمی بینند و با زیست موقتی و آینده نامعلوم خود چشم در چشم می شوند. دانشجو می داند که امروز علیه چه و با که بایستد.
▫️نسل را تجربه ی مشترک می سازد. تجربه کردن به معنای ندیدن و تکرار شکست های گذشته نیست. همچنین به معنای از سر گرفتنِ امری سرتاسر نو و بدون تاریخ نیست.
▪️تجربه، گذشته را آنگونه که هست قبول نمی کند؛ در عوض با آن درگیر می شود و به آن حمله می برد، اما نه به خاطر ویرانه ای که از گذشته به جا مانده ، بلکه به خاطر آنچه در آن محقق نشد. تجربه ذاتاً انتقال ناپذیر است چون هر بار به یک گسست اشاره دارد: گسستی که همان آغاز کردن است.
▫️پس چه بر سر نسلی می آید که اساساً امکان تجربه کردن را از او ربوده باشند؟ نسلی که با ثبت آماری و احوالی، تعریف مولفه های فرهنگی، راهکارهای تشویقی، فرصتها و چالشها و همایشهای رنگارنگ انباشته شده، آن هم به قیمت از دست دادن تخیل خویش. این نسل نه تنها گذشته بلکه آینده ی خود را نیز بر باد می بیند.
▪️نسل ما نسل کودکان گم شده است.
نسلی که هر چه تلاش می کند خاطره ای جمعی برای خود بسازد، تنها با رنجهای مشترک مواجه می شود: نظام های کنترلی نامرئی، سلول های پنج نفره ی خوابگاه، کار رایگان و بیگاری، مهاجرت و دست آخرْ حکمِ فراگیر به انزوا یا همان «موفقیت فردی».
▫️نوشتن تاریخ خودمان نخستین گام برای حفر کانالی است به بیرون از این وضعیت تعلیق.
نوشتن تاریخ مان تنها راه عبور ما از رنجهای مشترک است تا سرانجام به تجربه ی مشترک دست یابیم.
▪️نوشتن یک نسل به ما نشان می دهد که در وضعیت موجود خوشبختیِ فردی اگر نه ریاکارانه، دست کم ابلهانه است، زیرا سعادت، همواره سعادت جمعی است.
▫️ما کودکان بی شمار آن سالهای دور، اکنون به دنبال مکانها، نامها، و امکانهاییم؛ ما می خواهیم محیط زندگیِ خود را بازپس بگیریم. ما محیطهای پیرامون خود را در سطحی مستقیم و بی واسطه درگیر می کنیم. ما دست به کار گشودن و پس گرفتنِ ذهنهای خود هستیم. امر جمعی به خودیِ خود، مجرایی برای تغییر است.
🔹 پ .ن : تئاتر شورایی فوق در آذر 96 توسط دانشجویان مستقل و صنفی در دانشگاه اجرا شد.
آنان آرزوهای ناکام مردم را به تصویر کشیدند جهانی امن همراه با آزادی و برابری.
#صدای_دانشجویان_دربند_باشیم
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
🔴 به یاد آنان که فریاد تاریخ شدند
🚩 فریاد تاریخ می شویم ، بیخ گوش هایی که از یاد برده اند
باز می روییم
در حافظه ی محو دیوار ها و آسفالت ها
زن: آنگاه که شما آقایان
پای کوبان در جشن انقلاب فریاد می زدید: "یا روسری یا توسری"
و ما را خرکش از کارخانه ها به کنج خانه ها می بردید
دستور جنگ می دادید
و ما که شوهرانمان همبازی تفنگ و خون بودند
باید می زاییدیم زیر کوهی از جنین ها،
این سربازان خوب جنگ های بعدی
▫️تئاتر شورایی دانشجویان نشانه ای بود از آنکه دانشجویان به شکل جمعی از هضم شدن در نظام اضطرار و فلاکت سر باز می زنند. و کماکان توانِ ساختن اکنون را دارند. اجرای دانشجویان رسانه ای بود که پژواک صداهای فرودستان را مخابره می کرد؛ صحنه ای که به نسبت میان این نیروهای اجتماعی و تاریخی اختصاص یافته بود؛ زن، معلم، آواره، کارگر، دانشجو.
▪️آری آنها صدای تاریخ اند، زیرا دیگر فریب مرزهای کاذب ساختگی را نخواهند خورد. آنها دیگر خود را محکوم به مصرف نظریه و تدوین مقالات علمی-پژوهشی نمی بینند و با زیست موقتی و آینده نامعلوم خود چشم در چشم می شوند. دانشجو می داند که امروز علیه چه و با که بایستد.
▫️نسل را تجربه ی مشترک می سازد. تجربه کردن به معنای ندیدن و تکرار شکست های گذشته نیست. همچنین به معنای از سر گرفتنِ امری سرتاسر نو و بدون تاریخ نیست.
▪️تجربه، گذشته را آنگونه که هست قبول نمی کند؛ در عوض با آن درگیر می شود و به آن حمله می برد، اما نه به خاطر ویرانه ای که از گذشته به جا مانده ، بلکه به خاطر آنچه در آن محقق نشد. تجربه ذاتاً انتقال ناپذیر است چون هر بار به یک گسست اشاره دارد: گسستی که همان آغاز کردن است.
▫️پس چه بر سر نسلی می آید که اساساً امکان تجربه کردن را از او ربوده باشند؟ نسلی که با ثبت آماری و احوالی، تعریف مولفه های فرهنگی، راهکارهای تشویقی، فرصتها و چالشها و همایشهای رنگارنگ انباشته شده، آن هم به قیمت از دست دادن تخیل خویش. این نسل نه تنها گذشته بلکه آینده ی خود را نیز بر باد می بیند.
▪️نسل ما نسل کودکان گم شده است.
نسلی که هر چه تلاش می کند خاطره ای جمعی برای خود بسازد، تنها با رنجهای مشترک مواجه می شود: نظام های کنترلی نامرئی، سلول های پنج نفره ی خوابگاه، کار رایگان و بیگاری، مهاجرت و دست آخرْ حکمِ فراگیر به انزوا یا همان «موفقیت فردی».
▫️نوشتن تاریخ خودمان نخستین گام برای حفر کانالی است به بیرون از این وضعیت تعلیق.
نوشتن تاریخ مان تنها راه عبور ما از رنجهای مشترک است تا سرانجام به تجربه ی مشترک دست یابیم.
▪️نوشتن یک نسل به ما نشان می دهد که در وضعیت موجود خوشبختیِ فردی اگر نه ریاکارانه، دست کم ابلهانه است، زیرا سعادت، همواره سعادت جمعی است.
▫️ما کودکان بی شمار آن سالهای دور، اکنون به دنبال مکانها، نامها، و امکانهاییم؛ ما می خواهیم محیط زندگیِ خود را بازپس بگیریم. ما محیطهای پیرامون خود را در سطحی مستقیم و بی واسطه درگیر می کنیم. ما دست به کار گشودن و پس گرفتنِ ذهنهای خود هستیم. امر جمعی به خودیِ خود، مجرایی برای تغییر است.
🔹 پ .ن : تئاتر شورایی فوق در آذر 96 توسط دانشجویان مستقل و صنفی در دانشگاه اجرا شد.
آنان آرزوهای ناکام مردم را به تصویر کشیدند جهانی امن همراه با آزادی و برابری.
#صدای_دانشجویان_دربند_باشیم
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
🔴 بخش هایی از مقدمه کتاب کتاب فرهنگ و برنامه ریزی به قلم مترجم کتاب #محمد_خانی
به زعمِ من، نگاهی که می خواهد نظمِ کنونی را که اینک بر جهان و بر ما حاکم است به مثابه ی نظمیِ بدیهی، و مسلم جلوه دهد، در تلاش است تا به ما بگوید، امور همیشه همین گونه بوده و همین گونه نیز خواهد بود. از این رو، با بدیهی و طبیعی جلوه دادنِ امور، نظمِ کنونی را، نظمی ابدی و ازلی جلوه می دهد، نظمی که همچون دیگر امور طبیعی، همچون طلوع و غروب خورشید، تا حدِ زیادی خارج از ما و اراده ی ما شکل گرفته است. آن ها می کوشند مُهرِ تاریخ را از محصولاتِ تاریخی (امورِ درهم تنیده ی انسانی-اجتماعی-فرهنگی-سیاسی) بزدایند، می کوشند تا محصولاتِ ذاتاً تاریخی را به مثابه ی محصولاتی ابدی و ازلی جلوه بدهند، به مثابه ی اموری که همواره این گونه بوده اند، و جز این نمی توانند باشند. این گونه، بر هر نظمی که به سود آن ها است و فلاکت کنونی را به وجود آورده، مهرِ جاودانگی می-زنند، و هر گونه فکر تغییر را از اذهانِ مردم می زدایند. آن ها تا آن جا پیش می روند که هر گونه مقاومت در برابرِ این نظمِ جاودانه سازی شده را اختلال در نظمِ طبیعیِ امور می نامند و این گونه، آن را مشروعیت زدایی می کنند. حذفِ تاریخ از محصولاتِ تاریخی، یعنی حذفِ تمامی روندِ شکل گیری و تکاملِ امور، از بدوِ شکل گیری تا به امروز، یعنی حذفِ فهمِ تاریخی آن، حذفِ قابل¬ِ تغییر بودن آن. اعتقاد به تاریخ مندی امور، اعتقاد به تغییر پذیری امور است، اعتقاد به این که جهانِ کنونی، تنها جهان موجود و ممکن نبوده و جهانِ دیگری نیز ممکن است.
نزدِ من، هیچ چیز نامطلوب تر از "امرِ مسلم"، "امر بدیهی" و "امرِ طبیعی" نیست. هر آن چه که به مثابه ی امرِ مسلم، بدیهی یا طبیعی به ما عرضه می شود، به نوعی، محصولِ حرکت تاریخ است. آن چه را که ما بدیهی می انگاریم، روزی نبوده، در اثرِ تحولاتِ تاریخی، و در هم تنیدگیِ عواملِ مختلف به وجود آمده، تغییر یافته تا به امروز رسیده است. به بیانِ دیگر، تمامِ امورِ مسلم فرض شده (مثلِ، امرِ عمومی، شهروند، دولت، بازار، پول و امثالهم) همگی، محصولِ هم پیوندیِ عناصرِ واقعی در تاریخ، آن گونه که انسان تجربه کرده، بوده است، و به همین خاطر، تردید در این امور، به نوعی، تبارشناسی نیز هست، یعنی باور به حرکت، سیرورت و تاریخیت؛ یعنی فهمِ امور در حرکتِ تاریخی شان، به مثابه ی اموری ساخته شده، اموری که می توانستند به گونه ی دیگر باشند و این گونه نباشند و هنوز هم می توانند گونه ی دیگری شوند، یعنی فهمِ تاریخیِ امور در هم پیوندی عناصر مختلف و آشنایی زادیی از امور آشنا و مسلمِ کنونی. یعنی استفاده از تاریخ، برای تردید در طبیعی، مسلم و ابدی و ازلی بودگیِ وضعیتِ کنونی، و درکِ عمیق این که «هر آن چه سخت و استوار است، دود می شود و به هوا می رود».
🔹 پ.ن : محمد خانی دانشجوی جامعه شناسی مقطع دکتراست که روز یکشنبه 10 دی ماه دستگیر شد.
#صدای_دانشجویان_دربند_باشیم
🔻🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
به زعمِ من، نگاهی که می خواهد نظمِ کنونی را که اینک بر جهان و بر ما حاکم است به مثابه ی نظمیِ بدیهی، و مسلم جلوه دهد، در تلاش است تا به ما بگوید، امور همیشه همین گونه بوده و همین گونه نیز خواهد بود. از این رو، با بدیهی و طبیعی جلوه دادنِ امور، نظمِ کنونی را، نظمی ابدی و ازلی جلوه می دهد، نظمی که همچون دیگر امور طبیعی، همچون طلوع و غروب خورشید، تا حدِ زیادی خارج از ما و اراده ی ما شکل گرفته است. آن ها می کوشند مُهرِ تاریخ را از محصولاتِ تاریخی (امورِ درهم تنیده ی انسانی-اجتماعی-فرهنگی-سیاسی) بزدایند، می کوشند تا محصولاتِ ذاتاً تاریخی را به مثابه ی محصولاتی ابدی و ازلی جلوه بدهند، به مثابه ی اموری که همواره این گونه بوده اند، و جز این نمی توانند باشند. این گونه، بر هر نظمی که به سود آن ها است و فلاکت کنونی را به وجود آورده، مهرِ جاودانگی می-زنند، و هر گونه فکر تغییر را از اذهانِ مردم می زدایند. آن ها تا آن جا پیش می روند که هر گونه مقاومت در برابرِ این نظمِ جاودانه سازی شده را اختلال در نظمِ طبیعیِ امور می نامند و این گونه، آن را مشروعیت زدایی می کنند. حذفِ تاریخ از محصولاتِ تاریخی، یعنی حذفِ تمامی روندِ شکل گیری و تکاملِ امور، از بدوِ شکل گیری تا به امروز، یعنی حذفِ فهمِ تاریخی آن، حذفِ قابل¬ِ تغییر بودن آن. اعتقاد به تاریخ مندی امور، اعتقاد به تغییر پذیری امور است، اعتقاد به این که جهانِ کنونی، تنها جهان موجود و ممکن نبوده و جهانِ دیگری نیز ممکن است.
نزدِ من، هیچ چیز نامطلوب تر از "امرِ مسلم"، "امر بدیهی" و "امرِ طبیعی" نیست. هر آن چه که به مثابه ی امرِ مسلم، بدیهی یا طبیعی به ما عرضه می شود، به نوعی، محصولِ حرکت تاریخ است. آن چه را که ما بدیهی می انگاریم، روزی نبوده، در اثرِ تحولاتِ تاریخی، و در هم تنیدگیِ عواملِ مختلف به وجود آمده، تغییر یافته تا به امروز رسیده است. به بیانِ دیگر، تمامِ امورِ مسلم فرض شده (مثلِ، امرِ عمومی، شهروند، دولت، بازار، پول و امثالهم) همگی، محصولِ هم پیوندیِ عناصرِ واقعی در تاریخ، آن گونه که انسان تجربه کرده، بوده است، و به همین خاطر، تردید در این امور، به نوعی، تبارشناسی نیز هست، یعنی باور به حرکت، سیرورت و تاریخیت؛ یعنی فهمِ امور در حرکتِ تاریخی شان، به مثابه ی اموری ساخته شده، اموری که می توانستند به گونه ی دیگر باشند و این گونه نباشند و هنوز هم می توانند گونه ی دیگری شوند، یعنی فهمِ تاریخیِ امور در هم پیوندی عناصر مختلف و آشنایی زادیی از امور آشنا و مسلمِ کنونی. یعنی استفاده از تاریخ، برای تردید در طبیعی، مسلم و ابدی و ازلی بودگیِ وضعیتِ کنونی، و درکِ عمیق این که «هر آن چه سخت و استوار است، دود می شود و به هوا می رود».
🔹 پ.ن : محمد خانی دانشجوی جامعه شناسی مقطع دکتراست که روز یکشنبه 10 دی ماه دستگیر شد.
#صدای_دانشجویان_دربند_باشیم
🔻🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 دروغگویی به سبک بنفش
خوشبختانه امروز نه دانشجویان گازانبری دستگیر میشن نه با کسی برخورد امنیتی میشه و نه معترضان در زندان خودکشانده میشن!
#صدای_دانشجویان_دربند_باشیم
🆔 @edalatxah
خوشبختانه امروز نه دانشجویان گازانبری دستگیر میشن نه با کسی برخورد امنیتی میشه و نه معترضان در زندان خودکشانده میشن!
#صدای_دانشجویان_دربند_باشیم
🆔 @edalatxah
🔴 سهیل آقازاده، دانشجو عکاسی که با هنرش می کوشید صدای بی صدایان باشد حالا او در زندان است.
#صدای_دانشجویان_دربند_باشیم
🆔 @edalatxah
#صدای_دانشجویان_دربند_باشیم
🆔 @edalatxah
🔴 خبر دانشجویی
بنا بر اخبار دریافتی طی روزهای گذشته تعدادی از دانشجویان بازداشتی با قید وثیقه آزاد شده اند با وجود این هنوز تعدادی از این دانشجویان و فعالان در بازداشت به سر می برند.
احسان محمدی، لیلا حسین زاده ، امین اصانلو ، سهیل آقازاده و ... از جمله دانشجویانی هستند که هنوز در حبس به سر می برند. مهدی توپچی فعال کارگری نیز همچنان در بازداشت نیروهای امنیتی است.
طی روزهای گذشته شوراهای صنفی دانشجویان و شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران بصورت جداگانه خواستار توقف بازداشت ها و آزادی دانشجویان و سایر بازداشتی ها شدند.
در فراخوان دیگری که در فضای مجازی توسط جمعی از دانشجویان منتشر شده است جمعی از دانشجویان اعتراض گسترده تا استعفاء وزیر علوم را خواستار شدند چرا که از نظر آنان وعده مسئولان دولتی مبنی بر آزادی دانشجویان بازداشت شده عملی نشده است و بازداشت دانشجویان معترض ادامه دارد. جمعی از دانشجویان، همه دانشجویان ایران را به «اعتراض گسترده» و «امتناع از شرکت در کلاسها» فراخواندند.
#صدای_دانشجویان_دربند_باشیم
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
بنا بر اخبار دریافتی طی روزهای گذشته تعدادی از دانشجویان بازداشتی با قید وثیقه آزاد شده اند با وجود این هنوز تعدادی از این دانشجویان و فعالان در بازداشت به سر می برند.
احسان محمدی، لیلا حسین زاده ، امین اصانلو ، سهیل آقازاده و ... از جمله دانشجویانی هستند که هنوز در حبس به سر می برند. مهدی توپچی فعال کارگری نیز همچنان در بازداشت نیروهای امنیتی است.
طی روزهای گذشته شوراهای صنفی دانشجویان و شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران بصورت جداگانه خواستار توقف بازداشت ها و آزادی دانشجویان و سایر بازداشتی ها شدند.
در فراخوان دیگری که در فضای مجازی توسط جمعی از دانشجویان منتشر شده است جمعی از دانشجویان اعتراض گسترده تا استعفاء وزیر علوم را خواستار شدند چرا که از نظر آنان وعده مسئولان دولتی مبنی بر آزادی دانشجویان بازداشت شده عملی نشده است و بازداشت دانشجویان معترض ادامه دارد. جمعی از دانشجویان، همه دانشجویان ایران را به «اعتراض گسترده» و «امتناع از شرکت در کلاسها» فراخواندند.
#صدای_دانشجویان_دربند_باشیم
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah