🔷 تغییر کتابهای درسی
✍ محمدتقی فلاحی(دبیر کل کانون صنفی معلمان ایران《تهران》)
🔹 از ابتدای سال تحصیلی جاری، مشاهده چندین مورد حذف یا تغییر در کتابهای درسی، به یاری شبکههای اجتماعی خبرساز شد و تا حدی مورد توجه افکار عمومی قرار گرفت. بهطوری که وزیر آموزش و پرورش نیز ناچار واکنش نشان داد و در موردی ضمن توضیحاتی، بابت این بیسلیقگی عذرخواهی کرد؛ اما نگاهی به روند سیر وقایع در بیرون و درون وزارت آموزش و پرورش، پذیرفتن این که این تغییرات و تحریفات، اتفاقی یا در نتیجه اعمال سلیقههای فردی صورت گرفته است را بسیار دشوار میکند.
🔹 به جز تغییرات محتوایی به ویژه در کتابهای درسی علوم انسانی از دههی ۶۰، از حدود نیمه ی دههی هشتاد نیز شاهد تغییرات مداومی بودهایم. حذف درس «مشروعیت سیاسی» از کتاب دانش اجتماعی دوره دبیرستان، تغییر تعریف «مخاطرات طبیعی» در کتاب جغرافیای سال دوم دبیرستان و حذف عبارتی که به طبیعی بودن این حوادث و نقش انسان در پیدایش برخی از این مخاطرات اشاره داشت، کنار گذاشتن کلی کتاب «تاریخ معاصر» سال سوم دبیرستان که سعی داشت نگاهی علمی و تا حدودی بیطرفانه نسبت به وقایع تاریخ معاصر کشور داشته باشد و جایگزینی کتابی با لحنی کاملا غیرعلمی همراه با تحریف آشکار وقایع انقلاب مشروطه و ملی شدن صنعت نفت، تغییر محتوای کلی کتابهای درس جامعهشناسی دوره دوم دبیرستان در جهت نفرتپراکنی ایدئولوژیک با بیانی کاملا غیرعلمی، تا حذف برخی درسها در کتابهای فارسی ابتدایی و تغییر عکس و جملههای آنها تنها نمونههایی هستند که اکنون به مدد شبکههای اجتماعی در سطح افکار عمومی مطرح میشوند. اگر نوع تفکری که بر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در سال ۹۰ غالب شد و اخیرا قرار دادن مهدکودکها در زیر پوشش آموزش و پرورش را هم اضافه کنیم، آنگاه باید بپذیریم که این موضوع نیازمند تأمل بیشتری است.
🔹 اگر این فرض را بپذیریم که نتیجه انتخابات سال ۷۶ دستکم خلاف برآوردهای بخشی از جریانهای تمامیتخواه حکومت، از رشد طبقه متوسط شهری بود، این روند را هم خواهیم دید که همان بخش از همان زمان با شتاب بیشتری در مسیری قرار گرفتند که افزون بر نهادهای سیاسی و... با تسلط هرچه بیشتر بر گستردهترین نهادهای فرهنگی، زبان و سپس ذهن جامعه را نیز در اختیار گیرند.
🔹 این چنین بود که رادیو و تلویزیون بتدریج به سخنگوی یک جناح سیاسی خاص تبدیل شد، سریالهای تلویزیونی و حتی فیلمهای سینمایی مستقیم و غیرمستقیم محتوا و ارزشهای مطلوب همان جناح و نهادهای سیاسی و امنیتی مطلوب آنان را عرضه کرد تا اکنون که دیگر برنامههای مخصوص کودکان نیز در همان راستا تولید و عرضه میشوند. این که تا چه حد موفق به جذب مخاطبان خود میشوند البته موضوع دیگری است.
🔹 آموزش و پرورش، نهاد فراگیر و البته بسیار مهمی بوده که همزمان مورد هجوم گستردهتر این رویکرد قرار گرفت. البته نه بهعنوان نهادی مولد که قرار است بنیادهای تفکر علمی را در ذهن کودک و نوجوان این کشور نهادینه کند یا حتی مهارتهای اجتماعی را برای یک زندگی سالم به آنان بیاموزد، بلکه بیشتر بهعنوان ابزاری برای القائ ارزشهای ایدئولوژیک مطلوب همان تفکر با هدف تربیت پیاده نظام گوش به فرمان؛ کادرهای مدیریتی آینده که البته در مدارس و دانشگاههای خاص تربیت خواهند شد.
نگاهی به سند تحول بنیادین (مصوب ۱۳۹۰) که اهداف طولانی مدت آموزش و پرورش را ترسیم کرده است و دقت در نوع انسانی که قصد تربیت آن را دارد، بهترین گواه این مدعاست.
برای دست یافتن به آنچه گرامشی، «هژمونی فرهنگی» مینامید، رسانه و آموزش وپرورش ابزاری هستند که از طریق برنامه ریزیهای درسی «آشکار و پنهان» ذهن ما را محدود و بیانمان را به آنچه فوکو «زبان سلطه» می نامید، نزدیک می کنند.
منبع: iranfardamag@
#فوکو
#هژمونی_فرهنگی
#سند_تحول_بنیادین
#آموزش_و_پرورش
#تغییر_کتابهای_درسی
#نشر_آگاهی
#روش_های_نوین_آموزشی
#آموزش_و_پرورش
#نابرابری_آموزشی
#نابرابری_اجتماعی
🔻🔺🔻
🆔 @edalatxah
✍ محمدتقی فلاحی(دبیر کل کانون صنفی معلمان ایران《تهران》)
🔹 از ابتدای سال تحصیلی جاری، مشاهده چندین مورد حذف یا تغییر در کتابهای درسی، به یاری شبکههای اجتماعی خبرساز شد و تا حدی مورد توجه افکار عمومی قرار گرفت. بهطوری که وزیر آموزش و پرورش نیز ناچار واکنش نشان داد و در موردی ضمن توضیحاتی، بابت این بیسلیقگی عذرخواهی کرد؛ اما نگاهی به روند سیر وقایع در بیرون و درون وزارت آموزش و پرورش، پذیرفتن این که این تغییرات و تحریفات، اتفاقی یا در نتیجه اعمال سلیقههای فردی صورت گرفته است را بسیار دشوار میکند.
🔹 به جز تغییرات محتوایی به ویژه در کتابهای درسی علوم انسانی از دههی ۶۰، از حدود نیمه ی دههی هشتاد نیز شاهد تغییرات مداومی بودهایم. حذف درس «مشروعیت سیاسی» از کتاب دانش اجتماعی دوره دبیرستان، تغییر تعریف «مخاطرات طبیعی» در کتاب جغرافیای سال دوم دبیرستان و حذف عبارتی که به طبیعی بودن این حوادث و نقش انسان در پیدایش برخی از این مخاطرات اشاره داشت، کنار گذاشتن کلی کتاب «تاریخ معاصر» سال سوم دبیرستان که سعی داشت نگاهی علمی و تا حدودی بیطرفانه نسبت به وقایع تاریخ معاصر کشور داشته باشد و جایگزینی کتابی با لحنی کاملا غیرعلمی همراه با تحریف آشکار وقایع انقلاب مشروطه و ملی شدن صنعت نفت، تغییر محتوای کلی کتابهای درس جامعهشناسی دوره دوم دبیرستان در جهت نفرتپراکنی ایدئولوژیک با بیانی کاملا غیرعلمی، تا حذف برخی درسها در کتابهای فارسی ابتدایی و تغییر عکس و جملههای آنها تنها نمونههایی هستند که اکنون به مدد شبکههای اجتماعی در سطح افکار عمومی مطرح میشوند. اگر نوع تفکری که بر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در سال ۹۰ غالب شد و اخیرا قرار دادن مهدکودکها در زیر پوشش آموزش و پرورش را هم اضافه کنیم، آنگاه باید بپذیریم که این موضوع نیازمند تأمل بیشتری است.
🔹 اگر این فرض را بپذیریم که نتیجه انتخابات سال ۷۶ دستکم خلاف برآوردهای بخشی از جریانهای تمامیتخواه حکومت، از رشد طبقه متوسط شهری بود، این روند را هم خواهیم دید که همان بخش از همان زمان با شتاب بیشتری در مسیری قرار گرفتند که افزون بر نهادهای سیاسی و... با تسلط هرچه بیشتر بر گستردهترین نهادهای فرهنگی، زبان و سپس ذهن جامعه را نیز در اختیار گیرند.
🔹 این چنین بود که رادیو و تلویزیون بتدریج به سخنگوی یک جناح سیاسی خاص تبدیل شد، سریالهای تلویزیونی و حتی فیلمهای سینمایی مستقیم و غیرمستقیم محتوا و ارزشهای مطلوب همان جناح و نهادهای سیاسی و امنیتی مطلوب آنان را عرضه کرد تا اکنون که دیگر برنامههای مخصوص کودکان نیز در همان راستا تولید و عرضه میشوند. این که تا چه حد موفق به جذب مخاطبان خود میشوند البته موضوع دیگری است.
🔹 آموزش و پرورش، نهاد فراگیر و البته بسیار مهمی بوده که همزمان مورد هجوم گستردهتر این رویکرد قرار گرفت. البته نه بهعنوان نهادی مولد که قرار است بنیادهای تفکر علمی را در ذهن کودک و نوجوان این کشور نهادینه کند یا حتی مهارتهای اجتماعی را برای یک زندگی سالم به آنان بیاموزد، بلکه بیشتر بهعنوان ابزاری برای القائ ارزشهای ایدئولوژیک مطلوب همان تفکر با هدف تربیت پیاده نظام گوش به فرمان؛ کادرهای مدیریتی آینده که البته در مدارس و دانشگاههای خاص تربیت خواهند شد.
نگاهی به سند تحول بنیادین (مصوب ۱۳۹۰) که اهداف طولانی مدت آموزش و پرورش را ترسیم کرده است و دقت در نوع انسانی که قصد تربیت آن را دارد، بهترین گواه این مدعاست.
برای دست یافتن به آنچه گرامشی، «هژمونی فرهنگی» مینامید، رسانه و آموزش وپرورش ابزاری هستند که از طریق برنامه ریزیهای درسی «آشکار و پنهان» ذهن ما را محدود و بیانمان را به آنچه فوکو «زبان سلطه» می نامید، نزدیک می کنند.
منبع: iranfardamag@
#فوکو
#هژمونی_فرهنگی
#سند_تحول_بنیادین
#آموزش_و_پرورش
#تغییر_کتابهای_درسی
#نشر_آگاهی
#روش_های_نوین_آموزشی
#آموزش_و_پرورش
#نابرابری_آموزشی
#نابرابری_اجتماعی
🔻🔺🔻
🆔 @edalatxah