🔴 نقش #انجمن_اسلامی_معلمان در سرکوب معلمان و دانشآموزان پس از انقلاب فرهنگی
✍ #علی_بدرینیا
#یک_معلم_یک_یادداشت
هنگامی که فرمان انقلاب فرهنگی توسط روحالله خمینی صادر شد دانشگاهها از اردیبهشت ۵۹ تا سال ۱۳۶۲ تعطیل و دانشگاه از اساتید و دانشجویان منتقد و مخالف پاکسازی گردید. اما این پاکسازی به دانشگاه محدود نشد و در آموزش و پرورش نیز موجب پاکسازی معلمان و دانشآموزان شد.
یکی از نیروهایی که در این پاکسازی نقش داشت #انجمناسلامیمعلمان بود که در کنار سایر نیروها مانند #انجمناسلامیدانشجویان و #انجمناسلامیاساتیددانشگاه و چند انجمن اسلامی دیگر #نیروهای_خط را تشکیل میدادند و در اخراج و پاکسازی معلمان منتقد و مخالف نقش اساسی داشتند.
آنها که زمانی خود را #چپ_اسلامی و #حامی_مستضعفان و #ضدامپریالیسم معرفی میکردند در طی دهه شصت در دولت میرحسین موسوی و مجلسهای دوم و سوم قدرت فراوانی داشتند اما در زمان رفسنجانی و بعد از جنگ از قدرت کنار زده شدند اما همچنان در ساختار وزارتخانه آموزش و پرورش دارای نقش های کلیدی بودند تا اینکه در زمان خاتمی با نقاب اصلاحات و با ایدههای خصوصیسازی به قدرت بازگشتند. اما دیگر از آن ریش و پشمهای دهه شصت خبری نبود ایده های راستگرایانه نیاز به تیپ و قیافه جدید داشت. آنها ریشهها را زدند و با ته ریش آنکادر شده اما دکمه پیراهن تا بیخ گلو بسته به سمت اقتصاد بازار آزاد خیز برداشتند تا از مبلغان خصوصیسازی و از مالکان مدارس خصوصی گردند.
در قدرت ماندن انجمن اسلامی معلمان بستگی به قدرتی است که به آن وابسته است به خاطر همین مانند سایر تشکلهای سیاسی منتسب به معلمان به خاطر وابسته بودن با جناحی میآیند و با جناحی میروند پس هرگز نمیتوانند نماینده منافع معلمان باشند و مدافع منافع باند و جناح خود هستند. پس با آمدن دولت احمدینژاد، انجمن اسلامی معلمان دوباره به حاشیه رفت اما بار دیگر در زمان روحانی برای میوه چینی از قدرت و ثروت به عرصه مدیریتی بازگشت.
اما نکته جالب اینجاست که اگر چه انجمن اسلامی معلمان در دورههایی مانند دوره رفسنجانی و احمدینژاد نفوذ خود را از دست داد اما همواره سیطره خود را بر برخی قسمتها حفظ نمودهاست. جالب اینکه این بخشها همچنان از ویژگی سرکوب کنندگی برخوردارند.
پس از شنیدن حکم اخراج محمد حبیبی به خاطر پیگیری حقوق صنفی معلمان و با توجه به صدور حکم اخراج در ... ادامه یادداشت را در لینک زیر بخوانید :
https://tttttt.me/kasenfi/9185
لینک اینستاگرام #معلمان_عدالتخواه
https://www.instagram.com/p/B_YnZfbpg_A/?igshid=m4yliywhkk3k
✍ #علی_بدرینیا
#یک_معلم_یک_یادداشت
هنگامی که فرمان انقلاب فرهنگی توسط روحالله خمینی صادر شد دانشگاهها از اردیبهشت ۵۹ تا سال ۱۳۶۲ تعطیل و دانشگاه از اساتید و دانشجویان منتقد و مخالف پاکسازی گردید. اما این پاکسازی به دانشگاه محدود نشد و در آموزش و پرورش نیز موجب پاکسازی معلمان و دانشآموزان شد.
یکی از نیروهایی که در این پاکسازی نقش داشت #انجمناسلامیمعلمان بود که در کنار سایر نیروها مانند #انجمناسلامیدانشجویان و #انجمناسلامیاساتیددانشگاه و چند انجمن اسلامی دیگر #نیروهای_خط را تشکیل میدادند و در اخراج و پاکسازی معلمان منتقد و مخالف نقش اساسی داشتند.
آنها که زمانی خود را #چپ_اسلامی و #حامی_مستضعفان و #ضدامپریالیسم معرفی میکردند در طی دهه شصت در دولت میرحسین موسوی و مجلسهای دوم و سوم قدرت فراوانی داشتند اما در زمان رفسنجانی و بعد از جنگ از قدرت کنار زده شدند اما همچنان در ساختار وزارتخانه آموزش و پرورش دارای نقش های کلیدی بودند تا اینکه در زمان خاتمی با نقاب اصلاحات و با ایدههای خصوصیسازی به قدرت بازگشتند. اما دیگر از آن ریش و پشمهای دهه شصت خبری نبود ایده های راستگرایانه نیاز به تیپ و قیافه جدید داشت. آنها ریشهها را زدند و با ته ریش آنکادر شده اما دکمه پیراهن تا بیخ گلو بسته به سمت اقتصاد بازار آزاد خیز برداشتند تا از مبلغان خصوصیسازی و از مالکان مدارس خصوصی گردند.
در قدرت ماندن انجمن اسلامی معلمان بستگی به قدرتی است که به آن وابسته است به خاطر همین مانند سایر تشکلهای سیاسی منتسب به معلمان به خاطر وابسته بودن با جناحی میآیند و با جناحی میروند پس هرگز نمیتوانند نماینده منافع معلمان باشند و مدافع منافع باند و جناح خود هستند. پس با آمدن دولت احمدینژاد، انجمن اسلامی معلمان دوباره به حاشیه رفت اما بار دیگر در زمان روحانی برای میوه چینی از قدرت و ثروت به عرصه مدیریتی بازگشت.
اما نکته جالب اینجاست که اگر چه انجمن اسلامی معلمان در دورههایی مانند دوره رفسنجانی و احمدینژاد نفوذ خود را از دست داد اما همواره سیطره خود را بر برخی قسمتها حفظ نمودهاست. جالب اینکه این بخشها همچنان از ویژگی سرکوب کنندگی برخوردارند.
پس از شنیدن حکم اخراج محمد حبیبی به خاطر پیگیری حقوق صنفی معلمان و با توجه به صدور حکم اخراج در ... ادامه یادداشت را در لینک زیر بخوانید :
https://tttttt.me/kasenfi/9185
لینک اینستاگرام #معلمان_عدالتخواه
https://www.instagram.com/p/B_YnZfbpg_A/?igshid=m4yliywhkk3k
Telegram
کانال صنفی معلمان ایران
🔴 نقش #انجمن_اسلامی_معلمان در سرکوب معلمان و دانشآموزان پس از انقلاب فرهنگی
✍ #علی_بدرینیا
#یک_معلم_یک_یادداشت
هنگامی که فرمان انقلاب فرهنگی توسط روحالله خمینی صادر شد دانشگاهها از اردیبهشت ۵۹ تا سال ۱۳۶۲ تعطیل و دانشگاه از اساتید و دانشجویان منتقد…
✍ #علی_بدرینیا
#یک_معلم_یک_یادداشت
هنگامی که فرمان انقلاب فرهنگی توسط روحالله خمینی صادر شد دانشگاهها از اردیبهشت ۵۹ تا سال ۱۳۶۲ تعطیل و دانشگاه از اساتید و دانشجویان منتقد…
Forwarded from نقد
▫️ نقش پویایی خواستها
▫️ پیرامون «منشور»ها و «برنامه»ها
14 ژوئن 2023
نوشتهی: کمال خسروی
🔸 تحلیل مشخص از شرایط مشخص به معنای عزیمت از وضع موجود نیست، عزیمت از امر مشخص است. تعّیناتی که همراهی، همهنگامی و همدوسیشان به امر مشخص در مقام مشخصِ اندیشیده هویت میبخشند، فقط مرکب از امور واقع نیستند. در ترکیب تعیّناتِ امر مشخصْ هم امور واقع دخیلاند، هم فرانمودهایی که خود را همچون امر واقع مینمایانند و هم، مهمتر از هر چیز دیگر، گرایشهای رو به زوال یا به سوی بالندگی، و بالقوگیهای رو به انکشاف. جایگزین کردن وضع موجود بهجای امر مشخص و عزیمت از آن با ادعای «واقعبینی»، نه فقط به ابتذالِ سطحینگری فرو میافتد و خودْ به جزئی ایدئولوژیک در ترکیب امر مشخص بدل میشود، بلکه مهمتر از هر چیز دیگر، گرایشها و بالقوگیهای پویای امر واقع را نادیده میگیرد. بیگمان بزرگترین دشواری تحلیل امر مشخص، تشخیص امور واقع از گرایشهای پویای آن است. اینجاست که خطاها ممکن، بسا گریزناپذیر، میشوند. یگانه راه تشخیص و تمایز گرایشها و بالقوگیها، تاریخیتِ امر مشخص است، بیآنکه تاریخیت به دام تاریخ و تاریخیگری افتد: چه در استناد به پیشینه و چه در عطف به پیشگوییِ غایتشناختی. کشف همدوسیهای بنیادینِ امر مشخص، و از آنجا، استنتاج چیزی که بتوان آن را منطق ویژهی موضوعِ ویژه نامید، کاری است دشوار و نه همواره قرین کامیابی. از این رو، چه در طرح تعیّنها و چه در نقد واکاویها چارهای جز تلاش و فروتنی نیست.
🔸 معضل فراهمآوری، تدوین و صورتبندی مواد «منشور»ها و «برنامه»ها و تناقضات صوری و محتواییِ مواد آنها در اساس ناشی از همین تنش بین تعین ناظر بر امر واقع و تعین معطوف به گرایش و بالقوگی در چارچوب یک بند یا بین بندهاست. حتی تناقضاتی صوری از این دست که روشن نیست مادهای از منشور یا برنامه بهمثابهی «خواسته» صورتبندی شده یا بهعنوان «فرمان»، یعنی روشن نیست که این ماده، صورتبندی «خواسته»ای از یک مرجع قدرت (نهادین، سیاسی یا اقتصادی) است یا فرمانی برنامهای برای وضع یا برنهادن موقعیتی نهادین، سیاسی یا اقتصادی، از این تنش منشاء میگیرند که نقطهی عزیمت آنها بین وضع جاری امور یا بالقوگیهای تحول و تطور آن در نوسان است. همین نوسان بین «خواسته» و «فرمان» است که به تناقضات صوری دیگر راه میبرد. مثلاً موجب میشود بندها یا موادی از منشور بهمثابهی «حداقل» توصیف شوند، در حالی که بنا بر ترکیب بانیان منشور، شکل «حداکثر» آنها قابل تصور نیست. یا موادی بهمثابهی «فرمان» طرح میشوند، در حالی که ضامن اجرایی یا نیروی سیاسی و اجتماعی پشتوانهی آنها بهروشنی تعریف نشده است. معضل از یک سو تلاش برای تقلیل نیافتن و محدود نماندن به بهاصطلاح «واقعبینی» و سطح موجود «خواست»هاست، و از سوی دیگر، فاصله گرفتن از خیالپردازیهای سیاسی و اجتماعیای که از افق مبارزهی سیاسی فراتر میروند یا چیزی جز تکرار کلیشههای بیهوده و بیمحتوا نیستند. حل این کشاکش از یک سو مستلزم به رسمیت شناختن مشروعیت منشورها و برنامههای مترقیِ متفاوت و گاه متناقض، و از سوی دیگر، گفتوگوی انتقادی بین آنها و پیرامون آنهاست.
🔸 تلاش جُستار پیشِ رو کاوش در سرشت خواستها و ژرفکاوی در معیارهای تمایز تعینات ناظر بر امر واقع و بر گرایشها و ادای سهمی در این گفتوگوی انتقادی است. هدفْ واکاوی و نقدِ چالشی است که رویکرد چپ انقلابی در کشاکش و تنش بین «وضع موجود» و چشمانداز رهایی با آن روبهروست و پیشنهادن معیار تازهای برای سرشتنشان خواستهای جنبش انقلابی، همراه با طرح نمونهوار صورتبندی برخی خواستها بر پایهی این معیار.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3wn
#کمال_خسروی
#قدرت_انقلابی #مبارزه_طبقاتی #چپ_رادیکال
#منشور #برنامه_حداقل
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ پیرامون «منشور»ها و «برنامه»ها
14 ژوئن 2023
نوشتهی: کمال خسروی
🔸 تحلیل مشخص از شرایط مشخص به معنای عزیمت از وضع موجود نیست، عزیمت از امر مشخص است. تعّیناتی که همراهی، همهنگامی و همدوسیشان به امر مشخص در مقام مشخصِ اندیشیده هویت میبخشند، فقط مرکب از امور واقع نیستند. در ترکیب تعیّناتِ امر مشخصْ هم امور واقع دخیلاند، هم فرانمودهایی که خود را همچون امر واقع مینمایانند و هم، مهمتر از هر چیز دیگر، گرایشهای رو به زوال یا به سوی بالندگی، و بالقوگیهای رو به انکشاف. جایگزین کردن وضع موجود بهجای امر مشخص و عزیمت از آن با ادعای «واقعبینی»، نه فقط به ابتذالِ سطحینگری فرو میافتد و خودْ به جزئی ایدئولوژیک در ترکیب امر مشخص بدل میشود، بلکه مهمتر از هر چیز دیگر، گرایشها و بالقوگیهای پویای امر واقع را نادیده میگیرد. بیگمان بزرگترین دشواری تحلیل امر مشخص، تشخیص امور واقع از گرایشهای پویای آن است. اینجاست که خطاها ممکن، بسا گریزناپذیر، میشوند. یگانه راه تشخیص و تمایز گرایشها و بالقوگیها، تاریخیتِ امر مشخص است، بیآنکه تاریخیت به دام تاریخ و تاریخیگری افتد: چه در استناد به پیشینه و چه در عطف به پیشگوییِ غایتشناختی. کشف همدوسیهای بنیادینِ امر مشخص، و از آنجا، استنتاج چیزی که بتوان آن را منطق ویژهی موضوعِ ویژه نامید، کاری است دشوار و نه همواره قرین کامیابی. از این رو، چه در طرح تعیّنها و چه در نقد واکاویها چارهای جز تلاش و فروتنی نیست.
🔸 معضل فراهمآوری، تدوین و صورتبندی مواد «منشور»ها و «برنامه»ها و تناقضات صوری و محتواییِ مواد آنها در اساس ناشی از همین تنش بین تعین ناظر بر امر واقع و تعین معطوف به گرایش و بالقوگی در چارچوب یک بند یا بین بندهاست. حتی تناقضاتی صوری از این دست که روشن نیست مادهای از منشور یا برنامه بهمثابهی «خواسته» صورتبندی شده یا بهعنوان «فرمان»، یعنی روشن نیست که این ماده، صورتبندی «خواسته»ای از یک مرجع قدرت (نهادین، سیاسی یا اقتصادی) است یا فرمانی برنامهای برای وضع یا برنهادن موقعیتی نهادین، سیاسی یا اقتصادی، از این تنش منشاء میگیرند که نقطهی عزیمت آنها بین وضع جاری امور یا بالقوگیهای تحول و تطور آن در نوسان است. همین نوسان بین «خواسته» و «فرمان» است که به تناقضات صوری دیگر راه میبرد. مثلاً موجب میشود بندها یا موادی از منشور بهمثابهی «حداقل» توصیف شوند، در حالی که بنا بر ترکیب بانیان منشور، شکل «حداکثر» آنها قابل تصور نیست. یا موادی بهمثابهی «فرمان» طرح میشوند، در حالی که ضامن اجرایی یا نیروی سیاسی و اجتماعی پشتوانهی آنها بهروشنی تعریف نشده است. معضل از یک سو تلاش برای تقلیل نیافتن و محدود نماندن به بهاصطلاح «واقعبینی» و سطح موجود «خواست»هاست، و از سوی دیگر، فاصله گرفتن از خیالپردازیهای سیاسی و اجتماعیای که از افق مبارزهی سیاسی فراتر میروند یا چیزی جز تکرار کلیشههای بیهوده و بیمحتوا نیستند. حل این کشاکش از یک سو مستلزم به رسمیت شناختن مشروعیت منشورها و برنامههای مترقیِ متفاوت و گاه متناقض، و از سوی دیگر، گفتوگوی انتقادی بین آنها و پیرامون آنهاست.
🔸 تلاش جُستار پیشِ رو کاوش در سرشت خواستها و ژرفکاوی در معیارهای تمایز تعینات ناظر بر امر واقع و بر گرایشها و ادای سهمی در این گفتوگوی انتقادی است. هدفْ واکاوی و نقدِ چالشی است که رویکرد چپ انقلابی در کشاکش و تنش بین «وضع موجود» و چشمانداز رهایی با آن روبهروست و پیشنهادن معیار تازهای برای سرشتنشان خواستهای جنبش انقلابی، همراه با طرح نمونهوار صورتبندی برخی خواستها بر پایهی این معیار.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3wn
#کمال_خسروی
#قدرت_انقلابی #مبارزه_طبقاتی #چپ_رادیکال
#منشور #برنامه_حداقل
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
نقش پویایی خواستها
پیرامون «منشور»ها و «برنامه»ها نوشتهی: کمال خسروی میتوان با عزیمت از امر مشخص، بهمثابهی همدوسیِ تعینات ناظر بر امر واقع و تعینات معطوف بر بالقوگیها، اهمیت نقش پویاییِ خواستها را طرح و تعریف …
مدرسه رهایی
نوشتن شورش علیه زبان مسلط درجامعه است چون زبان سلطهگری درپی ثبات،تداوم واستمرارعادت استمرارپنداریست که در گذشتگی و در روزمرهگی،استوار است.در مقابل نوشتن از جنس آیندهگی است؛کارکردش نوخواهی است شکستن عادت است تغییر وضع است برهم زدن نظم زبانی است که ابزار…
«در جامعهای که به سمت سیاستزدایی رانده میشود، تفکر راست آسیبی نمیبیند. بلکه تنها تفکر چپ است که به انزوا رانده میشود. یا مورد پرسش قرار میگیرد. راست همچنان به شیوهی خود میبرد، میدوزد، میگیرد، میبندد. میخورد، میچاپد. به ریش همه میخندد. پشت چشم نازک میکند. افاده میفروشد، و بعد هم فریاد برمیآورد که چپ چوب لای چرخش میگذارد یا میگذاشته است.
هماکنون در جامعهی خود ما جالب توجهترین هماهنگی در طیف مخالف چپ، میان گروههایی است که در پی تأثیرگذاری بر روند اصلاحات و بازسازی و سیاستگزاریها و برنامهریزیهایند. و نسخهای که برای شفای جامعه میپیچند، در بهترین حالت خود، چشماندازی از لیبرالیزه شدن جامعه در آینده دور است، و نه دموکراتیزه شدن آن.
این گروهها که از هر در و دیوار سنگی نثار کلهی چپ میکنند، جامعه را از لحاظ فرهنگی به ثبات قدیم فرامیخوانند. و از لحاظ اقتصادی میکوشند آن را به زائدهای از بازار جهانی تبدیل کنند.»
(از مقالهی «چپ و راست و سرنوشت ملی» از مجموعهی «تمرین مدارا»)
منبع: سرخط
#محمد_مختاری
#تمرین_مدارا
#سیاستزدایی
#راست
#چپ
#کانون_نویسندگان
#قتلهای_زنجیرهای
🔻🔻🔻
لینک عضویت در #مدرسه_رهایی
https://tttttt.me/edalatxah
هماکنون در جامعهی خود ما جالب توجهترین هماهنگی در طیف مخالف چپ، میان گروههایی است که در پی تأثیرگذاری بر روند اصلاحات و بازسازی و سیاستگزاریها و برنامهریزیهایند. و نسخهای که برای شفای جامعه میپیچند، در بهترین حالت خود، چشماندازی از لیبرالیزه شدن جامعه در آینده دور است، و نه دموکراتیزه شدن آن.
این گروهها که از هر در و دیوار سنگی نثار کلهی چپ میکنند، جامعه را از لحاظ فرهنگی به ثبات قدیم فرامیخوانند. و از لحاظ اقتصادی میکوشند آن را به زائدهای از بازار جهانی تبدیل کنند.»
(از مقالهی «چپ و راست و سرنوشت ملی» از مجموعهی «تمرین مدارا»)
منبع: سرخط
#محمد_مختاری
#تمرین_مدارا
#سیاستزدایی
#راست
#چپ
#کانون_نویسندگان
#قتلهای_زنجیرهای
🔻🔻🔻
لینک عضویت در #مدرسه_رهایی
https://tttttt.me/edalatxah
Telegram
مدرسه رهایی
«مدرسه رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالتخواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهاییبخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبشهای اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهاییبخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبشهای اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
Forwarded from سرخط
🔴 مواضع و کلیدواژههای محور مقاومت
ارسالی از یاران #همراه_سرخط
۱- خط محور مقاومت خط سرکوب کمونیستها است. دهها پیج و سایت و اسم مستعار و کانال و محفل تحت پوشش مارکسیسم برای محور مقاومت قلم میزنند که گاه افراد ناآشنا در داخل و خارج کشور را به اشتباه میاندازند. برای شناختن محورمقاومتیها نباید به ادعا یا زبان بازی خود افراد اکتفا کرد، آنچه دست مقاومتیها را رو میکند کلید واژههایی است که استفاده میکنند و مواضعی است که در رابطه با مسائل سیاسی-طبقاتی دارند.
۲- یک محورمقاومتی رقابت دولتهای سرمایهداری جهانی را به دو بخش «هژمونی» و «ضد هژمونیک» تقسیم میکند. از نظر آنها هر دولتی، هر حزبی و هر خیزش و جنبشی که در رقابت با «هژمونی شیطان بزرگ» قرار گیرد قابل دفاع است و برعکس هر سیاستی که علیه دولتهای دیکتاتوری و سرمایهداری همچون رژیم اسلامی حاکم بر ایران و به گفتهی ایشان کشورهای «ضد هژمونیک» باشد توطئهی امپریالیستها است. آمریکا و همپیمانانش در سمت جهان هژمونیک قرار میگیرند و دولتهایی همچون چین و روسیه و جمهوری اسلامی در جانب ضد هژمونیک قرار میگیرند. به این ترتیب تمام احزاب دمکراتیک و سوسیالیستی که سیاستی مخالف با نظام جمهوری اسلامی اتخاذ میکنند پیاده نظام آمریکا هستند و در مقابل حماس و حشد الشعبی و حزبالله و دولت بشار اسد قهرمانان مبارزه با امپریالیسم هستند.
۳- با همین منطق همهی خیزشهای تودهای در ایران ارتجاعی، پرو غرب و کارگزار اهداف ناتو هستند.
۴- برای یک محورمقاومتی مسئلهی «ستم ملی» و «حق تعیین سرنوشت» نیز از همین زاویه تحلیل میشود. اعتراضات مردم بومی کاناکی از آنجا که علیه دولت فرانسه یکی از همپیمانان آمریکا صورت میگیرد مبارزهی استقلال طلبی نام میگیرد. در مقابل مبارزات مردم ستمدیدهی بلوچستان، ارتجاعی و اختلاف افکنی مذهبی نام میگیرد و مبارزات مردم کردستان با اسم رمز تجزیه طلبی سرکوب میشود. از نظر مقاومتیها اعمال «ستم ملی» علیه کردها و بلوچها واقعیت خارجی ندارد و هیچ گونه «حق تعیین سرنوشت»ی برای این ملتها قائل نیستند تنها به این دلیل ساده که منافع یکی از کشورهای به اصطلاح «ضدهژمونیک» یعنی جمهوری اسلامی را تهدید میکنند.
۵- به همین دلیل حفظ «یکپارچگی سرزمینی» و محافظت از «تمامیت ارضی» میهن عزیز آرمان مقدس و مشترک جمهوری اسلامی، محورمقاومتیها و سلطنت طلبان است.
۶- اعتراضات خیابانی در ضدیت با قوانین بازنشستگی مادام که در فرانسه باشد مبارزهی طبقاتی نام میگیرد. در مقابل اعتراضات خیابانی بازنشستگان ایران علیه سیاستهای ضدکارگری و قوانین بازنشستگی جمهوری اسلامی اغتشاش و ویرانی طلبی و توطئهی احزاب و رسانههای معاند است. و مبارزات معلمان موج سواری کور، آتش بیاری معرکه و کانال تشکلهای صنفی فرهنگیان به سبک بازجو خبرنگاران صدا و سیمای ج.ا تریبون جنگ طلبانهی رسانههای غربی معرفی میشود.
۷- قتل جنایتکارانهی ژینا امینی، فوت تراژیک نام نهاده میشود تا جمهوری اسلامی را سفیدشویی کنند. خیزش انقلابی ژن ژیان ئازادی با ادبیات سرکوبگرانه و کوچک انگارانه، آشوب ززآ و پروژهی دولتهای متخاصم نام گذاری میشود تا به خون بیش از ۶۰۰ جانباختهی قیام ژینا دهن کجی شود و انقلابیون آشوبگر و دشمنان امنیت ملی خوانده شوند.
۸- مطالبه برای لغو حجاب اجباری یک مطالبهی بورژوایی و بلوای برهنگی قلمداد میشود. زیر پا گذاشتن بنیان ایدئولوژیک جمهوری اسلامی توسط زنان با شهامت را آزادی یواشکی و قهرمانانی همچون نیکا شاکرمی را با ادبیاتی سخیف و با هدف کوچک نمایی چهارتا دختر گوگولی نام میگذارند. در مقابل از نمادهای ارتجاعی حجاب اسلامی تحت نام وجههی فرهنگی مبارزات ضدامپریالیستی و مقاومت در برابر آسیمیلاسیون و اضمحلال فرهنگی دولتهای غربی پاسداری میکنند.
۹- شادی کردن برای «افول هژمونی آمریکا» در منطقه با کل کشیدن برای «عروج اقتدار پوشالی محور کذایی مقاومت» در خاورمیانه درهممیآمیزد. محورمقاومتیها شرمگینانه و با نقاب دفاع از «ایران قوی» و «ایران مقتدر» در برابر «هژمونی استکبار جهانی» از جمهوری اسلامی طرفداری میکنند.
#محور_مقاومت
#چپ_محور_مقاومت
@sarkhatism
ارسالی از یاران #همراه_سرخط
۱- خط محور مقاومت خط سرکوب کمونیستها است. دهها پیج و سایت و اسم مستعار و کانال و محفل تحت پوشش مارکسیسم برای محور مقاومت قلم میزنند که گاه افراد ناآشنا در داخل و خارج کشور را به اشتباه میاندازند. برای شناختن محورمقاومتیها نباید به ادعا یا زبان بازی خود افراد اکتفا کرد، آنچه دست مقاومتیها را رو میکند کلید واژههایی است که استفاده میکنند و مواضعی است که در رابطه با مسائل سیاسی-طبقاتی دارند.
۲- یک محورمقاومتی رقابت دولتهای سرمایهداری جهانی را به دو بخش «هژمونی» و «ضد هژمونیک» تقسیم میکند. از نظر آنها هر دولتی، هر حزبی و هر خیزش و جنبشی که در رقابت با «هژمونی شیطان بزرگ» قرار گیرد قابل دفاع است و برعکس هر سیاستی که علیه دولتهای دیکتاتوری و سرمایهداری همچون رژیم اسلامی حاکم بر ایران و به گفتهی ایشان کشورهای «ضد هژمونیک» باشد توطئهی امپریالیستها است. آمریکا و همپیمانانش در سمت جهان هژمونیک قرار میگیرند و دولتهایی همچون چین و روسیه و جمهوری اسلامی در جانب ضد هژمونیک قرار میگیرند. به این ترتیب تمام احزاب دمکراتیک و سوسیالیستی که سیاستی مخالف با نظام جمهوری اسلامی اتخاذ میکنند پیاده نظام آمریکا هستند و در مقابل حماس و حشد الشعبی و حزبالله و دولت بشار اسد قهرمانان مبارزه با امپریالیسم هستند.
۳- با همین منطق همهی خیزشهای تودهای در ایران ارتجاعی، پرو غرب و کارگزار اهداف ناتو هستند.
۴- برای یک محورمقاومتی مسئلهی «ستم ملی» و «حق تعیین سرنوشت» نیز از همین زاویه تحلیل میشود. اعتراضات مردم بومی کاناکی از آنجا که علیه دولت فرانسه یکی از همپیمانان آمریکا صورت میگیرد مبارزهی استقلال طلبی نام میگیرد. در مقابل مبارزات مردم ستمدیدهی بلوچستان، ارتجاعی و اختلاف افکنی مذهبی نام میگیرد و مبارزات مردم کردستان با اسم رمز تجزیه طلبی سرکوب میشود. از نظر مقاومتیها اعمال «ستم ملی» علیه کردها و بلوچها واقعیت خارجی ندارد و هیچ گونه «حق تعیین سرنوشت»ی برای این ملتها قائل نیستند تنها به این دلیل ساده که منافع یکی از کشورهای به اصطلاح «ضدهژمونیک» یعنی جمهوری اسلامی را تهدید میکنند.
۵- به همین دلیل حفظ «یکپارچگی سرزمینی» و محافظت از «تمامیت ارضی» میهن عزیز آرمان مقدس و مشترک جمهوری اسلامی، محورمقاومتیها و سلطنت طلبان است.
۶- اعتراضات خیابانی در ضدیت با قوانین بازنشستگی مادام که در فرانسه باشد مبارزهی طبقاتی نام میگیرد. در مقابل اعتراضات خیابانی بازنشستگان ایران علیه سیاستهای ضدکارگری و قوانین بازنشستگی جمهوری اسلامی اغتشاش و ویرانی طلبی و توطئهی احزاب و رسانههای معاند است. و مبارزات معلمان موج سواری کور، آتش بیاری معرکه و کانال تشکلهای صنفی فرهنگیان به سبک بازجو خبرنگاران صدا و سیمای ج.ا تریبون جنگ طلبانهی رسانههای غربی معرفی میشود.
۷- قتل جنایتکارانهی ژینا امینی، فوت تراژیک نام نهاده میشود تا جمهوری اسلامی را سفیدشویی کنند. خیزش انقلابی ژن ژیان ئازادی با ادبیات سرکوبگرانه و کوچک انگارانه، آشوب ززآ و پروژهی دولتهای متخاصم نام گذاری میشود تا به خون بیش از ۶۰۰ جانباختهی قیام ژینا دهن کجی شود و انقلابیون آشوبگر و دشمنان امنیت ملی خوانده شوند.
۸- مطالبه برای لغو حجاب اجباری یک مطالبهی بورژوایی و بلوای برهنگی قلمداد میشود. زیر پا گذاشتن بنیان ایدئولوژیک جمهوری اسلامی توسط زنان با شهامت را آزادی یواشکی و قهرمانانی همچون نیکا شاکرمی را با ادبیاتی سخیف و با هدف کوچک نمایی چهارتا دختر گوگولی نام میگذارند. در مقابل از نمادهای ارتجاعی حجاب اسلامی تحت نام وجههی فرهنگی مبارزات ضدامپریالیستی و مقاومت در برابر آسیمیلاسیون و اضمحلال فرهنگی دولتهای غربی پاسداری میکنند.
۹- شادی کردن برای «افول هژمونی آمریکا» در منطقه با کل کشیدن برای «عروج اقتدار پوشالی محور کذایی مقاومت» در خاورمیانه درهممیآمیزد. محورمقاومتیها شرمگینانه و با نقاب دفاع از «ایران قوی» و «ایران مقتدر» در برابر «هژمونی استکبار جهانی» از جمهوری اسلامی طرفداری میکنند.
#محور_مقاومت
#چپ_محور_مقاومت
@sarkhatism