🌀روسپیگری اجتماعی چیست؟
✍شبنم بهارفر
وارد دفتر مدرسه می شوم. دفتر شلوغ است و همه با حرارت در گروه های دو یا چند نفری مشغول بحث و گفت و گو هستند،خیلی زود متوجه می شوم که تراوشات ذهنی یک شبه آقایان در قالب بخشنامه به مدارس رسیده و بار تکلیف دیگری را بر دوش معلمان گذاشته است.بیشتر صحبت ها حول محور بی فایده بودن و عملی نبودن طرح و گذاشتن یک بار اضافه بر دوش معلمان است.
در روز مقرر با تصور این که با وجود این همه اعتراض کسی تکلیف را انجام نمی دهد دست خالی به مدرسه می روم و در کمال تعجب همکاران معترضم را می بینم که هریک با پوشه ایی در دست منتظرند تا معاون بیاید و تکلیف ها را جمع کند.اتفاقا آنهایی که پرشورتر در باب بی فایده بودن طرح داد سخن می دادند پوشه های حجیم تری در دست دارند.
فهمیدم دوستان معترض نبودند بلکه فقط غر می زدند و من ساده دل هم فکر می کردم که دارند اعتراض می کنند.
از یکی می پرسم تو که مخالف این طرح بودی چطور انجامش دادی؟
جوابش این است که چون در ارزشیابی مؤثره.
جواب نفر بعدی جالب تر است:بابا حوصله داری یه چیزی سر هم بندی کن بره!چرا اسمت بد در بره؟!
معلوم می شود که اکثرا مطلب را از اینترنت برداشته اند و بعد با وجدان آسوده نام مولف را حذف کرده و نام مبارک خودشان را جایگزین آن کرده اند.
روز دیگر می بینم همه جلوی یک بخشنامه که در تابلوی اعلانات نصب شده جمع شده اند.جلو که می روم متوجه می شوم که دوباره یک دوره ضمن خدمت بی فایده دیگر گذاشته اند و باز طبق معمول همه غر می زنند که بابا!این به چه دردمون می خوره و .....
اما هنوزدقایق چندانی سپری نشده که همه نامشان در لیست اسامی شرکت کنندگان در دوره نوشته اند و وقتی می پرسی که چرا؟همه کم و بیش همان دلایل پیشین را ذکر می کنند و البته این بار اکثر قریب به اتفاق شخصی را یافته اند که در ازای دریافت مبلغی به جای آن ها امتحان بدهد.
در زمان یکی از انتخابات مجلس روزی یکی از شاگردانم در روز بعد از انتخابات سر کلاس گفت:خانم این جا به هر کس که رای می داد یک قواره چادری و یک کیسه برنج می دادند. همه در رو همسایه های ما که نمی خواستند رای بدهند،رفتند رای دادند.
وقتی به این مسائل و صدها مساله مشابه در سطح جامعه فکر می کنم موضوع دیگری هم به ذهنم می آید:واقعا نام این رفتارها را چه می توان گذاشت؟کسانی که برای نمره و مدرک پایان نامه و مقاله خرید و فروش می کنند،کسانی که به خاطر استخدام شدن و یا رفتن به دانشگاه در انتخابات شرکت می کنند،
کسانی که برای گرفتن پست رنگ عوض می کنند و از پوشش گرفته تا افکارشان عوض می شود و....
موضوع ناراحت کننده تر عادی شدن این مسائل در جامعه است. افراد به راحتی این کارها را انجام می دهند و تازه با افتخار هم برای دیگران تعریف می کنند. همین آدم ها اگر یک روسپی را ببینند که به تن فروشی مشغول است رو در هم می کشند و انزجار خود را به بدترین شکلی نشان می دهند. یک روسپی برای نان جسمش را می فروشد اما روسپیان اجتماعی برای منافع شخصی ذهن و جسم و فکر و وجدان و رایشان را می فروشند.
پ.ن:شاید تصور شور که نگارنده این سطور مدعی ست که خودش مرتکب این اعمال نشده و پاک و منزه است.همه ما کم و بیش چندین با در این موقعیت ها قرار گرفته ایم و البته دانسته و یا ندانسته کار غلط را انجام داده ایم.یک سیستم ناسالم و ناکارآمد که برنامه ایی برای رشد و تعالی جامعه ندارد همه مردم را به گرداب فساد و بی اخلاقی می اندازد و به قدری آن را طبیعی جلوه می دهد که گاهی خود فرد متوجه نمی شود کارش نادرست و غیر اخلاقیست. طبیعیست که تا وقتی اراده اصلاح نباشد و افراد در برابر این شیوه مقاومت نکنند در بر همان پاشنه می چرخد چون اگر بخواهی غیر از این عمل کنی می شوی وصله ناجور!!
منبع : کانال چالش صنفی معلمان ایران
#نقد_معلمان
#نقد_اجتماعی
🔻🔻🔻
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
✍شبنم بهارفر
وارد دفتر مدرسه می شوم. دفتر شلوغ است و همه با حرارت در گروه های دو یا چند نفری مشغول بحث و گفت و گو هستند،خیلی زود متوجه می شوم که تراوشات ذهنی یک شبه آقایان در قالب بخشنامه به مدارس رسیده و بار تکلیف دیگری را بر دوش معلمان گذاشته است.بیشتر صحبت ها حول محور بی فایده بودن و عملی نبودن طرح و گذاشتن یک بار اضافه بر دوش معلمان است.
در روز مقرر با تصور این که با وجود این همه اعتراض کسی تکلیف را انجام نمی دهد دست خالی به مدرسه می روم و در کمال تعجب همکاران معترضم را می بینم که هریک با پوشه ایی در دست منتظرند تا معاون بیاید و تکلیف ها را جمع کند.اتفاقا آنهایی که پرشورتر در باب بی فایده بودن طرح داد سخن می دادند پوشه های حجیم تری در دست دارند.
فهمیدم دوستان معترض نبودند بلکه فقط غر می زدند و من ساده دل هم فکر می کردم که دارند اعتراض می کنند.
از یکی می پرسم تو که مخالف این طرح بودی چطور انجامش دادی؟
جوابش این است که چون در ارزشیابی مؤثره.
جواب نفر بعدی جالب تر است:بابا حوصله داری یه چیزی سر هم بندی کن بره!چرا اسمت بد در بره؟!
معلوم می شود که اکثرا مطلب را از اینترنت برداشته اند و بعد با وجدان آسوده نام مولف را حذف کرده و نام مبارک خودشان را جایگزین آن کرده اند.
روز دیگر می بینم همه جلوی یک بخشنامه که در تابلوی اعلانات نصب شده جمع شده اند.جلو که می روم متوجه می شوم که دوباره یک دوره ضمن خدمت بی فایده دیگر گذاشته اند و باز طبق معمول همه غر می زنند که بابا!این به چه دردمون می خوره و .....
اما هنوزدقایق چندانی سپری نشده که همه نامشان در لیست اسامی شرکت کنندگان در دوره نوشته اند و وقتی می پرسی که چرا؟همه کم و بیش همان دلایل پیشین را ذکر می کنند و البته این بار اکثر قریب به اتفاق شخصی را یافته اند که در ازای دریافت مبلغی به جای آن ها امتحان بدهد.
در زمان یکی از انتخابات مجلس روزی یکی از شاگردانم در روز بعد از انتخابات سر کلاس گفت:خانم این جا به هر کس که رای می داد یک قواره چادری و یک کیسه برنج می دادند. همه در رو همسایه های ما که نمی خواستند رای بدهند،رفتند رای دادند.
وقتی به این مسائل و صدها مساله مشابه در سطح جامعه فکر می کنم موضوع دیگری هم به ذهنم می آید:واقعا نام این رفتارها را چه می توان گذاشت؟کسانی که برای نمره و مدرک پایان نامه و مقاله خرید و فروش می کنند،کسانی که به خاطر استخدام شدن و یا رفتن به دانشگاه در انتخابات شرکت می کنند،
کسانی که برای گرفتن پست رنگ عوض می کنند و از پوشش گرفته تا افکارشان عوض می شود و....
موضوع ناراحت کننده تر عادی شدن این مسائل در جامعه است. افراد به راحتی این کارها را انجام می دهند و تازه با افتخار هم برای دیگران تعریف می کنند. همین آدم ها اگر یک روسپی را ببینند که به تن فروشی مشغول است رو در هم می کشند و انزجار خود را به بدترین شکلی نشان می دهند. یک روسپی برای نان جسمش را می فروشد اما روسپیان اجتماعی برای منافع شخصی ذهن و جسم و فکر و وجدان و رایشان را می فروشند.
پ.ن:شاید تصور شور که نگارنده این سطور مدعی ست که خودش مرتکب این اعمال نشده و پاک و منزه است.همه ما کم و بیش چندین با در این موقعیت ها قرار گرفته ایم و البته دانسته و یا ندانسته کار غلط را انجام داده ایم.یک سیستم ناسالم و ناکارآمد که برنامه ایی برای رشد و تعالی جامعه ندارد همه مردم را به گرداب فساد و بی اخلاقی می اندازد و به قدری آن را طبیعی جلوه می دهد که گاهی خود فرد متوجه نمی شود کارش نادرست و غیر اخلاقیست. طبیعیست که تا وقتی اراده اصلاح نباشد و افراد در برابر این شیوه مقاومت نکنند در بر همان پاشنه می چرخد چون اگر بخواهی غیر از این عمل کنی می شوی وصله ناجور!!
منبع : کانال چالش صنفی معلمان ایران
#نقد_معلمان
#نقد_اجتماعی
🔻🔻🔻
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah