▫️ شورا: شکل در مقام محتوا
▫️ پیرامون شیوهی وجودِ سازمانیابی شورایی
به مناسبت سالگرد انقلاب و قیام شکوهمند ۲۲ بهمن ۱۳۵۷
نوشتهی: کمال خسروی
10 فوریه2022
🔸 نوشتن پیرامون شورا، بهمثابه شکلی از سازمانیابی اجتماعی و سیاسی، همواره با این بدگمانی همراه است که «دفاع» از این شیوهی سازمانیابی در رقابت یا در تعارض با شیوههای دیگر سازمانیابی اجتماعی و سیاسی، مانند اتحادیه یا حزب سیاسی است. اما هدف جُستار پیشِ رو کندوکاو پیرامون سرشتنشانهای شورا یا سازمانیابیِ شورایی و نقش اجتماعی و تاریخی آن است، به یاری مقولهی «شیوهی وجود» و دستگاه مفهومی مارکسی؛ نخست برای روشنکردن وجوه تمایز بنیادینش با شکلهای دیگر سازمانیابی و اهمیت آن در ژرفای پویایِ مبارزهی طبقاتیِ ضدسرمایهداری، و دوم برای تأکید بر این امر، که تقابلهای مصنوعی و نابهنجار بین سازمانیابی شورایی و شکلهای دیگر سازمانیابی اجتماعی و سیاسی، خواسته یا ناخواسته، همین سرشتنشانها را پنهان میکند یا دستکم در ابهام فرو میبرد و با نادیدهگرفتن شرایط اجتماعی و تاریخی مشخصی که ظرف مبارزهی طبقاتی است، به مانعی در برابر مبارزه بدل میشود.
🔸 شورای کارگری بهعنوان دستاوردی از مبارزهی کارگران برای احقاق و تأمین حقوق خود و دفاع از آنها در برابر معارضان، همانا نیروهای اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک سرمایهداران و سرمایهداری ــ از کمون پاریس گرفته تا مبارزهی کارگران در انقلاب روسیه، انقلاب آلمان، اسپانیا، پرتغال یا امریکای جنوبی ــ شکلی است برای این محتوا، یعنی شکلی است برای سازمانیافتگیِ این مبارزه یا نهادینشدنِ آن. از این منظر، شورا با اتحادیه (سندیکا) یا حزب سیاسی، که آنها نیز دستاوردهای بسیار مهم دیگری از همین مبارزهی طبقاتیاند، تفاوتی ندارد. برای شناخت سرشتنشانها و وجوه تمایز بنیادین شورا یا سازمانیابی شورایی، نخست باید اندکی در سازوکار شیوهی تولید سرمایهداری و سازمانیابی مناسبات اجتماعی بر اساس ملزومات این شیوهی تولید تأمل کرد.
🔸 تقریباً همهی گزارشهایِ رویدادهای تاریخیِ پیدایش، مبارزه و سرنوشت شوراها و نیز ارزیابی و واکاوی جامعهشناختی و نظریِ این رویدادها به سه خصیصهی «انکارناپذیر» شوراها اشاره کردهاند و تلازم تقریباً همیشگی این سه خصیصه با گزارش و واکاوی شوراها، آنها را کمابیش به «سرشتنشان»های شورا یا سازمانیابیِ شورایی بدل کرده است. این سه خصیصه عبارتند از نخست: خودانگیختگی در شیوهی تصمیمگیری و اجرای تصمیمها؛ دوم: ظهور شوراها در دورههای بحران، جنگ و گسیختگی و آشفتگیِ سیاسی و اجتماعی در «نظام حاکم»؛ و سوم: قدرت دوگانه.
🔸 آیا آنچه «خودانگیختگی» نامیده میشود و موضوع تمجید و تقبیح رویکردهای سیاسی و ایدئولوژیک متقابل است، خودْ بیان یا شکل پدیداریِ سرشتنشانِ بنیادین دیگری نیست؟ آیا تلقی شرایط اجتماعی و تاریخی بحران، جنگ و اوضاع انقلابی بهمثابه شرایط عینیِ پیدایش و فعالیت و مبارزهی شوراها، به این معنا نیست که بنابراین آنها پدیدههایی گذرا هستند و به محض تغییر و فقدان این شرایط عینی، ناپدید خواهند شد؟ آیا غیر از این است که نگاه سوسیالدمکراتها، بهرغم دستافشانیهای صادقانه و غیرصادقانهشان برای شوراها، بر همین نگرش استوار است؟ آیا تلقی «قدرت» شوراها در «قدرت دوگانه» بهمثابه قدرتی سیاسی و بدیل دولت حاکم، تقلیل سرشت بنیادین شوراها به یکی از شکلهای پدیداری آن نیست؟ آیا این نگرش، نهادی را که در ماهیت خویش «نا ـ دولت» است، به همتایی برای دولت بهطور اعم بدل نمیکند، چنانکه مثلاً دولت بورژوایی ابزار سلطهی طبقاتی بورژوازی و دولت کارگری، به همان معنا، ابزار سلطهی طبقاتی پرولتاریا تلقی شود؟ آیا حزبهای سیاسی، با ساخت و بافت سیاسی و ساختار و استخوانبندی تشکیلاتیشان، بدیل مناسبتری برای قدرت سیاسی، در این معنا، نیستند؟
مقولهی «شیوهی وجود» در دستگاه مفهومی مارکسی میتواند در پاسخ به این پرسشها و حل معضل سیاسی و نظری راهگشا باشد.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Om
#کمال_خسروی #شورا #حزب_سیاسی #خودانگیختگی #سندیکا #سازمانیابی_شورایی #قدرت_دوگانه
🔹🔹🔹
با لینک زیر عضو کانال معلمان عدالتخواه شوید:
http://tttttt.me/edalatxah
▫️ پیرامون شیوهی وجودِ سازمانیابی شورایی
به مناسبت سالگرد انقلاب و قیام شکوهمند ۲۲ بهمن ۱۳۵۷
نوشتهی: کمال خسروی
10 فوریه2022
🔸 نوشتن پیرامون شورا، بهمثابه شکلی از سازمانیابی اجتماعی و سیاسی، همواره با این بدگمانی همراه است که «دفاع» از این شیوهی سازمانیابی در رقابت یا در تعارض با شیوههای دیگر سازمانیابی اجتماعی و سیاسی، مانند اتحادیه یا حزب سیاسی است. اما هدف جُستار پیشِ رو کندوکاو پیرامون سرشتنشانهای شورا یا سازمانیابیِ شورایی و نقش اجتماعی و تاریخی آن است، به یاری مقولهی «شیوهی وجود» و دستگاه مفهومی مارکسی؛ نخست برای روشنکردن وجوه تمایز بنیادینش با شکلهای دیگر سازمانیابی و اهمیت آن در ژرفای پویایِ مبارزهی طبقاتیِ ضدسرمایهداری، و دوم برای تأکید بر این امر، که تقابلهای مصنوعی و نابهنجار بین سازمانیابی شورایی و شکلهای دیگر سازمانیابی اجتماعی و سیاسی، خواسته یا ناخواسته، همین سرشتنشانها را پنهان میکند یا دستکم در ابهام فرو میبرد و با نادیدهگرفتن شرایط اجتماعی و تاریخی مشخصی که ظرف مبارزهی طبقاتی است، به مانعی در برابر مبارزه بدل میشود.
🔸 شورای کارگری بهعنوان دستاوردی از مبارزهی کارگران برای احقاق و تأمین حقوق خود و دفاع از آنها در برابر معارضان، همانا نیروهای اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک سرمایهداران و سرمایهداری ــ از کمون پاریس گرفته تا مبارزهی کارگران در انقلاب روسیه، انقلاب آلمان، اسپانیا، پرتغال یا امریکای جنوبی ــ شکلی است برای این محتوا، یعنی شکلی است برای سازمانیافتگیِ این مبارزه یا نهادینشدنِ آن. از این منظر، شورا با اتحادیه (سندیکا) یا حزب سیاسی، که آنها نیز دستاوردهای بسیار مهم دیگری از همین مبارزهی طبقاتیاند، تفاوتی ندارد. برای شناخت سرشتنشانها و وجوه تمایز بنیادین شورا یا سازمانیابی شورایی، نخست باید اندکی در سازوکار شیوهی تولید سرمایهداری و سازمانیابی مناسبات اجتماعی بر اساس ملزومات این شیوهی تولید تأمل کرد.
🔸 تقریباً همهی گزارشهایِ رویدادهای تاریخیِ پیدایش، مبارزه و سرنوشت شوراها و نیز ارزیابی و واکاوی جامعهشناختی و نظریِ این رویدادها به سه خصیصهی «انکارناپذیر» شوراها اشاره کردهاند و تلازم تقریباً همیشگی این سه خصیصه با گزارش و واکاوی شوراها، آنها را کمابیش به «سرشتنشان»های شورا یا سازمانیابیِ شورایی بدل کرده است. این سه خصیصه عبارتند از نخست: خودانگیختگی در شیوهی تصمیمگیری و اجرای تصمیمها؛ دوم: ظهور شوراها در دورههای بحران، جنگ و گسیختگی و آشفتگیِ سیاسی و اجتماعی در «نظام حاکم»؛ و سوم: قدرت دوگانه.
🔸 آیا آنچه «خودانگیختگی» نامیده میشود و موضوع تمجید و تقبیح رویکردهای سیاسی و ایدئولوژیک متقابل است، خودْ بیان یا شکل پدیداریِ سرشتنشانِ بنیادین دیگری نیست؟ آیا تلقی شرایط اجتماعی و تاریخی بحران، جنگ و اوضاع انقلابی بهمثابه شرایط عینیِ پیدایش و فعالیت و مبارزهی شوراها، به این معنا نیست که بنابراین آنها پدیدههایی گذرا هستند و به محض تغییر و فقدان این شرایط عینی، ناپدید خواهند شد؟ آیا غیر از این است که نگاه سوسیالدمکراتها، بهرغم دستافشانیهای صادقانه و غیرصادقانهشان برای شوراها، بر همین نگرش استوار است؟ آیا تلقی «قدرت» شوراها در «قدرت دوگانه» بهمثابه قدرتی سیاسی و بدیل دولت حاکم، تقلیل سرشت بنیادین شوراها به یکی از شکلهای پدیداری آن نیست؟ آیا این نگرش، نهادی را که در ماهیت خویش «نا ـ دولت» است، به همتایی برای دولت بهطور اعم بدل نمیکند، چنانکه مثلاً دولت بورژوایی ابزار سلطهی طبقاتی بورژوازی و دولت کارگری، به همان معنا، ابزار سلطهی طبقاتی پرولتاریا تلقی شود؟ آیا حزبهای سیاسی، با ساخت و بافت سیاسی و ساختار و استخوانبندی تشکیلاتیشان، بدیل مناسبتری برای قدرت سیاسی، در این معنا، نیستند؟
مقولهی «شیوهی وجود» در دستگاه مفهومی مارکسی میتواند در پاسخ به این پرسشها و حل معضل سیاسی و نظری راهگشا باشد.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Om
#کمال_خسروی #شورا #حزب_سیاسی #خودانگیختگی #سندیکا #سازمانیابی_شورایی #قدرت_دوگانه
🔹🔹🔹
با لینک زیر عضو کانال معلمان عدالتخواه شوید:
http://tttttt.me/edalatxah
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
شورا: شکل در مقام محتوا
پیرامون شیوهی وجودِ سازمانیابی شورایی نوشتهی: کمال خسروی آیا آنچه «خودانگیختگی» نامیده میشود و موضوع تمجید و تقبیح رویکردهای سیاسی و ایدئولوژیک متقابل است، خودْ بیان یا شکل پدیداریِ سرشتنشانِ…
Forwarded from سرخط
🔴 قانون ممنوعیت مرام اشتراکی در خرداد ماه ۱۳۱۰
☑️ علیرغم ضربه خوردن «شورای مرکزی اتحادیههای کارگری ایران» که در سال ۱۳۰۰ تشکیل شده بود، تا سال ۱۳۰۷ یا ۱۳۰۸ برخی از نمایندگان اتحادیهها به ویژه اتحادیههای چاپ، کفاشان و بناها تا حدودی پیوند میان خود را حفظ کرده بودند. در این موقع نیز چاپچیان فعالتر بودند و به ابتکار آنها تا سال ۱۳۰۴ (سال تاجگذاری رضاشاه) مراسم بزرگداشت اول ماه مه (روز جهانی کارگر) بهطور علنی برپا میشد. اما از سال ۱۳۰۴ که پهلوی به شاهی رسید، جشن کارگران نوعی جنایت به شمار میآمد و ادارهی نظمیه برای جلوگیری از آن سختگیری و پافشاری مینمود. با این وجود در سالهای ۱۳۰۶-۱۳۰۵ مراسم اول ماه مه برگزار شد.
☑️ در آبان ۱۳۰۶ دومین کنگرهی فرقهی کمونیست ایران برگزار شد. این نشست به «کنگره ارومیه» شهرت یافته، اما ظاهرا در اوکراین تشکیل شده است. اردشیر (آرداشس) آوانسیان تعریف میکند که در سالهای ۱۳۰۷ و بعد از آن از طرف فرقه کمیسیونی به نام «کمیسیون اتحاد» در تهران بهوجود آمده بود و مشغول سازماندهی فعالیتهای اتحادیهای بوده است.
☑️ در جریان ۱۱ اردیبهشت ۱۳۰۸ کارگران پالایشگاه نفت آبادان، از پی دو سال سازماندهی زیرزمینی به میانجی تشکیلاتی تحت عنوان «جمعيت كارگران نفت جنوب»، اعتصابی فراگیر را سازمان دادند. بعضی از خواستهای حدود ۹۰۰۰ اعتصابگر (از مجموع ۲۸۰۰۰ کارگر شاغل در صنعت نفت ایران آن زمان) عبارت بود از:
✔️ افزایش پانزده درصدی دستمزدها؛
✔️ کاهش ساعت کار روزانه از ده ساعت به هفت ساعت در تابستان و هشت ساعت در زمستان؛
✔️ بهرسمیت شناختن اتحادیه کارگران صنعت نفت؛
✔️ بهرسمیت شناختن روز جهانی کارگر به عنوان تعطیل رسمی.
☑️ دو سال بعد در اردیبهشت ۱۳۱۰ کارگران کارخانهی نساجی وطن برای بهبود شرایط کار و زندگی خود دست به اعتصاب گستردهای زدند. تشکیلات مخفی فرقه کمونیست ایران به محوریت کسانی چون نصرالله اصلانی (کامران) و سیدمحمد تنها (که هر دو در دانشگاه کمونیستی زحمتکشان شرق {کوتو} در مسکو تحصیل کرده بودند) بیش از یک ماه به کار تبلیغی در میان کارگران پرداخت و آنها را برای انجام یک اعتصاب حساب شده آماده کرد.
دستاوردهای این اعتصاب را به شرح زیر میتوان برشمرد:
✔️ساعت کار از ۱۲ ساعت به ۹ ساعت کاهش یافت.
✔️ تفتیش بدنی کارگران لغو شد.
✔️ کافهای برای صرف غذا در کارخانه ایجاد گشت.
✔️ 20 درصد به دستمزد کارگران افزوده شد.
✔️ ناسزاگویی و جریمه کاهش یافت.
✔️ظرفهای آب یخ در تمام قسمتهای کارخانه نصب شد.
✔️زمان استراحت جهت صرف غذا به یک ساعت افزایش یافت.
پس از این اعتصاب نسبتا موفق و وسیع است که در اول تیر ماه سال ۱۳۱۰ لایحهی ممنوعیت مرام اشتراکی به تصویب میرسد.
☑️ عزم حکومت برای طی شدن هرچه سریعتر دورهی صنعتیسازی باعث شد تا تدبیری دو سویه اندیشیده شود:
• پایان بخشیدن به هر شکلی از امکان جمع شدن کارگران در هیأت تشکلهایی برای پیگیری حقوقشان.
• تعریف ضوابط و قواعدی زیر نظر دولت برای راضی نگه داشتن کارگران از یک سو و عدم ایجاد وقفه و مانع بر سر راه صنعتیسازی از سوی دیگر.
این دو مؤلفه به عنوان مهمترین عوامل داخلی منجر به مصوب شدن قانون «ممنوعیت مرام اشتراکی» در خرداد ماه ۱۳۱۰ عمل کردند که به دنبال آن فعالیت کلیهی اتحادیهها و سندیکاهای کارگری ممنوع اعلام شد.
#مرام_اشتراکی
#رضاخان
#اعتصاب_کارگری
#فرقه_کمونیست_ایران
#مبارزه_طبقاتی
#اتحادیه_کارگری
#سندیکا
@sarkhatism
☑️ علیرغم ضربه خوردن «شورای مرکزی اتحادیههای کارگری ایران» که در سال ۱۳۰۰ تشکیل شده بود، تا سال ۱۳۰۷ یا ۱۳۰۸ برخی از نمایندگان اتحادیهها به ویژه اتحادیههای چاپ، کفاشان و بناها تا حدودی پیوند میان خود را حفظ کرده بودند. در این موقع نیز چاپچیان فعالتر بودند و به ابتکار آنها تا سال ۱۳۰۴ (سال تاجگذاری رضاشاه) مراسم بزرگداشت اول ماه مه (روز جهانی کارگر) بهطور علنی برپا میشد. اما از سال ۱۳۰۴ که پهلوی به شاهی رسید، جشن کارگران نوعی جنایت به شمار میآمد و ادارهی نظمیه برای جلوگیری از آن سختگیری و پافشاری مینمود. با این وجود در سالهای ۱۳۰۶-۱۳۰۵ مراسم اول ماه مه برگزار شد.
☑️ در آبان ۱۳۰۶ دومین کنگرهی فرقهی کمونیست ایران برگزار شد. این نشست به «کنگره ارومیه» شهرت یافته، اما ظاهرا در اوکراین تشکیل شده است. اردشیر (آرداشس) آوانسیان تعریف میکند که در سالهای ۱۳۰۷ و بعد از آن از طرف فرقه کمیسیونی به نام «کمیسیون اتحاد» در تهران بهوجود آمده بود و مشغول سازماندهی فعالیتهای اتحادیهای بوده است.
☑️ در جریان ۱۱ اردیبهشت ۱۳۰۸ کارگران پالایشگاه نفت آبادان، از پی دو سال سازماندهی زیرزمینی به میانجی تشکیلاتی تحت عنوان «جمعيت كارگران نفت جنوب»، اعتصابی فراگیر را سازمان دادند. بعضی از خواستهای حدود ۹۰۰۰ اعتصابگر (از مجموع ۲۸۰۰۰ کارگر شاغل در صنعت نفت ایران آن زمان) عبارت بود از:
✔️ افزایش پانزده درصدی دستمزدها؛
✔️ کاهش ساعت کار روزانه از ده ساعت به هفت ساعت در تابستان و هشت ساعت در زمستان؛
✔️ بهرسمیت شناختن اتحادیه کارگران صنعت نفت؛
✔️ بهرسمیت شناختن روز جهانی کارگر به عنوان تعطیل رسمی.
☑️ دو سال بعد در اردیبهشت ۱۳۱۰ کارگران کارخانهی نساجی وطن برای بهبود شرایط کار و زندگی خود دست به اعتصاب گستردهای زدند. تشکیلات مخفی فرقه کمونیست ایران به محوریت کسانی چون نصرالله اصلانی (کامران) و سیدمحمد تنها (که هر دو در دانشگاه کمونیستی زحمتکشان شرق {کوتو} در مسکو تحصیل کرده بودند) بیش از یک ماه به کار تبلیغی در میان کارگران پرداخت و آنها را برای انجام یک اعتصاب حساب شده آماده کرد.
دستاوردهای این اعتصاب را به شرح زیر میتوان برشمرد:
✔️ساعت کار از ۱۲ ساعت به ۹ ساعت کاهش یافت.
✔️ تفتیش بدنی کارگران لغو شد.
✔️ کافهای برای صرف غذا در کارخانه ایجاد گشت.
✔️ 20 درصد به دستمزد کارگران افزوده شد.
✔️ ناسزاگویی و جریمه کاهش یافت.
✔️ظرفهای آب یخ در تمام قسمتهای کارخانه نصب شد.
✔️زمان استراحت جهت صرف غذا به یک ساعت افزایش یافت.
پس از این اعتصاب نسبتا موفق و وسیع است که در اول تیر ماه سال ۱۳۱۰ لایحهی ممنوعیت مرام اشتراکی به تصویب میرسد.
☑️ عزم حکومت برای طی شدن هرچه سریعتر دورهی صنعتیسازی باعث شد تا تدبیری دو سویه اندیشیده شود:
• پایان بخشیدن به هر شکلی از امکان جمع شدن کارگران در هیأت تشکلهایی برای پیگیری حقوقشان.
• تعریف ضوابط و قواعدی زیر نظر دولت برای راضی نگه داشتن کارگران از یک سو و عدم ایجاد وقفه و مانع بر سر راه صنعتیسازی از سوی دیگر.
این دو مؤلفه به عنوان مهمترین عوامل داخلی منجر به مصوب شدن قانون «ممنوعیت مرام اشتراکی» در خرداد ماه ۱۳۱۰ عمل کردند که به دنبال آن فعالیت کلیهی اتحادیهها و سندیکاهای کارگری ممنوع اعلام شد.
#مرام_اشتراکی
#رضاخان
#اعتصاب_کارگری
#فرقه_کمونیست_ایران
#مبارزه_طبقاتی
#اتحادیه_کارگری
#سندیکا
@sarkhatism