Audio
#مرثیه ای در مرگ #کارگر #افغانستانی در تهران.
نام شعر: #داربست، در مرگ نصیب.
شعر و صدا: مزدک آ.
..........
افتاده روي خاك
دراز به دراز
با دهان كف كرده
کف، خون
بی فوت وقت.
سرك ميكشند پنجرهها
بيدار نميشود،
نه
نمیشود
افتاده است نصیب، از ارتفاع طبقهی پنچ
در ساختمان رياحي.
افتاده است نصیب،
حفرهای در چشمش
و خون ِلخته
بَرْ ميلگرد،
و پيرهنش جر خورده،
تکهایش جا مانده بر مفتول.
افتاد نصیب
امروز،
افتاد نصیب، دیروز/ از طبقهی پنج
دُرُست سر وقت
و دُرست مُرد،
درجا،
بدون نقص
بي هيچ نفس ِاضافي
و ميافتد هر روز/ نصيب
از ارتفاع.
و ميتواني فردا، سر وقت
به ستون یک روزنامه،
نه، آنجا نه
نگاه کنید به همينجا
ستون این ساختمان
به داربست،
همينجا/ که ميافتد از بالایش نصیب،
هر روز
هر روز
سر وقت
و پليس،
صورتجلسه،
پزشکی قانونی،
سکوت.
🔻🔺🔻
@edalatxah
نام شعر: #داربست، در مرگ نصیب.
شعر و صدا: مزدک آ.
..........
افتاده روي خاك
دراز به دراز
با دهان كف كرده
کف، خون
بی فوت وقت.
سرك ميكشند پنجرهها
بيدار نميشود،
نه
نمیشود
افتاده است نصیب، از ارتفاع طبقهی پنچ
در ساختمان رياحي.
افتاده است نصیب،
حفرهای در چشمش
و خون ِلخته
بَرْ ميلگرد،
و پيرهنش جر خورده،
تکهایش جا مانده بر مفتول.
افتاد نصیب
امروز،
افتاد نصیب، دیروز/ از طبقهی پنج
دُرُست سر وقت
و دُرست مُرد،
درجا،
بدون نقص
بي هيچ نفس ِاضافي
و ميافتد هر روز/ نصيب
از ارتفاع.
و ميتواني فردا، سر وقت
به ستون یک روزنامه،
نه، آنجا نه
نگاه کنید به همينجا
ستون این ساختمان
به داربست،
همينجا/ که ميافتد از بالایش نصیب،
هر روز
هر روز
سر وقت
و پليس،
صورتجلسه،
پزشکی قانونی،
سکوت.
🔻🔺🔻
@edalatxah