🔴واهمهی سرکوبگر از اتحاد معلمان عدالتخواه
دیروز شهرهای بیشمار ایران شاهد نمایش اتحاد معلمان بود. تجمع تهران اما به خشونت کشید و معلمان زیادی دستگیر شدند. سراسر کشور فریاد نه به پولیسازی و خصوصیسازی آموزش برکشیدند و خواستار حق تحصیل برای همگان شدند. اما گویا دولت نمیتواند حتی تشکلی چون کانون صنفی معلمان که اتفاقاً از کمیسیون ماده ۱۰ احزاب مجوز گرفته را نیز تحمل کند. البته امروز بر همگان روشن شده که این مستقل بودن یک تشکل است که از حد تحمل نهادهای دولتی خارج است. کافیست تا دم فرو برده و مانند دویست و چند حزب نمایشی، حاکمیتی و بدون پایگاه واقعی اجتماعی حرفی از مطالبات واقعی و عینی جامعه نزنید و به لابیگری برای کرسیهای مجلس و شورای شهر مشغول باشید تا برایتان فرش قرمز نیز پهن کنند. چنانکه در همان ساعات جمعیت آبادگران جوان، تشکل اصولگرا در حال برگزاری کنگره سوم خود بود. ائتلافی که با لابیگریها پشتوانه قالیباف و محمود احمدینژاد برای بالا رفتن از پلکان به اصطلاح ترقی بوده است.
دیروز اما پاسخ تشکل مستقلی که واقعا پایگاه اجتماعی معینی را نمایندگی میکند، به مطالبهای همهگیر که حداقل در ۳۰ شهر فریاد میشود؛ دستگیری و ارعاب بود. در شرایطی که معلمان غالب شهرهای ایران خواهان تشکل مستقل هستند، اعضای کانون صنفی معلمان و فعالان صنفی دستگیر میشوند و تشکلهای دستساز تشویق. پاسخ تجمعی مسالمت آمیز با ضرب و شتم داده می شود. اتفاقاً همینجاست که استمرارطلبان حامی سیاست "آغازگر خشونت کیست" لال میشوند. نیروهای امنیتی به تجمع معلمان یورش برده و بیش از ۱۵ معلم را دستگیر میکنند. حتی مشخص نمیشود که #محمد_جبیبی که به تازگی آزاد شده و رحمان_عابدینی چه محلی در بازداشت هستند.
در حالیکه پلک یکی از زنان در تجمعی مسالمت آمیز پاره شده است؛ چه تعبیری جز این میتوان داشت که خواب اختلاسگران صندوق ذخیره فرهنگیان و منتفعان آینده و حال آن برآشفته شدهاست. اینکه صاحبان مدارس زنجیرهای گرانقیمت که عملاً آموزش دانشگاهی را هم در مشت گرفتهاند، دچار ترس و واهمه شدهاند. معلم امروز آنچنان آگاهیای به دست آورده که نه تنها حق و حقوق خودش را با صدای بلند میگوید بلکه برای همه آنها که تحت شرایط تبعیضآمیز جنسیتی، قومیتی، مذهبی و طبقاتی فرصت برابر میطلبد و این را وظیفه انکارناپذیر دولت تلقی میکند. معلمان بسیاری امروز دستگیر شدهاند اما اختلاس گران ۷ هزار میلیاردی صندوق ذخیره فرهنگیان که شامل پول با زحمت به دست آمده معلمان بود، نه سرعتی برای بازداشتشان هست و نه پیگیریای. گویی باید منتظر بمانیم تا نمایندگان مجلس روزی هوس کرده و کمیته ای برای احیاناً پیگیری آن به راه بیندازند؛ آنهم پیگیریهای نمایشی. معلمی که امروز دستگیر شده کسیاست که به دستمزدهای ۲۰۰ هزارتومانی معلمان حقالتدریس و آزاد شکایت دارد. کسی که به عدم پرداخت بیمهها معترض است و مهم تر از همه فضای تبعیض آمیز آموزش را پس میزند. این معلم امروز در همه جای ایران حیاتش را اعلام کرده و با ارعاب و دستگیری نیز خاموش شدنی نیست صدای شعاری که پنجشنبه در سراسر ایران پیچید: #نان_کار_آزادی ؛ #آموزش_رهایی
منبع:
https://tttttt.me/DEcreation
https://tttttt.me/edalatxah
دیروز شهرهای بیشمار ایران شاهد نمایش اتحاد معلمان بود. تجمع تهران اما به خشونت کشید و معلمان زیادی دستگیر شدند. سراسر کشور فریاد نه به پولیسازی و خصوصیسازی آموزش برکشیدند و خواستار حق تحصیل برای همگان شدند. اما گویا دولت نمیتواند حتی تشکلی چون کانون صنفی معلمان که اتفاقاً از کمیسیون ماده ۱۰ احزاب مجوز گرفته را نیز تحمل کند. البته امروز بر همگان روشن شده که این مستقل بودن یک تشکل است که از حد تحمل نهادهای دولتی خارج است. کافیست تا دم فرو برده و مانند دویست و چند حزب نمایشی، حاکمیتی و بدون پایگاه واقعی اجتماعی حرفی از مطالبات واقعی و عینی جامعه نزنید و به لابیگری برای کرسیهای مجلس و شورای شهر مشغول باشید تا برایتان فرش قرمز نیز پهن کنند. چنانکه در همان ساعات جمعیت آبادگران جوان، تشکل اصولگرا در حال برگزاری کنگره سوم خود بود. ائتلافی که با لابیگریها پشتوانه قالیباف و محمود احمدینژاد برای بالا رفتن از پلکان به اصطلاح ترقی بوده است.
دیروز اما پاسخ تشکل مستقلی که واقعا پایگاه اجتماعی معینی را نمایندگی میکند، به مطالبهای همهگیر که حداقل در ۳۰ شهر فریاد میشود؛ دستگیری و ارعاب بود. در شرایطی که معلمان غالب شهرهای ایران خواهان تشکل مستقل هستند، اعضای کانون صنفی معلمان و فعالان صنفی دستگیر میشوند و تشکلهای دستساز تشویق. پاسخ تجمعی مسالمت آمیز با ضرب و شتم داده می شود. اتفاقاً همینجاست که استمرارطلبان حامی سیاست "آغازگر خشونت کیست" لال میشوند. نیروهای امنیتی به تجمع معلمان یورش برده و بیش از ۱۵ معلم را دستگیر میکنند. حتی مشخص نمیشود که #محمد_جبیبی که به تازگی آزاد شده و رحمان_عابدینی چه محلی در بازداشت هستند.
در حالیکه پلک یکی از زنان در تجمعی مسالمت آمیز پاره شده است؛ چه تعبیری جز این میتوان داشت که خواب اختلاسگران صندوق ذخیره فرهنگیان و منتفعان آینده و حال آن برآشفته شدهاست. اینکه صاحبان مدارس زنجیرهای گرانقیمت که عملاً آموزش دانشگاهی را هم در مشت گرفتهاند، دچار ترس و واهمه شدهاند. معلم امروز آنچنان آگاهیای به دست آورده که نه تنها حق و حقوق خودش را با صدای بلند میگوید بلکه برای همه آنها که تحت شرایط تبعیضآمیز جنسیتی، قومیتی، مذهبی و طبقاتی فرصت برابر میطلبد و این را وظیفه انکارناپذیر دولت تلقی میکند. معلمان بسیاری امروز دستگیر شدهاند اما اختلاس گران ۷ هزار میلیاردی صندوق ذخیره فرهنگیان که شامل پول با زحمت به دست آمده معلمان بود، نه سرعتی برای بازداشتشان هست و نه پیگیریای. گویی باید منتظر بمانیم تا نمایندگان مجلس روزی هوس کرده و کمیته ای برای احیاناً پیگیری آن به راه بیندازند؛ آنهم پیگیریهای نمایشی. معلمی که امروز دستگیر شده کسیاست که به دستمزدهای ۲۰۰ هزارتومانی معلمان حقالتدریس و آزاد شکایت دارد. کسی که به عدم پرداخت بیمهها معترض است و مهم تر از همه فضای تبعیض آمیز آموزش را پس میزند. این معلم امروز در همه جای ایران حیاتش را اعلام کرده و با ارعاب و دستگیری نیز خاموش شدنی نیست صدای شعاری که پنجشنبه در سراسر ایران پیچید: #نان_کار_آزادی ؛ #آموزش_رهایی
منبع:
https://tttttt.me/DEcreation
https://tttttt.me/edalatxah
🔴 جنبش صنفی معلمان در یک سال
۲۰ اردیبهشت ۹۷ روز مهمی در تاریخ اعتراضات معاصر معلمان و پیوند جنبش آنها با اعتراضات دیگر بخش های طبقه کارگر است.
در این روز، معلمان شعار "نان، کار، آزادی" را همراه با "آموزش رهایی" به خیابانها آوردند. این اعتراضات خیابانی، در روز پایانی هفتهای برگزار شد که میتوان "هفتهی اعتراض و آموزش رهایی معلمان" نام نهاد.
طی یک هفته (هفته ی معلم)، از گلگشت تا سخنرانی در مدارس در مورد خصوصیسازی و پولیسازی آموزش تا گفتن از معلمان رهایی سر کلاسهای درس در دستور کار معلمان قرار گرفت. برنامههایی پویا، متکثر و دارای قابلیت عمومی شدن در میان معلمان سراسر کشور طی یک هفته که نهایتا به تجمع اعتراضی روز ۲۰ اردیبهشت انجامید و با شعار "نان، کار، آزادی آموزش رهایی" تعهد خود را به وجه رادیکال خیزشهای مردمی نشان داد و یک گام آن را به پیش برد.
این در حالی بود که از دی ماه ۹۶، اعتراضات خیابانی به شدیدترین شکل ممکن سرکوب شده بودند و حضور معلمان در خیابان پیام "ایستادن و ماندن" را نیز از پس آن سرکوب ها برای دیگر بخش های طبقه کارگر باخود داشت.
⚪️ محمد حبیبی یکی از اعضای کانون صنفی معلمان، در همین روز با خشونت تمام بر زمین کشیده و بازداشت شد. بازداشتی که حکم ده سال و نیم حبس تعزیری را برای او به همراه داشت که در دادگاه تجدیدنظر عینا تایید شد.
به کارگیری این حد از تندی سرکوب در قبال محمد حبیبی، بیش از آنکه به شخص او مربوط باشد، انتقامی بود که دستگاه امنیتی از خط و جهت گیری و پیام سیاسی فعالیت صنفی معلمان گرفت. انتقامی که در سال ۹۷ با انواع احضار و بازداشت و حتی ضرب وشتم معلمان (مورد اصفهان) ادامه پیدا کرد.
آنچه در این بین نمیتوان نادیده گرفت بایکوت نسبی خبری حکم سنگین محمد حبیبی در فضای عمومیتر و عدم حمایت مستحکم و عمومی در سایر گروه های فعالین علیه این حکم بسیار سنگین تحمیل شده به معلمان بود.
اما اختناق و سرکوب معلمان را به عقب نشینی نکشاند. کنشهایی چون چالش فیش حقوقی و سه تحصن سراسری در سال ۹۷، نشان از درک فعالان صنفی معلمان برای ایجاد زمینهایی جدید از کنش است که همزمان گستردگی و عمومیت در بین معلمان و پیشروی در خواست و مبارزه را نشانه رفته است.
عده ای فعالیت صنفی معلمان را با این استدلال که هنوز معلمان زیادی را فعال نساخته و به مشارکت وانداشته است به پرسش میگیرند، عدهای توصیه میکنند معلمان به عوض این سبک فعالیتها به کلاسهای درس خود برگردند و به اشتباهات خود بیندیشند و به فعالسازی فراگیرتر بيانديشند.
اما واقعیت یک جنبش را نمیتوان از تاریخ و مختصاتش جدا کرد و صرفا از خلاءها و محدودیتها بی واسطه به "باید"ها رسید.
جنبش صنفی معلمان که حدودا از سال ۱۳۹۳ با خط و جهت کنونیاش فعال شد، طی ۴ سال توانست به سطحی از گستردگی در فعالیت و رادیکالیسم در خط سیاسی برسد.
این جنبش در سال ۹۷ که یکی از نقاط عطف سرکوب و مقابله با جنبش های مردمی بود به خوبی انسجام و کنشگری خود را بدون عقبنشینی حفظ کرد.
میپرسند مگر چند درصد معلمان در تحصنهای سراسری مشارکت داشتند؟ پاسخ قاعدتا این خواهد بود که طی این تحصنها یک معلم در یکی از روستاهای هرمزگان با جمعی از معلمان در کردستان و مشهد، هماهنگ و با خط مشی معین مبارزاتی عمل کرد.
حفاظت از میدان عمل، حفظ انسجام و گستردگی، کاری بود که جنبش معلمان طی یک سال تحت شدیدترین فشارها به خوبی از پس آن برآمد.
اکنون سوالهایی پیش روی این جنبش است که باید در فضای سیاسی هر آینه بغرنجتر بدان جواب دهد: چگونه پیوندهای مستحکم تری با سایر جنبش ها و جریان های طبقاتی داشته باشد. چگونه میتواند سطحی دیگر از رادیکالیسم را بدون از هم گسیختگی انسجام وارد کند، چه تاکتیکها و روشهایی برای یک گام دیگر گستردهسازی و جلب مشارکت در مدارس دارد.
برای این سوالات پاسخهای مستقیمی وجود ندارد، گاهی برای جلب مشارکت بیشتر باید گروه کم جمعیتتری بصورت منسجمتر برای مدتی فعال شوند. یا برای حفظ انسجام، تاکتیکهای کنش پراکنده به کار آید.
باید دید معلمان به عنوان متشکلترین گروه صنفی در سطح کشور در سالهای فعالیت رهایی بخش در دهه ی ۹۰ شمسی، از پس بغرنجی حفظ سازمانیابی و پیشروی رادیکال توامان بر میآیند یا خیر.
در این میان وظیفهی سایر گروهها و جنبشها بدون شک کمک به تقویت این جنبش و صدای آنان است.
#محمد_حبیبی
#نان_کار_آزادی #آموزش_رهایی
«متن از گروه نویسندگان #سرخط »
منبع :
@Sarkhatism
🆔 @edalatxah
۲۰ اردیبهشت ۹۷ روز مهمی در تاریخ اعتراضات معاصر معلمان و پیوند جنبش آنها با اعتراضات دیگر بخش های طبقه کارگر است.
در این روز، معلمان شعار "نان، کار، آزادی" را همراه با "آموزش رهایی" به خیابانها آوردند. این اعتراضات خیابانی، در روز پایانی هفتهای برگزار شد که میتوان "هفتهی اعتراض و آموزش رهایی معلمان" نام نهاد.
طی یک هفته (هفته ی معلم)، از گلگشت تا سخنرانی در مدارس در مورد خصوصیسازی و پولیسازی آموزش تا گفتن از معلمان رهایی سر کلاسهای درس در دستور کار معلمان قرار گرفت. برنامههایی پویا، متکثر و دارای قابلیت عمومی شدن در میان معلمان سراسر کشور طی یک هفته که نهایتا به تجمع اعتراضی روز ۲۰ اردیبهشت انجامید و با شعار "نان، کار، آزادی آموزش رهایی" تعهد خود را به وجه رادیکال خیزشهای مردمی نشان داد و یک گام آن را به پیش برد.
این در حالی بود که از دی ماه ۹۶، اعتراضات خیابانی به شدیدترین شکل ممکن سرکوب شده بودند و حضور معلمان در خیابان پیام "ایستادن و ماندن" را نیز از پس آن سرکوب ها برای دیگر بخش های طبقه کارگر باخود داشت.
⚪️ محمد حبیبی یکی از اعضای کانون صنفی معلمان، در همین روز با خشونت تمام بر زمین کشیده و بازداشت شد. بازداشتی که حکم ده سال و نیم حبس تعزیری را برای او به همراه داشت که در دادگاه تجدیدنظر عینا تایید شد.
به کارگیری این حد از تندی سرکوب در قبال محمد حبیبی، بیش از آنکه به شخص او مربوط باشد، انتقامی بود که دستگاه امنیتی از خط و جهت گیری و پیام سیاسی فعالیت صنفی معلمان گرفت. انتقامی که در سال ۹۷ با انواع احضار و بازداشت و حتی ضرب وشتم معلمان (مورد اصفهان) ادامه پیدا کرد.
آنچه در این بین نمیتوان نادیده گرفت بایکوت نسبی خبری حکم سنگین محمد حبیبی در فضای عمومیتر و عدم حمایت مستحکم و عمومی در سایر گروه های فعالین علیه این حکم بسیار سنگین تحمیل شده به معلمان بود.
اما اختناق و سرکوب معلمان را به عقب نشینی نکشاند. کنشهایی چون چالش فیش حقوقی و سه تحصن سراسری در سال ۹۷، نشان از درک فعالان صنفی معلمان برای ایجاد زمینهایی جدید از کنش است که همزمان گستردگی و عمومیت در بین معلمان و پیشروی در خواست و مبارزه را نشانه رفته است.
عده ای فعالیت صنفی معلمان را با این استدلال که هنوز معلمان زیادی را فعال نساخته و به مشارکت وانداشته است به پرسش میگیرند، عدهای توصیه میکنند معلمان به عوض این سبک فعالیتها به کلاسهای درس خود برگردند و به اشتباهات خود بیندیشند و به فعالسازی فراگیرتر بيانديشند.
اما واقعیت یک جنبش را نمیتوان از تاریخ و مختصاتش جدا کرد و صرفا از خلاءها و محدودیتها بی واسطه به "باید"ها رسید.
جنبش صنفی معلمان که حدودا از سال ۱۳۹۳ با خط و جهت کنونیاش فعال شد، طی ۴ سال توانست به سطحی از گستردگی در فعالیت و رادیکالیسم در خط سیاسی برسد.
این جنبش در سال ۹۷ که یکی از نقاط عطف سرکوب و مقابله با جنبش های مردمی بود به خوبی انسجام و کنشگری خود را بدون عقبنشینی حفظ کرد.
میپرسند مگر چند درصد معلمان در تحصنهای سراسری مشارکت داشتند؟ پاسخ قاعدتا این خواهد بود که طی این تحصنها یک معلم در یکی از روستاهای هرمزگان با جمعی از معلمان در کردستان و مشهد، هماهنگ و با خط مشی معین مبارزاتی عمل کرد.
حفاظت از میدان عمل، حفظ انسجام و گستردگی، کاری بود که جنبش معلمان طی یک سال تحت شدیدترین فشارها به خوبی از پس آن برآمد.
اکنون سوالهایی پیش روی این جنبش است که باید در فضای سیاسی هر آینه بغرنجتر بدان جواب دهد: چگونه پیوندهای مستحکم تری با سایر جنبش ها و جریان های طبقاتی داشته باشد. چگونه میتواند سطحی دیگر از رادیکالیسم را بدون از هم گسیختگی انسجام وارد کند، چه تاکتیکها و روشهایی برای یک گام دیگر گستردهسازی و جلب مشارکت در مدارس دارد.
برای این سوالات پاسخهای مستقیمی وجود ندارد، گاهی برای جلب مشارکت بیشتر باید گروه کم جمعیتتری بصورت منسجمتر برای مدتی فعال شوند. یا برای حفظ انسجام، تاکتیکهای کنش پراکنده به کار آید.
باید دید معلمان به عنوان متشکلترین گروه صنفی در سطح کشور در سالهای فعالیت رهایی بخش در دهه ی ۹۰ شمسی، از پس بغرنجی حفظ سازمانیابی و پیشروی رادیکال توامان بر میآیند یا خیر.
در این میان وظیفهی سایر گروهها و جنبشها بدون شک کمک به تقویت این جنبش و صدای آنان است.
#محمد_حبیبی
#نان_کار_آزادی #آموزش_رهایی
«متن از گروه نویسندگان #سرخط »
منبع :
@Sarkhatism
🆔 @edalatxah
پیشنهاد محرمانه حوزه علمیه برای اصلاح کتابهای درسی مدارس ؟
✍روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:
این روزها در فضای مجازی نامهای دست به دست میشود که معاون وزیر و رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی وزارت آموزش و پرورش به رئیس مرکز اطلاعرسانی و روابط عمومی این وزارتخانه نوشته و در آن از عدم امکان موارد اصلاحی کتابهای درسی خبر داده است.
وی در این نامه علت عدم امکان انتشار را محرمانه بودن پیشنهادهای ارسالی از حوزه علمیه درخصوص نقد محتوائی کتابهای درسی اعلام کرده است!
اگر این نامه جعلی نباشد، باید از آقای وزیر آموزش و پرورش خواسته شود در این معاونت به صورت جدی تجدیدنظر نماید و با شفافیت کامل به اطلاع عموم برساند که اگر حوزه علمیه به محتوای کتابهای درسی نقدی داشته باشد به هیچ وجه محرمانه نخواهد بود. نهاد آموزش و پرورش باید مستقل از نهادهای مذهبی و ... باشد.
#نه_به_آموزش_ایدئولوژیک
#آموزش_رهایی
🆔 @edalatxah
✍روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:
این روزها در فضای مجازی نامهای دست به دست میشود که معاون وزیر و رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی وزارت آموزش و پرورش به رئیس مرکز اطلاعرسانی و روابط عمومی این وزارتخانه نوشته و در آن از عدم امکان موارد اصلاحی کتابهای درسی خبر داده است.
وی در این نامه علت عدم امکان انتشار را محرمانه بودن پیشنهادهای ارسالی از حوزه علمیه درخصوص نقد محتوائی کتابهای درسی اعلام کرده است!
اگر این نامه جعلی نباشد، باید از آقای وزیر آموزش و پرورش خواسته شود در این معاونت به صورت جدی تجدیدنظر نماید و با شفافیت کامل به اطلاع عموم برساند که اگر حوزه علمیه به محتوای کتابهای درسی نقدی داشته باشد به هیچ وجه محرمانه نخواهد بود. نهاد آموزش و پرورش باید مستقل از نهادهای مذهبی و ... باشد.
#نه_به_آموزش_ایدئولوژیک
#آموزش_رهایی
🆔 @edalatxah