🔴نه به پلهای عابر در خیابانهای شهرزمان
بیفرهنگی نهادینه شده در هنجارهای اجتماعی به بدترین شکل خود در انیمیشنی از #سوریلند منتشر شد. انیمیشنی که در آن عابرانی که از پل روگذر استفاده نمیکنند به گوسفند، الاغ، گاو، و خوک تشبیه شدند ( اینجا https://tttttt.me/sooriland/231). شاید سوریلند و #سروش_رضایی نیز خود قربانی این بی فرهنگی نهادینه شده در جامعهای هستند که انسان و تفاوتهای انسانی نادیده گرفته میشود و فضاها و فرصتها برای یک انسان پروتوتایپ با جنس، سن، و توانایی جسمی واحد ساخته میشوند، در این جامعه، عجیب نیست که یک میلیون نفر در کمتر از یک روز این نگاه را «پسندیدهاند.»
مطمئنا سروش رضایی هیچ گاه صدای اعتراض یک معلول یا روایت زنانه از پلهای عابر را نشنیده است، یا فرزندی نداشته است که مجبور باشد مسیر مدرسه را از پل عابر بگذراند. سروش رضایی حتماً پدربزرگ و مادربزرگی را ندیده که تنها مشغولیت روزانه او در این شهر شلوغ خرید از میدان ترهبار آن طرف پل باشد. شاید سروش رضایی در پیادهروی خود هیچگاه از خود سوال نکرده است که چرا برای عبور از یک خیابان شهری باید «سطح» خیابان را ترک کند. هیچگاه سوال نکرده است که چرا در این شهر ماشین به انسان اولویت دارد؟ چرا شیوه آلاینده و مخرب جابهجایی به حرکت سالم و پاک برتری دارد؟ چرا عابر باید سطح خیابان را ترک کند تا حرکت سواره تسریع شود؟
شاید سروش رضایی گناهی ندارد، تقصیر از ما است که نتوانستهایم صدای بیصدایان شهر باشیم. شاید تقصیر از ما است که با این راحتی تسلیم سرکوبها میشویم و #سرکوب را #به_عنوان_هنجار قبول میکنیم. همهی مایی که آگاهانه این بیفرهنگی را به عنوان هنجار قبول کردهایم در این سرکوب شریکیم. همهی مایی که ایمنی خود را به بهای محرومیت و تهدید امنیت دیگری پذیرفتهایم. باهمستان از سال ۹۲ بر پلهای عابر یک علامت سوال گذاشت، و این علامت سوال سرآغاز گفتگوهایی متعددی شد، اما صدای ما کوتاه است و صدای سنت بلند. نهایت صدای ما مگافونی بود که ۱۲ آذر سال گذشته در چهارراه ولیعصر روبروی فریاد بیصدایان شهر گذاشتیم، سه نشستی بود که در سال ۹۳ درباره این موضوع برگزار کردیم، تئاتر شورایی بود که در آبان ۹۲ در زندان قصر روی صحنه بردیم، و در حذف دو پلعابر در خیابان خواجه نصیر و میدان انقلاب به طور مستقیم و غیرمستقیم نقش داشتیم. اما انیمیشن سوریلند یادآوری این واقعیت تلخ بود که صدای رسانهی در خدمت سرکوب بیش از اعتراضِ محروم است.
ما خوب میدانیم که گذشتن از سطح خیابان در محدوده پلهای عابر غیرقانونی است، و علاوه بر خطر، در صورت حادثه عابرپیاده مقصر است، اتفاقاً همین است که به آن اعتراض داریم و حاضریم هزینه به خطر انداختن ایمنی خود را به بهای شنیده شدن دیگری به جان بخریم. از این رو باهمستان از همه همراهان دعوت میکند تا برای یادآوری این حقِ سرکوب شده و همبستگی با زنان، معلولان، کودکان، و سالمندان نادیده گرفته شده با استفاده نکردن از پلهای عابر در خیابانهای شهری (و نه بزرگراهی) در چالش نافرمانی مدنی «#نه_به_پلهای_عابر در خیابانهای شهر» با خواست مشخص «#خط_کشی_عابرپیاده_زیرپل_عابر» شرکت کنند، و از این طریق باهم تمرین کنیم دنیا را از نگاه دیگران ببینیم؛ باهم گفتگو کنیم؛ صدای هم را بشنویم، و باهمصدا شویم؛ که تنها باهم میتوانیم صدا شویم.
منبع:مجمع حق بر شهر همستان
https://tttttt.me/edalatxah
بیفرهنگی نهادینه شده در هنجارهای اجتماعی به بدترین شکل خود در انیمیشنی از #سوریلند منتشر شد. انیمیشنی که در آن عابرانی که از پل روگذر استفاده نمیکنند به گوسفند، الاغ، گاو، و خوک تشبیه شدند ( اینجا https://tttttt.me/sooriland/231). شاید سوریلند و #سروش_رضایی نیز خود قربانی این بی فرهنگی نهادینه شده در جامعهای هستند که انسان و تفاوتهای انسانی نادیده گرفته میشود و فضاها و فرصتها برای یک انسان پروتوتایپ با جنس، سن، و توانایی جسمی واحد ساخته میشوند، در این جامعه، عجیب نیست که یک میلیون نفر در کمتر از یک روز این نگاه را «پسندیدهاند.»
مطمئنا سروش رضایی هیچ گاه صدای اعتراض یک معلول یا روایت زنانه از پلهای عابر را نشنیده است، یا فرزندی نداشته است که مجبور باشد مسیر مدرسه را از پل عابر بگذراند. سروش رضایی حتماً پدربزرگ و مادربزرگی را ندیده که تنها مشغولیت روزانه او در این شهر شلوغ خرید از میدان ترهبار آن طرف پل باشد. شاید سروش رضایی در پیادهروی خود هیچگاه از خود سوال نکرده است که چرا برای عبور از یک خیابان شهری باید «سطح» خیابان را ترک کند. هیچگاه سوال نکرده است که چرا در این شهر ماشین به انسان اولویت دارد؟ چرا شیوه آلاینده و مخرب جابهجایی به حرکت سالم و پاک برتری دارد؟ چرا عابر باید سطح خیابان را ترک کند تا حرکت سواره تسریع شود؟
شاید سروش رضایی گناهی ندارد، تقصیر از ما است که نتوانستهایم صدای بیصدایان شهر باشیم. شاید تقصیر از ما است که با این راحتی تسلیم سرکوبها میشویم و #سرکوب را #به_عنوان_هنجار قبول میکنیم. همهی مایی که آگاهانه این بیفرهنگی را به عنوان هنجار قبول کردهایم در این سرکوب شریکیم. همهی مایی که ایمنی خود را به بهای محرومیت و تهدید امنیت دیگری پذیرفتهایم. باهمستان از سال ۹۲ بر پلهای عابر یک علامت سوال گذاشت، و این علامت سوال سرآغاز گفتگوهایی متعددی شد، اما صدای ما کوتاه است و صدای سنت بلند. نهایت صدای ما مگافونی بود که ۱۲ آذر سال گذشته در چهارراه ولیعصر روبروی فریاد بیصدایان شهر گذاشتیم، سه نشستی بود که در سال ۹۳ درباره این موضوع برگزار کردیم، تئاتر شورایی بود که در آبان ۹۲ در زندان قصر روی صحنه بردیم، و در حذف دو پلعابر در خیابان خواجه نصیر و میدان انقلاب به طور مستقیم و غیرمستقیم نقش داشتیم. اما انیمیشن سوریلند یادآوری این واقعیت تلخ بود که صدای رسانهی در خدمت سرکوب بیش از اعتراضِ محروم است.
ما خوب میدانیم که گذشتن از سطح خیابان در محدوده پلهای عابر غیرقانونی است، و علاوه بر خطر، در صورت حادثه عابرپیاده مقصر است، اتفاقاً همین است که به آن اعتراض داریم و حاضریم هزینه به خطر انداختن ایمنی خود را به بهای شنیده شدن دیگری به جان بخریم. از این رو باهمستان از همه همراهان دعوت میکند تا برای یادآوری این حقِ سرکوب شده و همبستگی با زنان، معلولان، کودکان، و سالمندان نادیده گرفته شده با استفاده نکردن از پلهای عابر در خیابانهای شهری (و نه بزرگراهی) در چالش نافرمانی مدنی «#نه_به_پلهای_عابر در خیابانهای شهر» با خواست مشخص «#خط_کشی_عابرپیاده_زیرپل_عابر» شرکت کنند، و از این طریق باهم تمرین کنیم دنیا را از نگاه دیگران ببینیم؛ باهم گفتگو کنیم؛ صدای هم را بشنویم، و باهمصدا شویم؛ که تنها باهم میتوانیم صدا شویم.
منبع:مجمع حق بر شهر همستان
https://tttttt.me/edalatxah
⭕️ بیانیه طالبان در مورد دانشگاهها:
«(۱) تمامی کارمندان زن و مرد میتوانند به وظایف خویش حاضر شوند.
(۲)از آغاز نیمسال بعدی روی دروس تحصیلی بعضی رشته ها تجدید صورت میگیرد همانند حقوق.
(۳) دانشجویان دختر میتوانند با رعایت حجاب اسلامی در صنوف جداگانه به دروس خویش ادامه دهند.
(۴)تمامی دانشجویان پسر میتوانند با لباس های مخصوص قبلی در دروس خویش حاضر شوند.
(۵) در قسمت مقرریات نظام تحصیلی فقط در راس هر دانشکده و دانشگاه مربوطه یک نماینده از طالبان تعیین شده و دیگر اعضا بطور عادی به وظایف شان میتوانند ادامه دهند.»
📌 با دیدن این اطلاعیه به یاد انقلاب فرهنگی و اسلامی کردن دانشگاه ها و رشتههای دانشگاهی در سال پنجاه و نه می افتیم. انقلاب فرهنگی که امثال #سروش و #زیباکلام در آن نقش داشتند و اصلاحطلبان امروز در #انجمنهای_اسلامی و #دفتر_تحکیم مشغول سرکوب در دانشگاه بودند و #انجمن_اسلامی_معلمان معلمان و دانشآموزان مخالف و منتقد را از مدارس اخراج میکردند.
آن کارگزاران سرکوب و وحشت در دهه ۶۰ ، ۱۶ سال بعد در خرداد ۷۶ لباس اصلاحات تن کردند تا حاکمیت ستم و سرکوب ادامه یابد و این مردم در دی ۹۶ و آبان ۹۸ بود که به ماهیت ریاکارانه آنها پیبردند و آنها را روانه زبالهدان تاریخ کردند سرنوشتی که در انتظار تمام ستمگران و دیکتاتورها و طالبان است.
🔻🔻🔻
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
«(۱) تمامی کارمندان زن و مرد میتوانند به وظایف خویش حاضر شوند.
(۲)از آغاز نیمسال بعدی روی دروس تحصیلی بعضی رشته ها تجدید صورت میگیرد همانند حقوق.
(۳) دانشجویان دختر میتوانند با رعایت حجاب اسلامی در صنوف جداگانه به دروس خویش ادامه دهند.
(۴)تمامی دانشجویان پسر میتوانند با لباس های مخصوص قبلی در دروس خویش حاضر شوند.
(۵) در قسمت مقرریات نظام تحصیلی فقط در راس هر دانشکده و دانشگاه مربوطه یک نماینده از طالبان تعیین شده و دیگر اعضا بطور عادی به وظایف شان میتوانند ادامه دهند.»
📌 با دیدن این اطلاعیه به یاد انقلاب فرهنگی و اسلامی کردن دانشگاه ها و رشتههای دانشگاهی در سال پنجاه و نه می افتیم. انقلاب فرهنگی که امثال #سروش و #زیباکلام در آن نقش داشتند و اصلاحطلبان امروز در #انجمنهای_اسلامی و #دفتر_تحکیم مشغول سرکوب در دانشگاه بودند و #انجمن_اسلامی_معلمان معلمان و دانشآموزان مخالف و منتقد را از مدارس اخراج میکردند.
آن کارگزاران سرکوب و وحشت در دهه ۶۰ ، ۱۶ سال بعد در خرداد ۷۶ لباس اصلاحات تن کردند تا حاکمیت ستم و سرکوب ادامه یابد و این مردم در دی ۹۶ و آبان ۹۸ بود که به ماهیت ریاکارانه آنها پیبردند و آنها را روانه زبالهدان تاریخ کردند سرنوشتی که در انتظار تمام ستمگران و دیکتاتورها و طالبان است.
🔻🔻🔻
#کانال_معلمان_عدالتخواه
🆔 @edalatxah
⭕️ اقلیت خائن چه کسانی بودند؟
#یادداشت_روز
۱۷ تیر ۱۴۰۳
در طول انتخابات یکی از هشتگهای پر تکرار برای توصیف رای دهندگان #اقلیت_خائن بود. که بیشتر توسط بخشی از اپوزیسیون و عمدتا خارجنشین زده میشد. در کنار آن برخی اعلام مواضع توسط افراد به این صورت بود که رای دهندگان را کسانی توصیف میکردند که بدون در نظر گرفتن خونهای ریخته شده انگشت به خون جانباختگان راه آزادی و برابری میزدند. به عنوان مثال خانوادههای جانباختگان برای بیدار کردن وجدانهای خفته از این ادبیات استفاده میکردند. با اندکی تامل این ادبیات خانوادههای دادخواه قابل درک است چرا که آنان عزیزان خود را روانه گورستان کردند و نمایندگان دو جناح در نمایش انتخابات بالفعل قاتلان فرزندان این سرزمین بوده و هستند اما سوال این است آیا تمام رای دهندگان خائن هستند؟ اطلاق اقلیت خائن به چه کسانی درست است؟
🔸اول اینکه با فرض درست بودن آمار مشارکت، رای دهندگان در هر دو دوره اقلیت هستند و اگر بخواهیم با همان استدلال ظریف( که در دور اول گفت، ۶۰ درصد رای ندادند و ۲۰ درصد به پزشکیان رای دادند پس ۸۰ درصد مخالف جلیلی هستند) پزشکیان رییسجمهور نظام و تنها ۲۵ درصد مردم ایران است پس رایدهندگان به باند استمرارطلبان در اقلیت آشکار هستند.
🔸دوم اینکه آیا این جمعیت ۲۵ درصدی همه یک دست هستند و از منافع یکسان برخوردارند؟ آیا همه خائن هستند یا تنها بخشی به خونهای به ناحق ریخته شده خیانت نمودهاند؟ در پاسخ باید گفت حساب کارگزاران نظام و کسانی که رانت و قدرت داشته و خواهند داشت که اظهر من الشمس است آنها از صدر تا ذیل از #خاتمی و #کروبی تا #ظریف و #آذریجهرمی و تمام جبهه موسوم به اصلاحطلبان خائن به آرمانهای ملت ایران هستند چرا که بارها از پشت به اعتماد این مردم خنجر زدهاند.
آن دسته از روشنفکرنمایان از #غنینژاد سینهچاک سرمایهداری هار تا #اباذری مدعی و مخالف نئولیبرالیسم و از #سروش تا #داوریاردکانی و به قول دوستی هیات حاکمه فاسد علوم اجتماعی و ... که نقش روشنفکر وابسته به جناحی از حکومت را بازی کردند خائنتر از کارگزاران استمرارطلب هستند آنها سرکوب دانشگاه و دانشجویان و زنان و کودکان را دیدهاند اما با شامورتیبازی و جلیلی هراسی از منتهیالیه راست تا چپ در آغوش هم غش کردند تا لکه ننگی بر دامانشان ثبت گردد.
در بین معلمان و کارگران، تشکلهای وابسته و زرد و فعالان منفردی که برای بهرهمندی از رانت و قدرت، مطالبات معیشتی را برای داغ کردن تنور انتخابات به کار بستند و چشم بر خون دانشآموزان به خون خفته بستند و عامل ستادی کاندیداهای دو جناح تبدیل شدند و مجری انتخابات گشتند در صورتی که میدانستند عامل تعرض به سفره کارگران و معلمان و پرستاران همین باندهای مافیایی هستند اگر خائن نیستند چه نام دارند؟
📌اما حساب آن بخش از مردم که به خاطر ترس از بیآیندگی، فقدان سازمان، گشودن راهی حداقلی و ... مقهور فضا شدند و انگشت خود را آلوده کردند را باید از این جماعت خائن جدا کرد. جوانانی که به غلط گمان میکنند استمرارطلبان کذاب برای آنها آزادی و کار میآورند را باید نقد کرد راه نشان داد و با آنان گفتگو نمود ولی به نظر اطلاق خائن به آنان شایسته نیست. معلم و کارگری که ناامیدانه و در غیاب آگاهی طبقاتی به دشمن طبقاتیاش رای میدهد را نباید با برچسب خائن راند.
باید قبول نماییم که کمپین انتخاباتی نامزدها به خصوص پزشکیان بسیار زیرکانه عمل نمودند و توانستند بخشی از مردم را پای صندوق رای بکشانند.
این جماعت که رای دادند اما نه رانتی نصیبشان خواهد شد و نه قدرتی و نیروی ایدئولوژیک سیستم حاکم نیستند حسابشان از #اقلیت_خائن جداست. نیروهای مترقی و پیشرو باید جامعه خود را خوب بشناسند و مانند #فاشیستهای_راست مردم را محکوم ننمایند. این بخش از رای دهندگان نیروهای بالقوه اعتراضات فردا هستند که به زودی از آنان #من_پشیمانم را خواهیم شنید در حالی که امثال #کیوان_صمیمی در حال توجیه رای خود و داستانسرایی هستند.
✅ ما یادمان نمیرود که وقتی بر اثر بیکفایتی و خیانت خاتمی، دولت احمدینژاد سر بر آورد همین روشنفکرنماها او را محصول انتخاب طبقه فرودست و معلمان میدانستند و همین معلمان چگونه در مقابل مجلس بزرگترین تجمع تاریخ خود را در سال ۱۳۸۵ رقم زدند و بهایش را پرداختند و باز همین معلمان چگونه پیش از قیام ژینا در تجمعات گسترده در سال ۱۴۰۰ خیابانها را تسخیر کردند. حساب معلمانی که رای دادند از حساب کسانی که معلمان را پای صندوقهای رای کشاندند و به دنبال میوهچینی از مطالبهگری معلمان هستند جداست.
ما به همرنجان خود که بنابر هر دلیلی راه ما را انتخاب نکردند خائن نمیگوییم ولی با آنان برخورد انتقادی و حسابشان را از اقلیت خائن جدا میکنیم.
#مدرسه_رهایی
🔻🔺🔻
@edalatxah
#یادداشت_روز
۱۷ تیر ۱۴۰۳
در طول انتخابات یکی از هشتگهای پر تکرار برای توصیف رای دهندگان #اقلیت_خائن بود. که بیشتر توسط بخشی از اپوزیسیون و عمدتا خارجنشین زده میشد. در کنار آن برخی اعلام مواضع توسط افراد به این صورت بود که رای دهندگان را کسانی توصیف میکردند که بدون در نظر گرفتن خونهای ریخته شده انگشت به خون جانباختگان راه آزادی و برابری میزدند. به عنوان مثال خانوادههای جانباختگان برای بیدار کردن وجدانهای خفته از این ادبیات استفاده میکردند. با اندکی تامل این ادبیات خانوادههای دادخواه قابل درک است چرا که آنان عزیزان خود را روانه گورستان کردند و نمایندگان دو جناح در نمایش انتخابات بالفعل قاتلان فرزندان این سرزمین بوده و هستند اما سوال این است آیا تمام رای دهندگان خائن هستند؟ اطلاق اقلیت خائن به چه کسانی درست است؟
🔸اول اینکه با فرض درست بودن آمار مشارکت، رای دهندگان در هر دو دوره اقلیت هستند و اگر بخواهیم با همان استدلال ظریف( که در دور اول گفت، ۶۰ درصد رای ندادند و ۲۰ درصد به پزشکیان رای دادند پس ۸۰ درصد مخالف جلیلی هستند) پزشکیان رییسجمهور نظام و تنها ۲۵ درصد مردم ایران است پس رایدهندگان به باند استمرارطلبان در اقلیت آشکار هستند.
🔸دوم اینکه آیا این جمعیت ۲۵ درصدی همه یک دست هستند و از منافع یکسان برخوردارند؟ آیا همه خائن هستند یا تنها بخشی به خونهای به ناحق ریخته شده خیانت نمودهاند؟ در پاسخ باید گفت حساب کارگزاران نظام و کسانی که رانت و قدرت داشته و خواهند داشت که اظهر من الشمس است آنها از صدر تا ذیل از #خاتمی و #کروبی تا #ظریف و #آذریجهرمی و تمام جبهه موسوم به اصلاحطلبان خائن به آرمانهای ملت ایران هستند چرا که بارها از پشت به اعتماد این مردم خنجر زدهاند.
آن دسته از روشنفکرنمایان از #غنینژاد سینهچاک سرمایهداری هار تا #اباذری مدعی و مخالف نئولیبرالیسم و از #سروش تا #داوریاردکانی و به قول دوستی هیات حاکمه فاسد علوم اجتماعی و ... که نقش روشنفکر وابسته به جناحی از حکومت را بازی کردند خائنتر از کارگزاران استمرارطلب هستند آنها سرکوب دانشگاه و دانشجویان و زنان و کودکان را دیدهاند اما با شامورتیبازی و جلیلی هراسی از منتهیالیه راست تا چپ در آغوش هم غش کردند تا لکه ننگی بر دامانشان ثبت گردد.
در بین معلمان و کارگران، تشکلهای وابسته و زرد و فعالان منفردی که برای بهرهمندی از رانت و قدرت، مطالبات معیشتی را برای داغ کردن تنور انتخابات به کار بستند و چشم بر خون دانشآموزان به خون خفته بستند و عامل ستادی کاندیداهای دو جناح تبدیل شدند و مجری انتخابات گشتند در صورتی که میدانستند عامل تعرض به سفره کارگران و معلمان و پرستاران همین باندهای مافیایی هستند اگر خائن نیستند چه نام دارند؟
📌اما حساب آن بخش از مردم که به خاطر ترس از بیآیندگی، فقدان سازمان، گشودن راهی حداقلی و ... مقهور فضا شدند و انگشت خود را آلوده کردند را باید از این جماعت خائن جدا کرد. جوانانی که به غلط گمان میکنند استمرارطلبان کذاب برای آنها آزادی و کار میآورند را باید نقد کرد راه نشان داد و با آنان گفتگو نمود ولی به نظر اطلاق خائن به آنان شایسته نیست. معلم و کارگری که ناامیدانه و در غیاب آگاهی طبقاتی به دشمن طبقاتیاش رای میدهد را نباید با برچسب خائن راند.
باید قبول نماییم که کمپین انتخاباتی نامزدها به خصوص پزشکیان بسیار زیرکانه عمل نمودند و توانستند بخشی از مردم را پای صندوق رای بکشانند.
این جماعت که رای دادند اما نه رانتی نصیبشان خواهد شد و نه قدرتی و نیروی ایدئولوژیک سیستم حاکم نیستند حسابشان از #اقلیت_خائن جداست. نیروهای مترقی و پیشرو باید جامعه خود را خوب بشناسند و مانند #فاشیستهای_راست مردم را محکوم ننمایند. این بخش از رای دهندگان نیروهای بالقوه اعتراضات فردا هستند که به زودی از آنان #من_پشیمانم را خواهیم شنید در حالی که امثال #کیوان_صمیمی در حال توجیه رای خود و داستانسرایی هستند.
✅ ما یادمان نمیرود که وقتی بر اثر بیکفایتی و خیانت خاتمی، دولت احمدینژاد سر بر آورد همین روشنفکرنماها او را محصول انتخاب طبقه فرودست و معلمان میدانستند و همین معلمان چگونه در مقابل مجلس بزرگترین تجمع تاریخ خود را در سال ۱۳۸۵ رقم زدند و بهایش را پرداختند و باز همین معلمان چگونه پیش از قیام ژینا در تجمعات گسترده در سال ۱۴۰۰ خیابانها را تسخیر کردند. حساب معلمانی که رای دادند از حساب کسانی که معلمان را پای صندوقهای رای کشاندند و به دنبال میوهچینی از مطالبهگری معلمان هستند جداست.
ما به همرنجان خود که بنابر هر دلیلی راه ما را انتخاب نکردند خائن نمیگوییم ولی با آنان برخورد انتقادی و حسابشان را از اقلیت خائن جدا میکنیم.
#مدرسه_رهایی
🔻🔺🔻
@edalatxah