#فضای_مجازی، #حاکمیت، #نفع_یا_ضرر؟
✍ ح. کوثری
با گسترش روز افزون و همهگیر شدن
شبکههای اجتماعی و دسترسی سریع اقشار مختلف جامعه به آن در سالهای اخیر، به نظر میرسد کاربرانی که در کشورهایی با سیستم توتالیته و خفقان زندگی میکنند، ظاهرا فرصت و فضای خوبی برای نفس کشیدن و گاه و بیگاه اعتراض و گلهمندی نسبت به مسئولان رده پایین مملکت پیدا کرده باشند. ولی در نهایت آیا از این فضای مجازی حاکمان سیستمهای خفقان سود میبرند یا ضرر...؟
در این باره چند نکته حائز اهمیت است :
✏️ درکشورهایی که انتخابات آزاد دارند و اعتراض تودههای مختلف مردم به رسمیت شناخته شده است و درکنار آن آزادی بیان به معنی واقعی کلمه وجود دارد تشکلهای صنفی و گروههای مختلف مردم، هر تغییر و تحول یا مطالبهای داشته باشند کف خیابانها و اماکن عمومی محل نمایش قدرت و اعتراض آنهاست وحاکمیت نیز صدای مطالبات آنها را به خوبی میشنود.ولی در نظامهای نامردم سالار، دقیق عکس قضیه صادق است و مردم چون حق اعتراض در کف خیابانها و جلو ادارات و سازمانهای مربوطه را ندارند، شبکه های اجتماعی محل اعتراض و مطالبهگری آنها میشود و میتوان گفت مردم حقیقی به صورت مجازی در میآیند:
حزب یا دوستان فیسبوکی...حزب یا گروه تلگرامی... هشتک تویتری و ...
برد و تاثیر این شبکهها هم معلوم است تا کجا میرسد...!
✏️ معمولا تداوم و حاکمیت حاکمان دیکتاور نه به خاطر پایگاه مردمی و زر و زور آنهاست، بلکه بیشتر به خاطر اختلاف، چنددستگی و عدم اتحاد و یکپارچگی گروهها و اقشار مختلف مردم است، و با وجود هزاران کانال تلگرامی و اینستا گرامی و...که هرکدام هم سازهای مختلفی میزنند، عملا آب به آسیاب این نوع حاکمان ریخته میشود.
✏️ گروههای مختلف مردم و متاسفانه تشکلهای صنفی هم طوری در این شبکههای اجتماعی مشغول و غرق شدهاند که گویا هر چه را میخواهند باید از درون این شبکهها استخراج کنند و شاید بتوان گفت قضیهی اصلی و مطالبات صنفی خود را در این نوع سرگرمیهای نه چندان سالم هم فراموش کرده باشند.
✏️ گاه و بیگاه نیز عمدا از طرف حاکمیت خوراکهای تبلیغاتی یا توهینهایی به فرد یا افراد یا گروه و آیین خاصی به داخل این گروهها تزریق میشود تا هرچه بیشتر مردم را از حضور و اعتراض در اماکن و انظار عمومی دور کنند و به اصطلاح هر چه بیشتر آنها را در این اتاقهای تاریک یا روشن دروغین محبوستر کنند.
✏️ از قدیم و ندیم گفتهاند شنیدن کی بود مانند دیدن! ... کی و چه زمانی اعتراضات و حتی تومارهای مجازی به اندازهی حضور فیزیکی افراد و تشکلها، جلو یک اداره یا نهاد و سازمان دولتی موثر بوده است؟؟
✏️ ضرب المثل معروف هذا گوی و هذا میدان... به طورآشکارا به حضورفیزیکی افراد در میدان و بیرون و اجتماع اشاره دارد نه داخل کانالها و شبکه های اجتماعی...
✏️ خواستها و مطالبات یک گروه یا تشکل خاص وقتی رسانهای میشود و به گوش مسئولین میرسد که در معابر عمومی یا جلو ادارات و نهادهای مربوطه باشد نه داخل شبکههای اجتماعی...
✏️ اگر قبول داشته باشیم که همه افراد و گروهها یک سرنوشت مشترکی دارند و به اصطلاح همه سوار یک کشتیاند،داد و فریاد زدن در گروهها و کانالهای متفرق و غیر متحد مجازی، محال است که کاری از پیش ببرد...
🔹 بنابراین به نظر میرسد شبکه های اجتماعی،سوپاپ اطمینانی شده برای حاکمیت و محلی شده برای آروغ زدن افراد و گروههای معترض...
قضاوت با شماست که فضای مجازی نفع دارد یا ضرر...؟
👇👇👇
https://tttttt.me/edalatxah
✍ ح. کوثری
با گسترش روز افزون و همهگیر شدن
شبکههای اجتماعی و دسترسی سریع اقشار مختلف جامعه به آن در سالهای اخیر، به نظر میرسد کاربرانی که در کشورهایی با سیستم توتالیته و خفقان زندگی میکنند، ظاهرا فرصت و فضای خوبی برای نفس کشیدن و گاه و بیگاه اعتراض و گلهمندی نسبت به مسئولان رده پایین مملکت پیدا کرده باشند. ولی در نهایت آیا از این فضای مجازی حاکمان سیستمهای خفقان سود میبرند یا ضرر...؟
در این باره چند نکته حائز اهمیت است :
✏️ درکشورهایی که انتخابات آزاد دارند و اعتراض تودههای مختلف مردم به رسمیت شناخته شده است و درکنار آن آزادی بیان به معنی واقعی کلمه وجود دارد تشکلهای صنفی و گروههای مختلف مردم، هر تغییر و تحول یا مطالبهای داشته باشند کف خیابانها و اماکن عمومی محل نمایش قدرت و اعتراض آنهاست وحاکمیت نیز صدای مطالبات آنها را به خوبی میشنود.ولی در نظامهای نامردم سالار، دقیق عکس قضیه صادق است و مردم چون حق اعتراض در کف خیابانها و جلو ادارات و سازمانهای مربوطه را ندارند، شبکه های اجتماعی محل اعتراض و مطالبهگری آنها میشود و میتوان گفت مردم حقیقی به صورت مجازی در میآیند:
حزب یا دوستان فیسبوکی...حزب یا گروه تلگرامی... هشتک تویتری و ...
برد و تاثیر این شبکهها هم معلوم است تا کجا میرسد...!
✏️ معمولا تداوم و حاکمیت حاکمان دیکتاور نه به خاطر پایگاه مردمی و زر و زور آنهاست، بلکه بیشتر به خاطر اختلاف، چنددستگی و عدم اتحاد و یکپارچگی گروهها و اقشار مختلف مردم است، و با وجود هزاران کانال تلگرامی و اینستا گرامی و...که هرکدام هم سازهای مختلفی میزنند، عملا آب به آسیاب این نوع حاکمان ریخته میشود.
✏️ گروههای مختلف مردم و متاسفانه تشکلهای صنفی هم طوری در این شبکههای اجتماعی مشغول و غرق شدهاند که گویا هر چه را میخواهند باید از درون این شبکهها استخراج کنند و شاید بتوان گفت قضیهی اصلی و مطالبات صنفی خود را در این نوع سرگرمیهای نه چندان سالم هم فراموش کرده باشند.
✏️ گاه و بیگاه نیز عمدا از طرف حاکمیت خوراکهای تبلیغاتی یا توهینهایی به فرد یا افراد یا گروه و آیین خاصی به داخل این گروهها تزریق میشود تا هرچه بیشتر مردم را از حضور و اعتراض در اماکن و انظار عمومی دور کنند و به اصطلاح هر چه بیشتر آنها را در این اتاقهای تاریک یا روشن دروغین محبوستر کنند.
✏️ از قدیم و ندیم گفتهاند شنیدن کی بود مانند دیدن! ... کی و چه زمانی اعتراضات و حتی تومارهای مجازی به اندازهی حضور فیزیکی افراد و تشکلها، جلو یک اداره یا نهاد و سازمان دولتی موثر بوده است؟؟
✏️ ضرب المثل معروف هذا گوی و هذا میدان... به طورآشکارا به حضورفیزیکی افراد در میدان و بیرون و اجتماع اشاره دارد نه داخل کانالها و شبکه های اجتماعی...
✏️ خواستها و مطالبات یک گروه یا تشکل خاص وقتی رسانهای میشود و به گوش مسئولین میرسد که در معابر عمومی یا جلو ادارات و نهادهای مربوطه باشد نه داخل شبکههای اجتماعی...
✏️ اگر قبول داشته باشیم که همه افراد و گروهها یک سرنوشت مشترکی دارند و به اصطلاح همه سوار یک کشتیاند،داد و فریاد زدن در گروهها و کانالهای متفرق و غیر متحد مجازی، محال است که کاری از پیش ببرد...
🔹 بنابراین به نظر میرسد شبکه های اجتماعی،سوپاپ اطمینانی شده برای حاکمیت و محلی شده برای آروغ زدن افراد و گروههای معترض...
قضاوت با شماست که فضای مجازی نفع دارد یا ضرر...؟
👇👇👇
https://tttttt.me/edalatxah
Telegram
مدرسه رهایی
«مدرسه رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالتخواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهاییبخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبشهای اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
است. این کانال انعکاس صدای آزادی و عدالت خواهی دانشآموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهاییبخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبشهای اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
⭕️ #حاکمیت فکر می کند یک قدم از معلمان جلوتر است
ما می گوییم #خر نمیخواهیم #پالان خر را عوض می کنند (در مثل مناقشه نیست )
در پی استعفای وزیر آموزش و پرورش اخبار متعددی منتشر شد از جمله
🔸عدم رضایت رئیس جمهور از عملکرد وزیر آموزش و پرورش.
🔸یا تصمیم وزیر به کاندیداتوری در انتخابات مجلس
اما هر کسی دستی بر آتش سیاست داشته باشد می داند حقیقت غیر از این است.
در پی اعتراضات گسترده معلمان با تحصن در مهر و آبان و اسفند ماه، اعتراض روز معلم،
صدور آرای ظالمانه هیات های بدوی رسیدگی به تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش در مورد معلمان استان #خراسان_شمالی و عدم موافقت با مرخصی بدون حقوق معلم زندانی #محمد_حبیبی ، همچنین افزایش حداقلی بودجه آموزش و پرورش، عدم رضایت فرهنگیان در زمینه بیمه، عدم اجرای طرح رتبه بندی و ده ها مورد دیگر از خواسته های معلمان کاسه ی صبر انها را لبریز کرده است
لذا حاکمیت با یک #فرار رو به جلو قصد دارد سرپوشی بر ناکارآمدی خود در زمینه تن دادن به این خواسته ها بگذارد.
همه ما نیک میدانیم امروز حاکمیت بیش از هر زمان دیگر نیاز به #مشروعیت دارد. این مشروعیت محقق نمی شود مگر با حضور حداکثری در انتخابات و این حضور محقق نمی شود مگر با همراهی حداکثری جامعه معلمان،
اگرچه اجرای انتخابات نیز به همراه حداکثری معلمان نیاز دارد.
لذا حاکمیت با یک فرار رو به جلو سعی دارد ناکارآمدی خود در زمینه آموزش و پرورش و برخوردهای امنیتی با معلمان را گردن وزیر بیاندازد.
بر معلمان و فعالین صنفی واجب است وارد این بازی نشوند و با تحکیم پایه های #تشکلهای_مستقل_صنفی خود بیش از پیش پیگیر مطالبات بر حق خود باشند.
زیرا تنها مسیر موفقیت معلمان از شاهراه کانون های صنفی مستقل می گذرد.
محسن عمرانی
عضو کانون صنفی معلمان استان بوشهر
1398/03/16
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
ما می گوییم #خر نمیخواهیم #پالان خر را عوض می کنند (در مثل مناقشه نیست )
در پی استعفای وزیر آموزش و پرورش اخبار متعددی منتشر شد از جمله
🔸عدم رضایت رئیس جمهور از عملکرد وزیر آموزش و پرورش.
🔸یا تصمیم وزیر به کاندیداتوری در انتخابات مجلس
اما هر کسی دستی بر آتش سیاست داشته باشد می داند حقیقت غیر از این است.
در پی اعتراضات گسترده معلمان با تحصن در مهر و آبان و اسفند ماه، اعتراض روز معلم،
صدور آرای ظالمانه هیات های بدوی رسیدگی به تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش در مورد معلمان استان #خراسان_شمالی و عدم موافقت با مرخصی بدون حقوق معلم زندانی #محمد_حبیبی ، همچنین افزایش حداقلی بودجه آموزش و پرورش، عدم رضایت فرهنگیان در زمینه بیمه، عدم اجرای طرح رتبه بندی و ده ها مورد دیگر از خواسته های معلمان کاسه ی صبر انها را لبریز کرده است
لذا حاکمیت با یک #فرار رو به جلو قصد دارد سرپوشی بر ناکارآمدی خود در زمینه تن دادن به این خواسته ها بگذارد.
همه ما نیک میدانیم امروز حاکمیت بیش از هر زمان دیگر نیاز به #مشروعیت دارد. این مشروعیت محقق نمی شود مگر با حضور حداکثری در انتخابات و این حضور محقق نمی شود مگر با همراهی حداکثری جامعه معلمان،
اگرچه اجرای انتخابات نیز به همراه حداکثری معلمان نیاز دارد.
لذا حاکمیت با یک فرار رو به جلو سعی دارد ناکارآمدی خود در زمینه آموزش و پرورش و برخوردهای امنیتی با معلمان را گردن وزیر بیاندازد.
بر معلمان و فعالین صنفی واجب است وارد این بازی نشوند و با تحکیم پایه های #تشکلهای_مستقل_صنفی خود بیش از پیش پیگیر مطالبات بر حق خود باشند.
زیرا تنها مسیر موفقیت معلمان از شاهراه کانون های صنفی مستقل می گذرد.
محسن عمرانی
عضو کانون صنفی معلمان استان بوشهر
1398/03/16
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
⭕️ اراده ای برای اصلاح ساختار آموزش وپرورش وجود ندارد
✍ صلاح آزادی / فعال صنفی معلمان
🔺بررسی ها حاکی از این واقعیت تلخ است که تنها تعدادی اندک از وزرای آموزش وپرورش بعد از روی کارآمدن جمهوری اسلامی توانستند دوره وزرات خودرا به پایان برسانند، و با استعفای هر وزیری بلافاصله ماراتن سیاسیون تشنه قدرت جهت تصاحب کرسی وزارت
شروع می شود و دراین پیشی گرفتنها تنها فاکتوری که نادیده و مغفول واقع می گردد، اعتلای آموزش وپرورشی است که برای تصاحبش سرودست می شکنند، اما آنچه که درعملکرد ودستاورد پایانی حضرات می بینیم، تنزل کیفیت آموزش و به زیر خط فقر راندن معیشت معلمان وبازنشستگان است.
🔺علت وجود چنین سیکل معیوبی اصلا جای تعجب نیست !
چرا که خانه از پای بست ویران است،
وجود نگاههای ابزاری در مدیران رده های بالای حاکمیت، آموزش وپرورش را میدانی برای زدوبندهای سیاسی و نردبانی جهت رسیدن به مقاصدی که ارتباطی با تعالی آموزش وپرورش ندارد باشعارهایی که ضمانت اجرایی ندارند چند صباحی را برمسند وزارت به سر می برند، مسلم است دستاوردهای حاصل از فرایند چنین آمدن و رفتنها، رقابت آنها درسوق دادن آموزش رایگان به بخش خصوصی و توسعه انواع مدارس غیرانتفاعی، تیزهوشان، نمونه و... درکشور بوده که خروجی چنین طرح هایی پیامدهایی چون طبقاتی شدن جامعه و رایج شدن مدارس لاکچری باشهریه های از پنج تا یکصد میلیون تومان مخصوص طبقات فرادست و به حاشیه راندن فرودستان جامعه را درپی داشته است.
متاسفانه سالهاست با این واقعیت مواجه هستیم که دولتمردان هم در راستای نگاه حاکمیت با انتخاب افرادی نالایق که کوچکترین درکی از حال و روز آموزش وپرورش و معیشت معلمان شاغل و بازنشسته ندارند، ثابت کرده اند که هیچگاه اهمیتی برای آموزش وپرورش قائل نبوده و دربرابر عواقب سرنوشت آیندگان از خود سلب مسولیت می کنند.
واضح است آنچه که موجبات چنین فرایندی را در یگانه نهاد متولی تعلیم وتربیت کشور فراهم نموده است، در اولویت قرارنگرفتن این دستگاه عریض وطویل ازجانب حاکمیت و مجموعه دولتهای حال وگذشته در طول بیشتر از چهاردهه حاکمیت را نمایان می نماید،
عدم اراده واقعی درجهت ایجاد ساختاری توانمند با تکیه بر رویکردهای برنامه محور ومدون همچنین عدم تخصیص بودجه مناسب و پاسخگو که بتواند زمینه اصلاح ساختارهای بنیادین در آموزش وپرورش را تضمین نماید با استعفای فلان وزیر وبهمان مشیر میسر نمی گردد.
🔺 #کشتی به گل نشسته آموزش وپرورش هرگاه درصدر دغدغه های اصلی کشور وحاکمان قرار گرفت آن وقت می توان امیدوار بود که آموزش وپرورش درمسیر درست راههای توسعه یافتگی را براساس نیازجامعه مدرن درپیش خواهد گرفت.
صرفه جویی وتلاش برای کاهش هزینه های آپ درقالب برنامه های مضحکی همچون استفاده از مشارکت بخش خصوصی برای اداره مدارس دولتی، و کاهش سهم اعتبارات غیرپرسنلی از ۱/٦ درصد به حدود یک درصد جز اینکه کیفیت آموزش را با چالش مواجه کند چه نقشی در اعتلای فرهنگ جامعه دارد؟
لازم به ذکر است که، ازاصلی ترین خواسته های جامعه معلمان :
حذف نگاههای تمامیت خواهانه حاکم برجامعه می باشد که جز تنگ نظری های خود حاضر به شنیدن صدای معلمان عدالتخواه و منتقدانی نیستند که برای اعتلای فرهنگ وآیندگان جامعه تلاش می کنند.
🔺با تمام ضعفهایی که در ساختار فعلی نهاد متولی تعلیم وتربیت وجود دارد، از ضعفهای سیستم فشل آموزشی کشور بر مبنای مطالب حجیم و به درد نخور که دانش آموزان را بدون توجه به یادگیری انواع مهارتها ی عملی صرفا با اندوخته ای از محفوظات درجامعه رها می کند #ریشه در نگاه کلان #حاکمیت دارد نه در $برنامه_وزیر، پس تا این نگاههای محافظه کارانه نسبت به جامعه بزرگ آموزش وپرورش اصلاح نگردد، امید به تغییر مهره ها انتظاری بیهوده و محال خواهد بود.
🔺سالهاست که معلمان و فعالین باعضویت در تشکلهای مستقل صنفی با رصدکردن موانع و راههای برون رفت از مشکلات عدیده ای که تهدیدی جدی برای آموزش وپرورش کشور بشمار می آیند به طرق مختلف درتکاپو هستند، اما در کمال ناباوری مورد ستم حاکمیت و نهادهای قضایی و امنیتی قرارگرفته و دلسوزان دغدغه مند تعلیم و تربیت با انواع اتهام های واهی با تحمیل احکام بلندمدت زندان، تبعید و اخراج از کار مواجه شده اند.
بزعم نگارنده تنها زمانی می توان به ایجاد تغیرات اساسی و بنیادین درجهت آموزش وپرورشی پویا، مدرن وتوانمند امیدوار بود که:
تنها نهاد متولی تعلیم و ترییت کشور مورد #حمایت_نظام_حاکم باشد و در #اولویت_اول حاکمیت قرارگیرد، واقعیتی که تا به امروز همچنان مورد #بی_مهری_حاکمان_و_دولتمردان بوده است، و انگار #اراده_ای برای #اصلاح_ساختار آن وجود #ندارد.
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
✍ صلاح آزادی / فعال صنفی معلمان
🔺بررسی ها حاکی از این واقعیت تلخ است که تنها تعدادی اندک از وزرای آموزش وپرورش بعد از روی کارآمدن جمهوری اسلامی توانستند دوره وزرات خودرا به پایان برسانند، و با استعفای هر وزیری بلافاصله ماراتن سیاسیون تشنه قدرت جهت تصاحب کرسی وزارت
شروع می شود و دراین پیشی گرفتنها تنها فاکتوری که نادیده و مغفول واقع می گردد، اعتلای آموزش وپرورشی است که برای تصاحبش سرودست می شکنند، اما آنچه که درعملکرد ودستاورد پایانی حضرات می بینیم، تنزل کیفیت آموزش و به زیر خط فقر راندن معیشت معلمان وبازنشستگان است.
🔺علت وجود چنین سیکل معیوبی اصلا جای تعجب نیست !
چرا که خانه از پای بست ویران است،
وجود نگاههای ابزاری در مدیران رده های بالای حاکمیت، آموزش وپرورش را میدانی برای زدوبندهای سیاسی و نردبانی جهت رسیدن به مقاصدی که ارتباطی با تعالی آموزش وپرورش ندارد باشعارهایی که ضمانت اجرایی ندارند چند صباحی را برمسند وزارت به سر می برند، مسلم است دستاوردهای حاصل از فرایند چنین آمدن و رفتنها، رقابت آنها درسوق دادن آموزش رایگان به بخش خصوصی و توسعه انواع مدارس غیرانتفاعی، تیزهوشان، نمونه و... درکشور بوده که خروجی چنین طرح هایی پیامدهایی چون طبقاتی شدن جامعه و رایج شدن مدارس لاکچری باشهریه های از پنج تا یکصد میلیون تومان مخصوص طبقات فرادست و به حاشیه راندن فرودستان جامعه را درپی داشته است.
متاسفانه سالهاست با این واقعیت مواجه هستیم که دولتمردان هم در راستای نگاه حاکمیت با انتخاب افرادی نالایق که کوچکترین درکی از حال و روز آموزش وپرورش و معیشت معلمان شاغل و بازنشسته ندارند، ثابت کرده اند که هیچگاه اهمیتی برای آموزش وپرورش قائل نبوده و دربرابر عواقب سرنوشت آیندگان از خود سلب مسولیت می کنند.
واضح است آنچه که موجبات چنین فرایندی را در یگانه نهاد متولی تعلیم وتربیت کشور فراهم نموده است، در اولویت قرارنگرفتن این دستگاه عریض وطویل ازجانب حاکمیت و مجموعه دولتهای حال وگذشته در طول بیشتر از چهاردهه حاکمیت را نمایان می نماید،
عدم اراده واقعی درجهت ایجاد ساختاری توانمند با تکیه بر رویکردهای برنامه محور ومدون همچنین عدم تخصیص بودجه مناسب و پاسخگو که بتواند زمینه اصلاح ساختارهای بنیادین در آموزش وپرورش را تضمین نماید با استعفای فلان وزیر وبهمان مشیر میسر نمی گردد.
🔺 #کشتی به گل نشسته آموزش وپرورش هرگاه درصدر دغدغه های اصلی کشور وحاکمان قرار گرفت آن وقت می توان امیدوار بود که آموزش وپرورش درمسیر درست راههای توسعه یافتگی را براساس نیازجامعه مدرن درپیش خواهد گرفت.
صرفه جویی وتلاش برای کاهش هزینه های آپ درقالب برنامه های مضحکی همچون استفاده از مشارکت بخش خصوصی برای اداره مدارس دولتی، و کاهش سهم اعتبارات غیرپرسنلی از ۱/٦ درصد به حدود یک درصد جز اینکه کیفیت آموزش را با چالش مواجه کند چه نقشی در اعتلای فرهنگ جامعه دارد؟
لازم به ذکر است که، ازاصلی ترین خواسته های جامعه معلمان :
حذف نگاههای تمامیت خواهانه حاکم برجامعه می باشد که جز تنگ نظری های خود حاضر به شنیدن صدای معلمان عدالتخواه و منتقدانی نیستند که برای اعتلای فرهنگ وآیندگان جامعه تلاش می کنند.
🔺با تمام ضعفهایی که در ساختار فعلی نهاد متولی تعلیم وتربیت وجود دارد، از ضعفهای سیستم فشل آموزشی کشور بر مبنای مطالب حجیم و به درد نخور که دانش آموزان را بدون توجه به یادگیری انواع مهارتها ی عملی صرفا با اندوخته ای از محفوظات درجامعه رها می کند #ریشه در نگاه کلان #حاکمیت دارد نه در $برنامه_وزیر، پس تا این نگاههای محافظه کارانه نسبت به جامعه بزرگ آموزش وپرورش اصلاح نگردد، امید به تغییر مهره ها انتظاری بیهوده و محال خواهد بود.
🔺سالهاست که معلمان و فعالین باعضویت در تشکلهای مستقل صنفی با رصدکردن موانع و راههای برون رفت از مشکلات عدیده ای که تهدیدی جدی برای آموزش وپرورش کشور بشمار می آیند به طرق مختلف درتکاپو هستند، اما در کمال ناباوری مورد ستم حاکمیت و نهادهای قضایی و امنیتی قرارگرفته و دلسوزان دغدغه مند تعلیم و تربیت با انواع اتهام های واهی با تحمیل احکام بلندمدت زندان، تبعید و اخراج از کار مواجه شده اند.
بزعم نگارنده تنها زمانی می توان به ایجاد تغیرات اساسی و بنیادین درجهت آموزش وپرورشی پویا، مدرن وتوانمند امیدوار بود که:
تنها نهاد متولی تعلیم و ترییت کشور مورد #حمایت_نظام_حاکم باشد و در #اولویت_اول حاکمیت قرارگیرد، واقعیتی که تا به امروز همچنان مورد #بی_مهری_حاکمان_و_دولتمردان بوده است، و انگار #اراده_ای برای #اصلاح_ساختار آن وجود #ندارد.
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
به نام خداوند جان و خرد
📝بیانیه کانون صنفی معلمان ایران (تهران) پیرامون #حکم ناعادلانه و قرون وسطایی معلم کوشای اصفهانی، #حمید_رحمتی
♦️بارها و بارها از عواقب خطرناکِ به عقب راندن جامعه مدنی از سوی حاکمیت هشدار داده شده است، اما متاسفانه هر روز شاهد پیشروی فراقانونی و بعضا بازگشت به قوانین نامتمدنانهای هستیم که از سوی دستگاه قضا و نهادهای امنیتی، قانونی و غیرقانونی! بر فعالان صنفی و مدنی روا داشته می شود.
♦️ همه آنان که حمید رحمتی معلم و فعال صنفی اصفهانی را از نزدیک می شناسند به صداقت و پاکی او یقین دارند. اما اکنون او به خاطر همدردی و حمایت از همکاران دربندش - آن هم به صورتی کاملا مدنی و البته فردی- به مجازاتهایی عجیب و قرون وسطایی محکوم شده است.
مجازاتهایی که نشان از ذهنیتی مهجور و درکی نابهنگام از فلسفه مجازات در جهان امروز دارد و گویی جز القاء ترس به همگنان و تزریق خشونت به جامعه هدف دیگری را دنبال نمی کند.
♦️۳ سال زندان و پرداخت ۲میلیون تومان جریمه نقدی در دادگاهی(!؟) غیر علنی و بدون حضور هیئت منصفه، تنها به خاطر چند روز تحصن در حیاط اداره متبوع، خود به اندازه کافی خروج و کجروی واحد قضایی مربوطه از ضوابط و مقررات موجود را به نمایش می گذارد که با کمال حیرت در ادامه شاهد نمونه ای بارز از حکمی منحط و منسوخ شده در میان ملل متمدن حتی برای مجرمین خطرناک هستیم. ۷۴ ضربه شلاق آن هم برای یک معلم که سلامت نفس و صداقت، بارزترین ویژگی اوست.
📌 شلاق زدن به حمید رحمتی، تهاجم انحطاط است بر پیکر نحیف فرهنگ و شرافت در جامعه و تداعی کننده روش های مطرودِ انکیزیسیونی.
♦️ حمید رحمتی که زخم های حاصل از تبعید یک دهه پیش هنوز در ذهن و جسمش باقی است،
نماد #ایستادگی_معلمان برای اعاده حقوق از دست رفته شان است. تبعید، زندان، شلاق و تحمیل جریمه های سنگین برای افرادی چون او، جز افزودن بر شکاف بی اعتمادی پیامدی ندارد و بی تردید به ضد آن چیزی تبدیل خواهد شد که مورد نظر صادر کنندگان چنین احکامی است.
♦️ کانون صنفی معلمان ایران (تهران) ضمن محکوم کردن صدور چنین احکام و بیتوجهیِ حاکمان به خواسته های صنفی و مدنی اعلام می دارد؛
بازداشت فعالان صنفی معلمان و کارگران، زنان و دانشجویان و ... ذهن جامعه را آزرده کرده و با شنیدن اخبار احکام سنگین، جزاهای نقدی، شلاق ها و اعتصاب غذاهایی در زندان - در جهت برآورده شدن حقوق اولیه دربندانِ مدنی- بشدت مکدر و حساس شده است.
در این راستا از قوه قضایی و مسئولان اجرایی ذیربط می خواهد قبل از آنکه این شرایط، فضای جامعه را سنگینتر و خشنتر کند، دست از لجاجت برداشته و با احترام به فعالیتهای صنفی و مدنی که لازمه #جامعه_آزاد و #حاکمیت_مردم است٬ در مسیر درست گام های اجرایی و اساسی بردارد تا شاید فاصله بی اعتمادیها اندکی کمتر شود.
۹۸/۴/۲۲
🖋کانون صنفی معلمان ایران (تهران)
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
📝بیانیه کانون صنفی معلمان ایران (تهران) پیرامون #حکم ناعادلانه و قرون وسطایی معلم کوشای اصفهانی، #حمید_رحمتی
♦️بارها و بارها از عواقب خطرناکِ به عقب راندن جامعه مدنی از سوی حاکمیت هشدار داده شده است، اما متاسفانه هر روز شاهد پیشروی فراقانونی و بعضا بازگشت به قوانین نامتمدنانهای هستیم که از سوی دستگاه قضا و نهادهای امنیتی، قانونی و غیرقانونی! بر فعالان صنفی و مدنی روا داشته می شود.
♦️ همه آنان که حمید رحمتی معلم و فعال صنفی اصفهانی را از نزدیک می شناسند به صداقت و پاکی او یقین دارند. اما اکنون او به خاطر همدردی و حمایت از همکاران دربندش - آن هم به صورتی کاملا مدنی و البته فردی- به مجازاتهایی عجیب و قرون وسطایی محکوم شده است.
مجازاتهایی که نشان از ذهنیتی مهجور و درکی نابهنگام از فلسفه مجازات در جهان امروز دارد و گویی جز القاء ترس به همگنان و تزریق خشونت به جامعه هدف دیگری را دنبال نمی کند.
♦️۳ سال زندان و پرداخت ۲میلیون تومان جریمه نقدی در دادگاهی(!؟) غیر علنی و بدون حضور هیئت منصفه، تنها به خاطر چند روز تحصن در حیاط اداره متبوع، خود به اندازه کافی خروج و کجروی واحد قضایی مربوطه از ضوابط و مقررات موجود را به نمایش می گذارد که با کمال حیرت در ادامه شاهد نمونه ای بارز از حکمی منحط و منسوخ شده در میان ملل متمدن حتی برای مجرمین خطرناک هستیم. ۷۴ ضربه شلاق آن هم برای یک معلم که سلامت نفس و صداقت، بارزترین ویژگی اوست.
📌 شلاق زدن به حمید رحمتی، تهاجم انحطاط است بر پیکر نحیف فرهنگ و شرافت در جامعه و تداعی کننده روش های مطرودِ انکیزیسیونی.
♦️ حمید رحمتی که زخم های حاصل از تبعید یک دهه پیش هنوز در ذهن و جسمش باقی است،
نماد #ایستادگی_معلمان برای اعاده حقوق از دست رفته شان است. تبعید، زندان، شلاق و تحمیل جریمه های سنگین برای افرادی چون او، جز افزودن بر شکاف بی اعتمادی پیامدی ندارد و بی تردید به ضد آن چیزی تبدیل خواهد شد که مورد نظر صادر کنندگان چنین احکامی است.
♦️ کانون صنفی معلمان ایران (تهران) ضمن محکوم کردن صدور چنین احکام و بیتوجهیِ حاکمان به خواسته های صنفی و مدنی اعلام می دارد؛
بازداشت فعالان صنفی معلمان و کارگران، زنان و دانشجویان و ... ذهن جامعه را آزرده کرده و با شنیدن اخبار احکام سنگین، جزاهای نقدی، شلاق ها و اعتصاب غذاهایی در زندان - در جهت برآورده شدن حقوق اولیه دربندانِ مدنی- بشدت مکدر و حساس شده است.
در این راستا از قوه قضایی و مسئولان اجرایی ذیربط می خواهد قبل از آنکه این شرایط، فضای جامعه را سنگینتر و خشنتر کند، دست از لجاجت برداشته و با احترام به فعالیتهای صنفی و مدنی که لازمه #جامعه_آزاد و #حاکمیت_مردم است٬ در مسیر درست گام های اجرایی و اساسی بردارد تا شاید فاصله بی اعتمادیها اندکی کمتر شود.
۹۸/۴/۲۲
🖋کانون صنفی معلمان ایران (تهران)
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah