مدرسه‌ رهایی
2.34K subscribers
6.98K photos
2.16K videos
199 files
5K links
«مدرسه‌ رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالت‌خواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی‌ و عدالت‌ خواهی دانش‌آموزان و معلمان است و با رویکرد رادیکال و انتقادی به دنبال معرفی آموزش رهایی‌بخش است.
ما معتقد به اتحاد جنبش‌های اجتماعی بر بستر عینی و طبقاتی هستیم.
Download Telegram
مدرسه‌ رهایی
Photo
🔺یک‌سال پیش از همین روزها باند رونقی-توکلی با همراهی جمعی وسیع از کاربران پرمخاطب در توئیتر ( عمدتا سلطنت‌طلب) پروژه‌‌ای امنیتی را علیه #کانون_صنفی_معلمان_ایران کلید زدند.
کانون موفق شده بود بدونِ کوبیدن بر طبلِ شعارهای توخالی، به امرِ خطیرِ تشکل‌یابی و سازمان‌دهی معلمان بپردازد که نتیجه‌ی آن چندین مورد اعتصاب-تحصن فرهنگیان در چهارگوشه‌ی ایران بود‌.
آن‌ها موفقیت کانون را برنمی‌تابیدند چرا که نقطه‌ی مقابلِ سلبریتی‌سازی، سلبریتی‌بازی و آلترناتیوسازی از بالا-بیرون بود. کانون دریافته بود مبارزه به ثمر نخواهد نشست مگر با عبور از وعده‌های آخرالزمانی براندازانِ خارج از کشور و در عوضِ آن، تقویتِ جبهه‌های متشکل داخل کشور‌. پروژه‌ی رونقی-توکلی زمینه‌ی مساعد را برای بازداشت گسترده‌ی اعضای کانون، ایجاد کرد. سرکوب معلمان، از این‌رو بود که اتاق فکرهای حاکمیت از بروز خیزشی در سال ۱۴۰۱ اطمینان داشتند و لازم بود تا فعالین کارگری و معلمیِ سازمانده، از پیش، قرنطینه شوند.
حکومت با بازداشت‌های مکررِ اعضای کانون، صدور احکام زندان و انفصال از خدمت، مشغول انتقام‌گیری از معلمان بود چرا که هیچ‌‌‌چیز بیش از فعالیت تشکیلاتیِ منسجم، هدفمند و مستمر موجب وحشت جمهوری اسلامی نمی‌‌شود.

🔺 بسیاری از مهم‌ترین اعضای کانون صنفی در سراسر ایران در فاصله‌ی اردیبهشت تا مرداد بازداشت شده بودند و حتی دستگاه امنیتی برای جوسازی علیه آن‌ها فیلمی را بر پایه‌ی سناریوهای نخ‌نمای خود، از تلوزيون پخش کرده بود.
با آغاز قیام، موج دیگری از ربودن اعضای کانون در سراسر کشور آغاز شد.
علاوه بر این تعداد زیادی از معلمانی که در اقصی نقاط کشور، در برابر حملات پلیس و بسیج به دانش‌آموزان‌شان مقاومت کرده بودند، بازداشت یا از کار اخراج شدند و بگذریم از این‌که آن‌ها مانند هر فردِ معترض دیگر در خیابان و دوشادوش فرزندان‌شان حضور داشتند.

🔺 امسال نوبتِ شهیار قنبری است تا لشگر اوباش پهلوی‌گرا و ترول‌های ضدانقلاب را علیه معلمان به خط کرده و جمهوری اسلامی را خرکیف کند.
آقا! که دغدغه‌‌ی مهم‌اش شده تذکر به ملت برای "اعلیحضرت" و "شهبانو" خطاب کردنِ پسماندهای دربار، از خانه‌ی اعیانی خود در لس‌آنجلس از معلمان در #سقز می‌پرسد: "کجا بودید"؟
تصویری که قنبری روی آن اعتراض نابخردانه‌اش را درج کرده، مربوط است به تجمع معلمان در اعتراض به بازداشت #سلیمان_عبدی نه تجمع برای دستمزد.
از این مهم‌تر، از کِی، مبارزه برای "خواسته‌های صنفی" مانند دستمزد شده است "غیبت"؟
قنبری _که خود را با چسب دوقلوی رازی به فرهنگ روشنفکری فرانسه چسبانده بود_ نمی‌بیند که اعتراضات در آن کشور توسط همین اصناف و اتحادیه‌ها سازمان‌دهی می‌شود؟
قنبری در جریان نیست که امثال #اسماعیل_عبدی بابت فعالیت صنفی از ۸ سال پیش در زندان به سر می‌برند یا امثال #جعفر_ابراهیمی با محکوميت‌های ۵ ساله در زندان محبوس شده‌اند.
معلمانی که با میلیون‌ها دانش‌آموز سر و کار دارند، با تحصن و اعتصاب به آن‌ها درس مقاومت و همبستگی می‌دهند، بعد پهلوی‌گرای نیمه‌فسیل، از لس‌آنجلس عربده می‌‌‌‌زند "کجا بودید"؟
وقتی‌که شورای فرهنگیان ایران تجمعاتی را در اعتراض به #حملات_شیمیایی_به_مدارس_دخترانه سازمان داد، هسته‌ی سخت قدرت و آتش به اختیارانِ استبداد را به مبارزه می‌طلبید، شما کجا بودید؟

🔺راستی آقای قنبری! به‌ذهن بسیار انقلابی‌تان خطور نکرد که لااقل برای ریاکاری هم که شده که از کپی‌رایت دست‌کم ۹ جلد از کتاب‌های‌تان که توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مجوز گرفته‌اند و سودش به جیب مبارک واریز می‌شود دست بکشید و یا مثلا بگویید در همراهی با بازداشت اعضای کانون نویسندگان ایران، بهتر است هیچ ناشری آثار شما را در ایران منتشر نکند؟

راستی! وقتی که بکتاشِ شاعر روی تخت بیمارستان زنجیر شده بود تا بمیرد، شما کجا بودی آقای قنبریِ "همیشه غایب"؟
آقای قنبری، از آن ترانه‌سرایِ جوانِ معترض خاطره‌ای بسیار دور مانده است. آنقدر دور که می‌توان گفت:
مُرده باد شاعری که رازِ سنگر و ستاره را نداند.

@Blackfishvoice1

🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
🟣 #بیدارزنی: جنبش با سرکوب، به محاق نمی‌رود

گفتگوی بیدارزنی با «نشریه‌ی فراسوی کندوکاو»



▪️بیدارزنی: متن پیش‌رو حاصل گفتگوی بیدارزنی با «نشریه‌ی فراسوی کندوکاو» است. این گفتگو با محوریت بررسی نقش معلمان و تشکل‌های صنفی معلمان در پیش‌روی قیام ژیناست. قرارگیری در شرایط اوج و حضیض این قیام، ما را بر آن داشت تا با طرح سوالاتی پیرامون جنبش مبارزاتی دانش‌آموزان در مدرسه و از سوی دیگر سرکوب‌های حداکثری حاکمیت، به تحلیل چشم‌انداز قیام ژینا در مدرسه بپردازیم. گفتگویی با محوریت پیوند جنبش صنفی معلمان با قیام «زن، زندگی، آزادی»، سوژگی سیاسی دانش‌آموزان و روند بالفعل‌شدگی آنان در مدرسه، تبعات ستم ملی و روند آسیمیلاسیون و مبارزات معلمان در پیش و پس از قیام ژینا، از محورهای اصلی این گفتگوی جمعی است.

«از متن:

_ #بیدارزنی: ما در شماره چهارم نشریه‌ی کندوکاو، در بخش بیانیه‌ی تحلیلی «در مورد نحوه‌ی ادامه مطالبه‌گری و اعتراضات» که در سیزده بند ارائه شده، می‌خوانیم: «شرایط کرونا، نزول سطح آموزش و نبود زیرساختهای ضروری برای آموزش مجازی، تبعات وحشتناکی داشته که رانده شدن بیش از سه میلیون دانش‌آموز از مدرسه، آن هم بنا بر آمار ادعایی مسئولان که بدون شک آمیخته با پنهانکاری بوده، یکی از آنهاست. امروز در شرایطی قرار داریم که مدتها از پایان اپیدمی کرونا و مجازی شدن آموزش می‌گذرد، اما ترک تحصیل اجباری و نزول سطح آموزش بنا بر نابرابری‌های ساختاری، کماکان یک معضل جدی در آموزش عمومی محسوب می‌شود…. حملات شیمیایی اخیر، عملا بیشتر فرزندان خانواده‌های تهیدست را از تحصیل محروم کرده و یا کیفیت آموزش آنان را تنزل داده است.» به نظر شما چه رانه‌های اعتراضی و یا اتحادی بین تشکل‌های صنفی باید صورت پذیرد تا آمار میلیونی ترک تحصیل اجباری کودکانِ متعلق به طبقه‌ی کارگر و تهیدست، تنها یک آمار اسف‌بار باقی نماند؟ و آیا به نظر شما این فاجعه، خود یکی از قوی‌ترین دلایل برای اتحادی در جهت پایان روند فقیرسازی سیستماتیک در تمامی ارکان آن نیست؟

_ #فراسوی_کندوکاو: این سوال برای ما سؤال مهمی است. چون اتفاقا در همین سؤال ما آلترناتیو خود را مطرح می‌کنیم، یعنی آلترناتیو فراسو را. در واقع به هویت خود اینجا اشاره می‌کنیم. ببینید درباره‌ی آموزش رایگان و بازماندگی از تحصیل، اینها همواره مطالبه‌ی اصلی شورا و کانون‌ها بوده و واقعا ماهیت جنبش معلمان با این مطالبات گره خورده است. در جنبش معلمان، «نه به خصوصی‌سازی» هم مطرح بوده و متقابلا در کارگرها هم مثلا در کانون‌های فعالی مانند هفت‌تپه، فولاد در گذشته یا هپکو و آذرآب ما “نه به خصوصی‌سازی” را شاهد بودیم و پیرامون این مطالبه کنشگری کرده‌اند. این نشان می‌دهد که مدارهایی برای همبستگی بین فرودستان و به‌طور کلی طبقه کارگر وجود دارد و بر سر همین دارد اعتراض و کنشگری صورت می‌گیرد و در درون آن، دغدغه‌های ایجابی‌ای برای آینده هم نهفته است. وقتی ما خواهان این نیستیم که خصوصی‌سازی صورت بگیرد، از یک سو خواهان این هم نیستیم که همه چیز در دست دولت قرار بگیرد چون می‌بینیم که دولت هم در این زمینه نهاد ناکارآمدی است و این می‌تواند آلترناتیوهایی هم در دل خود داشته باشد، مانند اداره‌ی شورایی مدرسه و این شکلی از امر ایجابی علیه منطق سرمایه است که می‌تواند گروه‌های مختلف ستمدیده را گرد هم بیاورد و متحد کند...»


#ژن_ژیان_ئازادی
#جنبش_زنان #حملات_شیمیایی_به‌_مدارس



ادامه‌ی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:


https://bidarzani.com/46216/


@bidarzani