محمد مرادی
230 subscribers
232 photos
29 videos
27 files
65 links
Download Telegram
Forwarded from محمد مرادی
"تقدیم به ساحت پیشوای عبادت و نیایش، امام سجاد علیه السلام"

در یادِ چشمانِ تو می گردم، کنجِ شبستانِ مساجد را
سمتِ مناجاتِ تو می جویم، تسبیحِ راکع را و ساجد را
پاکیّ ِ دریا، شورِ صحرا: تو، تفسیرِ "توبه: نورِ "اسرا" تو
در سینه ی تو جمع باید دید، این گونه مجموعِ محامد را
ای رودِ چشمان تو دریاگون، ای شعرِ گیسویت خوش و موزون
در سرّ ِ چشمان تو باید جست، محرابِ ابروی مساجد را
ای عالمِ غیبِ دو دستانت، تعبیرِ صد رازِ شهودآذین
بگذار از نامت بیاموزیم، اسرارِ غایب را و شاهد را
کعبه تویی، غوغای مشعر: تو، مروه تویی، فیضِ پیمبر: تو
باید فرزدق بود و این سان خواند در مدحِ نامت آن قصاید را*
خطبه بخوان! خطبه بخوان! شاید چشمان حاسد در کمین باشد
بگذار کور و کر کند از بغض، بانگ تو چشم و گوشِ حاسد را
بی تو جهان ابری، مکان ابری، این روزهای بی زمان ابری
باران شو و لبریزِ رحمت کند، این روزهای نامساعد را
لب باز کن! در شاممان چندی است، خورشید لب هایت نتابیده است
سجاده ات را باز کن، بشکن! آزارِ این بازارِ راکد را
ای آفتابِ نور و زیبایی! دل های ما چندی است یخ بسته است
سمتِ زلال نور جاری کن، این قلب های نیمه جامد را
تو کربلا در کربلا روحی؛ صدها صحیفه فیضِ مشروحی
زنجیر بر دستان تو خوانده است: تفسیری از "فضلِ مجاهد"* را
سرمستی ما نشئه ی باده است؛ مستی تو سُکرایِ سجاده است
ای آن که نامت آبرو داده است؛ نام و نشانِ هرچه عابد را

*اشاره به شعر مشهور فرزدق در ستایش امام(ع) با مطلع زیر :
هذا الذی تعرف البطحاء وطاءته
و البیت یعرفه والحلّ و الحرمُ

* "فضل الله المجاهدینِ علی القاعدین"

#به_رنگ_درنگ
#محمد_مرادی
@drmmoradi
Forwarded from محمد مرادی
"تقدیم به ساحت پیشوای عبادت و نیایش، امام سجاد علیه السلام"

در یادِ چشمانِ تو می گردم، کنجِ شبستانِ مساجد را
سمتِ مناجاتِ تو می جویم، تسبیحِ راکع را و ساجد را
پاکیّ ِ دریا، شورِ صحرا: تو، تفسیرِ "توبه: نورِ "اسرا" تو
در سینه ی تو جمع باید دید، این گونه مجموعِ محامد را
ای رودِ چشمان تو دریاگون، ای شعرِ گیسویت خوش و موزون
در سرّ ِ چشمان تو باید جست، محرابِ ابروی مساجد را
ای عالمِ غیبِ دو دستانت، تعبیرِ صد رازِ شهودآذین
بگذار از نامت بیاموزیم، اسرارِ غایب را و شاهد را
کعبه تویی، غوغای مشعر: تو، مروه تویی، فیضِ پیمبر: تو
باید فرزدق بود و این سان خواند در مدحِ نامت آن قصاید را*
خطبه بخوان! خطبه بخوان! شاید چشمان حاسد در کمین باشد
بگذار کور و کر کند از بغض، بانگ تو چشم و گوشِ حاسد را
بی تو جهان ابری، مکان ابری، این روزهای بی زمان ابری
باران شو و لبریزِ رحمت کند، این روزهای نامساعد را
لب باز کن! در شاممان چندی است، خورشید لب هایت نتابیده است
سجاده ات را باز کن، بشکن! آزارِ این بازارِ راکد را
ای آفتابِ نور و زیبایی! دل های ما چندی است یخ بسته است
سمتِ زلال نور جاری کن، این قلب های نیمه جامد را
تو کربلا در کربلا روحی؛ صدها صحیفه فیضِ مشروحی
زنجیر بر دستان تو خوانده است: تفسیری از "فضلِ مجاهد"* را
سرمستی ما نشئه ی باده است؛ مستی تو سُکرایِ سجاده است
ای آن که نامت آبرو داده است؛ نام و نشانِ هرچه عابد را

*اشاره به شعر مشهور فرزدق در ستایش امام(ع) با مطلع زیر :
هذا الذی تعرف البطحاء وطاءته
و البیت یعرفه والحلّ و الحرمُ

* "فضل الله المجاهدینِ علی القاعدین"

#به_رنگ_درنگ
#محمد_مرادی
@drmmoradi
Forwarded from محمد مرادی
یاهو
به پیشگاه مبارک امیر مومنان، علی علیه السلام که شعر در برابرش تنها مجموعه‏‌ای از واژه‏‌های منظم است که به احترام صف کشیده‌‏اند:

ای آیه‏‌ی فتح دو چشمانت، گل‏دسته‌‏ی ایمان... چه می‌‏گویم؟
ای سیرت تاریخی‌‏ات: لبخند، ای سوره‌‏ی انسان... چه می‏‌گویم؟
ای شرح آیات مبین با تو، معجون شعر و انگبین با تو
ای آبروی مومنین با تو، ای معنی عرفان... چه می‏‌گویم؟
ای قاف عزمت را جهان در سیر، وصفت « وَ لا یَرقی إلیَّ الطّیر»
ای هرچه خوبی، ای سراسر خیر، ای بودِ بی‏‌امکان... چه می‏‌گویم؟
روحت مثالی‏‌خو، بدن انسان، ای جبرئیلِ روح و تن انسان
اصلت بهشتی، ظاهرا انسان، ای باطنا قرآن... چه می‏‌گویم؟
باید که سلمان‌‏ها، ابوذرها، مضمون‏‌سرای خیبرت باشند
ای زائران بیتِ احسانت، شاعرتر از حسّان... چه می‌‏گویم؟
ای صد غزل شعر موکّد: تو، معنای ما کانَ محمّد(ص): تو
ای فضل و دانش را زبان‌زد: تو، ای حکمت لقمان... چه می‌‏گویم؟
بگذار در وصف تو بنویسم، «الیومَ اکملتُ لکم دین» را
ای رودها سمت غدیرت را با من ارادت‌‏خوان... چه می‏‌گویم؟
*
تو صد غزل، مضمون مشروحی، تو جودیای کشتی نوحی
من این سراپا داغ بی‏‌روحی، از ورطه‏‌ی توفان... چه می‏‌گویم؟
#محمد_مرادی
#به_رنگ_درنگ
@drmmoradi
Forwarded from محمد مرادی
"تقدیم به ساحت پیشوای عبادت و نیایش، امام سجاد علیه السلام"

در یادِ چشمانِ تو می گردم، کنجِ شبستانِ مساجد را
سمتِ مناجاتِ تو می جویم، تسبیحِ راکع را و ساجد را
پاکیّ ِ دریا، شورِ صحرا: تو، تفسیرِ "توبه: نورِ "اسرا" تو
در سینه ی تو جمع باید دید، این گونه مجموعِ محامد را
ای رودِ چشمان تو دریاگون، ای شعرِ گیسویت خوش و موزون
در سرّ ِ چشمان تو باید جست، محرابِ ابروی مساجد را
ای عالمِ غیبِ دو دستانت، تعبیرِ صد رازِ شهودآذین
بگذار از نامت بیاموزیم، اسرارِ غایب را و شاهد را
کعبه تویی، غوغای مشعر: تو، مروه تویی، فیضِ پیمبر: تو
باید فرزدق بود و این سان خواند در مدحِ نامت آن قصاید را*
خطبه بخوان! خطبه بخوان! شاید چشمان حاسد در کمین باشد
بگذار کور و کر کند از بغض، بانگ تو چشم و گوشِ حاسد را
بی تو جهان ابری، مکان ابری، این روزهای بی زمان ابری
باران شو و لبریزِ رحمت کند، این روزهای نامساعد را
لب باز کن! در شاممان چندی است، خورشید لب هایت نتابیده است
سجاده ات را باز کن، بشکن! آزارِ این بازارِ راکد را
ای آفتابِ نور و زیبایی! دل های ما چندی است یخ بسته است
سمتِ زلال نور جاری کن، این قلب های نیمه جامد را
تو کربلا در کربلا روحی؛ صدها صحیفه فیضِ مشروحی
زنجیر بر دستان تو خوانده است: تفسیری از "فضلِ مجاهد"* را
سرمستی ما نشئه ی باده است؛ مستی تو سُکرایِ سجاده است
ای آن که نامت آبرو داده است؛ نام و نشانِ هرچه عابد را

*اشاره به شعر مشهور فرزدق در ستایش امام(ع) با مطلع زیر :
هذا الذی تعرف البطحاء وطاءته
و البیت یعرفه والحلّ و الحرمُ

* "فضل الله المجاهدینِ علی القاعدین"

#به_رنگ_درنگ
#محمد_مرادی
@drmmoradi
Forwarded from محمد مرادی
یاهو
به پیشگاه مبارک امیر مومنان، علی علیه السلام که شعر در برابرش تنها مجموعه‏‌ای از واژه‏‌های منظم است که به احترام صف کشیده‌‏اند:

ای آیه‏‌ی فتح دو چشمانت، گل‏دسته‌‏ی ایمان... چه می‌‏گویم؟
ای سیرت تاریخی‌‏ات: لبخند، ای سوره‌‏ی انسان... چه می‏‌گویم؟
ای شرح آیات مبین با تو، معجون شعر و انگبین با تو
ای آبروی مومنین با تو، ای معنی عرفان... چه می‏‌گویم؟
ای قاف عزمت را جهان در سیر، وصفت « وَ لا یَرقی إلیَّ الطّیر»
ای هرچه خوبی، ای سراسر خیر، ای بودِ بی‏‌امکان... چه می‏‌گویم؟
روحت مثالی‏‌خو، بدن انسان، ای جبرئیلِ روح و تن انسان
اصلت بهشتی، ظاهرا انسان، ای باطنا قرآن... چه می‏‌گویم؟
باید که سلمان‌‏ها، ابوذرها، مضمون‏‌سرای خیبرت باشند
ای زائران بیتِ احسانت، شاعرتر از حسّان... چه می‌‏گویم؟
ای صد غزل شعر موکّد: تو، معنای ما کانَ محمّد(ص): تو
ای فضل و دانش را زبان‌زد: تو، ای حکمت لقمان... چه می‌‏گویم؟
بگذار در وصف تو بنویسم، «الیومَ اکملتُ لکم دین» را
ای رودها سمت غدیرت را با من ارادت‌‏خوان... چه می‏‌گویم؟
*
تو صد غزل، مضمون مشروحی، تو جودیای کشتی نوحی
من این سراپا داغ بی‏‌روحی، از ورطه‏‌ی توفان... چه می‏‌گویم؟
#محمد_مرادی
#به_رنگ_درنگ
@drmmoradi
Forwarded from محمد مرادی
نامه
عجل للقدوم یابن رسول الله. فان لک بالکوفه مئه الف سیف فلا تتاخر (بخشی از یکی از نامه ی کوفیان/ کتاب حیات الامام الحسین باقر الشریف القرشی)
روز عاشورا امام علیه السلام کسانی چون شبث بن ربعی, حجار بن ابجر, قیس بن اشعث و دیگران را خطاب قرار داد و گفت: مگر به من نامه ننوشتید که میوه ها رسیده و همه جا سرسبز است و آماده. زود بشتاب? (الکامل ابن اثیر)

چقدر گریه سرودم چقدر نامه نوشتم
به شوق آمدنت روزها چکامه نوشتم
: درخت ها همه پر بار و میوه ها همه تازه
برای دعوت تو, بیت بیت چامه نوشتم
در آرزوی تو خواندم شهادتین اذان را
به اذن قامت تو, صد غزل اقامه نوشتم
از آن عبای پیمبرنشان نشانه گرفتم
از آن محاسن مکی از آن عمامه نوشتم
چه شرح ها که به لفظ خواص سوی تو راندم
چه نامه ها که به خواهش به رسم عامه نوشتم
از این طرف به تو از درد کوفه گفتم از آن سو
به شام, نامه به شوق کنیز و جامه نوشتم
به شیوه ی مدنی السلام گفتم و تبریک.
سپس به لهجه ی کوفی"مع السلامه" نوشتم
*
شتاب کن پسر مصطفی "فلاتتاخر"
که من همان شبث ربعی ام که نامه نوشتم

#محمد_مرادی
#به_رنگ_درنگ
@drmmoradi
Forwarded from محمد مرادی
یا هو
می وزد، هم نفس باد، هوایی که تویی
آشنا می زند این نی، به نوایی که تویی
چارده قرن، تو را قافله جُستیم ولی
می رسم روزی از این راه به جایی که تویی
چارده قرن گذشته است ولی گوش دلم
باز هم می تپد از حزن صدایی که تویی
گوش تاریخ کر است ای همه فریاد سکوت
از رسیدن به لبِ بانگ رسایی که تویی
تو همان کشته ی اشکی که دو گوش ملکوت
مانده در حسرت داغِ شنوایی که تویی
دل من، حسّ ِ سوالی است به پهنای فرات
تشنه ی پاسخ بی چون و چرایی که تویی
راه مانده است و کمی شهد بلا می خواهد
زایر قافله ی کرب و بلایی که تویی
نفسم خاک گرفته است و پناه آوردم
از نفس تنگیِ اینک، به هوایی که تویی
#محمد_مرادی
#به_رنگ_درنگ
@drmmoradi
یا هو
ای زمان یک غزل گمشده از دفتر تو
ای زمین نقطه‌ای از آیه‌ی انگشتر تو
آسمان ذرّه‌ای از گرد و غبار قدمت
کهکشان‌های جهان پله‌ای از منبر تو
باغ، آغشته‌ی گل‌دسته‌ی پیغمبری‌ات
باد، آشفته‌ی لب های بهار آور تو
مکّه پر شور از اعجاز حرای سخنت
کعبه لبریز گلابِ نفس قمصر تو
عرش، یک مرحله از ساحت معراج دلت
فرش، پس‌کوچه‌ای از کشور پهناور تو
نام تو سوره‌ی فتح و لقبت آیه‌ی نور
خِلقت آیینه‌ی لولاکِ جناب سر تو

چارده قرن به تطهیر، زبانزد نامت
جلوه‌ی قدسی ماکان محمد نامت

ما که طفلان غزلخوان دبستان توایم
تا ابد جرعه‌کش کوثر احسان توایم
چارده قرن گذشته است از آن عهد ولی
همچنان از دل و جان بر سر پیمان توایم
گرچه این فاصله نگذاشت که مقداد شویم
گرچه حق نیست بگوییم که سلمان توایم؛
چارده قرن هواخواه تو بودیم عزیز
چارده قرن گذشته‌است و مسلمان توایم
در شب سینه‌ی ما سوره‌ی والشمس ببار
عاشق طلعت بارانی قر آن توایم
لب به حکمت بگشا، سعدی شعرت هستیم
یک غزل آیه بخوان، حافظ دیوان توایم

"مردم دیده‌ی ما جز به رخت ناظر نیست
دل سرگشته‌ی ما غیر تو را ذاکر نیست"

بی‌تو وامانده‌ی راهیم، براتی بفرست
بی‌تو مردیم همه، آب حیاتی بفرست
بی‌تو وامانده‌ی صحرای مجازیم، عزیز
از فراسوی زمان رود فراتی بفرست
بی‌تو غرقیم در این ظلمتِ دریادریا
نوح دوران شو و کشتیّ نجاتی بفرست
لغزش‌آهنگ خطاییم در این راه غریب
ای رسول دو جهان، صبر و ثباتی بفرست
یا محمد(ص) سر و جان باخته‌ی معرفتیم
حجّ ما گمشدگان را عرفاتی بفرست
ای دل! ای زائر جامانده هم اینک برخیز
به توسل، به زیارت، صلواتی بفرست

جلوه ی گنبد سبز تو مرا آب حیات
بر تو و آل تو پیوسته سلام و صلوات
#محمد_مرادی
#به_رنگ_درنگ
@drmomoradi
"به مناسبت روز دختر"
به دخترانم ضحا و سنا

در زمانی که غرق بدرود است، دخترم معنی سلام خداست
در غدیر زلال چشمانش، جلوه‌ی روشنای نام خداست
پشت آن لحظه‌های جیغ و سکوت، آدم افتاده در مسیر هبوط
شانه‌هایش مدینه‌ی ملکوت، گونه‌اش مسجدالحرام خداست
دوست دارد که کام بگشاید، لب به شور کلام بگشاید
در عروج مسیح لبخندش، باز اعجازی از کلام خداست
دست و پا می‌زند که برخیزد، شیر را با سخن بیامیزد
او که در جاده‌ی قدم‌هایش گوشه در گوشه ردّ گام خداست
گاه با یک نگاه می خندد، مثل گل قاه قاه می خندد
او که در وعده‌ی پیمبری‌اش قهقهه سنت مدام خداست
دخترم یک بهشت روی زمین، دخترم آیه‌آیه روح‌الامین
گریه‌اش شعری از بهار و نسیم، خنده‌اش پاسخ سلام خداست
#محمد_مرادی
@drmmoradi
#به_رنگ_درنگ
نامه
عجل للقدوم یابن رسول الله فان لک بالکوفه مئه الف سیف فلا تتاخر (بخشی از یکی از نامه‌ی کوفیان/ کتاب حیات الامام الحسین باقر الشریف القرشی)

روز عاشورا امام علیه السلام کسانی چون شبث بن ربعی، حجار بن ابجر، قیس بن اشعث و دیگران را خطاب قرار داد و گفت: مگر به من نامه ننوشتید که میوه‌ها رسیده و همه جا سرسبز است و آماده. زود بشتاب؟ (الکامل ابن اثیر)

چقدر گریه سرودم، چقدر نامه نوشتم
به شوق آمدنت روزها چکامه نوشتم
: درخت‌ها همه پر بار و میوه ها همه تازه است
برای دعوت تو، بیت‌بیت چامه نوشتم
در آرزوی تو خواندم شهادتین اذان را
به اذن قامت تو، صدغزل اقامه نوشتم
از آن عبای پیمبرنشان نشانه گرفتم
از آن محاسن مکی، از آن عمامه نوشتم
چه شرح‌ها که به لفظ خواص سوی تو راندم
چه نامه‌ها که به خواهش به رسم عامه نوشتم
از این طرف به تو از درد کوفه گفتم از آن سو
به شام، نامه به شوق کنیز و جامه نوشتم
به شیوه‌ی مدنی السّلام گفتم و ترحیب
سپس به لهجه‌ی کوفی"مع السلامه" نوشتم
*
شتاب کن پسر مصطفی "فلاتتاخّر"
که من همان شبث ربعی‌ام که نامه نوشتم

#محمد_مرادی
#به_رنگ_درنگ
@drmomoradi
Forwarded from محمد مرادی
یا هو
ای زمان یک غزل گمشده از دفتر تو
ای زمین نقطه‌ای از آیه‌ی انگشتر تو
آسمان ذرّه‌ای از گرد و غبار قدمت
کهکشان‌های جهان پله‌ای از منبر تو
باغ، آغشته‌ی گل‌دسته‌ی پیغمبری‌ات
باد، آشفته‌ی لب های بهار آور تو
مکّه پر شور از اعجاز حرای سخنت
کعبه لبریز گلابِ نفس قمصر تو
عرش، یک مرحله از ساحت معراج دلت
فرش، پس‌کوچه‌ای از کشور پهناور تو
نام تو سوره‌ی فتح و لقبت آیه‌ی نور
خِلقت آیینه‌ی لولاکِ جناب سر تو

چارده قرن به تطهیر، زبانزد نامت
جلوه‌ی قدسی ماکان محمد نامت

ما که طفلان غزلخوان دبستان توایم
تا ابد جرعه‌کش کوثر احسان توایم
چارده قرن گذشته است از آن عهد ولی
همچنان از دل و جان بر سر پیمان توایم
گرچه این فاصله نگذاشت که مقداد شویم
گرچه حق نیست بگوییم که سلمان توایم؛
چارده قرن هواخواه تو بودیم عزیز
چارده قرن گذشته‌است و مسلمان توایم
در شب سینه‌ی ما سوره‌ی والشمس ببار
عاشق طلعت بارانی قر آن توایم
لب به حکمت بگشا، سعدی شعرت هستیم
یک غزل آیه بخوان، حافظ دیوان توایم

"مردم دیده‌ی ما جز به رخت ناظر نیست
دل سرگشته‌ی ما غیر تو را ذاکر نیست"

بی‌تو وامانده‌ی راهیم، براتی بفرست
بی‌تو مردیم همه، آب حیاتی بفرست
بی‌تو وامانده‌ی صحرای مجازیم، عزیز
از فراسوی زمان رود فراتی بفرست
بی‌تو غرقیم در این ظلمتِ دریادریا
نوح دوران شو و کشتیّ نجاتی بفرست
لغزش‌آهنگ خطاییم در این راه غریب
ای رسول دو جهان، صبر و ثباتی بفرست
یا محمد(ص) سر و جان باخته‌ی معرفتیم
حجّ ما گمشدگان را عرفاتی بفرست
ای دل! ای زائر جامانده هم اینک برخیز
به توسل، به زیارت، صلواتی بفرست

جلوه ی گنبد سبز تو مرا آب حیات
بر تو و آل تو پیوسته سلام و صلوات
#محمد_مرادی
#به_رنگ_درنگ
@drmomoradi
یا هو
ای زمان یک غزل گمشده از دفتر تو
ای زمین نقطه‌ای از آیه‌ی انگشتر تو
آسمان ذرّه‌ای از گرد و غبار قدمت
کهکشان‌های جهان پله‌ای از منبر تو
باغ، آغشته‌ی گل‌دسته‌ی پیغمبری‌ات
باد، آشفته‌ی لب های بهار آور تو
مکّه پر شور از اعجاز حرای سخنت
کعبه لبریز گلابِ نفس قمصر تو
عرش، یک مرحله از ساحت معراج دلت
فرش، پس‌کوچه‌ای از کشور پهناور تو
نام تو سوره‌ی فتح و لقبت آیه‌ی نور
خِلقت آیینه‌ی لولاکِ جناب سر تو

چارده قرن به تطهیر، زبانزد نامت
جلوه‌ی قدسی ماکان محمد نامت

ما که طفلان غزلخوان دبستان توایم
تا ابد جرعه‌کش کوثر احسان توایم
چارده قرن گذشته است از آن عهد ولی
همچنان از دل و جان بر سر پیمان توایم
گرچه این فاصله نگذاشت که مقداد شویم
گرچه حق نیست بگوییم که سلمان توایم؛
چارده قرن هواخواه تو بودیم عزیز
چارده قرن گذشته‌است و مسلمان توایم
در شب سینه‌ی ما سوره‌ی والشمس ببار
عاشق طلعت بارانی قر آن توایم
لب به حکمت بگشا، سعدی شعرت هستیم
یک غزل آیه بخوان، حافظ دیوان توایم

"مردم دیده‌ی ما جز به رخت ناظر نیست
دل سرگشته‌ی ما غیر تو را ذاکر نیست"

بی‌تو وامانده‌ی راهیم، براتی بفرست
بی‌تو مردیم همه، آب حیاتی بفرست
بی‌تو وامانده‌ی صحرای مجازیم، عزیز
از فراسوی زمان رود فراتی بفرست
بی‌تو غرقیم در این ظلمتِ دریادریا
نوح دوران شو و کشتیّ نجاتی بفرست
لغزش‌آهنگ خطاییم در این راه غریب
ای رسول دو جهان، صبر و ثباتی بفرست
یا محمد(ص) سر و جان باخته‌ی معرفتیم
حجّ ما گمشدگان را عرفاتی بفرست
ای دل! ای زائر جامانده هم اینک برخیز
به توسل، به زیارت، صلواتی بفرست

جلوه ی گنبد سبز تو مرا آب حیات
بر تو و آل تو پیوسته سلام و صلوات
#محمد_مرادی
#به_رنگ_درنگ
@drmomoradi
"تقدیم به ساحت پیشوای عبادت و نیایش، امام سجاد علیه السلام"

در یادِ چشمانِ تو می گردم، کنجِ شبستانِ مساجد را
سمتِ مناجاتِ تو می جویم، تسبیحِ راکع را و ساجد را
پاکیّ ِ دریا، شورِ صحرا: تو، تفسیرِ "توبه: نورِ "اسرا" تو
در سینه ی تو جمع باید دید، این گونه مجموعِ محامد را
ای رودِ چشمان تو دریاگون، ای شعرِ گیسویت خوش و موزون
در سرّ ِ چشمان تو باید جست، محرابِ ابروی مساجد را
ای عالمِ غیبِ دو دستانت، تعبیرِ صد رازِ شهودآذین
بگذار از نامت بیاموزیم، اسرارِ غایب را و شاهد را
کعبه تویی، غوغای مشعر: تو، مروه تویی، فیضِ پیمبر: تو
باید فرزدق بود و این سان خواند در مدحِ نامت آن قصاید را*
خطبه بخوان! خطبه بخوان! شاید چشمان حاسد در کمین باشد
بگذار کور و کر کند از بغض، بانگ تو چشم و گوشِ حاسد را
بی تو جهان ابری، مکان ابری، این روزهای بی زمان ابری
باران شو و لبریزِ رحمت کند، این روزهای نامساعد را
لب باز کن! در شاممان چندی است، خورشید لب هایت نتابیده است
سجاده ات را باز کن، بشکن! آزارِ این بازارِ راکد را
ای آفتابِ نور و زیبایی! دل های ما چندی است یخ بسته است
سمتِ زلال نور جاری کن، این قلب های نیمه جامد را
تو کربلا در کربلا روحی؛ صدها صحیفه فیضِ مشروحی
زنجیر بر دستان تو خوانده است: تفسیری از "فضلِ مجاهد"* را
سرمستی ما نشئه ی باده است؛ مستی تو سُکرایِ سجاده است
ای آن که نامت آبرو داده است؛ نام و نشانِ هرچه عابد را

*اشاره به شعر مشهور فرزدق در ستایش امام(ع) با مطلع زیر :
هذا الذی تعرف البطحاء وطاءته
و البیت یعرفه والحلّ و الحرمُ

* "فضل الله المجاهدینِ علی القاعدین"

#به_رنگ_درنگ
#محمد_مرادی
@drmomoradi
Forwarded from محمد مرادی
نامه
عجل للقدوم یابن رسول الله فان لک بالکوفه مئه الف سیف فلا تتاخر (بخشی از یکی از نامه‌ی کوفیان/ کتاب حیات الامام الحسین باقر الشریف القرشی)

روز عاشورا امام علیه السلام کسانی چون شبث بن ربعی، حجار بن ابجر، قیس بن اشعث و دیگران را خطاب قرار داد و گفت: مگر به من نامه ننوشتید که میوه‌ها رسیده و همه جا سرسبز است و آماده. زود بشتاب؟ (الکامل ابن اثیر)

چقدر گریه سرودم، چقدر نامه نوشتم
به شوق آمدنت روزها چکامه نوشتم
: درخت‌ها همه پر بار و میوه ها همه تازه است
برای دعوت تو، بیت‌بیت چامه نوشتم
در آرزوی تو خواندم شهادتین اذان را
به اذن قامت تو، صدغزل اقامه نوشتم
از آن عبای پیمبرنشان نشانه گرفتم
از آن محاسن مکی، از آن عمامه نوشتم
چه شرح‌ها که به لفظ خواص سوی تو راندم
چه نامه‌ها که به خواهش به رسم عامه نوشتم
از این طرف به تو از درد کوفه گفتم از آن سو
به شام، نامه به شوق کنیز و جامه نوشتم
به شیوه‌ی مدنی السّلام گفتم و ترحیب
سپس به لهجه‌ی کوفی"مع السلامه" نوشتم
*
شتاب کن پسر مصطفی "فلاتتاخّر"
که من همان شبث ربعی‌ام که نامه نوشتم

#محمد_مرادی
#به_رنگ_درنگ
@drmomoradi
یا هو
او کیست که داغ جاودان دیده است؟
هفتاد و دو زخم ِ بی‌امان دیده است
او کیست که در صفِ کمان‌داران
یک‌قافله قامتِ کمان دیده است؟
او کیست که آفتاب عالم را
بر تارک نیزه، خون‌چکان دیده است؟
او کیست که آیه‌های یاسین را
بر منبر چوبِ خیزران دیده است؟
او که گل بوستان مادر را
زیر سم اسب کوفیان دیده است
پاداش رسالت پیمبر را
از امت آخرالزمان دیده است
#
آن زن که شکوه چادرش را چرخ
هم‌شوکت اوج کهکشان دیده است
آن زن که مکان عصمتش را عقل
لولا خوانده است و لامکان دیده است
#
ماندم که چگونه کودکان را داغ
بر آتش خیمه‌ها دوان دیده است؟
ماندم که چگونه کوفه را تا شام
در رنج عبور کاروان دیده است؟
ماندم که میان قتلگاه آن‌روز
رگ‌های امام را چه‌سان دیده است؟
پیراهن کهنه را بغل کرده است
انگشت بریده را نشان دیده است
#
دریاست که موج می‌زند این زن
یا صخره که لرزه‌ای گران دیده است؟
کوهی است که قد کشیده تا افلاک
آن‌سان که نه مَه، نه آسمان دیده است
می‌ایستد و به شُکر می‌گوید:
زیبا دیده است و مهربان دیده است
زینب، زینب، چه بغض‌ها خورده است
زینب، زینب، غم جهان دیده است
#شام
#به_رنگ_درنگ
#زینب_کبری_س
#محمد_مرادی
@drmomoradi
Forwarded from محمد مرادی
"تقدیم به ساحت پیشوای عبادت و نیایش، امام سجاد علیه السلام"

در یادِ چشمانِ تو می گردم، کنجِ شبستانِ مساجد را
سمتِ مناجاتِ تو می جویم، تسبیحِ راکع را و ساجد را
پاکیّ ِ دریا، شورِ صحرا: تو، تفسیرِ "توبه: نورِ "اسرا" تو
در سینه ی تو جمع باید دید، این گونه مجموعِ محامد را
ای رودِ چشمان تو دریاگون، ای شعرِ گیسویت خوش و موزون
در سرّ ِ چشمان تو باید جست، محرابِ ابروی مساجد را
ای عالمِ غیبِ دو دستانت، تعبیرِ صد رازِ شهودآذین
بگذار از نامت بیاموزیم، اسرارِ غایب را و شاهد را
کعبه تویی، غوغای مشعر: تو، مروه تویی، فیضِ پیمبر: تو
باید فرزدق بود و این سان خواند در مدحِ نامت آن قصاید را*
خطبه بخوان! خطبه بخوان! شاید چشمان حاسد در کمین باشد
بگذار کور و کر کند از بغض، بانگ تو چشم و گوشِ حاسد را
بی تو جهان ابری، مکان ابری، این روزهای بی زمان ابری
باران شو و لبریزِ رحمت کند، این روزهای نامساعد را
لب باز کن! در شاممان چندی است، خورشید لب هایت نتابیده است
سجاده ات را باز کن، بشکن! آزارِ این بازارِ راکد را
ای آفتابِ نور و زیبایی! دل های ما چندی است یخ بسته است
سمتِ زلال نور جاری کن، این قلب های نیمه جامد را
تو کربلا در کربلا روحی؛ صدها صحیفه فیضِ مشروحی
زنجیر بر دستان تو خوانده است: تفسیری از "فضلِ مجاهد"* را
سرمستی ما نشئه ی باده است؛ مستی تو سُکرایِ سجاده است
ای آن که نامت آبرو داده است؛ نام و نشانِ هرچه عابد را

*اشاره به شعر مشهور فرزدق در ستایش امام(ع) با مطلع زیر :
هذا الذی تعرف البطحاء وطاءته
و البیت یعرفه والحلّ و الحرمُ

* "فضل الله المجاهدینِ علی القاعدین"

#به_رنگ_درنگ
#محمد_مرادی
@drmomoradi
یا هو


تصنیفی در مقدم حضرت بهار، به یاد قدم‌زدن‌های باغ ارم

مصیر
بر فراز طاق بهاران
کج شده قرابه‏‌ی باران
صحن باغ، روی نگاران
همنوای صوت هزاران
                       بانگ سار می‏‌رسد اینک

کوچه‌کوچه شور و هیاهو
نافه‌نافه نرگس و شب‎بو
لب: خموش و باد: سخنگو
مست از سرود پرستو
                       گل، سوار می‏‌رسد اینک

این منم: نزول تو بر گل
جبرئیل: حضرت بلبل
با تو ای جنون تامل!
باغ در لباس تکامل
                         جلوه‏‌دار می‏‌رسد اینک

باد اگر دچار مسیر است،
مقصدش الیه مصیر است
ابر: تکّه‌تکّه حریر است،
رود هم به عشق اسیر است،
                    بی‏‌قرار می‏‌رسد اینک      

آن‏‌طرف شکوفه و ماهی
این‏‌طرف کبوتر چاهی
می‏‌رسند خواه‏‌نخواهی
یک جهان مسافرِ راهی
                         هم‏‌قطار می‏‌رسد اینک

صد جنون و دلهره: باران
مست یاد و خاطره: باران
جلوه‏‌جلوه منظره: باران
می‏‌خورد به پنجره باران
                         بوی یار می‏‌رسد اینک              

دل شده است بتکده آیا؟
غنچه« نار موقده» آیا؟
آفتاب سرزده آیا؟
او سوار آمده آیا؟
                       یا بهار می‏ رسد اینک
#محمد_مرادی
#به_رنگ_درنگ
#بهار_شیراز
#اسفند
@drmmoradi
یاهو
باید که شکوه را ببینیم      
تا وسعت روح را ببینیم
با نیّت دیدن تو باید         
از پنجره کوه را ببینیم

باید همه شهر را بگردیم    
در آینه، در صدا بگردیم
در جستن تو پرنده باشیم    
دور سر ابرها بگردیم

تو غنچه شدی و من شکفتم    
تو رود شدی و شعر گفتم
از کوچه‌ی جلوه ‌ی تو هر صبح   
شبنم شبنم ستاره رُفتم

باریدی و سخت گریه کردم      
بر خنده‏.ی بخت گریه کردم
چشمان تو را شبیه باران
بر باغ و درخت گریه کردم

بی‏‌تابی سار را گرفتم
از باد قرار را گرفتم
قلبم به تپیدن تو جوشید
تا نبض بهار را گرفتم

یک پنجره باز شد: تو بودی
گل، قبله‏‌ی راز شد: تو بودی
یک شاخه در امتداد خورشید
مشغول نماز شد: تو بودی

ای هلهله‏.ی مکرر من!
ای ابر ستاره‌آور من!
ای رقص نسیم، شور نامت
ای معنی عشق و باور من

با نور بیا برای من باش
سرمستی خنده‏.های من باش
برگرد و میان این.همه «نیست»
اینک تو فقط خدای من باش

تو سرخی لاله‌ی غروبی
ای لهجه‏‌ی جلوه‏‌ات جنوبی
نام تو مگر طلوع کرده است؟
بهبه، بهبه، چه روز خوبی!

ای کاش تب سحر تو باشی
یا مقصد این سفر تو باشی
تنهایی ما چه با شکوه است
در خلوت ما اگر توباشی
#محمد_مرادی
#به_رنگ_درنگ
@drmomoradi
Forwarded from محمد مرادی
نامه
عجل للقدوم یابن رسول الله فان لک بالکوفه مئه الف سیف فلا تتاخر (بخشی از یکی از نامه‌ی کوفیان/ کتاب حیات الامام الحسین باقر الشریف القرشی)

روز عاشورا امام علیه السلام کسانی چون شبث بن ربعی، حجار بن ابجر، قیس بن اشعث و دیگران را خطاب قرار داد و گفت: مگر به من نامه ننوشتید که میوه‌ها رسیده و همه جا سرسبز است و آماده. زود بشتاب؟ (الکامل ابن اثیر)

چقدر گریه سرودم، چقدر نامه نوشتم
به شوق آمدنت روزها چکامه نوشتم
: درخت‌ها همه پر بار و میوه ها همه تازه است
برای دعوت تو، بیت‌بیت چامه نوشتم
در آرزوی تو خواندم شهادتین اذان را
به اذن قامت تو، صدغزل اقامه نوشتم
از آن عبای پیمبرنشان نشانه گرفتم
از آن محاسن مکی، از آن عمامه نوشتم
چه شرح‌ها که به لفظ خواص سوی تو راندم
چه نامه‌ها که به خواهش به رسم عامه نوشتم
از این طرف به تو از درد کوفه گفتم از آن سو
به شام، نامه به شوق کنیز و جامه نوشتم
به شیوه‌ی مدنی السّلام گفتم و ترحیب
سپس به لهجه‌ی کوفی"مع السلامه" نوشتم
*
شتاب کن پسر مصطفی "فلاتتاخّر"
که من همان شبث ربعی‌ام که نامه نوشتم

#محمد_مرادی
#به_رنگ_درنگ
@drmomoradi
Forwarded from شهرستان ادب
ای زمان یک غزل گم‌شده از دفتر تو
ای زمین نقطه‌ای از آیۀ انگشتر تو
آسمان‌ ذره‌ای از گرد و غبار قدمت
کهکشان‌های جهان پله‌ای از منبر تو
باغ آغشتۀ گل‌دستۀ پیغمبری‌ات
باد آشفتۀ لب‌های بهارآور تو
مکّه پرشور از اعجاز حرای سخنت
کعبه لبریز گلاب نفس قمصر تو
عرش یک مرحله از ساحت معراج دلت
فرش پس‌کوچه‌ای از کشور پهناور تو
نام تو سورۀ فتح و لقبت آیۀ نور
خلقت آیینۀ لولاکِ جناب سر تو

چارده قرن به تطهیر زبانزد نامت
جلوۀ قدسی ماکان محمّد نامت

#عید_مبعث
#محمد_مرادی
#به_رنگ_درنگ
@shahrestanadab