محمد مرادی
234 subscribers
236 photos
29 videos
27 files
72 links
Download Telegram
Forwarded from محمد مرادی
یا هو
#نقد_شعر
یکی از مباحثی که از دیرباز در علم #عروض مطرح بوده، مبحث #اختیارات است. علم عروض فارسی، از دیرباز با دسته بندی رفتارهای موسیقایی شاعران و بر اساس مباحث نظری و در کنار آن تکرارپذیری، تناسب های آوایی و ذوق زیبایی شناسی ایرانیان قواعدی را برای این علم و همچنین ساخت شکنی های رایج و مقبول در این حوزه تبیین کرده است.
در شعر سنتی معاصر، بسیاری از شاعران کوشیده اند، به بهانه ی ساخت شکنی از برخی از این قواعد خارج شوند، حال آنکه توجه به این نکته ناگزیر است که جز در برخی گونه های هنری چون# داداییسم و برخی مکاتب و امواج شبیه یانزدیک به آن، خود مبحث ساخت شکنی به تنهایی نمی تواند هدف هنر باشد.
صحیح این است که خروج از قواعد وضع شده، وسیله ای برای رسیدن به نتیجه ای شاعرانه یا هنرمندانه است و در رفتارهای خاص عروضی نیز، شاعران توانمند عمدتا از این ساخت شکنی در مسیری خاص استفاده می کنند؛ با این حال در شعر ساخت شکن دهه های اخیر، گاه این دست رفتارهای ساخت شکنانه هیچ چیزی به شعر نمی افزاید، بلکه از زیبایی آن می کاهد.
برای مثال #محمد_سعید_میرزایی، در بیت پایانی غزلی که به سبک بیدل سروده، می گوید:
اگرچه خون شد دلم در اینجا، به مکتب بیدلم در اینجا
که رسته ام من قلم در اینجا، همین بس است حاصلم در اینجا
که از نظر موسیقایی، در بخش " بس است حاصلم" و درست درمیانه ی رکن عروضی، یک هجای کوتاه اضافه وجود دارد که یا آوای شعر را دچار اختلال می کند یا باید "ح" را به شیوه ی زبان محاوره حذف کرد که در زبان دودستگی ایجاد می کند؛ حال آنکه این خروج از قواعد، هیچ کمکی به زیبایی شعر نکرده است.
یا در اختیارات عروضی، شاعر اجازه دارد دو هجای کوتاه را به یک هجای بلند تبدیل کند(و بالعکس)، برای مثال می توان " مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن" را به " مفعول فاعلاتن، مفعول فاعلن" تبدیل کرد. مثلا در شعر همین شاعر:
میزی بچین برای من از غصه و شراب
یک صندلی بیاور، جای مرا بده
اما شاعر به دلیل اینکه در این تبدیل، یک وزن پیوسته به وزنی تقریبا دولختی تبدیل می شود و در میانه ی آن مکث ایجاد می شود، مجاز نیست بی دلیل هنری، واژه ای واحد را در دو طرف مکث موسیقایی حاصل از اختیار قرار دهد، چون در مثال های زیر:
خواب مرا بده رو_یای مرا بده
#
دیروزتر شوم فر_دای مرا بده
#
انگشت های من ام_ضای مرا بده
#
پس میز چیده شد آن_جا با دوصندلی
تسامحی که در اشعار #محمد_سعید_میرزایی به فراوانی دیده می شود، بی آنکه این گسست موسیقایی برآمده از اختیار، از نظر معنایی و زیبایی شناسی در خدمت شاعرانگی باشد و واضح است که تنها محدودیت وزنی شاعر را به سمت این ساخت شکنی سوق داده است.
#محمد_مرادی
#غزل_هزاره_دیگر