💠نگاهی به گزارش «اسلام رسمی» از مرکز کارنگی💠
👤ناتان براون از محققانی است که مدت مدیدی پیگیر موضوع موسسات رسمی دینی در جهان عرب بوده است و بارها مقالات مفیدی به خصوص در مورد تحولات #الازهر نوشته است.
1⃣در فصل اول این گزارش براون به بررسی نقش روند تاریخی برآمدن دولت های مدرن در مناسبات دولت و سازمان دین پرداخته است. در این خصوص وی به تبیین آثار دورۀ استعمار و سیاستهای کشور استعمارگر در نحوۀ تعامل دولتهای پسااستعماری کشورهایی چون #الجزایر و #مصر و #عراق و #عربستان و #یمن پرداخته است.
2⃣در بخش بعدی اصلیترین حوزه های دخالت نهادهای رسمی دین مرور شده و چهره ای کلی از چالش های این نهادها درون هر یک از این حوزه ها ارائه می شود. اوقاف و خیرات، فتوا، آموزش، اداره مساجد و قوانین شاخصترین حوزههایی است که در این گزارش مورد بررسی قرار گرفته است. رویکردهای متمایز و مشترک دولتهای عربی و همچنین نقش #اسلام_غیررسمی در هر یک از این حوزه ها نقاط مورد توجه این اثر است.
3⃣از نکات جالب گزارش تلاش آن برای مستندسازی دعاوی خود بر اساس مشاهدات میدانی و مصادیق منطقه ای مختلف است. به طور مثال ذیل سرفصل تفکیک «#اسلام_رسمی» از «اسلام رژیم» نویسنده به پیوست گزارش کاملی از تلاشهای پادشاه #مراکش برای تسلط خود بر موسسات دینی و تضعیف بخش های مستقل سنتی آن همچون دانشگاه قرویین با تابلو اصلاحات و نوسازی ارائه داده است. یا در ذیل همین سرفصل آنجا که از ابزارهای نظارتی دولت های عربی برای کنترل جایگاه های دینی محلی سخن به میان میآید نویسنده مصادیق جالبی از مشاهدات مستقیم خود در مورد نحوۀ تعامل دولتهای #فلسطین و دولت مصر با امامان مساجد محلی عرضه می نماید. در بخشی از همین سرفصل نگارنده به بررسی دو نمونه از تلاشهای دول عربی برای گسترش قرائت اسلامی مطلوب خود توسط اسلام رسمی، یعنی «رسالۀ امان» و «اعلامیۀ مراکش» پرداخته و از اثرات این نوع اقدامات در محیط داخلی جهان عرب دفاع نموده است.
4⃣در گزارش یک فصل کامل به بررسی سیر «نزاع بر سر #مرجعیت_دینی در مصر پساکودتا» اختصاص داده شده است. شاید جالبترین نقطه این فصل رقابت الازهر با #وزارت_اوقاف به بهانۀ غائلۀ «خطبههای مکتوب» است. غائله ای که مانند بسیاری موارد دیگر با بازی سیاسی شیخ الازهر به نفع وی به پایان رسید. نویسنده این قضیه و موارد دیگری را به عنوان شواهدی بر یک مدعای اساسی ذکر می کند و آن اینکه موسسات دینی رسمی اهداف و تمایلات همسو با دولت اما متمایز از آن دارند. نگارنده نتیجهگیری کرده است که: «موسسات اسلام رسمی و سازمانهای اسلامگرا هرچند ممکن است معارض سیاسی یکدیگر باشند، اما به عموما به لحاظ ایدئولوژیک خویشاوند همند.» «تشکیلات دولتی با ایجاد موسسات پرنفوذ و دادن مقادیری آزادی عمل و تخصصگرایی به آنها نشان می دهد که پیکرهای یکدست نیست.»
5⃣فصل بعدی گزارش تلاش کرده است تصویری از انتخاب سخت دولتهای عربی میان پذیرش ریسک به رسمیت شناختن استقلال موسسات رسمی یا تن دادن به بیاعتباری اجتماعی این موسسات ارائه دهد. موسسات مستقل رسمی به راحتی می توانند تبدیل به مأمنی برای مخالفان اسلامگرا شوند. در کویت وزارت اوقاف بهطور سنتی رابطهای نزدیک با اخوان المسلمین داشته است. در عربستان بسیاری از چهرههای دردسرساز درون دانشگاهها و تشکیلات مذهبی رسمی فعالند و از طریق مسئولان وفادار این موسسات تحت نظر قرار می گیرند. میزان نفوذ اسلامگرایان در الازهر مصر به حدی است که تا مدتها پس از کودتا در سطوح مختلف الازهر مواضعی دوگانه در قبال کودتا وجود داشت.
______________
@dolatedin©
👤ناتان براون از محققانی است که مدت مدیدی پیگیر موضوع موسسات رسمی دینی در جهان عرب بوده است و بارها مقالات مفیدی به خصوص در مورد تحولات #الازهر نوشته است.
1⃣در فصل اول این گزارش براون به بررسی نقش روند تاریخی برآمدن دولت های مدرن در مناسبات دولت و سازمان دین پرداخته است. در این خصوص وی به تبیین آثار دورۀ استعمار و سیاستهای کشور استعمارگر در نحوۀ تعامل دولتهای پسااستعماری کشورهایی چون #الجزایر و #مصر و #عراق و #عربستان و #یمن پرداخته است.
2⃣در بخش بعدی اصلیترین حوزه های دخالت نهادهای رسمی دین مرور شده و چهره ای کلی از چالش های این نهادها درون هر یک از این حوزه ها ارائه می شود. اوقاف و خیرات، فتوا، آموزش، اداره مساجد و قوانین شاخصترین حوزههایی است که در این گزارش مورد بررسی قرار گرفته است. رویکردهای متمایز و مشترک دولتهای عربی و همچنین نقش #اسلام_غیررسمی در هر یک از این حوزه ها نقاط مورد توجه این اثر است.
3⃣از نکات جالب گزارش تلاش آن برای مستندسازی دعاوی خود بر اساس مشاهدات میدانی و مصادیق منطقه ای مختلف است. به طور مثال ذیل سرفصل تفکیک «#اسلام_رسمی» از «اسلام رژیم» نویسنده به پیوست گزارش کاملی از تلاشهای پادشاه #مراکش برای تسلط خود بر موسسات دینی و تضعیف بخش های مستقل سنتی آن همچون دانشگاه قرویین با تابلو اصلاحات و نوسازی ارائه داده است. یا در ذیل همین سرفصل آنجا که از ابزارهای نظارتی دولت های عربی برای کنترل جایگاه های دینی محلی سخن به میان میآید نویسنده مصادیق جالبی از مشاهدات مستقیم خود در مورد نحوۀ تعامل دولتهای #فلسطین و دولت مصر با امامان مساجد محلی عرضه می نماید. در بخشی از همین سرفصل نگارنده به بررسی دو نمونه از تلاشهای دول عربی برای گسترش قرائت اسلامی مطلوب خود توسط اسلام رسمی، یعنی «رسالۀ امان» و «اعلامیۀ مراکش» پرداخته و از اثرات این نوع اقدامات در محیط داخلی جهان عرب دفاع نموده است.
4⃣در گزارش یک فصل کامل به بررسی سیر «نزاع بر سر #مرجعیت_دینی در مصر پساکودتا» اختصاص داده شده است. شاید جالبترین نقطه این فصل رقابت الازهر با #وزارت_اوقاف به بهانۀ غائلۀ «خطبههای مکتوب» است. غائله ای که مانند بسیاری موارد دیگر با بازی سیاسی شیخ الازهر به نفع وی به پایان رسید. نویسنده این قضیه و موارد دیگری را به عنوان شواهدی بر یک مدعای اساسی ذکر می کند و آن اینکه موسسات دینی رسمی اهداف و تمایلات همسو با دولت اما متمایز از آن دارند. نگارنده نتیجهگیری کرده است که: «موسسات اسلام رسمی و سازمانهای اسلامگرا هرچند ممکن است معارض سیاسی یکدیگر باشند، اما به عموما به لحاظ ایدئولوژیک خویشاوند همند.» «تشکیلات دولتی با ایجاد موسسات پرنفوذ و دادن مقادیری آزادی عمل و تخصصگرایی به آنها نشان می دهد که پیکرهای یکدست نیست.»
5⃣فصل بعدی گزارش تلاش کرده است تصویری از انتخاب سخت دولتهای عربی میان پذیرش ریسک به رسمیت شناختن استقلال موسسات رسمی یا تن دادن به بیاعتباری اجتماعی این موسسات ارائه دهد. موسسات مستقل رسمی به راحتی می توانند تبدیل به مأمنی برای مخالفان اسلامگرا شوند. در کویت وزارت اوقاف بهطور سنتی رابطهای نزدیک با اخوان المسلمین داشته است. در عربستان بسیاری از چهرههای دردسرساز درون دانشگاهها و تشکیلات مذهبی رسمی فعالند و از طریق مسئولان وفادار این موسسات تحت نظر قرار می گیرند. میزان نفوذ اسلامگرایان در الازهر مصر به حدی است که تا مدتها پس از کودتا در سطوح مختلف الازهر مواضعی دوگانه در قبال کودتا وجود داشت.
______________
@dolatedin©
✍️ در ژوئن گذشته، اندیشکده #کارنگی مجموعه گزارشهایی را منتشر کرد که حاصل دو سال تحقیقات میدانی پژوهشگران آن در زمینه روابط پویای #نهادهای_اسلامی با دولتهای عربی بود. این مجموعه ارزشمند بینشهای تازهای را پیرامون روابط پیچیده نهادهای دین و دولت در کشورهای گوناگون اسلامی، از #عربستان و #یمن و #سوریه گرفته تا #لیبی و #مصر و #الجزایر و #مراکش، آشکار میسازد. سرویراستار اين مجموعه گزارشها، فردریک وری، خلاصهای بر آن نگاشته که ترجمه آن در سایت اندیشکده مرصاد منتشر شده است.
⭕️ آنچه در ادامه میآید، گوشههایی از یادداشت فردیک وری است:
🔹امروزه در سراسر جهان عرب، رژیمها به طور فزایندهای در نهادها و موسسات اسلامی مداخله میکنند. به طور گسترده، اینها شامل #وزارتخانههای_مذهبی، #مدارس_علوم_دینی، #دانشگاههای_اسلامی، #مساجد، موسسات خیریه، #اوقاف، #زوایای_صوفیه، #سازمانهای_جوانان، پایگاههای رسانهای و سایر نهادها میباشد. این فرایندهای کنترل و دخالت که از طریق انتصابات، تصفیهها، قوانین جدید، سازماندهی مجدد اداری، نظارت مالی و سایر ابزارها صورت میگیرد، چندان جدید نیست: بسیاری از کشورهای عربی مدرن، از زمان تأسیس، بوروکراتیزاسیون اسلام را گسترش داده یا آنچه از حکومت استعماری اروپا و قبل از آن امپراتوری عثمانی به ارث رسیده است، را ادامه دادهاند. از این جهت، نهادسازی اسلامی به موازات نفوذ دولت عرب به زندگی روزمره شهروندان پیش رفته است.
🔹با این حال، این فرآیند به ندرت یکطرفه است. شخصیتها و سازمانهای اسلامی حامی دولت نیز اغلب به دلیل نقش واسطهگر آنها در جامعه، دارای عاملیت و قدرت نفوذ بیشتری نسبت به آنچه تصور میشود، هستند. بسته به محبوبیت و سرمایه اجتماعی آنها، گاهی اوقات میتوانند در ازای سکوت در برابر سیاست، در مورد حفظ برخی اختیارات در مسائل شخصی و اجتماعی، مذاکره کنند (گرچه رژیمها اغلب به این مسائل نیز دستدرازی میکنند). با این حال، شخصیتهای مذهبی که در کنترل دولت قرار گرفتهاند نیز باید اقتدار اخلاقی خود را مدیریت کنند و این تصور را که به عنوان سخنگوی برنامههای دنیوی سیاستمداران عمل میکنند، با تمرکز بر موضوعاتی مانند ایمان و تقوا، از بین ببرند.
🔹فراتر از این، مرز بین #اسلام_رسمی و #اسلام_غیررسمی اغلب مبهم و روان است. طیف وسیعی از بازیگران با درجات مختلف نزدیکی به دولت در مورد اسلام اظهار نظر میکنند، از روحانیون آموزشدیده رسمی گرفته تا قضات و قانونگذاران تا شخصیتهای رسانهای که پیروان قابل توجهی دارند اما دانش رسمی آنها از موضوعات حقوقی اسلامی اغلب کم است. در برخی موارد، دولت حوزههای اجتماعی و سیاسی جدیدی را ایجاد، پرداخت و پایدار کرده است که نقش آنها لابی و تبلیغات برای اصلاحات به اصطلاح اسلامی از طریق تغییرات قانونی و اداری است.
#خلاصه_گزارش #ترجمه
@dolatedin
⭕️ آنچه در ادامه میآید، گوشههایی از یادداشت فردیک وری است:
🔹امروزه در سراسر جهان عرب، رژیمها به طور فزایندهای در نهادها و موسسات اسلامی مداخله میکنند. به طور گسترده، اینها شامل #وزارتخانههای_مذهبی، #مدارس_علوم_دینی، #دانشگاههای_اسلامی، #مساجد، موسسات خیریه، #اوقاف، #زوایای_صوفیه، #سازمانهای_جوانان، پایگاههای رسانهای و سایر نهادها میباشد. این فرایندهای کنترل و دخالت که از طریق انتصابات، تصفیهها، قوانین جدید، سازماندهی مجدد اداری، نظارت مالی و سایر ابزارها صورت میگیرد، چندان جدید نیست: بسیاری از کشورهای عربی مدرن، از زمان تأسیس، بوروکراتیزاسیون اسلام را گسترش داده یا آنچه از حکومت استعماری اروپا و قبل از آن امپراتوری عثمانی به ارث رسیده است، را ادامه دادهاند. از این جهت، نهادسازی اسلامی به موازات نفوذ دولت عرب به زندگی روزمره شهروندان پیش رفته است.
🔹با این حال، این فرآیند به ندرت یکطرفه است. شخصیتها و سازمانهای اسلامی حامی دولت نیز اغلب به دلیل نقش واسطهگر آنها در جامعه، دارای عاملیت و قدرت نفوذ بیشتری نسبت به آنچه تصور میشود، هستند. بسته به محبوبیت و سرمایه اجتماعی آنها، گاهی اوقات میتوانند در ازای سکوت در برابر سیاست، در مورد حفظ برخی اختیارات در مسائل شخصی و اجتماعی، مذاکره کنند (گرچه رژیمها اغلب به این مسائل نیز دستدرازی میکنند). با این حال، شخصیتهای مذهبی که در کنترل دولت قرار گرفتهاند نیز باید اقتدار اخلاقی خود را مدیریت کنند و این تصور را که به عنوان سخنگوی برنامههای دنیوی سیاستمداران عمل میکنند، با تمرکز بر موضوعاتی مانند ایمان و تقوا، از بین ببرند.
🔹فراتر از این، مرز بین #اسلام_رسمی و #اسلام_غیررسمی اغلب مبهم و روان است. طیف وسیعی از بازیگران با درجات مختلف نزدیکی به دولت در مورد اسلام اظهار نظر میکنند، از روحانیون آموزشدیده رسمی گرفته تا قضات و قانونگذاران تا شخصیتهای رسانهای که پیروان قابل توجهی دارند اما دانش رسمی آنها از موضوعات حقوقی اسلامی اغلب کم است. در برخی موارد، دولت حوزههای اجتماعی و سیاسی جدیدی را ایجاد، پرداخت و پایدار کرده است که نقش آنها لابی و تبلیغات برای اصلاحات به اصطلاح اسلامی از طریق تغییرات قانونی و اداری است.
#خلاصه_گزارش #ترجمه
@dolatedin
اندیشکده مرصاد
نهادهای اسلامی در کشورهای عربی؛ نگاشتی از پویاییهای کنترل، مشارکت و نزاع - اندیشکده مرصاد