دنیای کتاب خرد
350 subscribers
884 photos
11 videos
6 files
827 links
📚دنیای کتاب خرد📚
همراه شما با کتاب های کمک درسی کنکوری دانشگاهی رمان ( خارجی و ایرانی ) با مدیریت احسان عرب
میتوانید با پیشنهاد ها و انتقاداتون ما رو خوش حال کنید
Download Telegram
می گفت مرگ عینهو لولوی سرخرمن می مونه. می گفت مرگ رو درست کرده اند تا باهاش مارو بترسونن. عین لولوی سرخرمن که واسه ترسوندن گنجشک ها درست می کنند. خوب، مگه تو گنجشکی؟ گنجشکی؟
...پیشخدمت که دور می شود ناگهان پاسخ سوال آن مرد مست، انگار دروازه ای به سوی بهشت و رستگاری توی کله ام زنگ می زند. اول گنگ و آرام و نامفهوم اما بعد چنان شفاف و روشن و بلند که دلم می خواهد آن را توی این زیرزمین خفه و پر از دود فریاد بزنم. دلم می خواهد بروم روی بلندترین ساختمان شهر و طوری فریاد بزنم که صدام تا کهکشان های دور بالا برود. نههه، من گنجشک نیستم.

#مصطفی_مستور
#من_گنجشک_نیستم
@dkbook 📗📙

Www.kheradbookshop.ir 📘📔
📚 #بهترین_کتابهایی_که_خوانده_ام

می خواهی از نگاه کردن به او فرار کنی. پس سعی میکنی با ورق زدن کتاب توی دستت یا با کشیدن خطوط نامفهوم روی تکه ای کاغذ خودت را سرگرم کنی، اما نمیتوانی.

پرهیز از نگاه کردن به کسی که شوق دیدنش کلافه ات کرده، تردید مبهمت را به یقینی روشن تبدیل میکند: عاشق شده ای...

👤 #مصطفی_مستور
📙 کتاب #چند_روایت_معتبر

@dkbook 📚

Www.kheradbookshop.ir 📖
گفت: "ما شب‌ها بیداریم و روزها می‌خوابیم. عینهو سگ‌ها. تنها فرقش اینه که ما پارس نمی‌کنیم."

لحظه‌ای سکوت می‌کند، امّا انگار چیزی به خاطرش رسیده باشد یا بخواهد حرفی را که زده تصحیح کند، بلافاصله می‌گوید: " البته گاهی هم پارس می‌کنیم."

من گنجشك نيستم 📗📘📙

#مصطفی_مستور
@dkbook
Www.kheradbookbookshop.ir
#داستان_کوتاه 📗📘📙

یک بار دزدکی با هم رفتیم سینما و من دو ساعت تمام به جای فیلم او را تماشا کردم. دو سال گذشت. جیب‌هایم خالی بود و من هنوز عاشق فروغ بودم. گرسنگی از یادم رفته بود.
یک روز فروغ پرسید: «کی ازدواج می‌کنیم؟»
گفتم: «اگر ازدواج کردیم دیگر به جای تو باید به قبض‌های آب و برق و تلفن و قسط‌های عقب افتادۀ بانک و تعمیر کولر آبی و بخاری و آبگرمکن و اجاره نامه و شغل دوم و سوم و دویدن دنبال یک لقمۀ نان از کلۀ سحر تا بوق سگ و گرسنگی و جیب های خالی و خستگی و کسالت و تکرار و تکرار و تکرار و مرگ فکر کنم و تو به جای عشق باید دنبال آشپزی و خیاطی و جارو و شستن و خرید و میهمانی و نق و نوق بچه و ماشین لباسشوئی و جارو برقی و اتو و فریزر و فریزر و فریزر باشی.
هر دومان یخ می‌زنیم. بیشتر از حالا پیش همیم اما کمتر از حالا همدیگر را می بینیم. نمی توانیم ببینیم. فرصت حرف زدن با هم را نداریم. در سیالۀ زندگی دست و پا می‌زنیم، غرق می‌شویم و جز دلسوزی برای یک دیگر کاری از دستمان ساخته نیست. عشق از یادمان می‌رود و گرسنگی جایش را می‌گیرد...!

#مصطفی_مستور
@dkbook
Www.kheradbookshop.ir 📗📘📙📗📘📙