داش بولاق - چاراویماق
160 subscribers
1.12K photos
94 videos
103 files
118 links
چاراويماق دیلی و فولکلورو

(یئرلی سؤزلر، آتالار سؤزو، ناغیللار، تاپماجالار، بایاتی‌لار، رسملر، اینانجلار و)

این کانال از فرهنگ عامه روستاها و مناطق چاراویماق می‌نویسد و محل نشر مطالب ارسالی شما در اینباره می باشد!
داش بولاق کانال فرهنگ عامه چاراویماق!
Download Telegram
🌞 برنامه ریزی برای گردآوری
افسانه های محلی و‌ قصه های فولکلوریک
در کانال شامان( جهان اساطیر) 2
@asatir_shaman2
ارسال از تلگرام به:
@Ruh_sahebgalam
قصد بر این است که با یاری دوستان علاقمند فسانه های مردمی را ثبت و ضبط کنیم، تا در حد امکان از فراموشی مصون مانند.
می دانیم که در سینه ی کهن سالان ما گنجینه ی هزار معبد از فسانه ها و آیین های مردمی، از امثال و حکم و تجارب قرون پنهان است.
عزیزان محقق می توانند با ضبط صدای بزرگان یادگاری از ایشان در تعریف قصه ها و حکایات برای ما ارسال کنند. حکایات با اطلاعات محقق به نام راوی در کانال منتشر خواهد شد.
امید که بتوانیم پیش از خاموشی شمع عمر ایشان گوهری از گنج بی پایان فسانه ها را به دست آوریم.
با سپاس فراوان
مدیر کانال
روح اله صاحب قلم
🧜‍♀🧜‍♀🧜‍♀
Forwarded from Mahمود
کتاب لغت «الدره المضیه، فی اللغه الترکیه» یک خودآموز ترکی عربی است که حدود ۷۰۰ سال پیش در دوران حاکمیت مملوکها در مصر تحریر گردیده است.
نمونه ای از لغات ترکی این کتاب با معادل امروز آنها در ترکی آذربایجانی به اهتمام سیامک حسنعلی زاده (ارگین) آورده می شود.

آقمیق: آرپا سویو
آرون: اژدها
آشاق: کلاه خود
بیتیک: پیتیک، کتاب، مکتوب
بوقاو: بوخاو، بوخوْو، زنجیر
تالیشمان: فقیه، دین آدامی
یالاواج: رسول
کۆز: گۆز، پاییز
تاغ: داغ
تاش: داش
یاقوش: یوْخوش، یوققوش، سربالایی
بالشیق: پالچیق
سارناشا: کاسا
شاییر-شیمن: چاییر-چیمن
آلشاق: آلچاق
نئچیک: نئجه
سینکه: سیرکه
آچی تنگیز: دوزلو دنیز
اکشی یاغورت: تورش یوغورت، تورش قاتیق
آلقیش: دعا
قارغیش: نفرین
کمیشتی: بوراخدی
یئسکه‌مک: ایی‌له‌مک، (بو کردن)
بایام: بادام
کسته‌نه: پالیت، کستانه، (بلوط)
اوتون: اودون
کینجی: کونجود (کنجد)
باسمیر: چته‌نه، چده‌نه (شاهدانه)
توتورغان: دویو، دوگو (برنج)
توغرام: دوغرانمیش
آق بال: آری بال
ایش یاغ: ایچ یاغی، جان یاغی
اوت: دوا، درمان
بال آواسی: بال مومو
آروانا: آروانا (ناقه، شتر ماده)
سو سیغیری: جامیش
بوزاغو: بیزوو
اوغلاق: اوغلاق، چپیش
یالمان: چؤل سیچانی
یاغیز: یوْرغا آت
یۆگن: گم
تولقوق: تولوق، تولوم
شییان: چایان، عقرب
یاراسا، ییرقانات: یاراسا، گئجه قوشو
تاراق: داراق
شیراق: چیراق
بویروق: امر
چؤمچه: چؤمچه (ملاغه)
قین: قین (غلاف)
دؤگوچ: هونگ (هاون)
دوه قوشو: دوه قوشو، شتر مرغ
Forwarded from Mahمود
کودئکس کومانیکوس
Codex Cumanicus

اثری ارزشمند است که مسیونرهای آلمانی و ایتالیایی به ترکی قبچاقی (کومان) نوشتند احتمال دادند تاریخ کتابت این اثر در بین سالهای
1303-1362 میلادی بوده باشد، این اثر در سال 1768 در کتابخانه ای در جمهوری وندیک کشف گردیده است.

اهمیت این اثر به عنوان اولین اثر لاتین از ترکی شمال-غرب بخصوص قبچاقی در شمال دریای سیاه (قارادنیز) می باشد.

این کتاب را به دو بخش ایتالیایی و آلمانی تقسیم می کنند که در بخش اول لغت نامه لاتینی-ایتالیایی – کومانی (ترکی قبچاقی) و در بخش بعدی لغت نامه لاتینی –آلمانی-کومانی ذکر گردیده است.
این اثر کلمات مشترک زیادی با سیار زبانهای ترکی دارد و مطالعات از نزدیکی زیاد آن با ترکی کاراچای-مالکار نشان می دهد.
در ادامه تعدادی از لغات ترکی این اثر و معادل ترکی آذربایجانی آن ذکر می گردد.

ترکی قبچاقی (کودئکس کومانیکوس): ترکی آذربایجانی

1-آچکوچ: آچار
2-آغاچ: آغاج
3-آکچا:آقچا (پول)
4-آلا: آلا (قاریشیق رنگلی)
5-آنت: آند
6-آریه: آریغ
7-آر: آر{ماق}، یورولماق – آرغین-یورغون
8-آرتوک: آرتیق
9-آش:آش (یئمک، غذا)
10-آتا: آتا
11-آتالیه: آتالیق (اؤگئی آتا)
12-آتلان: آتلان (آتا مین)
13-آولاک: اویلاق (چؤل، کؤیشن)
14-آووز: آغیز
15-آیو: آیی
16-باگاتیر: باهادیر (بهادر، شجاع و جسور)
17(-باشماک: باشماق) آیاق قابی
18(-بیلئو: بیلوو) سنگ فسان
19-بؤرک: بؤرک
20-بوتاک: بوداق

این اثر منبع غنی کلمات ترکی می باشد که تحقیقات خوبی از طرف زبانشناسان ترک روی آن انجام شده است.
Forwarded from Deleted Account
باغیمدان درمیشم ، بیر دستمال قورا
بیر دستمال قورا
دولانا دولانا ، من دوشدوم تورا
من دوشدوم تورا
منزلین هارا دیر ، دئه گلیم اورا
دئه گلیم اورا
آی نازلی یاریم ، یوخدو قراریم
یوخدو قراریم ، آی نازلی یاریم

یوخاریدا کی گلن شعر ، ۱۰۰ ایل بوندان اؤنجه ، ماراغا شهرینین کوچه لرینده ، قیز گلین لر ، بیر آرایا گلیب اوخایار میشلار .
روایت ائدنی : آݟا خانیم
Hamid Ahmadzadeh:

احمد کسروی در کتاب ده سال در عدلیه می نویسد در باره برتری زبان ترکی به فارسی می نویسد:
" تركی از دیدگاه كار واژه ها ( افعال )به فارسی برتری دارد زیرا در تركی14 گونه گذشته ( فعل ماضی ) و 4 گونه اكنون  ( فعل مضارع ) بكار می رود در حالی كه در فارسی بیش ازچهارگونه ماضی و یك گونه مضارع شناخته نیست» و صراحتا اعتراف میكند :  «این یكی از چیزهائی بود كه مرا از نارسائی خط فارسی و بیماری آن آگاه كرد"

 کسروی در مورد تفاوت لهجه ها در زبانهای فارسی و ترکی مینویسد : علیرغم اینکه ترکی بطور وسیع در نقاط مختلف ایران از شرق به غرب و ازشمال به جنوب گسترش یافته ،از تحریف و تغییر بدور مانده که منجر به لهجه های متمایزی گشته و اگر یک ترک تبریزی با ترک شیرازی صحبت کند بدون هیچ مشکلی زبان همدیگررافهمیده و با گشاده روئی از هم استقبال میکنند در صورتیکه زبان فارسی به 15 لهجه تقسیم شده که هر یک از اینها ( مازندرانی – طالشی – گیلکی یا گیلانی – سدهی – سمنانی – کاشانی – لری – کردی – سیستانی و ... ) از فارسی کلاسیک متفاوت است . بطوریکه هیچیک از متکلمین این لهجه ها زبان همدیگررا نمی فهمند و اضافه میکند : «علیرغم اینکه سمنان از تهران دور نیست ولی تفاوت لهجه سمنانی با فارسی کلاسیک مثل تفاوت زبان فرانسه با ایتالیائی است »

کسروی باز در مقاله عربی اللغه الترکیه معیار ها و مزایای زبان ترکی را در مقایسه با فارسی شرح میدهد که جالب است او می نویسد : « اگر ما ترکی را در یک کفه ترازو و فارسی و تمام لهجه های آنرا اعم از مازندرانی ، لری ، کردی ، سمنانی و غیره را در کفه دیگر ترازو قرار دهیم و اگر منظور مان فارسی سنتی است ، و آنرا با ترکی مقایسه کنیم ترکی بآن برتری دارد» 

- كسروی معتقد بود ساختمان های صوتی و دستوری سه زبان تركی ، عربی و فارسی از هم بسیار جداست و از سنجیدن دستگاه فعل فارسی با تركی باین نتیجه رسیدكه دستگاه فعل فارسی با گذشت زمان نیروی خود را از دست داده است ( نوشته های كسروی در زمینه زبان فارسی – حسین یزدانیان ص 18 )   -- كسروی درنوشتار« مقاله ای در باره آذربایجان » قدرت و اعجاز زبان تركی را ستوده و می نویسد : " تركی یكی از زبانهای بزرگ جهان و در شمار عربی ، فارسی و اینگونه میباشد » نامبرده در توصیف از یاد گیری زبان فارسی می نویسد « با این حال هیچ مانعی ندارد كه اگر نیازی هست ، نوآموزان الفباء را بتركی بخوانند »( مجله پیمان ص 479 شماره 7 -سال 1321 ) 

البته همه این نظرها چه درست و چه نادرست ، مربوط به احمدکسروی است
کئچی بوغاناغی

Keçi boğanağı
اۆرۆن

Ürün
Forwarded from Mahمود
بابالار اکدیلر، آتالار بئجردیلر، بیز قوروتدوق یوخ ائله‌دیک
خولکا (داغ نوخودو)

Xolka
بیچین تؤرنلری

آصف جوادی، قوشاچای

با ما همراه باشید تا ترمین ها و آیینهای مخصوص درو کردن گندم (بیچین بیچمه) را مختصرا شرح دهیم.

‏مراسم "ال قویما"/əl qoyma/
در زمانهایی نه چندان دور در اواسط تیرماه کشاورزان کم کم آماده اجرای مراسمی خاص می شدند. این مراسم که هنگام برداشت محصول گندم و جو اجرا می شد در میان مردم به "ال قویماق" یا "بیچینه ال قویماق" مشهور بود.

‏برای اجرای این مراسم کشاورزان می بایستی روز مقدس و خوش یمنی را انتخاب می کردند. در باور مردم بعضی نقاط آذربایجان روز یکشنبه از تمامی روزها خوش یمن تر و به قول خودشان "اوغورلو" و "قوتلو" تر بود.
مردم به روز یکشنبه "سود گونو" می گفتند.

‏در این روز کشاورزان با داسهای خودشان سر زمین گندم زار جمع می شدند و بعد از دعا و نیایش و طلب یاری و کمک و فزونی نان و برکت از درگاه خداوند هر کدام یک دسته کوچک از گندم را درو می کردند. کشاورزان سپس دسته های گندم را روی زمین گذاشته و شادی کنان به خانه های خود باز می گشتند.

‏به گفته پدرانمان یکی از اهداف مهم در این کار زود و بدون مشکل تمام شدن کار و موفقیت در انجام هرچه بهتر آن بود. در باور مردم کاری که روی آن دست گذاشته می شود(ال قویولور) محکوم به تمام شدن است. از این رو در باورهای دیگر مردم ترمینهایی مانند "الی یونگول اولماق" نیز وجود دارد

‏کارهایی از این دست را در روزهایی مقدس و خوش یمن به افرادی می دهند که دستشان نیز سبک یا خوش یمن باشد.

‏مراسم بیچین "پوزماق" یا "صلواتلاماق"/biçin pozmaq-sələvatlamaq/
بعد از دهها روز کار طاقت فرسا در گرمای تابستان، کم کم کار درو کردن و چیدن گندم ها به پایان می رسد. در آخرین روز کاری، همه کشاورزان خوشحال و شاد گرد هم می آیند و برای آخرین بار کار درو کردن را انجام می دهند.

‏بعد از چیدن آخرین ساقه های گندم همه کشاورزان به صورت هماهنگ داس های خود را بلند کرده و رو به آسمان می گیرند. در همین حال نگاهشان نیز به آسمان خیره گشته و زیر لب دعای شکرگزاری می خوانند. سپس داسها را پایین آورده و یک صدا صلوات میفرستند. همدیگر را در آغوش می کشند

‏و شادی کنان خدا را شکر می نمایند که بدون بیماری و قضا و قدر توانستند یک سال دیگر برای خانواده هایشان توشه زمستان فراهم سازند.

‏مراسم "تیکانلیق"/tikanlıq/
در شب تمام شدن کار و بعد از مراسم بیچین پوزماق کشاورزان(بیچین چی لر)در خانه ارباب جمع می شدند.هدف از این کار برگزاری جشن و شادی بود. برای این کار ارباب شام خوبی ترتیب می داد و بعد از خوردن شام، زیرنا-قاوالچی و عاشق ها مشغول خواندن و اجرای آهنگ می شدند.

‏"باششاق"/başşaq/
باششاق نوعی کار بود که زنان آن را انجام می دادند؛ در هنگام فصل درو کردن گندم، مردان خانواده برای این کار راهی زمینهای کشاورزی می شدند. اکثرا این زمینها مال ارباب بود و مردان حق برداشتن حتی مقدار کمی از آن را برای سیر کردن شکم زن و بچه های خود نداشتند؛

‏از این رو زنان به مزارع کشاورزی و گندم زارها می رفتند و خوشه هایی که از دست دروگران بر زمین افتاده بود را یکی یکی جمع کرده و با خود به خانه می بردند.
سپس خوشه های مورد نظر را با چوبی کوبیده و گندم آن را از ساقه ها و کاه آن جدا می کردند؛

‏معمولا در حدود یک کیلو گندم از این کار به دست می آمد. در مرحله بعدی این کار، گندم ها را در وسیله ای به نام "دَستَی"/dəstəy/ می ریختند و آن را می چرخاندند تا از آن آرد به دست بیاورند. دَستَی، نوعی آسیاب دستی گندم بود؛ در مرحله آخر گندمی از این کار حاصل می شد که با آن نان میپختند

‏جالب اینجاست که زنان سختکوش، در فصل درو، این کار را هر روز تکرار می کردند و برای هر روز فرزندان خود از این راه نان تهیه می نمودند.

‏برخی مواقع، کار از این هم سخت تر می شد و آن زمانی بود که زنی دارای نوزاد کوچکی نیز می بود؛ در این صورت زنان، بچه های خود را بوسیله چادر به پشت خود می بستند و با این وجود به کار باششاق می رفتند.

‏ردیف و صف بیچین چی لر در چیدن گندم (بیچین چی لر ردیفی):
دروگران یا همان بیچین چی ها به صورت گروهی و منظم در کنار یک دیگر کار درو را انجام می دادند. هر یک از این افراد کار مخصوصی را به عهده می گرفت که این کارها عنوان و ترمین خاصی داشت؛

‏کوخا/koxa/: سردسته دروگران. کوخا شخصی است که جلوتر از همه کار درو را انجام می دهد و به نوعی سخت ترین کار در بین تقسیم کار دروگران بر عهده کوخا می باشد لذا شخص کوخا از بین ماهرترین و قوی ترین بیچین چی ها انتخاب می شود.

‏قولتوقچو/qoltuqçu/: شخصی که در کنار کوخا مشغول به کار می شود.
یانچی//yançı: شخصی که در کنار قولتوقچو کار می کند.
آرالیق/aralıq/: شخصی که در وسط زمین و مابین کوخا، قولتوقچو و یانچی کار می کند.

👇👇👇
👆👆👆
مَزقووان/məz qovan/:در حاشیه زمین و مابین سنگر و مرز میان دیگر زمینها را درو می کند.کار مَز قووان ساده ترین و آسانترین کار در بین ردیف بیچین چی ها می باشد
باغلیق چی/bağlıqçı/:شخصی که باغلیق یا همان طناب مخصوص بستن سنبل ها را درست می کند و آب و نان دیگر کارگران را حاضر مینماید

‏باغلیق چی به نوعی مسئول تدارکات نیز می باشد. باغلیق ها از ساقه های دراز گندم درست می شود. بدین صورت که آنها را در آب خیس می کنند و با محارتی خاص به هم گره می زنند وطناب محکمی درست می کنند.
تمام..
nohe matn.pdf
1.5 MB
تورکجه مرثیه ادبیاتینین سئچیلمیش نوحه لری
کئچمیشدن ایندیه
متن نوحه های ترکی مشهور
www.oxsama.persianblog.ir
انجمن ادبی چاراویماق

بیر ایستیکان ساغلیق🍂

آقای داود اصغری شهریمیزین گنج و دییرلی شاعیرینین غزل لری

لینک کانال:

@biristikansaghlig
👆👆👆👆👆👆👆

دعوتسیز❤️
Forwarded from reza Faghih
بونا گؤره کی نظر ائودن اوزاق اولسون، خانیم‌لاری گؤزل بیر مهارت‌له اوزرلیک‌لری ساپا دوزوب قامفا (کاموا) ایپ‌لری ایله بزک‌لندیریب و ائولرینه آساردیلار.

بو ایش‌دن علاوه اوزرلیک (اوزززیک) یاندیرماق آیری بیر نظردن ساخلایان ایشدیر. ائو آدام‌لاری تزه بیر وسیله آلسالار، توی مراسیمینده، اوشاق‌لار و مال داوار آلتیندا اوزرلیک یاندیرارلار. اوزرلیک یانا-یانا چیرتیلداییب آتیلسا بیل کی ائو آداملارینا نظر دَییب‌دیر.

اوزرلیک یاندیراندا بیر نئچه مشهور اوخوماق اوخویارلار:

 اوزرلیک سن هاواسان

هازار درده داواسان

اوجا داغدان گلرسن

درد قاپیدان گیرنده

سن باجادان قوواسان.
یا
اوزرليک سن هاواسان
بوتون درده داواسان
تولييرام بالامین باشينا
گوزدن بدنظردن سوواسان .
Forwarded from بیر ایستیکان ساغلیق🍂
جاهاندا گول دئییل هئچ خاردا سن سیز
یوخ اولسون یوخ!گؤزومده واردا سن سیز

گئجه گوندوز تامیندا قیش باهارسیز
اوباشدان باشلانیر افطاردا سن سیز

یاغیش یاغمیر شَهَر کول باغلاییب دیر
اوخومور باغچادا قوشلاردا سن سیز

بو جانسیز مهربانسیز خسته گونلر
گولَرده کئچمدی آغلاردا سن سیز!

کور اولموش گوزگو تورپاقدان یورولدو
کور اولموشدو اولوبدو کاردا سن سیز

باخیردیم‌گوزگویه مین ایل قوجالدیم
منی دونیا قویوبدو داردا سن سیز

نئجه باش ساخلاییرسان، هاردا من سیز؟!
نئجه باش ساخلاییم من هاردا سن سیز ؟!

داود اصغری

@biristikansaghlig
آتالار سؤزو

«یای-قیشی بیلینمه‌ین ایللر گله‌جک، آرواد-کیشی بیلینمه‌ین گونلر گله‌جک»

قایناق: قیدار آتالار سؤزو، جاوید قربانی
‏آتالار سؤزو

«بیله‌گی گوجلو اولان بیرین ییخار، بیلیگی گوجلو اولان مینین»
‏آتالار سؤزو:

چایین داشی، چؤلون قوشو

(سنگ مفت گنجشک مفت)