Forwarded from یوردوموز
⛄️داستان زمستان از ابتدا تا انتهاء در زنجان
🔹 چله ی بزرگ(بؤیۆک چیلله) از اول دی ماه آغاز شده و در دهم بهمن ماه پایان می یابد .
🔹 چله ی کوچک(کیچیک چیلله) نیز از یازدهم بهمن آغاز شده و در سی ام بهمن ماه پایان می یابد .
🔹 سپس از اول اسفند تا سوم اسفند را چیلله بئچه می گویند .
احتمالا از روز هفتم تا سیزدهم بهمن را « خؽدؽر نبی » می نامند(که شاید همان خضر نبی است ) .
🐪 قارؽ دوه سی
شترِ قارؽ (شتر پیر زن) یک سال بود که نزائیده بود (قؽسؽر قالماق) به خاطر همین نزد پیامبر زمان خود رفت و پیامبر برای این که شتر پیر زن حامله شود (بۏغاز اۏلا) دعا کرد که زمستان ده روز به عقب برگردد .
پیر زن سه روز لرزید ، سه روز گریه کرد و سه روز آخر هم دعای پیامبر مستجاب شد و پیر زن این سه روز را خندید و شادی کرد .
در روز آخر یعنی در روز دوازدهم اسفند قارؽ (پیر زن) از روی شادی خانه خود را آتش زده و کسسۏو(چوب بلند برای تکان دادن زغال ها تا بر افروخته شوند) خود را پرت می کند و با شادی به ییلاق می رود .
اگر این چوب داخل برف می افتاد در اینصورت برف می بارید .
اگر این چوب داخل آبی می افتاد در اینصورت باران می بارید .
اگر این چوب به خشکی می افتاد در اینصورت هوا صاف و آفتابی می شد .
این ۹ روز یعنی از چهارم اسفند تا دوازدهم اسفند را قارؽ دوه سی (شترِ پیرزن) می گویند .
🔹تۏخلۇ چپیش قانلؽسؽ:
اگر تا ۱۸ فروردین علوفه در انبارهای مردم به اتمام می رسید و علف تازه نیز از زمین نمی رویید، مردم مجبور می شدند تۏخلو(بره یک سال و نیم) و بزغاله خود را می بریدند و گوشتش می خوردند؛ چون اگر نمی بریدند هم این حیوانات خودشان از گشنگی می مردند که به این تۏخلۇ چپیش قانلؽسؽ می گفتند.
🔹 داستان سایاد اۏغلۇ داغدا قالان :
شب دوازدهم اسفند سایاد و حاجی در مورد آمدن و نیامدن لک لک باهم شرط می بندند که حاجی می گوید لک لک امشب نمی آید(یعنی هوا سرد خواهد ماند) ولی سایاد می گوید لک لک امشب می آید(یعنی هوا گرم می شود) .
- پسر سایاد این شرط بندی را که می شنود؛ فورا سنگ آسیاب را بر سرش گذاشته و عرق کنان برای جست و جوی لک لک به طرف کوه روانه می شود .
-همسر سایاد می گوید : پسرم نمی تواند برگردد چون هوا خیلی سرد است .
- سایاد به همسرش می گوید : بلند شو ببین دهانه ی خیک های (هیزه) روغن و شیره را که منجمد شده بود، نرم شده یا نه؟ اگر نرم شده باشد پسرمان به سلامتی بر می گردد .
- خانم می بیند که دهانه ی خیک ها نرم شده است و به همشرش اطلاع می دهد .
- سایاد می گوید : پس پسرم ان شا الله به سلامتی بر می گردد .
- پسر سایاد هم در آن سرما سوزناک، تمام شب را گشت و گذار می کند و تا قبل از روشن شدن هوا لک لک را پیدا کرده و روی درخت قرار می دهد .
- حاجی صبح هنگام بلند می شود و می بیند که لک لک آمده و روی درخت نشسته .
نزد سایاد رفته و به او می گوید : لک لک برگشته اما ...
- سایاد می گوید : چه امایی ؟
- حاجی می گوید : لک لک را با دست آورده اند چون اگر خودش می آمد شاخ و شمشاد می آمد حال اینکه پر و بال لک لک ژولیده است (پؽرنسایؽب) با این حال همین که آمده خدا را شکر .
سپس لک لک در آب شنا می کند و از آن روز به بعد هوا گرم و بهاری شده و بارش باران شروع می شود .
🔹سیزدهم اسفند باد می وزد و به این باد "یئر اۏیادان یئل"(بادی که زمین را بیدار می کند) یا وعده یئلی می گویند .
https://tttttt.me/yurdumuz1
🔹 چله ی بزرگ(بؤیۆک چیلله) از اول دی ماه آغاز شده و در دهم بهمن ماه پایان می یابد .
🔹 چله ی کوچک(کیچیک چیلله) نیز از یازدهم بهمن آغاز شده و در سی ام بهمن ماه پایان می یابد .
🔹 سپس از اول اسفند تا سوم اسفند را چیلله بئچه می گویند .
احتمالا از روز هفتم تا سیزدهم بهمن را « خؽدؽر نبی » می نامند(که شاید همان خضر نبی است ) .
🐪 قارؽ دوه سی
شترِ قارؽ (شتر پیر زن) یک سال بود که نزائیده بود (قؽسؽر قالماق) به خاطر همین نزد پیامبر زمان خود رفت و پیامبر برای این که شتر پیر زن حامله شود (بۏغاز اۏلا) دعا کرد که زمستان ده روز به عقب برگردد .
پیر زن سه روز لرزید ، سه روز گریه کرد و سه روز آخر هم دعای پیامبر مستجاب شد و پیر زن این سه روز را خندید و شادی کرد .
در روز آخر یعنی در روز دوازدهم اسفند قارؽ (پیر زن) از روی شادی خانه خود را آتش زده و کسسۏو(چوب بلند برای تکان دادن زغال ها تا بر افروخته شوند) خود را پرت می کند و با شادی به ییلاق می رود .
اگر این چوب داخل برف می افتاد در اینصورت برف می بارید .
اگر این چوب داخل آبی می افتاد در اینصورت باران می بارید .
اگر این چوب به خشکی می افتاد در اینصورت هوا صاف و آفتابی می شد .
این ۹ روز یعنی از چهارم اسفند تا دوازدهم اسفند را قارؽ دوه سی (شترِ پیرزن) می گویند .
🔹تۏخلۇ چپیش قانلؽسؽ:
اگر تا ۱۸ فروردین علوفه در انبارهای مردم به اتمام می رسید و علف تازه نیز از زمین نمی رویید، مردم مجبور می شدند تۏخلو(بره یک سال و نیم) و بزغاله خود را می بریدند و گوشتش می خوردند؛ چون اگر نمی بریدند هم این حیوانات خودشان از گشنگی می مردند که به این تۏخلۇ چپیش قانلؽسؽ می گفتند.
🔹 داستان سایاد اۏغلۇ داغدا قالان :
شب دوازدهم اسفند سایاد و حاجی در مورد آمدن و نیامدن لک لک باهم شرط می بندند که حاجی می گوید لک لک امشب نمی آید(یعنی هوا سرد خواهد ماند) ولی سایاد می گوید لک لک امشب می آید(یعنی هوا گرم می شود) .
- پسر سایاد این شرط بندی را که می شنود؛ فورا سنگ آسیاب را بر سرش گذاشته و عرق کنان برای جست و جوی لک لک به طرف کوه روانه می شود .
-همسر سایاد می گوید : پسرم نمی تواند برگردد چون هوا خیلی سرد است .
- سایاد به همسرش می گوید : بلند شو ببین دهانه ی خیک های (هیزه) روغن و شیره را که منجمد شده بود، نرم شده یا نه؟ اگر نرم شده باشد پسرمان به سلامتی بر می گردد .
- خانم می بیند که دهانه ی خیک ها نرم شده است و به همشرش اطلاع می دهد .
- سایاد می گوید : پس پسرم ان شا الله به سلامتی بر می گردد .
- پسر سایاد هم در آن سرما سوزناک، تمام شب را گشت و گذار می کند و تا قبل از روشن شدن هوا لک لک را پیدا کرده و روی درخت قرار می دهد .
- حاجی صبح هنگام بلند می شود و می بیند که لک لک آمده و روی درخت نشسته .
نزد سایاد رفته و به او می گوید : لک لک برگشته اما ...
- سایاد می گوید : چه امایی ؟
- حاجی می گوید : لک لک را با دست آورده اند چون اگر خودش می آمد شاخ و شمشاد می آمد حال اینکه پر و بال لک لک ژولیده است (پؽرنسایؽب) با این حال همین که آمده خدا را شکر .
سپس لک لک در آب شنا می کند و از آن روز به بعد هوا گرم و بهاری شده و بارش باران شروع می شود .
🔹سیزدهم اسفند باد می وزد و به این باد "یئر اۏیادان یئل"(بادی که زمین را بیدار می کند) یا وعده یئلی می گویند .
https://tttttt.me/yurdumuz1
Forwarded from کتابخانه جامع pdf المكتبة الشاملة
آتالار سوزو تدوین یعقوب قدس.pdf
4.4 MB
آتالار سوزو
گفتار نیاکان
امثال و حکم و اصطلاحات در زبان آذربایجانی
ترکی _ فارسی
تدوین : یعقوب قدس
گفتار نیاکان
امثال و حکم و اصطلاحات در زبان آذربایجانی
ترکی _ فارسی
تدوین : یعقوب قدس
Forwarded from تورکجه کیتاب و مقاله
امثال_و_حکم_در_لهجه_محلی_اذربایجان_1.pdf
3.9 MB
تورکی دیلینده مثللر
علی اصغر مجتهدی
آبان ۱۳۳۴
علی اصغر مجتهدی
آبان ۱۳۳۴
Forwarded from تورکجه کیتاب و مقاله
008-Emsali_turki-meclis-el_yazma(7.346KB).pdf
7.2 MB
امثال و نصایح ترکی- میرزا محمدتقی مراغی
خطی نسخه
خطی نسخه
Forwarded from داستانجا
TurkishCalendar-9.6.0-1-release.apk
3.6 MB
🎊🔔🗓داستانجا ۱۴۰۴-ون تۆرکجه ایل سایارینی سیزه تقدیم ائدیر🎊
بو ایلسایار (تقویم) غیری آنلاین و اندروید تلفونلار اوچوندور .
تقویمی اؤز دیلیمزده ایشلتمکدن لذت آپارین ❤️🗓🎁⏳
•تقویمین گؤزل گؤرونتوسوندن
•گۆنش، آی و گزهگنلرین قوْنوموندان
•آتالارسؤزو، شعرلر و… چوخلو ایمکانلاریندان یارارلانین
گوجلو پایلاشین📲
اینستاگرام | توییتر
@dastanca
بو ایلسایار (تقویم) غیری آنلاین و اندروید تلفونلار اوچوندور .
تقویمی اؤز دیلیمزده ایشلتمکدن لذت آپارین ❤️🗓🎁⏳
•تقویمین گؤزل گؤرونتوسوندن
•گۆنش، آی و گزهگنلرین قوْنوموندان
•آتالارسؤزو، شعرلر و… چوخلو ایمکانلاریندان یارارلانین
گوجلو پایلاشین📲
اینستاگرام | توییتر
@dastanca
Forwarded from Farhad
آتابابا سوزلری
آجلیقدا تاپی بال دادی وئرر
آجلیق بیر ایل اولار،مینّتی مین ایل
آج قیلینجا چاپار
آج دییه ر توخمارام، توخ دییه ر آجمارام
آج قودورغان اولار، چیلپاق اویناغان
آج دئدی منه چورک وئر، توخ دئدی اول سلام
آج اسنه ر، توخ گرنه شر
آج تویوق یاتسا یوخودا داری گورر
آج آللاهین لوتوسی دی
آج یاوانلیق ایسته مز، یوخولو یاستیق
آجا اورک وئرن چوخار، چورک وئرن اولماز
آج اولمز گوزو قره لر، بورجلو اولمز اوزو قره لر
آجلیقدا تاپی بال دادی وئرر
آجلیق بیر ایل اولار،مینّتی مین ایل
آج قیلینجا چاپار
آج دییه ر توخمارام، توخ دییه ر آجمارام
آج قودورغان اولار، چیلپاق اویناغان
آج دئدی منه چورک وئر، توخ دئدی اول سلام
آج اسنه ر، توخ گرنه شر
آج تویوق یاتسا یوخودا داری گورر
آج آللاهین لوتوسی دی
آج یاوانلیق ایسته مز، یوخولو یاستیق
آجا اورک وئرن چوخار، چورک وئرن اولماز
آج اولمز گوزو قره لر، بورجلو اولمز اوزو قره لر
آنام دئییر: قدیم بو زامان چالهاچال اولاردی
اوچ گون بو چیللهدن، اوچ گون او چیللهدن.
نییه یاغمیر😔
اوچ گون بو چیللهدن، اوچ گون او چیللهدن.
نییه یاغمیر😔
داش بولاق - چاراویماق
آنام دئییر: قدیم بو زامان چالهاچال اولاردی اوچ گون بو چیللهدن، اوچ گون او چیللهدن. نییه یاغمیر😔
چالهاچال.pdf
210.7 KB
لوطفا منیم بو بالاجا حکایتیمی اوخویوب نظریزی یازین. 🙏
Forwarded from عزیز دهپوراا
🔹هاوالان های هاوالان
هاوالان های، هاوالان
هاوالاندیق اوچماغا
حق قاپیسین آچماغا
قانادیمیز اؤزولدی
ائل یایلاغا دؤزولدی
ائل یایلاقدان گلینجه
بوغدالاری درینجه
قوجاباشی کسدیلر
قیندیرقادان آسدیلار
قیندیرقا، قلیج یاغی
ایچینده قورد- قوش یاغی
قورد- قوش یاغی درمان دی
جانیم سنه قوربان دی
یولداشلار هامی گئتدی
اویونلار بوردا بیتدی
هاوالان های، هاوالان
هاوالاندیق اوچماغا
حق قاپیسین آچماغا
قانادیمیز اؤزولدی
ائل یایلاغا دؤزولدی
ائل یایلاقدان گلینجه
بوغدالاری درینجه
قوجاباشی کسدیلر
قیندیرقادان آسدیلار
قیندیرقا، قلیج یاغی
ایچینده قورد- قوش یاغی
قورد- قوش یاغی درمان دی
جانیم سنه قوربان دی
یولداشلار هامی گئتدی
اویونلار بوردا بیتدی
قاغا
بو کلمهنی ایندی ده بیز ایشلهدیریک، قارداش و چوخلو صیغه قارداش معنیسینده ...
قاباقلار بعض اوشاقلار آتالارینا دا قاغا دئیردیلر.
تصویر: تاریخ عضدی، ۱۳۰۴قمری
@dasbulaq
بو کلمهنی ایندی ده بیز ایشلهدیریک، قارداش و چوخلو صیغه قارداش معنیسینده ...
قاباقلار بعض اوشاقلار آتالارینا دا قاغا دئیردیلر.
تصویر: تاریخ عضدی، ۱۳۰۴قمری
@dasbulaq
Forwarded from کوبابا(چاراویماق)TV📺
باری تعدیل مالیات این طوایف چاراویماق بر ما زحمتی بود پیش آمد.
✍ آنچه در این نوشته جالب توجه است املای طرال (تارال) روستای نزدیک قرهآغاج و اسم قراچای (قره چای) میباشد.
چنانچه میبینیم نام تارال را طبق همین تلفظ فعلی اهالی نوشته است نه تالار /طالار که جدیدا مینویسند.
آیا «قرا چای» منظور قرهآغاج چایی فعلی باید باشد که آن موقع قره چای گفته میشده یا نویسنده نام قرهآغاج چای را چنین فهمیده است (با توجه به اینکه از اهالی منطقه نبوده است.) اطلاعی ندارم.
چاراویماق را هم دقیقا با املای صحیح نوشته است همان که الان مینویسیم.
اسامی مناطق چاراویماق: خوردویماق، ایری اویماق (فقط یکجا این اسم را دیدم)، اوریاد، تابتاب
خوردویماق هم با اجیرلی (اجرلو) یک حاکم داشته است.
جنوب چاراویماق در مسیر رودخانه آیدوغموش معمولا جز اوریاد بوده که یک حاکم جدایی داشته است. (آنکه اکثر اهالی میشناسند صولت السلطنه در اواخر قاجار)
در زمان این سفرنامه، حاکم آتش بیگ و چاراویماق (شمال چاراویماق) «جنرال حسنعلی خان افشار» ذکر میشود.
@koubaba
👇👇👇
📺 کوباباTV
@koubaba
صفحه اینستاگرام:
Instagram.com/koubaba.tv
ایتا
Eitaa.com/koubaba
✍ آنچه در این نوشته جالب توجه است املای طرال (تارال) روستای نزدیک قرهآغاج و اسم قراچای (قره چای) میباشد.
چنانچه میبینیم نام تارال را طبق همین تلفظ فعلی اهالی نوشته است نه تالار /طالار که جدیدا مینویسند.
آیا «قرا چای» منظور قرهآغاج چایی فعلی باید باشد که آن موقع قره چای گفته میشده یا نویسنده نام قرهآغاج چای را چنین فهمیده است (با توجه به اینکه از اهالی منطقه نبوده است.) اطلاعی ندارم.
چاراویماق را هم دقیقا با املای صحیح نوشته است همان که الان مینویسیم.
اسامی مناطق چاراویماق: خوردویماق، ایری اویماق (فقط یکجا این اسم را دیدم)، اوریاد، تابتاب
خوردویماق هم با اجیرلی (اجرلو) یک حاکم داشته است.
جنوب چاراویماق در مسیر رودخانه آیدوغموش معمولا جز اوریاد بوده که یک حاکم جدایی داشته است. (آنکه اکثر اهالی میشناسند صولت السلطنه در اواخر قاجار)
در زمان این سفرنامه، حاکم آتش بیگ و چاراویماق (شمال چاراویماق) «جنرال حسنعلی خان افشار» ذکر میشود.
@koubaba
👇👇👇
📺 کوباباTV
@koubaba
صفحه اینستاگرام:
Instagram.com/koubaba.tv
ایتا
Eitaa.com/koubaba
Forwarded from کوبابا(چاراویماق)TV📺
پس از فرمایشات کارها و امورات و صرف بستنی و آبلیمو بچادر سیاه خودمان که همچون بخت من سیاه و مندرس است آمدم
مرا سهل و ممکن بود درین دو آبادی طرال و قرااقاج بخانه منزل ساخته براسایم اما با وجود رفیقی همچون آقای فتح الله خان ناگزیر شدم.
در سیاه چادر و هوایی برطوبت بارانی هم باریده برخاستم رودخانه قراچای تجدید وضو کرده بچادر سیاه بر سفیدکاری آمدیم آقای فتح الله خان و سلطان بیگ هم بکار صبحاند.
(تبدیل تاریخ: ۲۰-۲۱ خرداد ۱۲۶۴شمسی)
✍ قسمتی از سفرنامه صفا السلطنه میرزا علیخان بن محمد مشتاقی نایینی از رجال عصر ناصری به تبریز که این نسخه به خط مولف است و در 1302ق کتابت شده است.
وی از تبریز به آتش بیگ که آن زمان محل اقامت حاکم بخشهایی از محال هشترود فعلی و شمال چاراویماق بوده است میآید تا اعتراض طوایف چاراویماق نسبت به مالیات را بررسی کند که آنرا تعدیل میکند.
سپس به قرهآغاج هم آمده است و البته قرهآغاج را جز محال تابتاب ذکر کرده است (تاب تاب از دوران صفوی به قسمتی از چاراویماق فعلی که بین قرهآغاج و سراسکند قرار داشته است گفته میشد که احتمالا از نام ایل و طایفه ای در دوران ایلخانی گرفته شده است.)
@koubaba
مرا سهل و ممکن بود درین دو آبادی طرال و قرااقاج بخانه منزل ساخته براسایم اما با وجود رفیقی همچون آقای فتح الله خان ناگزیر شدم.
در سیاه چادر و هوایی برطوبت بارانی هم باریده برخاستم رودخانه قراچای تجدید وضو کرده بچادر سیاه بر سفیدکاری آمدیم آقای فتح الله خان و سلطان بیگ هم بکار صبحاند.
(تبدیل تاریخ: ۲۰-۲۱ خرداد ۱۲۶۴شمسی)
✍ قسمتی از سفرنامه صفا السلطنه میرزا علیخان بن محمد مشتاقی نایینی از رجال عصر ناصری به تبریز که این نسخه به خط مولف است و در 1302ق کتابت شده است.
وی از تبریز به آتش بیگ که آن زمان محل اقامت حاکم بخشهایی از محال هشترود فعلی و شمال چاراویماق بوده است میآید تا اعتراض طوایف چاراویماق نسبت به مالیات را بررسی کند که آنرا تعدیل میکند.
سپس به قرهآغاج هم آمده است و البته قرهآغاج را جز محال تابتاب ذکر کرده است (تاب تاب از دوران صفوی به قسمتی از چاراویماق فعلی که بین قرهآغاج و سراسکند قرار داشته است گفته میشد که احتمالا از نام ایل و طایفه ای در دوران ایلخانی گرفته شده است.)
@koubaba
Forwarded from بایرام مجلهسی
میرزا داوود متولی ... -بایرام 87.pdf
562 KB
🔹🔹
میرزا داود متولی مرعشی و مرثیه سرایی ترکی در عصر صفویه
✍ علی ابوالقاسمی
مجله بایرام- ش 87- تابستان 1401
https://tttttt.me/Bayramzn
میرزا داود متولی مرعشی و مرثیه سرایی ترکی در عصر صفویه
✍ علی ابوالقاسمی
مجله بایرام- ش 87- تابستان 1401
https://tttttt.me/Bayramzn