گر نداری دانش ترکیب رنگ
بین گلها زشت یا زیبا مکن
خوب دیدن شرط انسان بودن است
عیب را در این وآن پیدا مکن
#مولانا
بین گلها زشت یا زیبا مکن
خوب دیدن شرط انسان بودن است
عیب را در این وآن پیدا مکن
#مولانا
دلبرم رفت ودلم رفت به دنبال دلش
اوبه دنبال رقیب ودل به دنبال دلش
دل بِکَن ای دلکم عشق بیهوده مخواه
یار بیگانه مشو #دلبر بیگانه مخواه
#مولانا
♥️👌♥️ @behtarinbashim11
اوبه دنبال رقیب ودل به دنبال دلش
دل بِکَن ای دلکم عشق بیهوده مخواه
یار بیگانه مشو #دلبر بیگانه مخواه
#مولانا
♥️👌♥️ @behtarinbashim11
🌸چون ذره به رقص اندر آییم
🍃خورشید تو را مسخر آییم
🌸در هر سحری ز مشرق عشق
🍃همچون خورشید ما بر آییم
🌸در خشک و تر جهان بتابیم
🍃نی خشک شویم و نی تر آییم
#مولانا
🌸سلام صبح بخیر
🍃امروزتون مملو از
🌸شـادی و آرامش و مـهر
@behtarinbashim11
🍃خورشید تو را مسخر آییم
🌸در هر سحری ز مشرق عشق
🍃همچون خورشید ما بر آییم
🌸در خشک و تر جهان بتابیم
🍃نی خشک شویم و نی تر آییم
#مولانا
🌸سلام صبح بخیر
🍃امروزتون مملو از
🌸شـادی و آرامش و مـهر
@behtarinbashim11
#مولانا
♥️چه زيبـا عشق را معنی کرده
♥️ای که می پرسی نشان عشق چيست ؟
عشق چيزی جز ظهور مهر نيست...
♥️عشق يعنی مشکلی اسان کنی
دردی از در مانده ای درمان کنی
در ميان اين همه غوغا و شر
عشق يعنی کاهش رنج بشر
♥️عشق يعنی گل به جاي خار باش
پل به جای اين همه ديوار باش
عشق يعني تشنه اي خود نيز اگر
واگذاري اب را ، بر تشنه تر
عشق يعني دشت گل کاري شده
در کويري چشمه اي جاري شده
عشق يعني ترش را شيرين کني
عشق يعني نيش را نوشين کني
هر کجا عشق ايد و ساکن شود
هر چه نا ممکن بود ، ممکن شود
🌹🌹💞🌼🍃🌺🍂🌺
╭┅◇◇──────◇◇┅╮
🌹💞@behtarinbashim11
╰┅◇◇──────◇◇┅╯
♥️چه زيبـا عشق را معنی کرده
♥️ای که می پرسی نشان عشق چيست ؟
عشق چيزی جز ظهور مهر نيست...
♥️عشق يعنی مشکلی اسان کنی
دردی از در مانده ای درمان کنی
در ميان اين همه غوغا و شر
عشق يعنی کاهش رنج بشر
♥️عشق يعنی گل به جاي خار باش
پل به جای اين همه ديوار باش
عشق يعني تشنه اي خود نيز اگر
واگذاري اب را ، بر تشنه تر
عشق يعني دشت گل کاري شده
در کويري چشمه اي جاري شده
عشق يعني ترش را شيرين کني
عشق يعني نيش را نوشين کني
هر کجا عشق ايد و ساکن شود
هر چه نا ممکن بود ، ممکن شود
🌹🌹💞🌼🍃🌺🍂🌺
╭┅◇◇──────◇◇┅╮
🌹💞@behtarinbashim11
╰┅◇◇──────◇◇┅╯
Audio
#موسیقی
تو دیدی هیچ عاشق را که سیری بود از این سودا
تو دیدی هیچ ماهی را که او شد سیر از این دریا
تو دیدی هیچ نقشی را که از نقاش بگریزد
تو دیدی هیچ وامق را که عذرا خواهد از عذرا
بود عاشق فراق اندر چو اسمی خالی از معنی
ولی معنی چو معشوقی فراغت دارد از اسما
تویی دریا منم ماهی چنان دارم که میخواهی
بکن رحمت بکن شاهی که از تو ماندهام تنها
ایا شاهنشه قاهر چه قحط رحمتست آخر
دمی که تو نهای حاضر گرفت آتش چنین بالا
اگر آتش تو را بیند چنان در گوشه بنشیند
کز آتش هر که گل چیند دهد آتش گل رعنا
عذابست این جهان بیتو مبادا یک زمان بیتو
به جان تو که جان بیتو شکنجهست و بلا بر ما
خیالت همچو سلطانی شد اندر دل خرامانی
چنانک آید سلیمانی درون مسجد اقصی
هزاران مشعله برشد همه مسجد منور شد
بهشت و حوض کوثر شد پر از رضوان پر از حورا
تعالی الله تعالی الله درون چرخ چندین مه
پر از حورست این خرگه نهان از دیده اعمی
زهی دلشاد مرغی کو مقامی یافت اندر عشق
به کوه قاف کی یابد مقام و جای جز عنقا
زهی عنقای ربانی شهنشه شمس تبریزی
که او شمسیست نی شرقی و نی غربی و نی در جا
#مولانا(دیوان شمس )
تو دیدی هیچ عاشق را که سیری بود از این سودا
تو دیدی هیچ ماهی را که او شد سیر از این دریا
تو دیدی هیچ نقشی را که از نقاش بگریزد
تو دیدی هیچ وامق را که عذرا خواهد از عذرا
بود عاشق فراق اندر چو اسمی خالی از معنی
ولی معنی چو معشوقی فراغت دارد از اسما
تویی دریا منم ماهی چنان دارم که میخواهی
بکن رحمت بکن شاهی که از تو ماندهام تنها
ایا شاهنشه قاهر چه قحط رحمتست آخر
دمی که تو نهای حاضر گرفت آتش چنین بالا
اگر آتش تو را بیند چنان در گوشه بنشیند
کز آتش هر که گل چیند دهد آتش گل رعنا
عذابست این جهان بیتو مبادا یک زمان بیتو
به جان تو که جان بیتو شکنجهست و بلا بر ما
خیالت همچو سلطانی شد اندر دل خرامانی
چنانک آید سلیمانی درون مسجد اقصی
هزاران مشعله برشد همه مسجد منور شد
بهشت و حوض کوثر شد پر از رضوان پر از حورا
تعالی الله تعالی الله درون چرخ چندین مه
پر از حورست این خرگه نهان از دیده اعمی
زهی دلشاد مرغی کو مقامی یافت اندر عشق
به کوه قاف کی یابد مقام و جای جز عنقا
زهی عنقای ربانی شهنشه شمس تبریزی
که او شمسیست نی شرقی و نی غربی و نی در جا
#مولانا(دیوان شمس )
هفت پند مولانا
شب باش : در پوشیدن خطاے دیگران
زمین باش : در فروتنی
خورشیدباش : در مهر و دوستی
ڪوه باش : در هنگام خشم و غضب
رودباش : در سخاوت و یارے به دیگران
دریاباش : در ڪنار آمدن با دیگران
خودت باش : همانگونه ڪه مے نمایی..
: ﻫﺮﮔﺰ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﺭﺍ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﻧﮑﻨﯿﺪ:
ﺍﻭل ﺁﻧﭽﻪ ﻧﯿﺴﺘﯿﺪ…ﺩﻭﻡ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺁﻧﭽﻪ ﻫﺴﺘﯿﺪ…..
همیشه یادمان باشد ڪه نگفته ها را میتوان گفت ولے گفته ها را نمیتوان پس گرفت!..
چه سنگ را به ڪوزه بزنے چه ڪوزه را به سنگ بزنے .همیشه شڪست با ڪوزه است…..
#مولانا
🌹🌹💞🌼🍃🌺🍂🌺💞🌹🌹
╭┅◇◇──────◇◇┅╮
🌹💞@behtarinbashim11
╰┅◇◇──────◇◇┅╯
شب باش : در پوشیدن خطاے دیگران
زمین باش : در فروتنی
خورشیدباش : در مهر و دوستی
ڪوه باش : در هنگام خشم و غضب
رودباش : در سخاوت و یارے به دیگران
دریاباش : در ڪنار آمدن با دیگران
خودت باش : همانگونه ڪه مے نمایی..
: ﻫﺮﮔﺰ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﺭﺍ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﻧﮑﻨﯿﺪ:
ﺍﻭل ﺁﻧﭽﻪ ﻧﯿﺴﺘﯿﺪ…ﺩﻭﻡ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺁﻧﭽﻪ ﻫﺴﺘﯿﺪ…..
همیشه یادمان باشد ڪه نگفته ها را میتوان گفت ولے گفته ها را نمیتوان پس گرفت!..
چه سنگ را به ڪوزه بزنے چه ڪوزه را به سنگ بزنے .همیشه شڪست با ڪوزه است…..
#مولانا
🌹🌹💞🌼🍃🌺🍂🌺💞🌹🌹
╭┅◇◇──────◇◇┅╮
🌹💞@behtarinbashim11
╰┅◇◇──────◇◇┅╯
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خلق میجنبند مانا روز شد
روز را جان بخش جانا روز شد
هر که عاشق نیست او را روز نیست
هر که را عشقست و سودا روز شد
صبح را در کنج این خانه مجوی
رو به بالا کن به بالا روز شد
#مولانا
سلام. روز و هفته خوبی داشته باشید🌷
روز را جان بخش جانا روز شد
هر که عاشق نیست او را روز نیست
هر که را عشقست و سودا روز شد
صبح را در کنج این خانه مجوی
رو به بالا کن به بالا روز شد
#مولانا
سلام. روز و هفته خوبی داشته باشید🌷
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سلام ❤️
صبح بخیر❤️
معشوقه چو آفتاب تابان گردد
عاشق به مثال ذره گردان گردد
چون باد بهار عشق جنبان گردد
هر شاخ که خشک نیست رقصان گردد
#مولانا
لحظههاتون مملو از
شادی و آرامش و مهر و عشق🌹
صبح بخیر❤️
معشوقه چو آفتاب تابان گردد
عاشق به مثال ذره گردان گردد
چون باد بهار عشق جنبان گردد
هر شاخ که خشک نیست رقصان گردد
#مولانا
لحظههاتون مملو از
شادی و آرامش و مهر و عشق🌹
🌸بیدارشو اے دل ڪه جهان میڪَذرد
🌾ویـن مایهے عمر ، رایڪَان میڪَذرد
🌸در منزل تن مخسب و غافل منشین
🌾ڪز منزل عمــر ڪـاروان میڪَذرد
#مولانا
🌸ســـلام
روز خوبی داشته باشین🌹
🌾ویـن مایهے عمر ، رایڪَان میڪَذرد
🌸در منزل تن مخسب و غافل منشین
🌾ڪز منزل عمــر ڪـاروان میڪَذرد
#مولانا
🌸ســـلام
روز خوبی داشته باشین🌹
#داستان_شب
داستانی از مثنوی
#مولانا
در تبریز محتسبی بود به نام بدرالدین که به سخاوت و دستگیری از فقرا شهره بود حتی شهرهتر از حاتم طایی. در آن میان درویشی بود که بارها مورد دستگیری و لطف محتسب قرار گرفته بود و به امید بخشش ها و جود فراوان او، دچار وامی سنگین شده بود که از ادایش وا مانده بود.
به همین منظور راهی تبریز شد تا خود را ازین مهلکه نجات دهد.همین که به تبریز رسید بلافاصله سمت خانه محتسب رفت که در بین راه خبری هولناک شنید. بله، محتسب مرده بود.
فقیر از شنیدن این خبر نعرهای زد و بیهوش بر زمین افتاد. مردم دور او جمع شدند. وقتی به هوش آمد اولین جمله ای که گفت این بود: خداوندا من گنه کارم که از لطف تو گسسته و بخشش بندهات دلبستهام. سخای بنده تو در مقابل جود تو هیچ نیست.
او از دل بستن به خلق توبه کرد اما در فقدان محتسب همچنان گریان بود. تا اینکه مددکاری جوانمرد پیشقدم شد و تمام شهر را برای جمع آوری کمک به او گشت. اما کل مبلغی که او جمع کرد ۹۰ دینار بود حال آنکه کل قرض فقیر ۹۰۰۰ دینار بود.
جوانمرد که از کمک مردم ناامید شد دست فقیر را گرفت و بر مزار محتسب برد. فقیر بر مزار محتسب زار زار گریست و از روح او مدد جست. فقیر شب را به خانه مددکار رفت. نیمه شب مددکار محتسب را در خواب دید که به او گفت: من از احوال این فرد خبر داشتم و به همین خاطر کیسهای زر برایش کنار گذاشتهام تا هم قرضش را دهد و هم زندگی جدیدی بسازد.
اما فرصت نشد خودم آن را به دستش برسانم پس به فلان مکان برو و آن کیسه را به او بده و به میراث دارانم گوشزد کن مبادا ازین کار من رنجه شوند. بدین ترتیب وام آن فقیر گزارده شد.
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
معانی که مولانا درین حکایت درنظر داشته را میتوان اینچنین خلاصه کرد که چه بسا مردهای که از زیر خروارها خاک فایده وجودیاش بسی بیشتر از زندههاست. و معانی دیگری چون توکل به خدا و بریدن از خلق نیز مدنظر میباشد.
داستانی از مثنوی
#مولانا
در تبریز محتسبی بود به نام بدرالدین که به سخاوت و دستگیری از فقرا شهره بود حتی شهرهتر از حاتم طایی. در آن میان درویشی بود که بارها مورد دستگیری و لطف محتسب قرار گرفته بود و به امید بخشش ها و جود فراوان او، دچار وامی سنگین شده بود که از ادایش وا مانده بود.
به همین منظور راهی تبریز شد تا خود را ازین مهلکه نجات دهد.همین که به تبریز رسید بلافاصله سمت خانه محتسب رفت که در بین راه خبری هولناک شنید. بله، محتسب مرده بود.
فقیر از شنیدن این خبر نعرهای زد و بیهوش بر زمین افتاد. مردم دور او جمع شدند. وقتی به هوش آمد اولین جمله ای که گفت این بود: خداوندا من گنه کارم که از لطف تو گسسته و بخشش بندهات دلبستهام. سخای بنده تو در مقابل جود تو هیچ نیست.
او از دل بستن به خلق توبه کرد اما در فقدان محتسب همچنان گریان بود. تا اینکه مددکاری جوانمرد پیشقدم شد و تمام شهر را برای جمع آوری کمک به او گشت. اما کل مبلغی که او جمع کرد ۹۰ دینار بود حال آنکه کل قرض فقیر ۹۰۰۰ دینار بود.
جوانمرد که از کمک مردم ناامید شد دست فقیر را گرفت و بر مزار محتسب برد. فقیر بر مزار محتسب زار زار گریست و از روح او مدد جست. فقیر شب را به خانه مددکار رفت. نیمه شب مددکار محتسب را در خواب دید که به او گفت: من از احوال این فرد خبر داشتم و به همین خاطر کیسهای زر برایش کنار گذاشتهام تا هم قرضش را دهد و هم زندگی جدیدی بسازد.
اما فرصت نشد خودم آن را به دستش برسانم پس به فلان مکان برو و آن کیسه را به او بده و به میراث دارانم گوشزد کن مبادا ازین کار من رنجه شوند. بدین ترتیب وام آن فقیر گزارده شد.
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
معانی که مولانا درین حکایت درنظر داشته را میتوان اینچنین خلاصه کرد که چه بسا مردهای که از زیر خروارها خاک فایده وجودیاش بسی بیشتر از زندههاست. و معانی دیگری چون توکل به خدا و بریدن از خلق نیز مدنظر میباشد.
🌿🌱🍀
سه بیت، سه نگاه!
موسی خطاب به خداوند در کوه طور: اَرَنی (خود را به من نشان بده)
خداوند: لن ترانی (هرگز مرا نخواهی دید)
#سعدی:
چو رسی به کوه سینا ارنی مگو و بگذر
که نیرزد این تمنا به جواب "لن ترانی"
#حافظ:
چو رسی به طور سینا ارنی بگو و بگذر
تو صدای دوست بشنو، نه جواب "لن ترانی"
#مولانا:
"ارنی" کسی بگوید که ترا ندیده باشد
تو که با منی همیشه، چه "تری" چه "لن ترانی"
سه بیت، سه نگاه!
موسی خطاب به خداوند در کوه طور: اَرَنی (خود را به من نشان بده)
خداوند: لن ترانی (هرگز مرا نخواهی دید)
#سعدی:
چو رسی به کوه سینا ارنی مگو و بگذر
که نیرزد این تمنا به جواب "لن ترانی"
#حافظ:
چو رسی به طور سینا ارنی بگو و بگذر
تو صدای دوست بشنو، نه جواب "لن ترانی"
#مولانا:
"ارنی" کسی بگوید که ترا ندیده باشد
تو که با منی همیشه، چه "تری" چه "لن ترانی"
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌷نوروز بمانید که ایام شمایید
🌷آغاز شمایید و سرانجام شمایید
🌷خورشید گر از بام فلک عشق فشاند
🌷خورشید شما، عشق شما، بام شمایید
#مولانا
🌷آغاز شمایید و سرانجام شمایید
🌷خورشید گر از بام فلک عشق فشاند
🌷خورشید شما، عشق شما، بام شمایید
#مولانا
ذهن انسان آن قدر عظیم است که خودش را زندانی خودش میکند و در این #انجماد میماند. زندانی ذهن امید رهایی ندارد. ممکن است خود را آزاد بدانم ولی در زندان ذهن باشم، آیا ملاکی هست که بفهمیم زندانی ذهن هستیم؟ اگر بتوانم در تمام عقایدی که اکنون دارم قدری #شک و تردید کنم، رها میشوم. انسانی که قدرت شک کردن ندارد یا نمیخواهد شک کند هم چنان خر باقی میماند. انسانی که بتواند شک کند دیگر زندانی ذهن نیست و رها میشود. مادامیکه شک نکنی در زندان ذهن خود باقی میمانی.
شک مقدس است. اگر انسان نتواند شک کند #یقین حاصل نمیکند. شک همیشه مقدمه است و در شک باقی ماندن #کفر است. شک برای عبور و رفتن است. شک فقط راه رفتن را یاد میدهد و نمیگوید در این جا بمان. اگر ماندن را دور بریزیم درست میشود. رفتن راه مهم است. عبور از شک یعنی به یقین رسیدن و دوباره در آن یقین شک کردن و این #سلوک و رفتنِ راه است.
#شمس الدین محمد تبریزی می گوید؛ پیش ما کسی یک بار مسلمان نتواند شد، مسلمان میشود و کافر میشود و باز مسلمان میشود و هر باری از او چیزی بیرون میآید، تا آن وقت که کامل شود.
#مولانا جلال الدین محمد بلخی نیز میگوید؛
لنگ و لونگ و خفته شکل و بی ادب
سوی حق میغیژ او را میطلب
دوست دارد دوست این آشفتگی
کوشش بیهود به از خفتگی
غلامحسین ابراهیمی دینانی
شک مقدس است. اگر انسان نتواند شک کند #یقین حاصل نمیکند. شک همیشه مقدمه است و در شک باقی ماندن #کفر است. شک برای عبور و رفتن است. شک فقط راه رفتن را یاد میدهد و نمیگوید در این جا بمان. اگر ماندن را دور بریزیم درست میشود. رفتن راه مهم است. عبور از شک یعنی به یقین رسیدن و دوباره در آن یقین شک کردن و این #سلوک و رفتنِ راه است.
#شمس الدین محمد تبریزی می گوید؛ پیش ما کسی یک بار مسلمان نتواند شد، مسلمان میشود و کافر میشود و باز مسلمان میشود و هر باری از او چیزی بیرون میآید، تا آن وقت که کامل شود.
#مولانا جلال الدین محمد بلخی نیز میگوید؛
لنگ و لونگ و خفته شکل و بی ادب
سوی حق میغیژ او را میطلب
دوست دارد دوست این آشفتگی
کوشش بیهود به از خفتگی
غلامحسین ابراهیمی دینانی
اگر چیزی در اطرافت تو را آزار میدهد،
دلیلش را در درونت پیدا کن.
دلیلش تو هستی...
تو انتظاری داشته ای ،
خواسته ای داشته ای ،
یا شرطی گذاشته ای.
پس تو را هر غم که پیش آید زِ درد
بَر کسی تُهمَت مَنِه بر خویش گرد
#مولانا
دلیلش را در درونت پیدا کن.
دلیلش تو هستی...
تو انتظاری داشته ای ،
خواسته ای داشته ای ،
یا شرطی گذاشته ای.
پس تو را هر غم که پیش آید زِ درد
بَر کسی تُهمَت مَنِه بر خویش گرد
#مولانا
#مولانا از شمس پرسید:
چگونه دوست شفیق بیابم؟
شمس پاسخ داد:
با خود چنان باش که وقتی آیینه را مقابلت گرفتی، نیازی به دوست نبینی.!
چگونه دوست شفیق بیابم؟
شمس پاسخ داد:
با خود چنان باش که وقتی آیینه را مقابلت گرفتی، نیازی به دوست نبینی.!
👍1👏1