#شعر_فاخر 🌔

آوازِ آب
غم ز دلم می برد #کلیم!
بی های های گریه دلم وا نمی شود...

#کلیم_کاشانی | @shere_fakher 🌔

□به غیر از این که به نظاره ات ز خویش روم
دگر به هر سفری می روم، زیان من است

#کلیم_کاشانی
@artiniran

به ‌غیر از این که به نظاره‌ات ز خویش رَوَم

دگر به هر سفری می‌روم، زیانِ من است!

#کلیم_کاشانی
@bagh_saeb 🌲🌲🌲

🍂🍃🍂🍃🍂🍂🍃🍂🍃

هست چهل سال که می‌پوشمش

کهنه نشد جامهٔ عریانی‌ام!

#کلیم_کاشانی
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃

@bagh_saeb 🌲🌲🌲

تا پیش پای بیند _ دور از تو _ دیدهٔ ما
نزدیک کرده ره را پشتِ خمیدهٔ ما !

شعر: #کلیم_کاشانی
خط: #حسین_جعفری

@bagh_saeb 🌲🌲🌲

🌲

نظر خنجرگذار است و نگه مرهم‌فروش ای دل!
ببین! چشمی به این مستی، چه هشیاری‌ست در کارش

مهیّای خرابی آنچنان ویرانه‌ای دارم
که سایه می‌گریزد همچو برق از زیر دیوارش

#کلیم_کاشانی
🌲
------------------------------------
@bagh_saeb 🌲🌲🌲

🌲

اندیشه‌ای ز تیر کمانِ شکسته نیست!
ز آهم نترسد آنکه دلم را شکسته‌ است

#کلیم_کاشانی
@atidpoetry
🌲
----------------------------
@bagh_saeb

ابر، سرمایه گر از چشمِ ترِ ما ببَرَد
لوثِ آلودگی از دامنِ دنیا ببرد
.
قدرِ کالای مرا سیلْ نکو می‌داند
که اگر نیک، وگر بد همه یکجا ببرد

کم مبین خواریِ ما را که به‌این بی‌قدری
سیل از خار و خسم تحفه به‌دریا ببرد.

#کلیم_کاشانی

☑️ دیوان کلیم کاشانی
تصحیح پرتو بیضایی
نشر خیام
غزل۳۵۷

⬅️ روستای شاهیوند کوهدشت
#سیل_لرستان

خاکستر ققنوس

جنس من و بازارِ رواج؟ این چه خیالی‌ست

چون قبله‌نما در حرمِ کعبه، کسادم

#کلیم_کاشانی

@takbeytsabkhendi

نه همین می‌رمد آن نوگلِ خندان از من
می‌کِشد خار در این بادیه، دامان از من

با من آمیزش او اُلفت موج است و کنار
روز و شب با من و پیوسته گریزان از من

قُمریِ ریخته‌بالم، به پناهِ که روم؟
تا به کِی سرکشی ای سروِ خرامان از من؟

به تکلّم، به خموشی، به تبسّم، به نگاه
می‌توان بُرد به هر شیوه، دلْ آسان از من

نیست پرهیزِ من از زهد، که خاکم بر سر!
ترسم آلوده شود دامنِ عصیان از من

اشک بیهوده مریز این‌همه از دیده، کلیم
گَردِ غم را نَتَوان شُست به طوفان از من

#کلیم
دکلمه #نرگس_نوروزی
@ghazalshermahdishabani

ابر را دیدیم، چون ما چشم گریانی نداشت...

#کلیم_کاشانی
@voque_hendi

🌲

از جهـان بی بهـره را نبــوَد تمنّــا عمرِ خضر

روزِ کــوتاه از بـرایِ روزه داران بهتــر است

#کلیم‌_کاشانی
🌲🌲🌲
--------------
@bagh_saeb

🌲

امسال #نوبهار قدم پیشتر گذاشت
گل نیز از بساط چمن پا بدر گذاشت

سوسن به وصف باغ زبان را کبود کرد
نرگس ز شوق در قدح لاله سر گذاشت

برگ شکوفه رقعهٔ معشوق باغ بود
زان بوسه داد نرگس و بر چشم تر گذاشت*

شیرینی تبسم هر غنچه را مپرس
در شیر #صبح خندهٔ گلها شکر گذاشت

گل را غرور مشت زر خویش بس نبود
ابر بهار بر سر آن زر، گهر گذاشت

نگذاشت یادگار بجز خرمن گلی
بر هر گل زمین که شکم ابر تر گذاشت

می آورَد بسان گل زرد سر برون
نتوان بخاک گلشن #کشمیر زر گذاشت

رمزی ست اینکه عاشق و معشوق یکدلند
در پای خویش بید موله* چو سر گذاشت

کوتاه ماند دست #کلیم از گل مراد
هر چند آرزو به سر یکدگر گذاشت*



#کلیم کاشانی (همدانی)

رقعه: پارهٔ چرم یا پارچه یا کاغذ و نیز نام نوعی خط در خوشنویسی
معنای بیت: گلبرگ شکوفه ها نامه ای بود که معشوق باغ فرستاده است؛ از این رو نرگس این نامهٔ عاشقانه را بوسید و روی چشمهای خود گذاشت که از اشک شوق تر بودند.
موله: بر وزن مرفه، شیفته و آشفته، بید موله: بید مجنون
آرزو به سر یکدگر گذاشت: آرزوهای فراوان داشت که گویی آنها را بر سرهم گذاشته و انباشته است.


🌲🌲🌲
--------------
http://tttttt.me/bagh_saeb

🌲


شیرینی تبسم هر غنچه را مپرس
در شیر صبح خندهٔ گلها شکر گذاشت!

#کلیم کاشانی


🌲🌲🌲
--------------
http://tttttt.me/bagh_saeb