کتابخانه ایران شناسی
divan-esaebtabrizi-q-j1@bamun1.pdf
هدیه به دوستداران شعر صائب به بهانهٔ روز جهانی کتاب. ☝️
#دیوان_صائب [محمدعلی صائب، در ایران معاصر معروف به صائب تبریزی، در متون کهنتر معروف به صائب و میرزا صائبا] به کوشش مرحوم استاد محمد قهرمان (شاعر و پژوهشگر ادبی). تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1370- 1364، 6 جلد.
جلد1: غزلیات ( الف- ب).
جلد2: غزلیات (ت-خ).
جلد3: غزلیات ( د).
جلد4: غزلیات ( د).
جلد5: غزلیات ( ذ- م).
جلد6: غزلیات ( ن- ی).
🌲🌲🌲
-------------
@bsgh_saeb
#دیوان_صائب [محمدعلی صائب، در ایران معاصر معروف به صائب تبریزی، در متون کهنتر معروف به صائب و میرزا صائبا] به کوشش مرحوم استاد محمد قهرمان (شاعر و پژوهشگر ادبی). تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1370- 1364، 6 جلد.
جلد1: غزلیات ( الف- ب).
جلد2: غزلیات (ت-خ).
جلد3: غزلیات ( د).
جلد4: غزلیات ( د).
جلد5: غزلیات ( ذ- م).
جلد6: غزلیات ( ن- ی).
🌲🌲🌲
-------------
@bsgh_saeb
Forwarded from کانال اطلاع رسانی انجمن شاعران جوان (نو آوران شعر)
💠انجمن شاعران جوان استان اصفهان برگزار می نماید
💠اولین نشست کارگاهی شعر ترانه و داستان نویسی در سال ۱۴۰۲
با توجه به همزمان شدن اولین جلسه انجمن شاعران جوان استان اصفهان با هفته نکوداشت فرهنگی اصفهان در سال ۱۴۰۲
در نشست کارگاهی این هفته از اصفهان می گوییم و برای اصفهان می سرائیم
💠روز سه شنبه
⌛️تاریخ: ۵/ اردیبهشتماه /۱۴۰۲
⏱ از ساعت: : ۱۶ الی ۱۹
♦️توجه: برای حضور در جلسه رعایت اصول بهداشتی،داشتن ماسک الزامی می باشد.
🔹مکان:
اصفهان: خیابان جی - جنب ایستگاه سریع السیر چهارراه مسجد علی خیابان شهدای ستار-کوچه شهید سالمی( بعد از مجتمع قضایی شهید بهشتی) فرهنگسرای اندیشه
❇️منتظر قدم های سبز شما شاعران جوان و فرهیختگان دست به قلم هستیم.
🔶شرکت برای عموم علاقمندان آزاد است و محدودیت سنی ندارد
✳️روابط عمومی انجمن شاعران جوان استان اصفهان
#مهرناز_آزاد
#انجمن_شاعران_جوان_استان_اصفهان
@anjomanshaeranjavanesf
💠اولین نشست کارگاهی شعر ترانه و داستان نویسی در سال ۱۴۰۲
با توجه به همزمان شدن اولین جلسه انجمن شاعران جوان استان اصفهان با هفته نکوداشت فرهنگی اصفهان در سال ۱۴۰۲
در نشست کارگاهی این هفته از اصفهان می گوییم و برای اصفهان می سرائیم
💠روز سه شنبه
⌛️تاریخ: ۵/ اردیبهشتماه /۱۴۰۲
⏱ از ساعت: : ۱۶ الی ۱۹
♦️توجه: برای حضور در جلسه رعایت اصول بهداشتی،داشتن ماسک الزامی می باشد.
🔹مکان:
اصفهان: خیابان جی - جنب ایستگاه سریع السیر چهارراه مسجد علی خیابان شهدای ستار-کوچه شهید سالمی( بعد از مجتمع قضایی شهید بهشتی) فرهنگسرای اندیشه
❇️منتظر قدم های سبز شما شاعران جوان و فرهیختگان دست به قلم هستیم.
🔶شرکت برای عموم علاقمندان آزاد است و محدودیت سنی ندارد
✳️روابط عمومی انجمن شاعران جوان استان اصفهان
#مهرناز_آزاد
#انجمن_شاعران_جوان_استان_اصفهان
@anjomanshaeranjavanesf
خوابگاه فردوسى
کجا خفتهاى، اى بلندآفتاب؟
برون آى و بر فرق گردون بتاب
نه اندر خور توست روى زمین
ز جا خیز و بر چشم دوران نشین
کجا ماندى اى روح قدسىسرشت
به چارم فلک، یا به هشتم بهشت
به یک گوشه از گیتى آرام توست
همه گیتى آکنده از نام توست
چو آهنگ شعر تو آید به گوش
به تن خون افسرده آید به جوش
نه شهنامه گیتى پرآوازه است
جهان را کهن کرد و خود تازه است
تو گفتى: «جهان کردهام چون بهشت
از این بیش تخم سخن کس نکشت»
ز جا خیز و بنگر کز آن تخم پاک
چه گلها دمیدست بر روى خاک
نه آن گل که در مهرگان پژمرد
نخندیده بر شاخ، بادش برد
نه جور خزان دیده گلزار او
نه بر دست گلچین شده خار او
بزرگان پیشینه بىنشان
ز تو زنده شد نام دیرینشان
تو در جام جمشید کردى شراب
تو بر تخت کاوس بستى عقاب
اگر کاوه زآهن یکى توده بود
جهانش به سوهان خود سوده بود
تو آب ابد دادى آن نام را
زدودى از او زنگ ایام را
تهمتن نمکخوار خوان تو بود
به هر هفت خوان میهمان تو بود
چو کلک تو راه گزارش گرفت
سر راه بر تیغ آرش گرفت
تویى دودمان سخن را پدر
به تو باز گردد نژاد هنر
حسین #مسرور (۱۲۶۹ - ۱۳۴۷)
#شعر_اصفهان
#بزرگداشتفردوسی
🌲🌲🌲
---------------
@bagh_saeb
کجا خفتهاى، اى بلندآفتاب؟
برون آى و بر فرق گردون بتاب
نه اندر خور توست روى زمین
ز جا خیز و بر چشم دوران نشین
کجا ماندى اى روح قدسىسرشت
به چارم فلک، یا به هشتم بهشت
به یک گوشه از گیتى آرام توست
همه گیتى آکنده از نام توست
چو آهنگ شعر تو آید به گوش
به تن خون افسرده آید به جوش
نه شهنامه گیتى پرآوازه است
جهان را کهن کرد و خود تازه است
تو گفتى: «جهان کردهام چون بهشت
از این بیش تخم سخن کس نکشت»
ز جا خیز و بنگر کز آن تخم پاک
چه گلها دمیدست بر روى خاک
نه آن گل که در مهرگان پژمرد
نخندیده بر شاخ، بادش برد
نه جور خزان دیده گلزار او
نه بر دست گلچین شده خار او
بزرگان پیشینه بىنشان
ز تو زنده شد نام دیرینشان
تو در جام جمشید کردى شراب
تو بر تخت کاوس بستى عقاب
اگر کاوه زآهن یکى توده بود
جهانش به سوهان خود سوده بود
تو آب ابد دادى آن نام را
زدودى از او زنگ ایام را
تهمتن نمکخوار خوان تو بود
به هر هفت خوان میهمان تو بود
چو کلک تو راه گزارش گرفت
سر راه بر تیغ آرش گرفت
تویى دودمان سخن را پدر
به تو باز گردد نژاد هنر
حسین #مسرور (۱۲۶۹ - ۱۳۴۷)
#شعر_اصفهان
#بزرگداشتفردوسی
🌲🌲🌲
---------------
@bagh_saeb
Forwarded from خوشنویسی و دانشگاه
4_5979021494565473884.mp4
6.5 MB
🎥 شاعر و خوشنویسی که اولین وزیر امورخارجه ایران شد!
✍ میرزا عبدالوهاب اصفهانی متخلص به نشاط اولین وزیر خارجه در زمان فتحعلی شاه قاجار.
https://tttttt.me/universitycalligraphy
✍ میرزا عبدالوهاب اصفهانی متخلص به نشاط اولین وزیر خارجه در زمان فتحعلی شاه قاجار.
https://tttttt.me/universitycalligraphy
Forwarded from خانه اندیشمندان علوم انسانی
📔فراخوان نخستین شب شعر شهریاران
🗓 مهلت ارسال آثار: حداکثر تا تاریخ 10 تیر 1402
🔹پست الکترونیکی:
iranianhht@gmail.com
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
🗓 مهلت ارسال آثار: حداکثر تا تاریخ 10 تیر 1402
🔹پست الکترونیکی:
iranianhht@gmail.com
💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
🆔 @iranianhht
Forwarded from مهدی نوریان
مجلهٔ بخارا برگزار میکند:
🔹شب جلالالدین هُمایی
با سخنرانی استاد مهدی نوریان
ــــــــــــــــــــــ
زمان: جمعه، ۵ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۵ عصر
مکان: اصفهان، خ استانداری، روبهروی دانشگاه هنر، موزهٔ هنرهای تزئینی ایران
@dr_mehdi_nourian
🔹شب جلالالدین هُمایی
با سخنرانی استاد مهدی نوریان
ــــــــــــــــــــــ
زمان: جمعه، ۵ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۵ عصر
مکان: اصفهان، خ استانداری، روبهروی دانشگاه هنر، موزهٔ هنرهای تزئینی ایران
@dr_mehdi_nourian
Forwarded from باغ صائب
🌲
همچو معنی در ضمیر لفظ، پنهان گشته است _
در رضای او رضای حضرت پروردگار...
#دیوان_صائب
ٔ#مدیحه_امام_رضا
زادروز امام صبر و رضا حضرت علی ابن موسی الرضا بر عاشقان مبارک.
@bagh_saeb 🌲🌲🌲
همچو معنی در ضمیر لفظ، پنهان گشته است _
در رضای او رضای حضرت پروردگار...
#دیوان_صائب
ٔ#مدیحه_امام_رضا
زادروز امام صبر و رضا حضرت علی ابن موسی الرضا بر عاشقان مبارک.
@bagh_saeb 🌲🌲🌲
Forwarded from باغ صائب
🌲
هرکس مسلمانی را از غم و اندوه برهاند، خداوند در قیامت اندوه از دل وی بزداید.
#امام_رضا (ع)
تار و پودِ عالم امکان به هم پیوسته است
عالمی را شاد کرد آن کس که یک دل شاد کرد!
#صائب
@bagh_saeb 🌲🌲🌲
هرکس مسلمانی را از غم و اندوه برهاند، خداوند در قیامت اندوه از دل وی بزداید.
#امام_رضا (ع)
تار و پودِ عالم امکان به هم پیوسته است
عالمی را شاد کرد آن کس که یک دل شاد کرد!
#صائب
@bagh_saeb 🌲🌲🌲
Forwarded from دُرد دَرد
تا غنچه دم زند ز شکفتن بهار رفت
تا ناله گل کند ز جرس کاروان گذشت . . .
#بیدل_دهلوی
#گلزار_خمین
@dorde_dard
تا ناله گل کند ز جرس کاروان گذشت . . .
#بیدل_دهلوی
#گلزار_خمین
@dorde_dard
Forwarded from برکهی کهن (حمید زارعیِ مرودشت)
بعضی مواقع، برخی از ابیات، به علت استفادهی مداوم آشنا به نظر میرسند. اما وقتی به بیت دقت کنیم، میبینیم نیاز به توضیح دارد.
یکی از آن ابیات که دوستی در اینستاگرام استوری کرده و پرسیده بود این بیت بیدل است:
دوش از نظر خیالِ تو دامنکشان گذشت
اشک آنقدَر دوید ز پی، کز فغان گذشت
«بیدلِ دهلوی»
که مصرع دوم به علت تکرار در شنیده شدن، آشناست اما با کمی دقت متوجه میشویم که نیاز به توضیح دارد.
به نظرِ من، این بیت را به اشکالِ زیر میشود معنا کرد.
نکتهی بیت را باید در کلمهی «گذشت» جستوجو کنیم.
گذشت دارای چند کاربرد است.
یکی به معنای عبور کردن. و دیگر به معنای رها کردن و بیخیال شدن و همچنین در کارکردِ پایان یافتنِ چیزی و از دست رفتنِ فرصتِ امری. مثلا میگوییم کار از کار گذشت. یا کارِ ما از شکایت گذشته است.
در این بیت میتوان تمام این کارکردها را مورد بررسی قرار داد.
به این صورت:
در اشعار زیادی دیدهایم که ناله و فریاد به آسمان میروند. در همین غزل، بیت آخر میگوید:
بیدل چه مشکل است ز دنیا گذشتنم؟
یک ناله داشتم که ز هفت آسمان گذشت!
که در بیت آخر با دو معنای گذشت بازی زیبایی کرده است.
میگوید بیدل، بیخیالِ دنیا شدن «و از سویی از دنیا گذشتن و مردن»، مگر چهقدر دشوار است؟ نالهی من که ضعیف هم هست، از هفت آسمان «گذشت» که این گذشتن رد شدن است اما بیدل مصادره به نفعِ مصرع قبل کرده و میگوید وقتی ناله از هفت آسمان میگذرد و هفت آسمان را رها میکند، من هم میتوانم دنیا را رها کنم و به معبود بپیوندم. هم در دل هم در مرگ!
پس با همین نگاه، بیت اول غزل را میتوانیم اینطور معنا کنیم:
دیشب، خیالِ تو از مقابل چشمم خرامان گذشت و اشکم چنان به دنبالت دوید و دور شد که از ناله هم گذشت و جلو افتاد.
مرا به بیکسیِ اشک گریه میآید
که در پیِ تو به امّیدِ نارسیدن رفت
«بیدلِ دهلوی»
و با معمایی دیگر:
دویدن باعثِ از نفس افتادن میشود. میگوید اشکم چنان به دنبال خیالت دوید که از نفس و ناله افتاد. از ناله کردن گذشت.
و باز با معنایی دیگر:
این معنا میتواند بسیار دور باشد اما به ذهن من میآید:
چنان به دنبالت گریستم که در اشک غرق شدم و اشک از دهانم رد شد و قدرت ناله و فغان را از من گرفت.
اینها برداشتهای من از این بیت بیدل است.
این غزل تماماً شاهبیت است و واقعا خواندنش را به دوستان پیشنهاد میکنم.
اجرای این غزل را در کانال زیر کرسی با خوانش «پری چشمچتر» ببینید. 👇🏼
https://youtu.be/8FeyPg81i3Y
ـ @berkeye_kohan ـ
بعضی مواقع، برخی از ابیات، به علت استفادهی مداوم آشنا به نظر میرسند. اما وقتی به بیت دقت کنیم، میبینیم نیاز به توضیح دارد.
یکی از آن ابیات که دوستی در اینستاگرام استوری کرده و پرسیده بود این بیت بیدل است:
دوش از نظر خیالِ تو دامنکشان گذشت
اشک آنقدَر دوید ز پی، کز فغان گذشت
«بیدلِ دهلوی»
که مصرع دوم به علت تکرار در شنیده شدن، آشناست اما با کمی دقت متوجه میشویم که نیاز به توضیح دارد.
به نظرِ من، این بیت را به اشکالِ زیر میشود معنا کرد.
نکتهی بیت را باید در کلمهی «گذشت» جستوجو کنیم.
گذشت دارای چند کاربرد است.
یکی به معنای عبور کردن. و دیگر به معنای رها کردن و بیخیال شدن و همچنین در کارکردِ پایان یافتنِ چیزی و از دست رفتنِ فرصتِ امری. مثلا میگوییم کار از کار گذشت. یا کارِ ما از شکایت گذشته است.
در این بیت میتوان تمام این کارکردها را مورد بررسی قرار داد.
به این صورت:
در اشعار زیادی دیدهایم که ناله و فریاد به آسمان میروند. در همین غزل، بیت آخر میگوید:
بیدل چه مشکل است ز دنیا گذشتنم؟
یک ناله داشتم که ز هفت آسمان گذشت!
که در بیت آخر با دو معنای گذشت بازی زیبایی کرده است.
میگوید بیدل، بیخیالِ دنیا شدن «و از سویی از دنیا گذشتن و مردن»، مگر چهقدر دشوار است؟ نالهی من که ضعیف هم هست، از هفت آسمان «گذشت» که این گذشتن رد شدن است اما بیدل مصادره به نفعِ مصرع قبل کرده و میگوید وقتی ناله از هفت آسمان میگذرد و هفت آسمان را رها میکند، من هم میتوانم دنیا را رها کنم و به معبود بپیوندم. هم در دل هم در مرگ!
پس با همین نگاه، بیت اول غزل را میتوانیم اینطور معنا کنیم:
دیشب، خیالِ تو از مقابل چشمم خرامان گذشت و اشکم چنان به دنبالت دوید و دور شد که از ناله هم گذشت و جلو افتاد.
مرا به بیکسیِ اشک گریه میآید
که در پیِ تو به امّیدِ نارسیدن رفت
«بیدلِ دهلوی»
و با معمایی دیگر:
دویدن باعثِ از نفس افتادن میشود. میگوید اشکم چنان به دنبال خیالت دوید که از نفس و ناله افتاد. از ناله کردن گذشت.
و باز با معنایی دیگر:
این معنا میتواند بسیار دور باشد اما به ذهن من میآید:
چنان به دنبالت گریستم که در اشک غرق شدم و اشک از دهانم رد شد و قدرت ناله و فغان را از من گرفت.
اینها برداشتهای من از این بیت بیدل است.
این غزل تماماً شاهبیت است و واقعا خواندنش را به دوستان پیشنهاد میکنم.
اجرای این غزل را در کانال زیر کرسی با خوانش «پری چشمچتر» ببینید. 👇🏼
https://youtu.be/8FeyPg81i3Y
ـ @berkeye_kohan ـ
YouTube
بیدل دهلوی / شعر / دوش از نظر خیال تو دامنکشان گذشت/ bidel dehlavi
🌲
به پیری هم نفهمیدیم آخر _
که دنیا بازی طفلانهٔ کیست؟!
#بیدل_دهلوی
خط: #خدایگانی
🌲🌲🌲
----------------
@bagh_saeb
به پیری هم نفهمیدیم آخر _
که دنیا بازی طفلانهٔ کیست؟!
#بیدل_دهلوی
خط: #خدایگانی
🌲🌲🌲
----------------
@bagh_saeb
Forwarded from باغ صائب
خورشید، گرفته ماه را بر سرِ دست
گوید که:چراغ شامتان، این بایَست!
از محشرِ خلق و جمعِ شمس و قمرش
امروز مگر که روز رستاخیز است؟!
#نرگس_گنجی
#غدیر_مبارك
تصویر:نقاشی کهنی از روز غدیر
@bagh_saeb 🌲🌲🌲
گوید که:چراغ شامتان، این بایَست!
از محشرِ خلق و جمعِ شمس و قمرش
امروز مگر که روز رستاخیز است؟!
#نرگس_گنجی
#غدیر_مبارك
تصویر:نقاشی کهنی از روز غدیر
@bagh_saeb 🌲🌲🌲
Forwarded from باغ صائب
چون لباس کعبه بر اندام بت، زیبنده نیست _
جز تو بر شخص دگر نام «امیر المؤمنین»!
(از مدیحهٔ میرزا محمدعلی صائب برای حضرت امام علی علیه السلام)
🍃🌺 عید بزرگ غدیر بر همگان مبارک باد 🌺🍃
@bagh_saeb
جز تو بر شخص دگر نام «امیر المؤمنین»!
(از مدیحهٔ میرزا محمدعلی صائب برای حضرت امام علی علیه السلام)
🍃🌺 عید بزرگ غدیر بر همگان مبارک باد 🌺🍃
@bagh_saeb
به اطلاع اعضای محترم و فرهیخته "انجمن ادبی مکتب صائب "می رساند:
جلسه هفتگی انجمن، همچون گذشته، روز جمعه ۱۴۰۲/۰۴/۲۲ در محل انجمن واقع در مجموعه فرهنگی مجاور آرامگاه صائب، خیابان صائب (شهر اصفهان) از ساعت ۱۰ صبح الی ۱۲:۳۰ برقرار است.
منتظر دیدار دوستان شاعر و فرهیخته هستیم.
انجمن ادبی مکتب صائب
جلسه هفتگی انجمن، همچون گذشته، روز جمعه ۱۴۰۲/۰۴/۲۲ در محل انجمن واقع در مجموعه فرهنگی مجاور آرامگاه صائب، خیابان صائب (شهر اصفهان) از ساعت ۱۰ صبح الی ۱۲:۳۰ برقرار است.
منتظر دیدار دوستان شاعر و فرهیخته هستیم.
انجمن ادبی مکتب صائب
🌲
در غبار نیستی هم آتشم افسرده نیست!
شعر: #بیدل
خط: #خدایگانی
عزیزانی که دربارهٔ اشعار این کانال سؤالات مفهومی دارند، می توانند با عضویت در گروه اعضای کانال پرسشها و نظرات خود را مطرح فرمایند و پاسخ دریافت کنند. «دیدگاهی بگذارید👇»
🌲🌲🌲
-------------
@bagh_saeb
در غبار نیستی هم آتشم افسرده نیست!
شعر: #بیدل
خط: #خدایگانی
عزیزانی که دربارهٔ اشعار این کانال سؤالات مفهومی دارند، می توانند با عضویت در گروه اعضای کانال پرسشها و نظرات خود را مطرح فرمایند و پاسخ دریافت کنند. «دیدگاهی بگذارید👇»
🌲🌲🌲
-------------
@bagh_saeb
باغ صائب
بیستونهم تیرماه سالروز درگذشت جلالالدین همایی (سنا)
🌲
شادروان استاد جلالالدین همایی (سنا)
پژوهشگر، مدرس ادب و معرفت، شاعر
همایی متولد رمضان ۱۳۱۷ قمری (۱۲۷۸ شمسی) در اصفهان بود. اجدادش از بزرگان شیراز بودند. پس از ختم تحصیلات قدیم به تدریس در مدرسۀ نیمارود اصفهان پرداخت تا اینکه از حدود سال ۱۳۰۰ شمسی به تدریس در مدارس جدید روی آورد. از سال ۱۳۰۸ رسماً به خدمت وزارت معارف درآمد و مدتی در تبریز به تدریس مشغول بود. بعد به تهران آمد و در دارالفنون و مدارس دیگر درس میگفت. بالاخره سمت استادی دانشگاه تهران یافت و این سمت بود که ازو والایی یافت.
همایی شعر هم میگفت. از غزلیات خوب و معروفش این غزل است که در سال ۱۳۲۷ سروده است.
عمری به عبث در ره مقصود دویدیم
یک عمر دویدیم و به مقصد نرسیدیم
چون طایر آوارۀ تشویش گرفته
هر لحظه از این شاخ بدان شاخ پریدیم
از خلق جهان خیر ندیدیم از این روی
در گوشۀ تنهایی و خلوت بخزیدیم
بودیم یکی آهوک رام ولیکن
گرگان به کمینگاه چو دیدیم رمیدیم
شهد لبن کودکی از خاطر ما برد
زهری که از این کاسۀ وارونه چشیدیم
چون دست اجل رخت حیات از تن ما کند
در بستر خواب ابدی رخت کشیدیم
هم خاک شود باز، گرفتم که دگربار
چون سبزۀ نوخاسته از خاک دمیدیم
در جلوه بود یار به هر سوی پدیدار
گر کور نبودیم چرا یار ندیدیم
گیتی است «سنا» گلشنی آراسته لیکن
ما جز علف هرزه از این باغ نچیدیم
سنا در ۲۹ تیر ۱۳۵۹ درگذشت. مزار استاد همایی در مقبرهٔ تخت فولاد، تکیه لسان الأرض در اصفهان است.
برگرفته از:
[نادرهکاران، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۹۹، ج۱، ص ۶۰۵]
@AfsharFoundation
🌲
@bagh_saeb
شادروان استاد جلالالدین همایی (سنا)
پژوهشگر، مدرس ادب و معرفت، شاعر
همایی متولد رمضان ۱۳۱۷ قمری (۱۲۷۸ شمسی) در اصفهان بود. اجدادش از بزرگان شیراز بودند. پس از ختم تحصیلات قدیم به تدریس در مدرسۀ نیمارود اصفهان پرداخت تا اینکه از حدود سال ۱۳۰۰ شمسی به تدریس در مدارس جدید روی آورد. از سال ۱۳۰۸ رسماً به خدمت وزارت معارف درآمد و مدتی در تبریز به تدریس مشغول بود. بعد به تهران آمد و در دارالفنون و مدارس دیگر درس میگفت. بالاخره سمت استادی دانشگاه تهران یافت و این سمت بود که ازو والایی یافت.
همایی شعر هم میگفت. از غزلیات خوب و معروفش این غزل است که در سال ۱۳۲۷ سروده است.
عمری به عبث در ره مقصود دویدیم
یک عمر دویدیم و به مقصد نرسیدیم
چون طایر آوارۀ تشویش گرفته
هر لحظه از این شاخ بدان شاخ پریدیم
از خلق جهان خیر ندیدیم از این روی
در گوشۀ تنهایی و خلوت بخزیدیم
بودیم یکی آهوک رام ولیکن
گرگان به کمینگاه چو دیدیم رمیدیم
شهد لبن کودکی از خاطر ما برد
زهری که از این کاسۀ وارونه چشیدیم
چون دست اجل رخت حیات از تن ما کند
در بستر خواب ابدی رخت کشیدیم
هم خاک شود باز، گرفتم که دگربار
چون سبزۀ نوخاسته از خاک دمیدیم
در جلوه بود یار به هر سوی پدیدار
گر کور نبودیم چرا یار ندیدیم
گیتی است «سنا» گلشنی آراسته لیکن
ما جز علف هرزه از این باغ نچیدیم
سنا در ۲۹ تیر ۱۳۵۹ درگذشت. مزار استاد همایی در مقبرهٔ تخت فولاد، تکیه لسان الأرض در اصفهان است.
برگرفته از:
[نادرهکاران، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۹۹، ج۱، ص ۶۰۵]
@AfsharFoundation
🌲
@bagh_saeb
Forwarded from باغ صائب
🌲
طوفان خون ز چشم جهان جوش میزند
بر چرخ نخل ماتمیان دوش می زند
یارب شب مصیبت آرام سوز کیست
امشب که برق آه ره هوش میزند
روشن نشد که روز سیاه عزای کیست
صبحی که دم ز شام سیه پوش میزند
آیا غم که تنگ کشیدست در کنار
چاک دلم که خنده ی آغوش میزند
بیهوش داروی دل غمدیدگان بود
آبی که اشک بر رخ مدهوش میزند
ساکن نمی شود نفس ناتوان من
زین دشنه ها که بر لب خاموش میزند
گویا بیاد تشنه لب کربلا حسین
طوفان شیونی ز لبم جوش میزند
تنها نه من که بر لب جبریل نوحه هاست
گویا عزای شاه شهیدان کربلاست
#حزین_لاهیجی
@khakestare_ghoghnoos
🌲
---------------------
@bagh_saeb
طوفان خون ز چشم جهان جوش میزند
بر چرخ نخل ماتمیان دوش می زند
یارب شب مصیبت آرام سوز کیست
امشب که برق آه ره هوش میزند
روشن نشد که روز سیاه عزای کیست
صبحی که دم ز شام سیه پوش میزند
آیا غم که تنگ کشیدست در کنار
چاک دلم که خنده ی آغوش میزند
بیهوش داروی دل غمدیدگان بود
آبی که اشک بر رخ مدهوش میزند
ساکن نمی شود نفس ناتوان من
زین دشنه ها که بر لب خاموش میزند
گویا بیاد تشنه لب کربلا حسین
طوفان شیونی ز لبم جوش میزند
تنها نه من که بر لب جبریل نوحه هاست
گویا عزای شاه شهیدان کربلاست
#حزین_لاهیجی
@khakestare_ghoghnoos
🌲
---------------------
@bagh_saeb
Forwarded from باغ صائب
🌲
دوباره دل هوای کربلا کرد
عنان گریه از دستم رها کرد
به خاطر، یاد گلبو تربتش رفت
ز اشک دیده دل را با صفا کرد
خرد مفتون و حیران حسین است
از این شوری که در عالم به پا کرد
نبودی بیش از این از عشق نامی
بنای عاشقی را او بنا کرد
مرا بیگانه کرد از هر دو عالم
چو با مهرش مرا عشقآشنا کرد
ثنا خوانش وفاکیشان عالم
که او تصنیف دیوان وفا کرد
فدای جان پاکش جان هستی
که جان را در ره جانان فدا کرد
ز خون خویش خاک کربلا را
به چشم اهل بینش توتیا کرد
از او درمان طلب، گر دردمندی
که او هر دردِ بیدرمان دوا کرد
اگر مؤمن، اگر کافر به اخلاص
چو حاجت برد پیش او روا کرد
به جز زینب که غمپرورد هستی است
که میداند غمش با ما چهها کرد
مس جان شد طلای ناب «صاعد»
غمش نازم که کار کیمیا کرد
محمد علی صاعد اصفهانی
🌲
--------------------------------
@bagh_saeb 🌲🌲🌲
دوباره دل هوای کربلا کرد
عنان گریه از دستم رها کرد
به خاطر، یاد گلبو تربتش رفت
ز اشک دیده دل را با صفا کرد
خرد مفتون و حیران حسین است
از این شوری که در عالم به پا کرد
نبودی بیش از این از عشق نامی
بنای عاشقی را او بنا کرد
مرا بیگانه کرد از هر دو عالم
چو با مهرش مرا عشقآشنا کرد
ثنا خوانش وفاکیشان عالم
که او تصنیف دیوان وفا کرد
فدای جان پاکش جان هستی
که جان را در ره جانان فدا کرد
ز خون خویش خاک کربلا را
به چشم اهل بینش توتیا کرد
از او درمان طلب، گر دردمندی
که او هر دردِ بیدرمان دوا کرد
اگر مؤمن، اگر کافر به اخلاص
چو حاجت برد پیش او روا کرد
به جز زینب که غمپرورد هستی است
که میداند غمش با ما چهها کرد
مس جان شد طلای ناب «صاعد»
غمش نازم که کار کیمیا کرد
محمد علی صاعد اصفهانی
🌲
--------------------------------
@bagh_saeb 🌲🌲🌲