@asheghanehaye_fatima
عجیب این که ماهی ها بلد نیستند جیغ بکشند. روزهای بارانی، آن ها دیر می میرند. در آخرین لحظه، رمق ندارند دمشان را تکان دهند و از گرم شدنِ پولک هایشان چیزی نمی فهمند (فقط ما آدم ها می دانیم که می میریم، می فهمی که).
چند قطره باران، مرگ را دو سه قدمی از ماهی ها دور می کند، می شود این طوری هم گفت که مرگ، سیگاری روشن می کند و آنقدر همان طرف ها قدم می زند تا باران بند بیاید.
#بیژن_نجدی
کتاب #یوزپلنگانی_که_با_من_دویده_اند
#نشر_مرکز
عجیب این که ماهی ها بلد نیستند جیغ بکشند. روزهای بارانی، آن ها دیر می میرند. در آخرین لحظه، رمق ندارند دمشان را تکان دهند و از گرم شدنِ پولک هایشان چیزی نمی فهمند (فقط ما آدم ها می دانیم که می میریم، می فهمی که).
چند قطره باران، مرگ را دو سه قدمی از ماهی ها دور می کند، می شود این طوری هم گفت که مرگ، سیگاری روشن می کند و آنقدر همان طرف ها قدم می زند تا باران بند بیاید.
#بیژن_نجدی
کتاب #یوزپلنگانی_که_با_من_دویده_اند
#نشر_مرکز
@asheghanehaye_fatima
اینجاست. این تکه از مغز، دیرتر از تمام سلولها میمیرد. اینجا هم لایه های فراموشی است. صداهایی که میشنویم به اینجا میرسد، جذب این تودهی لیز می شود و ما آن را فراموش میکنیم، در حالی که همیشه توی کله ماست. اینجا پر از اعتقادات فراموش شده است، جای دفن شدن اسم کسانی که دوستشان داشته ایم، بی آنکه بتوانیم به یاد بیاوریم که آنها چه کسانی بوده اند. هزاران سلول اینجاست که کارشان فقط خاکسپاری است، خاکسپاری رویاهای ما...
#یوزپلنگانی_که_با_من_دویده_اند
#بیژن_نجدی
اینجاست. این تکه از مغز، دیرتر از تمام سلولها میمیرد. اینجا هم لایه های فراموشی است. صداهایی که میشنویم به اینجا میرسد، جذب این تودهی لیز می شود و ما آن را فراموش میکنیم، در حالی که همیشه توی کله ماست. اینجا پر از اعتقادات فراموش شده است، جای دفن شدن اسم کسانی که دوستشان داشته ایم، بی آنکه بتوانیم به یاد بیاوریم که آنها چه کسانی بوده اند. هزاران سلول اینجاست که کارشان فقط خاکسپاری است، خاکسپاری رویاهای ما...
#یوزپلنگانی_که_با_من_دویده_اند
#بیژن_نجدی