عاشقانه های فاطیما
806 subscribers
21.2K photos
6.47K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima




عشق بیماری لاعلاجی است
من بیمار شده ام !
من محتاج بیماری ام هستم
من بیماری ام را دوست دارم

نیمه های شب از خواب بیدارم می کند
بوی تن ات

زیبایی
مثل کوچ پرنده ها
و به همان اندازه تلخ
تلخ
مثل کرگدنی که هر روز
در پایان کار
بر تخت الوار ها می نشیند
غروب را نگاه می کند
#غروب یعنی
آن لحظه که کنارم هستی و پریود می شوی

چه گستاخانه زیبایی
وقتی بد اخلاقیت زندگی را به هیجان وا می دارد
و خاطره ات شب را
و نبودنت
کارگر ها را غمگین می کند
خواب کارگر ها غمگین است

زندگی بیماری لاعلاجی است
من بیمار شده ام
من محتاج بیماری ام هستم
من بیماری ام را دوست دارم

آغوشت پر دردترین سرزمین هاست
آن لحظه که
کارگری در آغوشت آرام می گیرد
تا از یاد ببرد غربت را
و شرم پیراهنت باری است
که بر دوش انسان سنگینی می کند
غربت یعنی دور بودن از آغوش تو

بی هیچ دلیلی می خواهمت
و زندگی را به دلیل تو
تو در کلمات تحلیل می روی
من در تو
تو نزدیک تر از خود من به من هستی
و دور از خود من


بودنت بعید و
حضورت احساس شدنی
و چه بی معنی است آن و
چه بی فایده است این

کلمات بیمار شده اند
من از کلمات می ترسم
مثل معصومیت لب هایی که می ترسیدند
از بوسه ای حتی کوچک

تو نیستی
و من
میل شدیدی به مردن دارم
و نا امیدی #گناهی است نابخشودنی
آنگاه که مرگ
در سایه موهایت چرت می زند
تا کارگر ها لبریز از خواب و رویا باشند
خواب کارگر ها نمناک است

کارگری بیماری لاعلاجی است
من بیمار شده ام
من محتاج بیماری ام هستم
من از بیماری ام بیزارم

مردن به مراتب راحت تر از دوباره شروع کردن است
در دور دست
لای لحافی از ابر ها
فرشته ای پریود شده است
و من روی تخت الوار ها با مرگ می رقصم
در من چیزی باقی نمانده است
که مرگ به آن آسیب برساند
من از خودم می ترسم
از بیماری که
کارگری جسم اش را خورده است
و عشق روحش را ...



#سابیر_هاکا