عاشقانه های فاطیما
818 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
حالا من مانده ام و
پنجره ای خالی و
فنجان قهوه ای
که از حرف های نگفته
پشیمان است


#گروس_عبدالمکیان


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima




از زیر سنگ هم شده پیدایم کن!

دارم کم‌کم این فیلم را باور می‌کنم

و این سیاهی‌لشکرِ عظیم

عجیب خوب بازی می‌کنند.

در خیابان‌ها

کافه‌ها

کوچه‌ها

هِی جا عوض می‌کنند و

همین که سر برگردانم

صحنه‌ی بعدی را آماده کرده‌اند.


از لابه‌لای فصل‌های نمایش

بیرونم بکش!

برفی بر پیراهنم نشانده‌اند

که آب نمی‌شود،

از کلماتی مثل خورشید هم استفاده کردم

نشد!

و این آدم‌برفیِ درون

که هِی اسکلت صدایش می‌کنند

عمق زمستان است در من.


اصلاً از عمقِ تاریکِ صحنه پیدایم کن!

از پروژکتورهای روز و شب

از سکانس‌های تکراری زمین، خسته‌ام!

دریا را مچاله می‌کنم

 می‌گذارم زیر سر

زُل می‌زنم به مقوای سیاهِ چسبیده به آسمان

و با نوارِ جیرجیرک

به خواب می‌روم.


نوار را که برگردانند

خروس می‌خواند.


از زیرِ تخت هم شده پیدایم کن!

می‌ترسم

می‌ترسم چاقویی در پهلویم فرو کنند

 یا گلوله‌ای در سرم شلیک

و بعد بگویند:

«خُب،

 نقشت این بود.»

پاییز 1388

#گروس_عبدالمکیان
نشسته ام
با شب "قمار" مى كنم
و هرچه مى برم
"تاريكتر" مى شوم...

#گروس_عبدالمکیان


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima




دره ها گلوله خورده اند

جنگل گلوله خورده است

خون همین حالا دارد

در انارها جمع می شود

من اما

بر تپه ای نشسته ام بهمنِ کوچک دود می‌کنم.

یعنی تنهایم
یعنی نامِ هیچ‌کس در دهانم نیست
و اندوه را
مثل عینکِ دودی
بر چشم گذاشته‌ام
خوب می‌داند با خورشید چه‌کار کند
می‌داند چگونه سبزیِ شاخه‌ها را
از پا دربیاورد..

باید بروم،
این بهمنِ کوچک را ترک کنم

باید بروم.



#گروس_عبدالمکیان