عاشقانه های فاطیما
781 subscribers
21K photos
6.4K videos
276 files
2.93K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima


ميوه ها رو چيده توي يه ظرف گذاشته روو ميز.
ميشينه رو به روم ميگه:نمك نداره بخور
يه ليمو شيرين برمي داره و با چاقو چهار قاچ مي كنه ميذاره جلوي خودش.
مي پرسه:اين دفعه هم كه تنها اومدي؟نميخواي يه فكري به حال تنهاييت بكني؟
ميگم:ديگه از ما گذشته.به تنهايي عادت كردم.اصلا ديگه هيچي مث سابق حال نميده
با يه لحن متعجبي مي پرسه:چطور مگه ؟
ميگم:هر چيزي يه وقتي داره.از وقتش كه بگذره ديگه اون طعم قديمو نميده!ميفهمي!؟
مي خنده ميگه :ماهيو هر وقت از آب بگيري تازه س!
يه قاچ از ليمو شيرين برميداره يه ذره مزه مزه ش مي كنه ميگه:اي بابا!اينم كه تلخ شده...
چيزي نميگم.همچين با حال نگام مي كنه!انگار كه فهميده باشه چي ميگم ميگه:
ما چرا هميشه دير مي رسيم...!؟

#کسرا_بختیاریان
@asheghanehaye_fatima



شال جدیدشو روو سرش صاف کرد گفت:قشنگه!؟تازه از ته کمدم پیداش کردم...
گفتم:آره یه بار یه همچین شالیو به یکی کادو داده بودم
با یه لحن بی حوصله گفت:
انقد گذشته رو شخم نزن...
یه پوزخندی زدم.یه خورده از چایی توو استکان و ریختم توو نعلبکی.
یه جوری که نگام به نگاش نیفته گفتم:
وقتی یه زمینو دو متر می کنی امکان داره لاشه ی یه جونور به پستت بخوره،شاید بطری، شاید یه تیکه سنگ...
اما وقتی ده متر می کنی منتظر لاشه ی جونور نیستی،منتظر بطری هم نیستی!وقتی ده متر کندی چشات همه ش دنبال یه صندوق چوبیه.
یه صندوق چوبی که وقتی قفل زنگ زده شو وا کنی برق طلا چشاتو بزنه!بعد می فهمی که هر چی بیل زدی و عرق ریختی بی فایده نبوده!اونجاس که یه لبخند از ته دل لباتو محاصره می کنه...
شبیه این آدما که دارن با یه"احمق" حرف می زنن نگام می کرد!
با یه لحن عصبی پرسید:خب کوو اون صندوق چوبی که یه عمره داری واسش بیل میزنی!؟
یه لحظه هیچی نگفتم...یعنی هیچی نداشتم که بگم.واسه اینکه بحثو عوض کنم پرسیدم:
راستی گفتی شالتو از کجا آوردی...!؟
اشک از چشاش سر خورد روو گونه هاش...
صداش می لرزید.گفت:
داشتم اتاقمو مرتب می کردم.ته یه صندوق چوبی پیداش کردم.ته کمدم...

#کسرا_بختیاریان
@asheghanehaye_fatima



وايساده پشت ميز اپن با يه حال باحالي مي پرسه:خاك شير مي خوري!؟
بي تفاوت مي گم:نه
زير لب زمزمه مي كنم:ازش متنفرم
ليوان خاك شيرو مي داره روو اپن بي خيال آشپزخونه ميشه مياد ميشينه كنارم.يكي مي زنه پشتم با خنده مي پرسه چرا آخه!؟
توو صورتش نگاه مي كنم ميگم:اين لامصب منو ياد زندگي ميندازه
بلندتر مي خنده ميگه باز فيلسوف بازيت گل كرد!؟حالا چه ربطي داره به زندگي!؟
ميگم:حساب كني هر كدوم از ما هزاران ساعت زنده بوديم.اما فقط يه لحظه هايي رو يادمون مونده.مث قدم زدناي دو نفره،كادو دادن ها و كادو گرفتنا،بوسه هاي بي وقت توو خيابوناي تاريك...هر كدوم از اين لحظه ها يه دونه ي خاك شيرن...
با يه حالتي كه انگار واسش جالب شده ميگه خب ايرادش چيه!؟
ميگم وقتي همون ثانيه ي اول ليوانو دستت مي گيري عاليه!مزه ي تك تك دونه ها رو حس مي كني!اما كافيه دو ديقه بگذره...
لحظه هاي خوب خيلي زود ته نشين ميشن...خيلي زود
از يه جايي به بعد يكي به زندگي آب مي بنده انگار...
اشك توو چشاش حلقه مي بنده.واسه اين كه اشكاشو نبينم از كنارم پا ميشه ميره.توو مسير به ليوان ته نشين شده ي خاك شير روي ميز نگاه مي كنه.برش مي داره و خاليش مي كنه توو سينك ظرف شويي
ميگه:نمي دونم چرا انقد هوس چايي كردم.



#کسرا_بختیاریان
@Asheghanehaye_fatima



واسه اينكه به يكي بفهموني دوسش داري خيلي كارا ميشه كرد.ميشه واسش گل بخري،ميشه وقتي داره بارون مي باره چترتو بهش بدي و خودت خيس به سمت خونه برگردي،ميشه آب معدنيشو از دستش بگيري و درسو واسش وا كني،ميشه واسش پيام هاي عاشقانه فوروارد كني،ميشه سورپرايزش كني و و و...
من اما اگه بخوام صادقانه صحبت كنم توي اين مسائل به شدت"نفهم" و "خر" تشريف دارم!دوزاريم دير مي افته!مثلا اگه يه نفر همه ي كارايي كه بالا گفتم رو واسم بكنه توو دلم ميگم"دمش گرم عجب آدم با معرفت و مهربوني!"
يعني ميخوام بگم آدماي اينجوري نفهم مث من زيادن!اگه همه ي اين كارارو واسشون كرديد و ديديد به روي خودشون نميارن فك نكنيد"بي شعورن" فك كنيد"نفهمن" و توي يه عصر باروني باهاشون قرار بذاريد و در حالي كه داريد از عرض خيابون عبور مي كنيد و ماشين كلي روي هر دوتون آب مي پاشه بي مقدمه بهشون بگيد:"راستي مي دونستي چقد دوست دارم!؟"


#کسرا_بختیاریان
@asheghanehaye_fatima




یه ساله توو بیداریام فکرتم
تورو توی خوابم صدا میکنم
تو نیستی روزا غصه تو میخورم
شبا اعتصاب غذا میکنم

توو عکسایی که پیش هم داشتیم
چیزی که توو چشمای تو نیس غمه
نگو عاشق من نبودی يه روز
هنوز خاطراتش توو دوربینمه

با اینکه خیال میکنم هیچ وقت
نمی فهمه بی تو به من چی گذشت
جوابی ندارم واسه مادرم
که هر روز می پرسه اون برنگشت؟

کجایی ببینی که آیینه هم
واسه رفتنت اشک غم ریخته
واسه یه نشونی ساده ازت
اتاقم حسابی به هم ریخته

من و آسمون هردو دلتنگتیم
نبودی دل هر دوتامون گرفت
که این مرد هر وقت یاد تو کرد
همون لحظه توو شهر بارون گرفت


#کسرا_بختیاریان
@asheghanehaye_fatima




بچه كه بودم عاشق سيب بودم. هر چي مي خوردم سير نمي شدم. يادمه يه شب توو مهموني مشغول بازي بودم كه چشمم افتاد به آخرين سيب توي ظرف ميوه. تا اومدم بِرَم بَرِش دارم يكي ديگه از مهمونا برش داشت! منم اصلا به روي خودم نياوردم!
.
چندوقت پيش دلم مي خواست كنسرت خواننده ي مورد علاقه مو برم. وقتي رفتم توو سايت فقط يه جاي خالي مونده بود. تا اومدم رزروش كنم يكي پيش دستي كرد. منم اصلا به روي خودم نياوردم!
.
حالا اگه مي بيني من عجله دارم، اگه مي بيني من هولم، اگه مي بيني دارم يه جاهايي رو تند ميرم تعجب نكن! آخه تو همون آخرين سيبي توو سيني! همون آخرين پيك توو شيشه ي ودكا! همون آخرين بليط كنسرت! مي ترسم باز سر بزنگاه باز يكي سر برسه و آخرين سيب رو برداره! يكي برسه و آخرين پيك رو بره بالا! يكي برسه و آخرين بليط رو رزرو كنه!
مي ترسم اصلا به روي خودم نيارم!
خيلي ميترسم...!

#کسرا_بختیاریان
@asheghanehaye_fatima




بچه كه بودم عاشق سيب بودم. هر چي می‌خوردم سير نمی‌شدم. يادمه يه شب توو مهمونی مشغول بازی بودم كه چشمم افتاد به آخرين سيب توی ظرف ميوه. تا اومدم بِرَم بَرِش دارم يكی ديگه از مهمونا برش داشت! منم اصلا به روی خودم نياوردم!

چندوقت پيش دلم ميخواست كنسرت خواننده‌ی مورد علاقه مو برم. وقتی رفتم توو سايت فقط يه جای خالی مونده بود. تا اومدم رزروش كنم يكی پيش دستی كرد. منم اصلا به روی خودم نياوردم!

حالا اگه می‌بينی من عجله دارم، اگه می‌بینی من هولم، اگه می‌بینی دارم يه جاهايی رو تند ميرم تعجب نكن! آخه تو همون آخرين سيبی توو سينی! همون آخرين پيک توو شيشه‌ی ودكا! همون آخرين بليط كنسرت! ميترسم باز سر بزنگاه باز يكی سر برسه و آخرين سيب رو برداره! يكی برسه و آخرين پيک رو بره بالا! يكی برسه و آخرين بليط رو رزرو كنه!
میترسم اصلا به روی خودم نيارم!
خيلی


#کسرا_بختیاریان