@asheghanehaye_fatima
چگونه یکی از منهایام را برگردانم؟
میخواهم دستهایام را بگیرم
راه میبَرَد
دور میشود
میگذرد از کوه
در قلمروِ یک سیاره
- سبزی پاک میکنی؟
- عاشق میشوی؟
هر چه میگذرد برمیداری از پنجره پرتاب کنی
مرد را با لبهای من لمس میکنی
و من را پشتِ یکی از قرارهایاش رها
یکی از منهای من گند زده به هر کس و هر جا
دستهای یکی از منهای من آغشته به خون
- برگرد!
- از دستهای من بگذر!
خانهها جابهجا
خوابها را بردار
پازلی از من تا قصههای امشبات
که خوابام کنی در عاشق شدنات
بیشهها رنگ باخته
ساحل از دو سو ناپیدا
گنگ میروم لای سرانگشتانات
قطرهقطره تا دریا
تا خوابات را پس میزنم
خیابانها اُریب
خانهها لنگهبهلنگه
دری از خوابها را باز میکنم تا قرارِ بعد.
■○شاعر: #آفاق_شوهانی
📗●از مجموعهی شعر: #شما_پاسخ_من_باشید
| نشر #کتاب_هرمز | چ اول۱۳۹۸ |
چگونه یکی از منهایام را برگردانم؟
میخواهم دستهایام را بگیرم
راه میبَرَد
دور میشود
میگذرد از کوه
در قلمروِ یک سیاره
- سبزی پاک میکنی؟
- عاشق میشوی؟
هر چه میگذرد برمیداری از پنجره پرتاب کنی
مرد را با لبهای من لمس میکنی
و من را پشتِ یکی از قرارهایاش رها
یکی از منهای من گند زده به هر کس و هر جا
دستهای یکی از منهای من آغشته به خون
- برگرد!
- از دستهای من بگذر!
خانهها جابهجا
خوابها را بردار
پازلی از من تا قصههای امشبات
که خوابام کنی در عاشق شدنات
بیشهها رنگ باخته
ساحل از دو سو ناپیدا
گنگ میروم لای سرانگشتانات
قطرهقطره تا دریا
تا خوابات را پس میزنم
خیابانها اُریب
خانهها لنگهبهلنگه
دری از خوابها را باز میکنم تا قرارِ بعد.
■○شاعر: #آفاق_شوهانی
📗●از مجموعهی شعر: #شما_پاسخ_من_باشید
| نشر #کتاب_هرمز | چ اول۱۳۹۸ |