تو تنت بوی خیـــــانت می دهد
بوی گندآب اهـــــانت می دهد
چشم های میشی ات گرگی شده
حس نامـــــردی توانت می دهد
بوی خنجـر بوی خون بوی جنون
دست های مهـــــربانت می دهد
دست های دیگری در دست توست
دست بی رحمی که جانت می دهد
من نمیدانم که شیـطان تازگی
از کدامین سفره نانت می دهد!
آی از دیوار کس بالا نــــرو
هر کجا که نردبانت می دهد
دست های انتقام روزگــــار
عاقبت روزی نشانت می دهد
او که آن بالا نشسته شک نکن
صدبلا از آسمـــــانت می دهد
وقت جبران نیست دیگر ای رفیق
زندگی تا کی امانت می دهـــد؟
خواب غفلت تا به کی بیدار شو
یک نفر دارد تکـــــانت می دهد...
@asheghanehaye_fatima
#فرشته_خدابنـده
#کتاب_غزلسـتان
بوی گندآب اهـــــانت می دهد
چشم های میشی ات گرگی شده
حس نامـــــردی توانت می دهد
بوی خنجـر بوی خون بوی جنون
دست های مهـــــربانت می دهد
دست های دیگری در دست توست
دست بی رحمی که جانت می دهد
من نمیدانم که شیـطان تازگی
از کدامین سفره نانت می دهد!
آی از دیوار کس بالا نــــرو
هر کجا که نردبانت می دهد
دست های انتقام روزگــــار
عاقبت روزی نشانت می دهد
او که آن بالا نشسته شک نکن
صدبلا از آسمـــــانت می دهد
وقت جبران نیست دیگر ای رفیق
زندگی تا کی امانت می دهـــد؟
خواب غفلت تا به کی بیدار شو
یک نفر دارد تکـــــانت می دهد...
@asheghanehaye_fatima
#فرشته_خدابنـده
#کتاب_غزلسـتان
@asheghanehaye_fatima
امشب بیـا و جـــام مرا پر شراب کن
اول مـرا بسـاز وپس از آن خراب کن
وا کن دوباره دکمــه پیراهن وسپس
از میـوه هـــای نورس من انتخاب کن
سنگین شده حسـاب تو با بوسههای من
آن بوسههـای نیمـه شبت را حساب کن
دیدی دو تا ستـــــاره کنار هلال ماه
بر روی پیکرم؟ همه را بیحجاب کن
بستر برای فتنه و شورش فراهم است
آتش بزن به کشــــور من انقـلاب کن
دستم به آسمان و نگاهم به دست توست
امشب بیا دعـــــای مرا مستجاب کن
#فرشته_خدابنـده
#کتاب_غزلسـتان
امشب بیـا و جـــام مرا پر شراب کن
اول مـرا بسـاز وپس از آن خراب کن
وا کن دوباره دکمــه پیراهن وسپس
از میـوه هـــای نورس من انتخاب کن
سنگین شده حسـاب تو با بوسههای من
آن بوسههـای نیمـه شبت را حساب کن
دیدی دو تا ستـــــاره کنار هلال ماه
بر روی پیکرم؟ همه را بیحجاب کن
بستر برای فتنه و شورش فراهم است
آتش بزن به کشــــور من انقـلاب کن
دستم به آسمان و نگاهم به دست توست
امشب بیا دعـــــای مرا مستجاب کن
#فرشته_خدابنـده
#کتاب_غزلسـتان
@asheghanehaye_fatima
من و دوبـاره تورا در خیـال بوسیدن
من و نشستن و هی واژه واژه دل چیدن
من و هوای تو را در سکوت این کوچه
شبیه خاطره ای تا همیشه باریدن
قرار و خانه و لبهات و آه و تخت و تنت
من و به خاطـرتو از کسی نترسیـدن
چه حس بکر خوشی دارد التهاب تنم
میان وسوسه ی دستهات لرزیدن
مگر مرا برسـاند به شدت هیجان
به روی سینه ی گرمم شراب پاشیدن
لبان مست و تقلای عاشقانه ی تو
ازاین دوخمره عسلهای ناب نوشیدن
ترانه ،خلسه سیگارو شب هم آغوشی
و آن دقایق فهمیدن و نفهمیدن...
وسخت خسته ازاین حس داغ جنگیدن
به روی پیرهنت نرم و رام خوابیدن
شبیه آهن و آهنربـا هزاران بار
پس از رها شدن از هم...دوباره چسبیدن
#فرشته_خدابنـده
#کتاب_غزلسـتان
من و دوبـاره تورا در خیـال بوسیدن
من و نشستن و هی واژه واژه دل چیدن
من و هوای تو را در سکوت این کوچه
شبیه خاطره ای تا همیشه باریدن
قرار و خانه و لبهات و آه و تخت و تنت
من و به خاطـرتو از کسی نترسیـدن
چه حس بکر خوشی دارد التهاب تنم
میان وسوسه ی دستهات لرزیدن
مگر مرا برسـاند به شدت هیجان
به روی سینه ی گرمم شراب پاشیدن
لبان مست و تقلای عاشقانه ی تو
ازاین دوخمره عسلهای ناب نوشیدن
ترانه ،خلسه سیگارو شب هم آغوشی
و آن دقایق فهمیدن و نفهمیدن...
وسخت خسته ازاین حس داغ جنگیدن
به روی پیرهنت نرم و رام خوابیدن
شبیه آهن و آهنربـا هزاران بار
پس از رها شدن از هم...دوباره چسبیدن
#فرشته_خدابنـده
#کتاب_غزلسـتان
@asheghanehaye_fatima
من و دوبـاره تورا در خیـال بوسیدن
من و نشستن و هی واژه واژه دل چیدن
من و هوای تو را در سکوت این کوچه
شبیه خاطره ای تا همیشه باریدن
قرار و خانه و لبهات و آه و تخت و تنت
من و به خاطـرتو از کسی نترسیـدن
چه حس بکر خوشی دارد التهاب تنم
میان وسوسه ی دستهات لرزیدن
مگر مرا برسـاند به شدت هیجان
به روی سینه ی گرمم شراب پاشیدن
لبان مست و تقلای عاشقانه ی تو
ازاین دوخمره عسلهای ناب نوشیدن
ترانه ،خلسه تبدارو شب هم آغوشی
و آن دقایق فهمیدن و نفهمیدن...
وسخت خسته ازاین حس داغ جنگیدن
به روی پیرهنت نرم و رام خوابیدن
شبیه آهن و آهنربـا هزاران بار
پس از رها شدن از هم...دوباره چسبیدن
#فرشته_خدابنـده
#کتاب_غزلسـتان
من و دوبـاره تورا در خیـال بوسیدن
من و نشستن و هی واژه واژه دل چیدن
من و هوای تو را در سکوت این کوچه
شبیه خاطره ای تا همیشه باریدن
قرار و خانه و لبهات و آه و تخت و تنت
من و به خاطـرتو از کسی نترسیـدن
چه حس بکر خوشی دارد التهاب تنم
میان وسوسه ی دستهات لرزیدن
مگر مرا برسـاند به شدت هیجان
به روی سینه ی گرمم شراب پاشیدن
لبان مست و تقلای عاشقانه ی تو
ازاین دوخمره عسلهای ناب نوشیدن
ترانه ،خلسه تبدارو شب هم آغوشی
و آن دقایق فهمیدن و نفهمیدن...
وسخت خسته ازاین حس داغ جنگیدن
به روی پیرهنت نرم و رام خوابیدن
شبیه آهن و آهنربـا هزاران بار
پس از رها شدن از هم...دوباره چسبیدن
#فرشته_خدابنـده
#کتاب_غزلسـتان
@asheghanehaye_fatima
کاش یکبـــــار دگر خواهش تند تن تو
وا کند نیمـــه شبی دکمــه پیراهن تو
مثــل یک پیچک شهـوت زده شدت گیرد
دور انـدام من شـب زده روییـــــدن تو
نیمـه شب غرق هوسهــــای عرق آلوده
پشت دیوار جنــــون تن تن من تن تن تو
دست های من و تو تا به سحـر در نوسان
بوسه تو، گردن من،بوسه ی من ،گردن تو
تا در آغـــوش توام هیچ غمـی نیست مرا
بشکنـد شیشـــهی من در بغـل آهــن تو
" امشبی را که در آنیـــم غنیمت شمـریم "
نرو از کلبـــه ی من دست من و دامـن تو
#فرشته_خدابنده
#کتاب_غزلسـتان
کاش یکبـــــار دگر خواهش تند تن تو
وا کند نیمـــه شبی دکمــه پیراهن تو
مثــل یک پیچک شهـوت زده شدت گیرد
دور انـدام من شـب زده روییـــــدن تو
نیمـه شب غرق هوسهــــای عرق آلوده
پشت دیوار جنــــون تن تن من تن تن تو
دست های من و تو تا به سحـر در نوسان
بوسه تو، گردن من،بوسه ی من ،گردن تو
تا در آغـــوش توام هیچ غمـی نیست مرا
بشکنـد شیشـــهی من در بغـل آهــن تو
" امشبی را که در آنیـــم غنیمت شمـریم "
نرو از کلبـــه ی من دست من و دامـن تو
#فرشته_خدابنده
#کتاب_غزلسـتان
@asheghanehaye_fatima
هی قهـــوه پشت قهوه تا فنجان آخر
شبها به یادت هستـــم ای درمان آخر
پشت دلم لـــرزیـد در فصـل جدایی...
مثـل زمـستـان بـود تــــابستـان آخر
حــالا غـــم دوری امـانـم را بریـده
مــــاننـد درد مهلـک دنـدان آخـــر
دیگرتحمل کردن این دردسخت است
دارد به لبها میرسد این جـان آخـر
سم میخورم ازدست توهرچندامشب...
عکس تو افتــــاده ته لیوان آخر
شاید که با...پایان مرگی عاشقانه
درمان شود این درد بی درمان آخر!
از هرچه خان در پیش رو آمد گذشتم
یک خان برایم مانده آن هم خوان آخر
#فرشته_خدابنده
#کتاب_غزلسـتان
هی قهـــوه پشت قهوه تا فنجان آخر
شبها به یادت هستـــم ای درمان آخر
پشت دلم لـــرزیـد در فصـل جدایی...
مثـل زمـستـان بـود تــــابستـان آخر
حــالا غـــم دوری امـانـم را بریـده
مــــاننـد درد مهلـک دنـدان آخـــر
دیگرتحمل کردن این دردسخت است
دارد به لبها میرسد این جـان آخـر
سم میخورم ازدست توهرچندامشب...
عکس تو افتــــاده ته لیوان آخر
شاید که با...پایان مرگی عاشقانه
درمان شود این درد بی درمان آخر!
از هرچه خان در پیش رو آمد گذشتم
یک خان برایم مانده آن هم خوان آخر
#فرشته_خدابنده
#کتاب_غزلسـتان
@asheghanehaye_fatima
امشب بیـا و جـــام مرا پر شراب کن
اول مـرا بسـاز وپس از آن خراب کن
وا کن دوباره دکمــه پیراهن وسپس
از میـوه هـــای نورس من انتخاب کن
سنگین شده حسـاب تو با بوسههای من
آن بوسههـای نیمـه شبت را حساب کن
دیدی دو تا ستـــــاره کنار هلال ماه
بر روی پیکرم؟ همه را بیحجاب کن
بستر برای فتنه و شورش فراهم است
آتش بزن به کشــــور من انقـلاب کن
دستم به آسمان و نگاهم به دست توست
امشب بیا دعـــــای مرا مستجاب کن
فرشته خدابنـده
#کتاب_غزلسـتان
امشب بیـا و جـــام مرا پر شراب کن
اول مـرا بسـاز وپس از آن خراب کن
وا کن دوباره دکمــه پیراهن وسپس
از میـوه هـــای نورس من انتخاب کن
سنگین شده حسـاب تو با بوسههای من
آن بوسههـای نیمـه شبت را حساب کن
دیدی دو تا ستـــــاره کنار هلال ماه
بر روی پیکرم؟ همه را بیحجاب کن
بستر برای فتنه و شورش فراهم است
آتش بزن به کشــــور من انقـلاب کن
دستم به آسمان و نگاهم به دست توست
امشب بیا دعـــــای مرا مستجاب کن
فرشته خدابنـده
#کتاب_غزلسـتان