عاشقانه های فاطیما
781 subscribers
21K photos
6.4K videos
276 files
2.93K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima



من هرگز ضرورت اندوه را انکار نمیکنم،چرا که میدانم هیچ چیز مثل اندوه روح را تصفیه نمی‌کند و الماس عاطفه را صیقل نمی‌دهد.

اما میدان دادن به آن را نیز هرگز نمی پذیرم، چرا که غم حریص است و بیشترخواه و مرزناپذیر. هر قدر که به غم میدان بدهی میدان می طلبد و باز هم بیشتر و بیشتر...

#چهل_نامه_کوتاه_به_همسرم
#نادر_ابراهیمی
Forwarded from اتچ بات
کتاب #چهل_نامه‌_کوتاه_به_همسرم
اثر #نادر_ابراهیمی


📚 درباره کتاب:

نادر ابراهیمی، نویسنده ای است که آثار داستانی و عاشقانه‌ اش از جمله محبوب ترین آثارهاست و همواره مخاطبان خاص خودش را دارد. مانند “یک عاشقانه‌ی آرام” که روایتی آرام از ابتدای آشنایی و عاشقانه زندگی کردن است. “چهل نامه‌ی کوتاه به همسرم” نیز یکی دیگر از عاشقانه‌های نادر است. آن طور که خودش تعریف می‌کند حدود سال‌های ۶۳ تا ۶۵ وقتی دور از همسرش در فضایی پر از بوی دوات در حال تمرین خطاطی بوده، به یاد او نامه‌هایی را به خط خوش برایش می‌نوشته است.
نادر در این نامه ها گاهی از مسائل جزئی و روزمرگی‌های زندگی می‌گوید، گاهی نصیحت می‌کند، گاهی فلسفه می‌بافد و گاهی از سادگی عشق حرف می‌زند. اما وجه مشترک همه‌ی این نامه‌ها خط نازکی از احساس و عشق است که چهل نامه‌ی کوتاه و بلند را به هم مرتبط کرده است.


📖قسمت‌هایی از کتاب:


📖عزیز من!
خوشبختی، نامه ای نیست که یک روز، نامه‌رسانی، زنگ در خانه‌ات را بزند و آن را به دست‌های منتظر تو بسپارد. خوشبختی، ساختن عروسک کوچکی است از یک تکه خمیر نرم شکل‌پذیر… به همین سادگی، به خدا به همین سادگی؛ اما یادت باشد که جنس آن خمیر باید از عشق و ایمان باشد نه هیچ چیز دیگر…”



📖عزیز من!
"زندگی بدون روزهای بد نمی‌شود"
بدون روزهای اشک و درد و خشم و غم. اما روزهای بد، همچون برگ های پاییزی، باور کن که شتابان فرو می‌ریزند و در زیر پاهای تو، اگر بخواهی، استخوان می‌شکنند!
و درخت استوار و مقاوم برجای می‌ماند.
عزیز من!
برگهای پاییزی بی شک در تداوم بخشیدن به مفهوم درخت و مفهوم بخشیدن به تداوم درخت، سهمی از یاد نرفتنی دارد...



📖هرکس که چیزی را می‌سازد _ حتی لانه‌ی فروریخته‌ی یک جفت قمری را_ منفور همه‌ی کسانی‌ست که اهل ساختن نیستند. و هرکس که چیزی را تغییر می‌دهد _ فقط به قدر جابه جا کردن یک گلدان، که گیاه درون آن، ممکن است در سایه بپوسد و بمیرد_ باید در انتظار سنگباران همه‌ی کسانی باشد که عاشق توقف‌اند و ایستایی و سکون.



📖عزیز من!
اگر زاویه‌ی دیدمان، نسبت به چیزی، یکی نیست، بگذار یکی نباشد. بگذار فرق داشته باشیم. بگذار، در عین وحدت، مستقل باشیم. بخواه که در عین یکی بودن، یکی نباشیم. بخواه که همدیگر را کامل کنیم نه ناپدید. تو نباید سایه ی کمرنگ من باشی. من نباید سایه ی کمرنگ تو باشم. این سخنی ست که در باب «دوستی» نیز گفته ام. بگذار صبورانه و مهرمندانه در باب هر چیز که مورد اختلاف ماست بحث کنیم؛ اما نخواهیم که بحث، ما را به نقطه ی مطلقاً واحدی برساند.
بحث باید ما را به ادراک متقابل برساند نه فنای متقابل.




@asheghanehaye_fatima

کتاب #چهل_نامه‌_کوتاه_به_همسرم
اثر #نادر_ابراهیمی
#پی_دی_اف 👇
عزیز من!
از اینکه این روزها، گهگاه، و چه بسا غالباً به خشم می‌آیی، ابداً دلگیر و آزرده نیستم.
من خوب میدانم که تو سخت‌ترین روزها و سال‌های تمامی زندگی‌ات را میگذرانی؛ حال آنکه هیچ یک از روزها و سال‌های گذشته نیز چندان دلپذیر و خالی از اضطراب و تحمل کردنی نبوده است که با یادآوری آنها، این سنگ سنگین غصه‌ها را از دلت برداری و نفسی به آسودگی بکشی.

صبوریِ تو...صبوریِ تو...صبوریِ بی‌حسابِ تو در متن یک زندگیِ ناامن و آشفته، که هیچ چیز آن را مفرح نساخته است و نمی‌سازد، به راستی که شگفت‌انگیزترینِ حکایت‌هاست.

نادر_ابراهیمی
#چهل_نامه_کوتاه_به_همسرم
@asheghanehaye_fatima
.

برای آن‌که لحظه‌هایی سرشار از خلوص و
احساس و عاطفه داشته باشی،
باید که چیزهایی را از کودکی
با خودت آورده باشی؛
و گهگاه، کاملاً سبکسرانه و
بازیگوشانه رفتار کرده باشی.

انسانی که یادهای تلخ و شیرینی را،
از کودکی، در قلب و روح خود نگه ندارد و
نداند که در برخی لحظه‌ها واقعاً باید
کودکانه به زندگی نگاه کند،
شقی و بی‌ترحم خواهد شد.

#نادرابراهيمی
📙#چهل_نامه_کوتاه_به_همسرم


@asheghanehaye_fatima
.

مگر چه عیب دارد که انسان حتی در هشتاد سالگی هم الک و دولک بازی کند، و گرگم به هوا و قایم باشک....

مگر چه خطا هست در اینکه برای چیدن یک دانه تمشک رسیده که در لا به لای شاخه های به هم تنیده جا خوش کرده است، آن همه تیغ را تحمل کنیم؟

مگر کجای قانون به هم می خورد، اگر من و تو در جمع بزرگی از یاران و همسایگانمان، در یک روز زرد پاییزی، صدها بادکنک رنگین را به آسمان بفرستیم و کودکانه به رقص های خالی از گناه آن ها نگاه کنیم؟...
بادبادک ها، هرگز ندیده ام که ذره ای از شخصیت آدم ها را به مخاطره بیندازند...
باور کن!

اما شاید طرفداران وقار خیال می کنند که بادکنک بازی ما، صلح جهانی را به مخاطره خواهد انداخت و تعادل اقتصاد جهانی را، و عدل و انصاف و مساوات جهانی را!...

بانوی من!

این را همه می دانند: آنچه بد است و به راستی بد است، چرک منجمد روح است و واسپاری عمل به عقده ها، نه هوا کردن بادکنک ها.....


#نادر_ابراهيمى
📙 #چهل_نامه_کوتاه_به_همسرم

@asheghanehaye_fatima