@asheghanehye_fatima
پرده ها را كشيده ام اما
شب به خانه درز كرده است
تكه های يك چراغ شكسته
نه
ستاره ها به پايم فرو می روند
رد خون را بگير
از همين شعر مي رسي به خيابان
به ميدان
به ساعت
كه عقربه هايش دقيق لنگ می زنند
می رسی به پای پدر
كه گوشتش
راه را برای گلوله باز كرد
استخوانش بست
و پوستش
جای زخم را فراموش كرده است
مثل نام قبلی ميدان
نام قبلی شهر...
رد خون را بگير
می رسی به پای پدر
كه از گلوله های مانده در تنش
فرار ميكند
#صبا_كاظميان
#پریشانسالگی
☘🍀
پرده ها را كشيده ام اما
شب به خانه درز كرده است
تكه های يك چراغ شكسته
نه
ستاره ها به پايم فرو می روند
رد خون را بگير
از همين شعر مي رسي به خيابان
به ميدان
به ساعت
كه عقربه هايش دقيق لنگ می زنند
می رسی به پای پدر
كه گوشتش
راه را برای گلوله باز كرد
استخوانش بست
و پوستش
جای زخم را فراموش كرده است
مثل نام قبلی ميدان
نام قبلی شهر...
رد خون را بگير
می رسی به پای پدر
كه از گلوله های مانده در تنش
فرار ميكند
#صبا_كاظميان
#پریشانسالگی
☘🍀