Forwarded from اتچ بات
.
شنبه روز بدی بود، روز بی حوصلهگی
وقت خوبی که میشد غزلی تازه بگی
ظهر یکشنبهی من، جدول نیمه تموم
همه خونههاش سیاه، روی خونه جغد شوم
صفحهی کهنهی یادداشتهای من
گفت دوشنبه روز میلاد منه،
اما شعر تو میگه که چشم من،
تو نخ ابره که بارون بزنه
آخ اگه بارون بزنه
آخ اگه بارون بزنه
غروب سهشنبه خاکستری بود
همه انگار نوک کوه رفته بودن
به خودم هی زدم از اینجا برو
اما موش خورده شناسنامهی من
عصر چهارشنبهی من، عصر خوشبختی ما
فصل گندیدن من، فصل جون سختی ما
روز پنجشنبه اومد مثل سقاهک پیر
رو نوکش یه چیکه آب گفت به من بگیر بگیر
جمعه حرف تازهای برام نداشت
هر چی بود پیشتر از اینها گفته بود
#شهیار_قنبری
#هفته_خاکستری
@asheghanehaye_fatima
شنبه روز بدی بود، روز بی حوصلهگی
وقت خوبی که میشد غزلی تازه بگی
ظهر یکشنبهی من، جدول نیمه تموم
همه خونههاش سیاه، روی خونه جغد شوم
صفحهی کهنهی یادداشتهای من
گفت دوشنبه روز میلاد منه،
اما شعر تو میگه که چشم من،
تو نخ ابره که بارون بزنه
آخ اگه بارون بزنه
آخ اگه بارون بزنه
غروب سهشنبه خاکستری بود
همه انگار نوک کوه رفته بودن
به خودم هی زدم از اینجا برو
اما موش خورده شناسنامهی من
عصر چهارشنبهی من، عصر خوشبختی ما
فصل گندیدن من، فصل جون سختی ما
روز پنجشنبه اومد مثل سقاهک پیر
رو نوکش یه چیکه آب گفت به من بگیر بگیر
جمعه حرف تازهای برام نداشت
هر چی بود پیشتر از اینها گفته بود
#شهیار_قنبری
#هفته_خاکستری
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎