@asheghanehaye_fatima
زیبایی و گریزان؛
مثل ماهی های داخل آکواریوم
مثل عکس ماه در آب
مثل خواب از چشمهای خسته ام.
دیدارت هربار
طعم دلچسب دوستت دارمهای ناغافل میدهد
طعم خوش خیال
من اگر جای تو بودم
سهم دلهای تنگ را از زیبایی ام،
صبح به صبح
همراه نسیم
روانه میکردم درب خانه هاشان،
تا شبها
چشمشان به پنجره و ماه نخشکد
ولی من
از مرگ برگشته ام
دستهایم بوی کافور میدهد
و زیبایی
در آغوشم
هربار، جان می سپارد...
#هانا_زارعی
.
زیبایی و گریزان؛
مثل ماهی های داخل آکواریوم
مثل عکس ماه در آب
مثل خواب از چشمهای خسته ام.
دیدارت هربار
طعم دلچسب دوستت دارمهای ناغافل میدهد
طعم خوش خیال
من اگر جای تو بودم
سهم دلهای تنگ را از زیبایی ام،
صبح به صبح
همراه نسیم
روانه میکردم درب خانه هاشان،
تا شبها
چشمشان به پنجره و ماه نخشکد
ولی من
از مرگ برگشته ام
دستهایم بوی کافور میدهد
و زیبایی
در آغوشم
هربار، جان می سپارد...
#هانا_زارعی
.
@asheghanehaye_fatima
دیوار اتاقت باشم
تکیه بزنی به شانه ام
سنگینی و خستگی ات را به من بدهی
وقتی که نیستی
آغوشی شوم برای عکست
شبها قبل خواب،
خیره شوی به من
من از تَرَک های دلم بگویم
تو از دلتنگی ات.
آدمها همیشه عاشق نمی مانند
ولی دیوار، همیشه دیوار است.
دیوار باشم و
عاشق تو
دیوار باشم و
وفادار...
که اگر رفتی
تنها یک راه برایم بماند:
آوااار...
#دیوار
#هانا_زارعی
دیوار اتاقت باشم
تکیه بزنی به شانه ام
سنگینی و خستگی ات را به من بدهی
وقتی که نیستی
آغوشی شوم برای عکست
شبها قبل خواب،
خیره شوی به من
من از تَرَک های دلم بگویم
تو از دلتنگی ات.
آدمها همیشه عاشق نمی مانند
ولی دیوار، همیشه دیوار است.
دیوار باشم و
عاشق تو
دیوار باشم و
وفادار...
که اگر رفتی
تنها یک راه برایم بماند:
آوااار...
#دیوار
#هانا_زارعی
@asheghanehaye_fatima
دیوار اتاقت باشم
تکیه بزنی به شانه ام
سنگینی و خستگی ات را به من بدهی
وقتی که نیستی
آغوشی شوم برای عکست
شبها قبل خواب،
خیره شوی به من
من از تَرَک های دلم بگویم
تو از دلتنگی ات.
آدمها همیشه عاشق نمی مانند
ولی دیوار، همیشه دیوار است.
دیوار باشم و
عاشق تو
دیوار باشم و
وفادار...
که اگر رفتی
تنها یک راه برایم بماند:
آوااار...
#هانا_زارعی
دیوار اتاقت باشم
تکیه بزنی به شانه ام
سنگینی و خستگی ات را به من بدهی
وقتی که نیستی
آغوشی شوم برای عکست
شبها قبل خواب،
خیره شوی به من
من از تَرَک های دلم بگویم
تو از دلتنگی ات.
آدمها همیشه عاشق نمی مانند
ولی دیوار، همیشه دیوار است.
دیوار باشم و
عاشق تو
دیوار باشم و
وفادار...
که اگر رفتی
تنها یک راه برایم بماند:
آوااار...
#هانا_زارعی
@asheghanehaye_fatima
روزگاریست که کارم شده مهر
شوق دارم ک شود صبح و بگیرم دستی
که شوم مایه خوشحالی و امید کسی
دردهاشان به دلم
رنجهاشان به خودم
عمرمان رفت و
چه بسیار رفیق از پی هم
کارشان جور شد و
حالشان خوب و به راه
و در این وادی بی مهر
فقط من ماندم
دست خالی و دلی تنگ
و روحی خسته
کاش یک دست
مرا یافته بود
یا مرا خواسته بود
نتوانست کسی چاره کند دردم را
چه کسی قلب ترک خورده ی ما را میخواست؟!
چه کسی نیم نگاهی به ما
از سر مهر انداخت؟!
من دلم لک زده، برای کسی مثل خودم
دل من تنگ شده
شده دلتنگ خودم
#هانا_زارعی
روزگاریست که کارم شده مهر
شوق دارم ک شود صبح و بگیرم دستی
که شوم مایه خوشحالی و امید کسی
دردهاشان به دلم
رنجهاشان به خودم
عمرمان رفت و
چه بسیار رفیق از پی هم
کارشان جور شد و
حالشان خوب و به راه
و در این وادی بی مهر
فقط من ماندم
دست خالی و دلی تنگ
و روحی خسته
کاش یک دست
مرا یافته بود
یا مرا خواسته بود
نتوانست کسی چاره کند دردم را
چه کسی قلب ترک خورده ی ما را میخواست؟!
چه کسی نیم نگاهی به ما
از سر مهر انداخت؟!
من دلم لک زده، برای کسی مثل خودم
دل من تنگ شده
شده دلتنگ خودم
#هانا_زارعی
@asheghanehaye_fatima
از بس همیشه چشمهایم، خیس و بارانی ست
از بس برای اشک، هرشب بزم و مهمانی ست
اینان گمـان بردند صاحبخانه یِ چشم اَند
شالوده یِ این خانه حالا رو به ویرانی ست
باران! به بامِ خانه یِ ما کم تلنــگر زن
اشکی که میریزم چو باران زمستانی ست
غمخـانه کردند این دو چشمـانِ مرا، امّا
در بی کسی ها چاره گویا "گریه درمانی" ست!
#هانا_زارعی
از بس همیشه چشمهایم، خیس و بارانی ست
از بس برای اشک، هرشب بزم و مهمانی ست
اینان گمـان بردند صاحبخانه یِ چشم اَند
شالوده یِ این خانه حالا رو به ویرانی ست
باران! به بامِ خانه یِ ما کم تلنــگر زن
اشکی که میریزم چو باران زمستانی ست
غمخـانه کردند این دو چشمـانِ مرا، امّا
در بی کسی ها چاره گویا "گریه درمانی" ست!
#هانا_زارعی
@asheghanehaye_fatima
چقدر بو بکشم میان وسایل خانه
چقدر دستهایم را پس بکشم از لمس داغی اجسام
چقدر سرفه کنم از دودی که در گلویم خانه کرده
و بیرون نمیآید
آتش ِ کدام گوشه از این برزخ را خاموش کنم
کجا را دوباره گلستان...
چشمهای پنجره منتظرند
دستهای دیوار اما
محکم در آغوشم گرفتهاند
آسمان ترک برداشته
و تو هنوز
دستهایت آنطرف دیوار
دنبال تکههای کسی میگردند
برگرد
گلدانی که از چشم پنجره افتاده را ببین
اگر بخت یاریاش کند
و تو زود برسی
کروکیاش را
دقیق تر خواهند کشید
#هانا_زارعی
چقدر بو بکشم میان وسایل خانه
چقدر دستهایم را پس بکشم از لمس داغی اجسام
چقدر سرفه کنم از دودی که در گلویم خانه کرده
و بیرون نمیآید
آتش ِ کدام گوشه از این برزخ را خاموش کنم
کجا را دوباره گلستان...
چشمهای پنجره منتظرند
دستهای دیوار اما
محکم در آغوشم گرفتهاند
آسمان ترک برداشته
و تو هنوز
دستهایت آنطرف دیوار
دنبال تکههای کسی میگردند
برگرد
گلدانی که از چشم پنجره افتاده را ببین
اگر بخت یاریاش کند
و تو زود برسی
کروکیاش را
دقیق تر خواهند کشید
#هانا_زارعی
@ashegjanehaye_fatima
زمان
چشمهایم را نشانه رفته
پاهایم را
در عصر ندانم کاری جا گذاشته ام
دستهایم
در دیروز مانده اند
دهانم
در لحظه ای پیش
و تیک و تاکِ نفسهایم را
عقربه های عجول گرفته اند.
من کدام بودم
دهانی که حرفهایش را خوردند
یا دستهایی که همیشه کوتاه بود
#هانا_زارعی
🍀🍀
زمان
چشمهایم را نشانه رفته
پاهایم را
در عصر ندانم کاری جا گذاشته ام
دستهایم
در دیروز مانده اند
دهانم
در لحظه ای پیش
و تیک و تاکِ نفسهایم را
عقربه های عجول گرفته اند.
من کدام بودم
دهانی که حرفهایش را خوردند
یا دستهایی که همیشه کوتاه بود
#هانا_زارعی
🍀🍀
@asheghanehaye_fatima
طوفانِ مکرّر باش
که پیچیدنِ طومار را خوب بلد است
یا تپانچه ای که سالهاست
فقط زیبایی را نشانه گرفته است
دستها،
پاها،
لب ها،
چشم ها را حتی ...
از هر سمتی که بخوانی، همان اند
حالا تو
هرچقدر می خواهی شلیک کن
دوست داشتن ،
خون نیست که بند بیاید
#هانا_زارعی
طوفانِ مکرّر باش
که پیچیدنِ طومار را خوب بلد است
یا تپانچه ای که سالهاست
فقط زیبایی را نشانه گرفته است
دستها،
پاها،
لب ها،
چشم ها را حتی ...
از هر سمتی که بخوانی، همان اند
حالا تو
هرچقدر می خواهی شلیک کن
دوست داشتن ،
خون نیست که بند بیاید
#هانا_زارعی
@asheghanehaye_fatima
تَرَک ها
خودبخود بسته نمی شوند
دردها
مدام در حال نقل مکان از گذشته
به حال و آینده اند
بگو
آلزایمر کدام درد را دوا می کند
وقتی که هر چینِ پیشانی ات
به آدمهایی ختم می شود که فقط رفته اند؟
بگرد
بگرد، صدایم را پیدا کن
من غاری ام
که زلزله ای هفت ریشتری
دهانم را بسته است
#هانا_زارعی
تَرَک ها
خودبخود بسته نمی شوند
دردها
مدام در حال نقل مکان از گذشته
به حال و آینده اند
بگو
آلزایمر کدام درد را دوا می کند
وقتی که هر چینِ پیشانی ات
به آدمهایی ختم می شود که فقط رفته اند؟
بگرد
بگرد، صدایم را پیدا کن
من غاری ام
که زلزله ای هفت ریشتری
دهانم را بسته است
#هانا_زارعی
@asheghanehaye_fatima
بگو دوستم داری
به هر تصویر زنده یا غیرزنده ای
به هر شکل و شمایل کشف نشده ای
بخوان اسمم را با آهنگ وُ زبانهای فراموش شده
بخوان اسمم را درون آینه
درون سایه ی مهتاب بر دیوار شب
بخوان مرا
از میان روزنه ی صبح
_قسم به صبح
که با طلوعت
دیگر هیچ غروبی، غمگینم نمی کند_
بگو کدام روزنه ی این دریچه
تو را در آغوش کشید
که اینگونه
دهلیز و بطن را به بازی گرفته ای؟
بشکاف بسترت را
و عمق پیشروی ات را اندازه بگیر
قبل از اینکه
حجم دوست داشتنم
با من
در پارچه ای سفید، کفن پیچ شود
که خیراتِ خرما و فاتحه در هر پنج شنبه
هیچ مرده ای را زنده نکرد.
#هانا_زارعی
بگو دوستم داری
به هر تصویر زنده یا غیرزنده ای
به هر شکل و شمایل کشف نشده ای
بخوان اسمم را با آهنگ وُ زبانهای فراموش شده
بخوان اسمم را درون آینه
درون سایه ی مهتاب بر دیوار شب
بخوان مرا
از میان روزنه ی صبح
_قسم به صبح
که با طلوعت
دیگر هیچ غروبی، غمگینم نمی کند_
بگو کدام روزنه ی این دریچه
تو را در آغوش کشید
که اینگونه
دهلیز و بطن را به بازی گرفته ای؟
بشکاف بسترت را
و عمق پیشروی ات را اندازه بگیر
قبل از اینکه
حجم دوست داشتنم
با من
در پارچه ای سفید، کفن پیچ شود
که خیراتِ خرما و فاتحه در هر پنج شنبه
هیچ مرده ای را زنده نکرد.
#هانا_زارعی
@asheghanehaye_fatima
تَرَک ها
خودبخود بسته نمی شوند
دردها
مدام در حال نقل مکان از گذشته
به حال و آینده اند
بگو
آلزایمر کدام درد را دوا می کند
وقتی که هر چینِ پیشانی ات
به آدمهایی ختم می شود که فقط رفته اند؟
بگرد
بگرد، صدایم را پیدا کن
من غاری ام
که زلزله ای هفت ریشتری
دهانم را بسته است
#هانا_زارعی
تَرَک ها
خودبخود بسته نمی شوند
دردها
مدام در حال نقل مکان از گذشته
به حال و آینده اند
بگو
آلزایمر کدام درد را دوا می کند
وقتی که هر چینِ پیشانی ات
به آدمهایی ختم می شود که فقط رفته اند؟
بگرد
بگرد، صدایم را پیدا کن
من غاری ام
که زلزله ای هفت ریشتری
دهانم را بسته است
#هانا_زارعی