@asheghanehaye_fatima
که صدایت را جا گذاشتی در اتاق عمل .
صدا را که از تن درآوردی
کلمه کلمه
ریخت روی تخت .
لب هام را کدام نخ بخیه می زند به گلوت ؟!
کنار بزن پوستت را
عبورم بده از مهره های گردنت
ببینم زیبایی ات درد میکند .
اینجایم
اینجایم من
با پیچکی پیچیده دور انگشتم
که خطابش به توست :
چه حنجره ی گودی داشتی برای ریشه هام .
چگونه بگویم
زنده ام
پوست خشکی دارد هوا
و من که بی صدا در تو شکل گرفته ام آویزانم از ابر
آویزانم مثل یک باران نگفته .
حرفی در استخوانم بریز
بریز در استخوان پوکم
آن هجای بلند بالا را
که بیاید
که نمی آید .
بگو
نشسته ای
گلویت را ماهرانه میبافی
رج به رج
که شکافته بودند .
در را ببند
چنگ به تارهای صوتی ات بزنم
بنوازمت آرام آرام .
#نگین_فرهود
که صدایت را جا گذاشتی در اتاق عمل .
صدا را که از تن درآوردی
کلمه کلمه
ریخت روی تخت .
لب هام را کدام نخ بخیه می زند به گلوت ؟!
کنار بزن پوستت را
عبورم بده از مهره های گردنت
ببینم زیبایی ات درد میکند .
اینجایم
اینجایم من
با پیچکی پیچیده دور انگشتم
که خطابش به توست :
چه حنجره ی گودی داشتی برای ریشه هام .
چگونه بگویم
زنده ام
پوست خشکی دارد هوا
و من که بی صدا در تو شکل گرفته ام آویزانم از ابر
آویزانم مثل یک باران نگفته .
حرفی در استخوانم بریز
بریز در استخوان پوکم
آن هجای بلند بالا را
که بیاید
که نمی آید .
بگو
نشسته ای
گلویت را ماهرانه میبافی
رج به رج
که شکافته بودند .
در را ببند
چنگ به تارهای صوتی ات بزنم
بنوازمت آرام آرام .
#نگین_فرهود
@asheghanehaye_fatima
که صدایت را جا گذاشتی در اتاق عمل
صدا را که از تن درآوردی
کلمه کلمه
ریخت روی تخت
لب هام را کدام نخ بخیه میزند به گلوت؟
کنار بزن پوستت را
عبورم بده از مهره های گردنت
ببینم زیبایی ات درد میکند
اینجایم
اینجایم من
با پیچکی پیچیده دور انگشتم
که خطابش به توست:
چه حنجره ی گودی داشتی برای ریشه هام
چگونه بگویم
زنده ام
پوست خشکی دارد هوا
و من که بی صدا در تو شکل گرفته ام آویزانم از ابر
آویزانم مثل یک باران نگفته
حرفی در استخوانم بریز
بریز در استخوان پوکم
آن هجای بلند بالا را
که بیاید
که نمی اید .
بگو
نشسته ای
گلویت را ماهرانه میبافی
رج به رج
که شکافته بودند
در را ببند
چنگ به تارهای صوتی ات بزنم
بنوازمت آرام آرام
#نگین_فرهود
که صدایت را جا گذاشتی در اتاق عمل
صدا را که از تن درآوردی
کلمه کلمه
ریخت روی تخت
لب هام را کدام نخ بخیه میزند به گلوت؟
کنار بزن پوستت را
عبورم بده از مهره های گردنت
ببینم زیبایی ات درد میکند
اینجایم
اینجایم من
با پیچکی پیچیده دور انگشتم
که خطابش به توست:
چه حنجره ی گودی داشتی برای ریشه هام
چگونه بگویم
زنده ام
پوست خشکی دارد هوا
و من که بی صدا در تو شکل گرفته ام آویزانم از ابر
آویزانم مثل یک باران نگفته
حرفی در استخوانم بریز
بریز در استخوان پوکم
آن هجای بلند بالا را
که بیاید
که نمی اید .
بگو
نشسته ای
گلویت را ماهرانه میبافی
رج به رج
که شکافته بودند
در را ببند
چنگ به تارهای صوتی ات بزنم
بنوازمت آرام آرام
#نگین_فرهود
@asheghanehaye_fatima
ماه را بردار
که شب
با خالی از ما می گرید وُ جهان
می شکند
لای استخوان .
چه قامتی شب دارد وقتی
به من متصل است وُ لب هاش
رسیده تا گردن ام .
- بمیر !
- بمیرم کِی از بدنم ؟
بمیرم در لرزِ خاک ، کجا و غمگین نباشم طوری که بخندد مرگ
بمیرم از بگویم ماه را بردار
که شب بلند نمی شود از جایش در شب
دریده از چند هجای محزونِ در صدات
دریده از دیگر نباشی و آشپزخانه غمگین
دریده از لکه لکه های نور
که ریخته از لوستر به کاشی وُ می شکند
شکست و پایین ریخت
ترس ام از صورت
از صورت
دو چشمِ معلق
پایین ریخت
ندیده بود که چند هجا می زند از رگ بیرون وُ
خون
تقلای جوشیدنِ خود نشنید
که جز من
در گوشِ پچپچه
هیچ کس
حرفی نمی زند از به آرامی بمیر ...
#نگین_فرهود
کتاب : #از_رنج_اشیاء
نشر : #حکمت_کلمه ( چاپ شده در ۱۳۹۷)
ماه را بردار
که شب
با خالی از ما می گرید وُ جهان
می شکند
لای استخوان .
چه قامتی شب دارد وقتی
به من متصل است وُ لب هاش
رسیده تا گردن ام .
- بمیر !
- بمیرم کِی از بدنم ؟
بمیرم در لرزِ خاک ، کجا و غمگین نباشم طوری که بخندد مرگ
بمیرم از بگویم ماه را بردار
که شب بلند نمی شود از جایش در شب
دریده از چند هجای محزونِ در صدات
دریده از دیگر نباشی و آشپزخانه غمگین
دریده از لکه لکه های نور
که ریخته از لوستر به کاشی وُ می شکند
شکست و پایین ریخت
ترس ام از صورت
از صورت
دو چشمِ معلق
پایین ریخت
ندیده بود که چند هجا می زند از رگ بیرون وُ
خون
تقلای جوشیدنِ خود نشنید
که جز من
در گوشِ پچپچه
هیچ کس
حرفی نمی زند از به آرامی بمیر ...
#نگین_فرهود
کتاب : #از_رنج_اشیاء
نشر : #حکمت_کلمه ( چاپ شده در ۱۳۹۷)
@asheghanehaye_fatima
که صدایت را جا گذاشتی در اتاق عمل.
صدا را که از تن درآوردی
کلمه کلمه
ریخت روی تخت .
لب هام را کدام نخ بخیه می زند به گلوت ؟!
کنار بزن پوستت را
عبورم بده از مهره های گردنت
ببینم زیبایی ات درد میکند .
اینجایم
اینجایم من
با پیچکی پیچیده دور انگشتم
که خطابش به توست :
چه حنجره ی گودی داشتی برای ریشه هام .
چگونه بگویم
زنده ام
پوست خشکی دارد هوا
و من که بی صدا در تو شکل گرفته ام آویزانم از ابر
آویزانم مثل یک باران نگفته .
حرفی در استخوانم بریز
بریز در استخوان پوکم
آن هجای بلند بالا را
که بیاید
که نمی اید .
بگو
نشسته ای
گلویت را ماهرانه میبافی
رج به رج
که شکافته بودند .
در را ببند
چنگ به تارهای صوتی ات بزنم
بنوازمت آرام آرام .
#نگین_فرهود
که صدایت را جا گذاشتی در اتاق عمل.
صدا را که از تن درآوردی
کلمه کلمه
ریخت روی تخت .
لب هام را کدام نخ بخیه می زند به گلوت ؟!
کنار بزن پوستت را
عبورم بده از مهره های گردنت
ببینم زیبایی ات درد میکند .
اینجایم
اینجایم من
با پیچکی پیچیده دور انگشتم
که خطابش به توست :
چه حنجره ی گودی داشتی برای ریشه هام .
چگونه بگویم
زنده ام
پوست خشکی دارد هوا
و من که بی صدا در تو شکل گرفته ام آویزانم از ابر
آویزانم مثل یک باران نگفته .
حرفی در استخوانم بریز
بریز در استخوان پوکم
آن هجای بلند بالا را
که بیاید
که نمی اید .
بگو
نشسته ای
گلویت را ماهرانه میبافی
رج به رج
که شکافته بودند .
در را ببند
چنگ به تارهای صوتی ات بزنم
بنوازمت آرام آرام .
#نگین_فرهود