عاشقانه های فاطیما
818 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehsye_fatima

می‌ گفت آدم‌ها گنجشک‌های حیاط پشتی‌ خانه تان نیستند که برایشان دانه بپاشی، به هر روز آمدنت عادتشان بدهی‌. چشم‌هایت را ببندی و در خلسه ی مالیخولیایی خودت به جیک جیکشان گوش کنی‌. بعد یکروز حوصله‌ ‌ات سر برود. خسته از شلوغی، خسته از بودنشان ، راحت را بکشی بروی. آدم‌ها حتی مثل گنجشک‌ها نیاز به کیش کیش ندارند. می‌‌روند اما با دلی‌ شکسته

#نيكی_فيروزكوهي
@asheghanehaye_fatima

و خاطرات ...
نه مجالِ گریز می‌‌دهند
نه رخصتِ خلوتی
خاطرات، روحِ تو را میدرند
در رخوتِ سردِ روز هایت
چنان بارانی ات می‌‌کنند
که برگ ریزان سهم تو میشود
خاطرات، از تو و لحظه‌هایت عبور می‌‌کنند
میدوی
و می‌دوند
و نمیدانی کدامیک زنده تر است...


#نيكی_فيروزكوهي
@asheghanehaye_fatima

رنجشی نیست آدم‌ها همینند
خوبند ولی‌ فراموش کار
می‌آیند
می‌ مانند
می روند
مثل مسافران کاروان سرا
مثل ازدحام بی‌ انتهایِ یک خیابان

کسی‌ برایِ بودن
نیامده نمی‌‌آید

#نيكی_فيروزكوهي
می‌ گفت آدم‌ها گنجشک‌های حیاط پشتی‌ خانه تان نیستند که برایشان دانه بپاشی، به هر روز آمدنت عادتشان بدهی‌. گاه و بیگاه روی پله‌ها بنشینی برایشان درد دل کنی‌ یا چشم‌هایت را ببندی و در خلسه ی مالیخولیایی خودت به جیک جیکشان گوش کنی‌. بعد یکروز حوصله‌ ‌ات سر برود. خسته از شلوغی، خسته از بودنشان ، راحت را بکشی بروی. آدم‌ها حتی مثل گنجشک‌ها نیاز به کیش کیش ندارند. می‌‌روند اما با دلی‌ شکسته

@asheghanehaye_fatima

#نيكی_فيروزكوهي
@asheghanehaye_fatima


نمیدانی.
هیچکس نمی‌داند کسی‌ که همین دیشب برای تمام عمر تنها شده، جایی‌ برای رفتن ندارد. جایی‌ برای برگشتن، برای ماندن ندارد. کسی‌ که حتی نمی‌داند امروز صبح برای چه بیدار شده. کسی‌ که مخاطبِ خاصِ خودش می‌‌شود.

آینه ‌ها را ورانداز می‌‌کند و بی‌ اختیار می‌‌گوید:
سلام دوستِ تنها شده ی من.
سلام !


#نيكی_فيروزكوهي
@asheghanehaye_fatima



می‌‌آیند ...
تا تو را کشف کنند
و روحت را تصاحب
بی‌ هیچ مجالی برِ عشق

چنان سراسیمه
چنان سرد
چنان زخمه وار
که نخواهند دید ،
چگونه غروب می‌‌کند
غرورِ یک قلب
چگونه است
چکیدنِ کسی‌
از چشم های خودش
چگونه
شاعری
تحملش را از کنارِ شعر بر می‌دارد
و رو به حیرتِ یک خواب می‌‌رود

چگونه شب
فرصتِ ماندن را
از آدم خسته می‌‌گیرد


#نيكی_فيروزكوهي
پاييز صد ساله شد /نشر ماه باران
@asheghanehaye_fatima



کسی‌ چه می‌‌داند، اتفاق ممکن است در چشم‌هایِ راز آلودِ تو بیفتد یا در دست‌های ناآرام من. یا یکی‌ از همین روز‌های بی‌ حوصلگی، وقتِ جا ماندنِ من یا درست سرِ آمدن تو.

اتفاق هر لحظه، هر جایی‌، ممکن است بیفتد. به خاطر داشته باشیم بودن یا نبودنمان آنقدر حقارت آمیز نباشد که روزی یکی‌ از ما خاطره ی دیگری را حواله ی جهنم کند.

باور کن بی‌تفاوتی نفس‌گیر‌ترین اتفاقِ ممکن است . فاجعه‌ای که مصیبتش هزاران بار غم انگیز تر از خودِ مرگ است. باور کن تن دادن به فاصله‌های خاموش هزاران بار شرف دارد به رسیدنی رقت انگیز که یادآورِ چرکینِ زخم‌های کهنه ی ما باشد
.
محبوبم !!!! این سرما و یخ زدگی قلب‌ها را حتی برای دشمنت هم آرزو نخواهم کرد.... با من مهربان باش



#نيكی_فيروزكوهي
نامه ی چهل و نهم/در خانه ما عشق كجا ضيافت داشت/نشر ماه باران
@asheghanehaye_fatima



زبانِ خداحافظی
سخت‌ترینِ زبان هاست

در لحظه ی وداع
نه بوسه‌ای می‌‌بخشم
نه آغوشی
نه حتی آخرین کلامی
اما,
تو را
می‌‌بخشم
و دزدانی را
که از دیوارِ آغوشت بالا رفتند
و ملخ‌هایی‌ را
که در شمایلِ یک دست
به خرمنِ گیسوانت زدند

و عینک‌های بزرگِ سیاهی
که نگاهت را از خواهشِ نگاهِ من گرفتند
و جنونی
که قلبت را لرزاند
و دستانت را
و این آشیانه را

خواهم بخشید
روز‌هایی‌ را که نمی‌‌آیند
شب‌هایی‌ که نمی‌‌روند
و سفر‌های بی‌ مقصد را



#نيكی_فيروزكوهي
مجموعه خداحافظ اگر بازنگشتم
@asheghanehaye_fatima



دلم برایت تنگ شده و هیچکس حضورِ موذیانه ی بغضی پنهان را در نگاهم نمی‌بیند
ضربه‌ای به شانه‌ام می‌‌زنند و من در اعماقِ سرخگونِ قلبم می‌دانم، از سکوتِ من چه خرسندند

درست مثلِ اینکه از پرنده‌ای در قفس سوال کنی‌ چه اتفاقی افتاده ؟
بعد بنشینی برای آرزوهایش دعا کنی‌ ....

آدم‌ها از یکدیگر هیچ چیزی نمی‌‌دانند .. هیچ چیز


#نيكی_فيروزكوهي

نامه بیست و ششم
در خانه ما عشق كجا ضيافت داشت/
نشر ماه باران
بگذار قضاوتمان کنند
آلوده به ترس نباش.
بهتر است که سایه‌ای از خودمان باشیم تا حضوری بی‌ وجود شبیهِ افکارِ دیگران


#نيكی_فيروزكوهي
در خانه ما عشق كجا ضيافت داشت

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima




و از میان تمامِ آرزو ها
دردناک ترینش
نخواستن تو در نداشتنِ توست
و کاش
کاش گریزی بود از عمقِ وحشت آورِ این درد
که در تخیلِ عشق
رسیدن چه بروزِ محالی دارد
و در سلوکِ عشق
چه ناعادلانه ‌ست
بودن ...
... و غریبانه بودن
و چه غم انگیز
شهوت بی‌ امانِ انگشتانِ من برای نوازش تلخی‌ دستانِ تو



.
#نيكی_فيروزكوهي
در خيالم عطر پرتقالُ
در سينه ام عشق شاليزار
در دستم قلمى
كه جنگلى سبز مى كشد
كه زير هر درخت
سفره اي كوچكُ
يك زنُ
يك مرد مى كشد

#نيكی_فيروزكوهي
📷alireza.d.o


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



آ ه ای عزیز فرسنگ‌ها دور از من
هر کجای این دنیای بزرگ که هستی‌ ...
حواست باشد که عشق و دوست داشتن آدم را کور می‌‌کند و کسی‌ که خوب نمی‌بیند نیازِ بیشتری به شنیدن دارد.

پس همین امروز ، این تئوری مزخرف را که دوست داشتن نیازی به گفتن ندارد فراموش کن . یادت باشد قویترین حس‌ها اگر پرستاری و مراقبت نشوند ، بیمار
میشوند و می‌میرند.
اتفاق عشق را با نوازش ، با کلامِ دلنشین ، با یادآوری‌های کوچک و بزرگ برایِ خودت و برای دنیای اطرافت زیباتر کن ... بگذار پشتِ دوست داشتن تو و لبخندِ دیگری ، محبت و احترام معنای وسیع تری پیدا کنند ... .

#نيكی_فيروزكوهي

نامه ی بیست و نهم/در خانه ما عشق كجا 📚ضيافت داشت
📌



کاش چرخِ روزگار برای یکبار هم که شده طوری می‌‌چرخید، که هر کس،دیگری را فقط به خاطرِ خودش دوست می‌‌داشت. تنها اگر یکبار تجربه می‌‌کردیم دلهامان بی‌ هیچ توقعی بتپد ...



#نيكی_فيروزكوهي
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گاهی‌ خودم را شبیهِ حیوانی‌ بزرگ و درنده می‌‌بینم
که به نوازش نسیمی رام می‌‌شود
افسوس ....
در جنگلِ پر از وحش آدم ها
کسی‌ چیزی از محبت نمی‌‌داند

#نيكی_فيروزكوهي
📗پرنده اي كه از بام شما پريد