Işkenceden geliyorum
Çığlıkçığlığa üstüm başım
Değemem dudağımı dudağına
Elektirik kokuyor ağzım.
Kelemelerim birbirini vurur
Gözlerim yanar ağlarsam
Dalga dalga uçardı saçlarım
Ben de koşardım bir zaman.
Işkenceden geliyorum
Acıyı umuda kattim
Uzatma sarılası boynunu
Kollarımı askıda bıraktım
Yumuşak yataklar arama
Başıma koyacak bir yer bulurum
Hem ben uyursam artık
Şimşeklik bulutlarda uyurum
Yıkılma sakın birakma kendini
Taşırım ben bu çarpık gövdeyi
Seni yitirmek de olsa ucunda
Yendim işkencede işkenceyi!
#Nevzat_Çelik
@asheghanehaye_fatima
من از زیر شکنجه میآیم
سر و رویم پر از فریاد و ضجه،
لبانم را نمیتوانم بر روی لبانت بگذارم
زیرا که دهانم بوی برق میدهد!
کلمهها در دهانم به جان هم افتادهاند،
اگر بگریم
چشمهایم خواهند سوخت،
من نیز زمانی میدویدم
و موهایم موجموج در باد پرواز میکرد.
از زیر شکنجه میآیم
درد را با امید آمیختم،
برای به آغوشکشیدنم نزدیک مشو
من
دستهایم را نیز در آویزههای شکنجهگاه جاگذاشتم.
برایم
به دنبال بالینی نرم مباش،
جایی برای گذاشتن سرم مییابم
من اگر بخواهم که بخوابم
روی ابرهای پر از آذرخش نیز میخوابم.
تو
هرگز از پا میفت و از خود مگذر!
من این لاشهی ناراستم را با خود میکشم،
اگر بهایش از دست دادن تو نیز باشد،
در پایان
من شکنجه را در زیر بار شکنجه شکست دادم!
#نوزات_چلیک
برگردان: #فرید_فرخ_زاد
Çığlıkçığlığa üstüm başım
Değemem dudağımı dudağına
Elektirik kokuyor ağzım.
Kelemelerim birbirini vurur
Gözlerim yanar ağlarsam
Dalga dalga uçardı saçlarım
Ben de koşardım bir zaman.
Işkenceden geliyorum
Acıyı umuda kattim
Uzatma sarılası boynunu
Kollarımı askıda bıraktım
Yumuşak yataklar arama
Başıma koyacak bir yer bulurum
Hem ben uyursam artık
Şimşeklik bulutlarda uyurum
Yıkılma sakın birakma kendini
Taşırım ben bu çarpık gövdeyi
Seni yitirmek de olsa ucunda
Yendim işkencede işkenceyi!
#Nevzat_Çelik
@asheghanehaye_fatima
من از زیر شکنجه میآیم
سر و رویم پر از فریاد و ضجه،
لبانم را نمیتوانم بر روی لبانت بگذارم
زیرا که دهانم بوی برق میدهد!
کلمهها در دهانم به جان هم افتادهاند،
اگر بگریم
چشمهایم خواهند سوخت،
من نیز زمانی میدویدم
و موهایم موجموج در باد پرواز میکرد.
از زیر شکنجه میآیم
درد را با امید آمیختم،
برای به آغوشکشیدنم نزدیک مشو
من
دستهایم را نیز در آویزههای شکنجهگاه جاگذاشتم.
برایم
به دنبال بالینی نرم مباش،
جایی برای گذاشتن سرم مییابم
من اگر بخواهم که بخوابم
روی ابرهای پر از آذرخش نیز میخوابم.
تو
هرگز از پا میفت و از خود مگذر!
من این لاشهی ناراستم را با خود میکشم،
اگر بهایش از دست دادن تو نیز باشد،
در پایان
من شکنجه را در زیر بار شکنجه شکست دادم!
#نوزات_چلیک
برگردان: #فرید_فرخ_زاد
آیا شما اکنون
گوشهای از این آسمان را
میتوانید برای من بیاورید
که با بافتههای آهنی تکهتکه نشدهباشد؟
میتوانید بیاورید برای من
خنکای آب را،
رقصانبرگی در آب زلال،
رایحهی گل
دریا
خاک را؟
درختی قدکشیده در ماهِ می
برای من میتوانید برویانید؟
میتوانید بدهید مژدهی دنیایی را
که نعرهی سلاحهایش را
به سکوت نشاندهباشد؟
آیا میتوانید بگویید
که گرسنهای سیر شد؟
برهنهای تنپوش خورشید را به تن کرد؟
بگویید به من!
آیا میتوانید بخوانید
پیامهای رهایی و آزادی را
با طعم شعری؟
چون سرودی:
«در آفریقای جنوبی
خشم تیرهای
بهمانند عقابی سیاه
بر چشم تاریکی نشست،
سپیدهای روشن سر زد
بر چهرهی سیاهپوستان...»
چیزی نیست
جان سپردن و گذشتن از دنیا،
اگر که این اضطراب نفرینشده
#نوزات_چلیک
برگردان: فرید فرخزاد
@asheghanehaye_fatima
گوشهای از این آسمان را
میتوانید برای من بیاورید
که با بافتههای آهنی تکهتکه نشدهباشد؟
میتوانید بیاورید برای من
خنکای آب را،
رقصانبرگی در آب زلال،
رایحهی گل
دریا
خاک را؟
درختی قدکشیده در ماهِ می
برای من میتوانید برویانید؟
میتوانید بدهید مژدهی دنیایی را
که نعرهی سلاحهایش را
به سکوت نشاندهباشد؟
آیا میتوانید بگویید
که گرسنهای سیر شد؟
برهنهای تنپوش خورشید را به تن کرد؟
بگویید به من!
آیا میتوانید بخوانید
پیامهای رهایی و آزادی را
با طعم شعری؟
چون سرودی:
«در آفریقای جنوبی
خشم تیرهای
بهمانند عقابی سیاه
بر چشم تاریکی نشست،
سپیدهای روشن سر زد
بر چهرهی سیاهپوستان...»
چیزی نیست
جان سپردن و گذشتن از دنیا،
اگر که این اضطراب نفرینشده
#نوزات_چلیک
برگردان: فرید فرخزاد
@asheghanehaye_fatima