شعری از #لوسیان_بلاگا
ترجمه: #نفسیه_نواب_پور
حریصانه، عطر تنت را مینوشم و
صورتت را در دست میگیرم
همانطور که در آغوش میکشم
جان شیفته را...
آنقدر به هم نزدیکیم
که نگاهمان ما را میسوزاند
با اینحال زمزمه میکنی:
ای غایب از نظرم
هرقدر بخواهی مست لذتت میکنم
کلماتت درد غربت دارند و راز
انگار در سیارهی دیگری تبعیدم
بانو
کدام دریا قلب توست؟
کیستی؟
باز آرزوهایت را به آواز بخوان
لحظههای گوش سپردن به تو
غنچههای درشت ابدیتند
که گل میشوند.
@asheghanehaye_fatima
ترجمه: #نفسیه_نواب_پور
حریصانه، عطر تنت را مینوشم و
صورتت را در دست میگیرم
همانطور که در آغوش میکشم
جان شیفته را...
آنقدر به هم نزدیکیم
که نگاهمان ما را میسوزاند
با اینحال زمزمه میکنی:
ای غایب از نظرم
هرقدر بخواهی مست لذتت میکنم
کلماتت درد غربت دارند و راز
انگار در سیارهی دیگری تبعیدم
بانو
کدام دریا قلب توست؟
کیستی؟
باز آرزوهایت را به آواز بخوان
لحظههای گوش سپردن به تو
غنچههای درشت ابدیتند
که گل میشوند.
@asheghanehaye_fatima