@asheghanehaye_fatima
خیالت را راحت کنم
گنجشک هایی که روی سیم های برق نشسته اند
آنقدرها/که فکرش را می کردی/عجیب نیستند
تنها در روزهای بعد
چون بوسه ای عمیق
بر گونه های مادرم شناور می شوند.
این روزها
به هم ریختن های من
خیلی ها را به اشتباه می اندازد
تا مرا
درختی پراز گندم و باران فرض کنند.
همین رفتارهای ساده
بدون حذف یک فعل
حتی به قرینه ی لفظی
روی پیشانی ام حک شده
تا دیگر نیازی نباشد
روزنامه ها یقه ی ما را بچسبند.
باورکن
دخترکی که کنار درختان سیب تاب می خوردو
دارد فراموش می شود
هنوز قسمتی از خاطرات من است.
به هرحال
من اگر شبیه به آدم هایی نباشم
که به شکلی عمیق مرا در بر گرفته اند
یقینا تصویری وارونه از مابقی خودم هستم
که یک روز
به شکل قطعاتی مومیایی شده
لابه لای موهایی
به زبان مادری ام/پیدایم می کنند.
#جلیل_الیاسی
کتاب #قصیدن_روی_آسفالت
#نشر_بوتیمار
خیالت را راحت کنم
گنجشک هایی که روی سیم های برق نشسته اند
آنقدرها/که فکرش را می کردی/عجیب نیستند
تنها در روزهای بعد
چون بوسه ای عمیق
بر گونه های مادرم شناور می شوند.
این روزها
به هم ریختن های من
خیلی ها را به اشتباه می اندازد
تا مرا
درختی پراز گندم و باران فرض کنند.
همین رفتارهای ساده
بدون حذف یک فعل
حتی به قرینه ی لفظی
روی پیشانی ام حک شده
تا دیگر نیازی نباشد
روزنامه ها یقه ی ما را بچسبند.
باورکن
دخترکی که کنار درختان سیب تاب می خوردو
دارد فراموش می شود
هنوز قسمتی از خاطرات من است.
به هرحال
من اگر شبیه به آدم هایی نباشم
که به شکلی عمیق مرا در بر گرفته اند
یقینا تصویری وارونه از مابقی خودم هستم
که یک روز
به شکل قطعاتی مومیایی شده
لابه لای موهایی
به زبان مادری ام/پیدایم می کنند.
#جلیل_الیاسی
کتاب #قصیدن_روی_آسفالت
#نشر_بوتیمار
@asheghanehaye_fatima
"تهران"
تو از احتمالات من بیرون نرفته ای
در زیروبم معاشقه هایی دور
به راه می افتم و
درست می افتم وسط تهران.
حالا سیگاری را که نکشیده ام
لابه لای انگشتانم خالکوبی می کنم
حتی شکل موهای تورا روی پیشانی ام
(پیشانی ام که به قول آن زن فالگیر
تقدیری عجیب روی آن نوشته شده).
-هی با توام!
لب های من
روبه هیچ نگاه ممنوعه ای
پلک نزده و نمی زند.
نزدیکتر که بیایید می فهمید
شباهت من/ و خیابانی
که شما باکره بودنش را
باور نکرده اید.
و اینکه حرف های من
شیطان را زیر پوست شما نبرد
ناخن هایتان را
به موهای تراشیده ی این دخترک
که به احتمال زیاد
نیم دیگرش منم گره بزنید.
می ترسم بلندتر از این جیغ بکشم
می ترسم...
حالا که از سیر تا پیاز این ماجرا
روی پیشانی ام حک شده
باید راهی باشد
که تو از آن جا
دزدکی خودت را بزک کنی
و من
تهران را/ گوش تا گوش
از سطرهای این نوشته بیرون بیاورم.
#جلیل_الیاسی
کتاب #رقصیدن_روی_آسفالت
#نشر_بوتیمار
"تهران"
تو از احتمالات من بیرون نرفته ای
در زیروبم معاشقه هایی دور
به راه می افتم و
درست می افتم وسط تهران.
حالا سیگاری را که نکشیده ام
لابه لای انگشتانم خالکوبی می کنم
حتی شکل موهای تورا روی پیشانی ام
(پیشانی ام که به قول آن زن فالگیر
تقدیری عجیب روی آن نوشته شده).
-هی با توام!
لب های من
روبه هیچ نگاه ممنوعه ای
پلک نزده و نمی زند.
نزدیکتر که بیایید می فهمید
شباهت من/ و خیابانی
که شما باکره بودنش را
باور نکرده اید.
و اینکه حرف های من
شیطان را زیر پوست شما نبرد
ناخن هایتان را
به موهای تراشیده ی این دخترک
که به احتمال زیاد
نیم دیگرش منم گره بزنید.
می ترسم بلندتر از این جیغ بکشم
می ترسم...
حالا که از سیر تا پیاز این ماجرا
روی پیشانی ام حک شده
باید راهی باشد
که تو از آن جا
دزدکی خودت را بزک کنی
و من
تهران را/ گوش تا گوش
از سطرهای این نوشته بیرون بیاورم.
#جلیل_الیاسی
کتاب #رقصیدن_روی_آسفالت
#نشر_بوتیمار
@asheghanehaye_fatima
کلمات
در خطوط گردنات میرقصند
و دستی در مویات شانه میکشد
اینها خیال مناند
هوسهای زبانم
که از چشم تو آغاز میشوند
و آمدهاند
خواب مرا به هم بزنند
مردی که دوستت نداشته باشد
اگر دیدی
نشانم بده
باید جنسیتش را بررسی کنم
#رضا_اکوانیان
از کتاب #زیر_بال_می_نا
#نشر_بوتیمار
کلمات
در خطوط گردنات میرقصند
و دستی در مویات شانه میکشد
اینها خیال مناند
هوسهای زبانم
که از چشم تو آغاز میشوند
و آمدهاند
خواب مرا به هم بزنند
مردی که دوستت نداشته باشد
اگر دیدی
نشانم بده
باید جنسیتش را بررسی کنم
#رضا_اکوانیان
از کتاب #زیر_بال_می_نا
#نشر_بوتیمار
@asheghanehaye_fatima
آتش هم، زمانهایی نمیرقصد. وقتهایی که زیر خاکستر است. مثل عشق که وقت هایی فکر میکنیم تمام شده و دیگر نیست و از رفتنش تاسف میخوریم. اما هست و مثل همین آتش که وقتهایی که به صورت زغال ساکن است و زیر خاکستر پنهان است درون دلمان ساکن نشسته. انگار بخواهد ما را امتحان کند تا به یک باره مثل آتشفشان از درونمان سربرآورده و خجلت زده مان کند... زن هم به آب و آتش میماند. هم آتش آدم را خاموش میکند، هم آدم را آتش میزند. زمانی که عاشق است میرقصد. زمانی که نمیرقصد قلبش خالی ست. عشق چون ذاتش زنانه است، طبعش به آب و آتش میماند. وقتی میرقصد هست. وقتی میآید میرقصد. وقتی نیست نمیرقصد...
#قاسم_کشکولی
کتاب #این_سگ_می_خواهد_رکسانا_را_بخورد
#نشر_بوتیمار
آتش هم، زمانهایی نمیرقصد. وقتهایی که زیر خاکستر است. مثل عشق که وقت هایی فکر میکنیم تمام شده و دیگر نیست و از رفتنش تاسف میخوریم. اما هست و مثل همین آتش که وقتهایی که به صورت زغال ساکن است و زیر خاکستر پنهان است درون دلمان ساکن نشسته. انگار بخواهد ما را امتحان کند تا به یک باره مثل آتشفشان از درونمان سربرآورده و خجلت زده مان کند... زن هم به آب و آتش میماند. هم آتش آدم را خاموش میکند، هم آدم را آتش میزند. زمانی که عاشق است میرقصد. زمانی که نمیرقصد قلبش خالی ست. عشق چون ذاتش زنانه است، طبعش به آب و آتش میماند. وقتی میرقصد هست. وقتی میآید میرقصد. وقتی نیست نمیرقصد...
#قاسم_کشکولی
کتاب #این_سگ_می_خواهد_رکسانا_را_بخورد
#نشر_بوتیمار
@asheghanehaye_fatima
زیرا عشق ...
خشونت مادرزادی ست رعنا
دروغ گفته اند
تمام شعرهای رمانتیک دروغ گفته اند
زبان فارسی ما "درد میکند " دارد
#مازیار_نیستانی
کتاب #متن_های_زنجیره_ای
#نشر_بوتیمار
زیرا عشق ...
خشونت مادرزادی ست رعنا
دروغ گفته اند
تمام شعرهای رمانتیک دروغ گفته اند
زبان فارسی ما "درد میکند " دارد
#مازیار_نیستانی
کتاب #متن_های_زنجیره_ای
#نشر_بوتیمار